مدتی است که در کشور ما لفظی رایج شده است با عنوان تندرو. عده ای تندرو خطاب می شوند و با این برچسب به زاویه رانده می شوند
گروه سیاسی - محمد بحرینی مدتی است که در کشور ما لفظی رایج شده است با عنوان تندرو. عده ای تندرو خطاب می شوند و با این برچسب به زاویه رانده می شوند. در این که در هر جامعه ای افراد تندرو وجود دارد و تندروی مذموم است و موجب خراب کاری می شود تردیدی نیست. اما نکته ای که در کشور ما مورد غفلت واقع شده است آن است که عده ای هستند که از لحاظ تفکر و اندیشه پیشرو هستند و به طور مداوم در حال افزایش دانش و بصیرت خود هستند و در مسیر تفکر و تعقل پیشرو ترین افراد زمان خود هستند. این گروه را نمی توان تندرو نامید بلکه اطلاق عنوان پیشرو برای این گروه مناسب تر است. نکته ای که در زمان ما از آن غفلت شده این است که این گروه نیز جزو دسته ی تندرو ها تقسیم بندی می شوند و این تقسیم بندی و اسم گذاری موجب آن می شود که در خیلی از موارد افراد جامعه به سراغ شنیدن حرف ها و دلایل افراد پیشرو نروند.
با خود بگویند این ها هم جزو همان تندرو ها هستند و اهمیتی ندارد که چه می گویند و مواضع شان چیست. لذاست که در شرایط کنونی جریان شناسی این موضوع بسیار لازم به نظر می رسد و رایج کردن لفظ " پیشرو " و همچنین تفکیک پیشرو از تندرو امری حیاتی و ضروری است.در هر جامعه ای باید متفکران و دلسوزانی باشند و دائما اصول اساسی موفقیت، رشد و عزت جامعه را فریاد بزنند و نگذارند به دست فراموشی سپرده شود. این گروه باید جلوتر از مردمان زمان خود حرکت کنند و باید مدام اهل تعقل و فعالیت فکری باشند و سستی و سکون به خود راه ندهند. این حرکتِ جلوتر، نامش پیشرو بودن است و نه تندروی. این گروه پیشرو ممکن است در عصر خود درک نشوند و آیندگان، اندیشه های آنان را بازخوانی کنند و به اهمیت اندیشه های آنان پی ببرند. اینجاست که معلوم می شود این گروه پیشرو بوده اند و نه تندرو و اگر در زمان خود با لفظ تندرو به زاویه رانده نمی شدند چقدر برای پیشرفت کشور و جامعه می توانستند مفید باشند
تفاوت و تمایز افراد تندرو از پیشرو
انسان تندرو از اندیشه و تفکر تهی است. هیجانات در او بر تعقل غلبه دارد. انسان تندرو ممکن است اهداف و آرمان های بزرگ و درستی را فریاد بزند اما می خواهد یک شبه به آن برسد. در نتیجه به خشونت و تندی روی می آورد. اما انسان پیشرو صبور است. چون می داند که رسیدن به اندیشه های مترقی و متعالی تلاش و مجاهدت خستگی ناپذیر و بلند مدت می طلبد. تندرو، پر سر و صدا و در عین حال تو خالی است. اما پیشرو، پر محتوا و متواضع است.
تندرو شور دینی، ملی و انقلابی بسیار دارد اما از شعور تهی است. اما پیشرو تعادلی منطقی و مؤثر میان شور و شعور برقرار می کند. تندرو ممکن است بسیار مدعی دفاع از دین باشد اما در حقیقت، سواد و شناخت درستی از دین و عقلانیت و اخلاق نهفته در دین ندارد. در کلام، مدام دم از اخلاق می زند اما در عمل، الفبای آن را نیز نمی شناسد. پیشرو دم از اخلاق نمی زند اما در عمل، اخلاق و منش او تحسین برانگیز، آموزنده و تأثیرگذار است.انسان تندرو تمامی حرف ها و اندیشه های جریانات دیگر غیر از جریان خود را رد می کند و غلط تلقی می کند. اما انسان پیشرو حتی اگر دشمنش حرف حقی بزند و اندیشه و طرز فکر صحیحی داشته باشد آن را قبول می کند. تندرو، خود محور است و پیشرو، حق محور.
