هشتمين جايزه جلال در حالي شنبه به كار خود پايان خواهد داد كه بهرغم موضعگيريهاي روشنفكرها درباره دولتي و حاكميتي بودن اين جايزه، بيشترين نامزدهاي اين جايزه از ميان انتشاراتيهاي با رويكرد روشنفكري و نويسندههاي منتسب به اين جريان است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه جوان، هشتمين جايزه جلال در حالي شنبه به كار خود پايان خواهد داد كه بهرغم موضعگيريهاي روشنفكرها درباره دولتي و حاكميتي بودن اين جايزه، بيشترين نامزدهاي اين جايزه از ميان انتشاراتيهاي با رويكرد روشنفكري و نويسندههاي منتسب به اين جريان است. حتي جايزه جلال براي دوره آموزشي خود از نويسندگان اصلاحطلب دعوت كرده است، مسئلهاي كه انتقادهايي را به وجود آورده است.
جلال آلاحمد اگرچه عمرش كفاف نداد تا انقلاب اسلامي را درك كند اما نوشتههاي انتقادياش آنقدر قوت و قوام داشت كه نسلي كه انقلاب كرده است حساب وي را از حساب بسياري از نويسندگان پيش از انقلاب جدا كند و براي وي جايگاه ويژهاي قائل شود. خط فكري جلال را ميتوان در آثار بسياري از نويسندگان پس از انقلاب نيز مشاهده كرد. وي بدون اينكه خودش بخواهد باعث شد تا يك نسل انقلابي با آثار وي شكل بگيرد. در اواسط دهه 80 و براي پاسداشت وي پيشنهاد برگزاري جايزهاي به نام اين نويسنده و متفكر ارائه شد. اين پيشنهاد در روزهاي پاياني فعاليت دولت هشتم تصويب شد اما اجراي آن به دولت بعدي رسيد. شوراي عالي انقلاب فرهنگي اساسنامه جايزه ادبي جلال را در جلسه 23 آبان 1385 به تصويب رساند و در آن هدف از برگزاري اين جايزه «ارتقاي زبان و ادبيات ملي و ديني و تشويق نوشتهها با هويت و خاستگاه ايراني» عنوان شد. جملهاي كليدي اما بسيار كلي كه همين كلي بودن باعث ايجاد مشكل ميشود. جايزه به نام جلال آلاحمد است و لوگوي آن نيز شماي تصوير اين نويسنده است، پس آثاري كه قرار است برگزيده شود بايد حداقل نسبتي با تفكرات آلاحمد و به خصوص نقد روشنفكري ايراني داشته باشند.جايزه جلال آلاحمد در چهار بخش برگزار ميشود؛ 1-رمان و داستان بلند، ۲- مجموعه داستان، ۳- نقد ادبي، ۴- مستندنگاري و تاريخنگاري. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، رئيس هيئت امناي اين جايزه است و دبيري آن براساس اساسنامه برعهده معاون فرهنگي وزير ارشاد قرار داده شده است، اما اجراي آن بر دوش بنياد شعر و ادبيات داستاني است. با گذشت دو سال از مصوبه شورايعالي انقلاب فرهنگي، اولين دوره جايزه جلال برگزار شد. اهداي 110 سكه طلاي بهار آزادي براي برنده اين جايزه باعث شد به سرعت نام جايزه جلال بر سر زبانها بيفتد، گرانترين جايزه ادبي جمهوري اسلامي و وسوسه به دست آوردن 110 سكه باعث شد تا توجه نويسندگان به اين جشنواره جلب شده و هفت دوره پيشين برگزاري آن در كانون توجهها باشد، به خصوص اينكه در اكثر مواقع داوران جايزه جلال هيچ اثري را لايق دريافت جايزه 110 سكهاي ندانستهاند. اما امسال، نه نويسندگان جبهه روشنفكري نه منسوبين به جبهه ارزشي، در موضعگيريهاي خود روي خوشي به جشنواره جلال نشان ندادهاند. محمدرضا سرشار رئيس انجمن قلم، ميگويد: داوران جايزه جلال بيسواد هستند. وي همچنين پيشنهاد ميكند كه به جاي بنياد شعر و ادبيات برگزاري جايزه به انحمن قلم سپرده شود، موضوعي كه وزير ارشاد زير بار آن نرفته است. از سوي ديگر ليلي گلستان، عضو