از عباراتی کلی و مستعمل مانند "رسانهها رکن چهارم مردم سالاری هستند” و "رسانهها چشم بیدار جامعه هستند” گرفته تا پرداختن به ظرافتهای کار رسانهای در جریان سازی و گفتمان سازی در محیط اجتماعی، تا ضرورتهای کار رسانهای بین المللی، ملی و محلی و.. همه و همه نکاتی ست که باید مورد توجه اصحاب رسانه در درجه اول و مدیران مرتبط با این موضوع در درجه دوم و عامه مردم در درجه بعدی قرار گیرد.
گفتگوها پیرامون رسانه و جایگاه آن، مسئولیتها و حقوق آن و بایستهها و نبایستههای کار در این عرصه همانند ماهیت کار رسانهای در عصر حاضر، همچنان داغ است و شاید هفته و ماهی نباشد که اصحاب رسانه، مسئولین و مردم با سوژهای بر نخورده باشند که لزوم بازتعریف و بازگویی این موضوعات احساس نشود.
اما در میان رویدادهای اخیر که رسانهها در آن محور بودهاند و به زبان عامیانه "اصل دعوا از آن جا آب خورده”، میتوان سه رویداد در عرصه ملی، استانی و محلی را مشاهده کرد که مورد توجه قرار گرفتهاند.
در فضای استان، زخم کهنهی رسیدگی به حال و روز رسانهای چیها، خانهی مطبوعات، انجمن صنفی روزنامه نگاران، وظایف اداره کل ارشاد و.. همچنان هر از گاهی سر باز میکند. عدهای از دغدغهها و کمبودها مینالند و عدهای حق به جانب و دست به کمر، از ساماندهی "به زودی” رسانهها در استان میگویند و خاطرات "کودکستان” مرور میکنند! نگارنده قصد تکرار را ندارد و پرداختن به این موضوع را به اهلش وا میگذارد.
در فضای محلی نیز "گیس و گیس کشیها” همچنان جریان دارد. عدهای شأن رسانه و نقش آن در صیانت از کیان دوگانه "دولت-مردم” – با انجام مسئولیت متعهدانه خود در نقد و اصلاح کاستیها و نمایاندن برجستگیها در هر دو سمت "حکومت-جامعه” – را فدای بازیهای قرمز-آبی جناحی، قومی، مذهبی و.. کردهاند و گویی منظومهی ذهنی آنان جز فضای دوقطبی چیز دیگری را ادراک نمیکند.
بزرگوارانی که به رسم ادب و به واسطه سابقهای که در گذشتهی مطبوعاتی و احیاناً دغدغههایی که دارند، نگارنده با نگاهی خوش بینانه هیچ غرضی را پشت برچسب زنیهای پی در پی آنان نمیانگارد و همه را به حساب همان نگاه دوقطبی نگرِ دوقطبی ساز میگذارد.
اما آنچه این نوشتار را سبب شده، تذکری دوباره در باب رعایت "حساسیتهای قومی” توسط رسانههای ملی ست. موضوعی که در گنبدکاووس نمود بارزی دارد و همواره یکی از ملاحظات در کنشهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی این شهرستان و استان بوده است. هرچند که شاید برخی این موضوع را چماغی ابدی به روی مردم این منطقه قلمداد کنند، اما همین گوناگونی قومی مزیت و فرصتی را برای گنبدیها در جهت شناخت اقوام و تعمیق برادری و همزیستی ایجاد کرده است.
متاسفانه بیدقتی در نظارت و سهل اندیشی در تولید برنامهای باسابقه برای کودکان در صدا و سیما که البته مخاطبان آن ردههای سنی جامعه را در برمیگیرد، باعث ایجاد تشنج روانی و اجتماعی در شهرهای ترک زبان کشور شد. رویدادی که در بدترین حالت میتوان آن را اشتباه و خطا دانست؛ البته خطایی که شایستهی توبیخ و تذکر و برخورد بود و این اتفاق هم با هر کم و کیفی افتاد.
در دو روز گذشته یک روزنامه ورزشی تصویر صفحه اول خود را همچون اغلب روزنامهها، به دیدار تیمهای ملی فوتبال ایران و ترکمنستان در چارچوب رقابتهای مقدماتی جام جهانی اختصاص داد. تصویری که از قضا به ترکمنها مربوط میشد.
تیترهای "آزمون قاتل است!” و "ترکمنها باید زانو بزنند” به ترتیب در شمارههای روز گذشته (چهارشنبه) و امروز (پنجشنبه) این روزنامه، با توجه به التهاب قومی ایجاد شده اخیر در فضای مجازی، تأمل بیشتری را میطلبد.
هرچند در تعاریف مربوط به تیترنویسی، "تیتر وظیفه تحریک یا جلب توجه مخاطب را بر عهده دارد” و با توجه به محتوا و مقصود مطالب هیچ گونه غرض و منظوری مشاهده نمیشود؛ اما در عین حال بسیاری از مردم با تیترها سر و کار دارند و شاید کمتر کسی از عامه مردم فرصت و امکان مطالعه تمام محتوا را داشته باشند.
امید است رسانههای ملی، استانی و محلی ایران را با تمام اقوامش مدنظر قرار دهند و از کوچکترین بهانه برای مسئله سازی جلوگیری کنند.
منبع:سلام گنبد
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com