انسان تندرو، همه را باطل و خود را حق می پندارد. اما انسان پیشرو می داند که درست است که حقیقت مطلق است اما بهره مندی ما انسان ها از حق نسبی است. در ذیل عنوان حق و باطل مفاهیمی وجود دارد که این مفاهیم مطلق اند. اما ما انسان ها در بهره مندی از این مفاهیم نسبی هستیم و بر اساس تلاش و همت و بصیرتمان می توانیم از حق و حقیقت بهره مند باشیم. لذا تشخیص و تفکیک جبهه ی حق و باطل بسیار پیچیدگی دارد و به تفکیک مسایل و موضوعات، یک گروه می تواند بعضی اعمالش متناسب با حق باشد و بعضی دیگر از اعمالش باطل باشد. در نتیجه نیاز به بررسی موردی وجود دارد و نمی توان تمام اعمال یک گروه را مطلقاً حق یا مطلقاً باطل دانست. انسان پیشرو این نکات را می داند اما انسان تندرو، به این دست نکات بی توجه است.
تندرو به احتمال زیاد در آینده مواضعش 180 درجه تغییر خواهد کرد و از آن افراط به تفریط می رسد اما پیشرو آهسته و پیوسته به حرکت خود ادامه می دهد چرا که می داند به کجا دارد می رود. همچنانی که حضرت علی(ع) می فرمایند: "جاهل را نمی بینی مگر در حال افراط و تفریط ." انسان پیشرو در پیشرفت در حوزه تفکر و اندیشه با سرعت بسیار حرکت می کند اما می داند پیاده کردن اندیشه های متعالی و مترقی در حوزه ی عمل به زمان زیاد و صبر نیاز دارد
بنابراین همان طور که ملاحظه می شود امروز تفکیک تندروی از پیشرو بودن می بایست صورت بگیرد چرا که تفاوت های بسیاری بین این دو گروه وجود دارد. دلیل دیگر لزوم تفکیک این دو گروه این است که امروز در کشور ما لفظ تندرو برای هر دو گروه به کار برده می شود و متأسفانه در بعضی موارد پیشرو ها با لفظ تندرو به زاویه رانده می شوند. گاهی پایبندی به اصول اسلامی و انقلابی تندروی تلقی می شود. این در حالی است که راه نجات از همه مشکلات بشری و راه پیشرفت و سعادت در تعالیم انبیاء خلاصه می شود و حتی اگر در زمینه هایی از این مسیر درست دور شده ایم، نباید تصور کنیم که همچنان باید به این انحراف ادامه بدهیم بلکه باید از همان نقطه ای که روی آن ایستاده ایم به سمت نقطه ی صحیح شروع به حرکت کنیم و نام این تندروی نیست. در تفکر اسلامی و انقلابی ما اندیشه های متعالی و مترقی بسیاری وجود دارد که انحراف از آن ها مشکلات بی شمار و لاعلاجی را به وجود می آورد. حال اگر کسی یا کسانی پایبندی به اصول و خطوط اساسی تفکر اسلام و انقلاب داشته باشند آیا باید آن ها را تندرو دانست یا پیشرو؟ آیا این درست است که با لفظ تندرو آن ها را به زاویه راند در حالی که حرف صحیح و مترقی ای را فریاد می زنند؟
دو شاخص انسان برای درک حقایق جهان هستی
یکی عقل و دیگری وحی و تعالیم انبیاء. از اولی با عنوان حجت باطنی و از دومی با عنوان حجت ظاهری یاد شده است. نام دیگر عقل، فرقان است و کامل ترین تعالیم انبیا، قرآن. فرقان یعنی قوه ای که می تواند بین درست و غلط و حق و باطل فرق قائل شود. عقل ذخایر بی پایانی از اندیشه و حقیقت را به ما می نمایاند و از تعالیم انبیاء و وحی در خطبه ی اول نهج البلاغه با عنوان دفائن العقول (گنجینه های عقول) یاد می شود. یعنی نه تنها عقل دارای ذخایر بی پایانی است، بلکه گنج های پنهان و دفن شده ای نیز دارد که به وسیله ی وحی و تعالیم انبیاء به بشر ارائه شده اند و نمایان شده اند. پیشروی در مسیر فهم و استفاده ی از این دو شاخص ما را در کشف حقایق عالم و اندیشه و تفکر پیش می برد و کسانی که از هر دوی این شاخص ها استفاده کنند، پیشرو ترین افراد از لحاظ تفکر خواهند بود.
منبع:دیدبان