كانون نويسندگان جايزه ادبي جلال را فاقد ارزش ادبي ميداند. اين نويسنده ميگويد: وقتي اسم دولت روي يك جايزه باشد، جايزه كمكي به پيشبرد هنر و ادبيات نميكند حتي به نظر من كساني كه اين جايزه را بردهاند از قدرشان در جامعه هنري كاسته خواهد شد. من اگر نويسنده بودم و اين جايزه به من داده ميشد، آن را نميپذيرفتم. فرزانه طاهري، مديرعامل بنياد گلشيري نيز با زير سؤال بردن خاستگاه دولتي جايزه جلال ميگويد: وقتي دولت به عنوان متولي وارد ميشود علاوه بر اينكه نگاه ايدئولوژيكش را به هنر تحميل ميكند، ميخواهد همه جريانات را راضي نگهدارد. هميشه قسمتي از جوايز به اين منظور كنار گذاشته ميشود تا اين رويكرد تأمين شود. در نقطه مقابل نظرات طاهري هستند، منتقداني نيز كه نداشتن ايدئولوژي انقلاب اسلامي را در آثار منتخب جايزه جلال مهمترين ضعف اين جايزه ميدانند و معتقدند جايزهاي كه به نام انقلاب و يك نويسنده با تفكراتي انقلابي به وجود آمده است، نبايد نسبت به اصل خود بيتفاوت باشد. در كنار اين ماجرا كه اغلب بر سر اجرا و چگونگي اجراي جشنواره جلال در سطح كلان است، منتقدان ديگري نيز هستند كه به طور اخص به دوره هشتم و برنامهاي اين دوره نگاه انتقادي دارند. در اين دوره قرار است پس از اجراي اختتاميه برنامهاي آموزشي براي نويسندگان جوان برگزار شود. يكي از مدرسان اين دوره مهدي يزدانيخرم است. يزدانيخرم، دبير بخش ادبيات نشريات زنجيرهاي و نويسندهاي متوسط به شمار ميآيد. «هفت راه» طي گزارشي به انتخاب اين نويسنده براي تدريس انتقاد كرده و مينويسد: تشت رسوايي شبهروشنفكران وطني خيلي وقت است كه از بام افتاده است. سياست با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن آنها در قبال امكانات مختلف دولتي خيلي وقت است كه آبرويي براي آنها باقي نگذاشته است. آنها كه عموماً در نوشتهها و مصاحبههاي خود بد و بيراه نثار «فرهنگ حكومتي» ميكنند و به استهزاي اين نوع فرهنگ و امكانات در اختيار آن ميپردازند، وقتي فرصتش مهيا شود از كوچكترين امكانات دولتي و حكومتي براي عرض اندام غفلت نميكنند! نمونه اخيرش تدريس يكي از اين افراد در دورههاي داستاننويسي جايزه جلال است در حالي كه سال گذشته بدترين فحشها را نثار اين جايزه كرده بود!در ادامه اين گزارش آمده است: يزدانيخرم در يكي از پروندههاي مطبوعاتي خود كه سابقاً در يكي از نشريات محمد قوچاني منتشر شد، با تيترهايي مانند «جايزهاي براي خوديها»، «رنگ پول»، «جايزهاي براي هيچكس»، «جايزه حاشيهساز»، «در جوايز ادبي نبايد ايدئولوژي وجود داشته باشد» به استقبال جايزه ادبي جلال آلاحمد رفته و آن را مورد طعن و تمسخر قرار داده بود. حال اينكه يكي از مهمترين سرشاخههاي ادبي و ژورناليستي محمد قوچاني قرار است در بنياد شعر و ادبيات داستاني و زير چتر نام جلال آلاحمد به داستاننويسان جوان، از ادبيات بگويد نيز خود از طنزهاي تلخ روزگار ماست. جايزه جلال شنبه هفته آينده به كار خود پايان خواهد داد. آثار زيادي از نويسندگان شناسنامهدار كه تناسبي با اهداف جايزه ندارند در بين اسامي منتخبان بخشهاي مختلف اين جايزه ديده ميشود. آيا به گفته سرشار داوران با بيسوادي آنها را بر ميگزينند يا قرار است با ادامه تصدي بخش خصوصي بر مديريت جايزه جلال آلاحمد، نويسندگان جوان زير نظر نويسندگان نشريات اصلاحطلب آموزش خواهند ديد؟!