شهریشدن جامعه ایران منجر به عوضشدن آگاهی جنسیتی شده است؛ یعنی رویههای فکرکردن، شیوههای رمزگذاری و رمزگشایی، شیوههای شکلگیری عاطفه و احساس، سلیقه، ذائقه، شیوه تفکر، شیوه پاسخگویی به نیاز، شیوه شکلگیری نیاز و بسیاری موارد دیگر در زنان، به طور کامل با نوعی گسست تاریخی و گسست شناختی تحتتأثیر شهریشدن و کلانشهریشدن تجربه شده است.
گروه فرهنگی: عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: شهر ایرانی یک سلطه نمادین زنانه پیدا کرده است که اولین نشانه آن زبان زنانه است. این موضوع را در الفاظی مانند "قربانت" و "فدای شما" میبینیم که امروزه بر خلاف گذشته مردان نیز به کار میبرند. تهران پر از زرق و برق است که بخشی از آن زنانه است. زنان هستند که به ما میگویند دکوراسیون و نوع آرایش به چه شکلی باشد. زنان هر روز فضاهای زنانه را گسترش میدهند، اما در گذشته هرگز زن چنین جایگاهی در شهر ایرانی نداشته است.
به گزارش بولتن نیوز، نشست زنان و فضای شهری 13 مهرماه با حضور دکتر نعمتالله فاضلی؛ استاد دانشگاه، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر شادی عزیزی؛ دکترای معماری و استاد دانشگاه در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این نشست دکتر نعمتالله فاضلی سخنان خود را با طرح سؤالی مبنی بر اینکه در ایران معاصر با توجه به تحولات شهر ایرانی، زنها چه موقعیتی پیدا کردهاند؟، شروع کرد و گفت: اکثر محققان شهری بر این باورند که شهر ایرانی مردانه است. آنها معتقدند توزیع قدرت در ایران مردانه است و زنها در فضای شهری حضور مؤثر ندارند. برخی هم معتقدند شهر ایرانی ویژگیهای لازم از لحاظ امنیت جانی، جسمی و اخلاقی برای حضور زنان ندارد. این گروه حتی شهرهای اروپایی و آمریکایی را نیز مردانه میدانند و بر این باورند که تغییر ساختاری در حوزه شهرسازی و مناسبات اجتماعی شهر که مطابق خواست زنان باشد، صورت نگرفته است.
اشکال این نقدها، واقعبینانهنبودن آنهاست
او ادامه داد: مضمونی تحت عنوان "شهر دوستدار زن" شکل گرفته است که میخواهد بگوید چه کاری انجام دهیم تا شهرها متناسب با نیازهای زنان باشد. با وجود شکلگیری این بحثها دید انتقادی به زنانهنبودن شهر وجود دارد و عموم مردم معتقدند ساختار شهر مردانه است. این دیگاه به منظور ایجاد حساسیت جنسیتی مفید است، اما اگر از بحث ایجاد حساسیت بگذریم، سؤال این است که چنین دیدگاههایی چقدر واقعیت را به شکل علمی و دانشگاهی توضیح میدهد؟ آیا واقعاً در صد سال اخیر تغییری ایجاد نشده است؟ من معتقدم اشکال نقدها، واقعبینانهنبودن آنهاست.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر بخواهیم واقعیتها را نادیده بگیریم، دچار نومیدی میشویم؛ یعنی اگر در این صد سال نتوانستیم کاری انجام دهیم تا پایان تاریخ هم نمیتوانیم؛ زیرا ما در صد سال گذشته بزرگترین انقلابهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تاریخ را تجربه کردهایم. اگر این همه انقلاب نتوانستهاند برای زنان موقعیتهای فرهنگی، اجتماعی، تاریخی سیاسی جدیدی ایجاد کنند و مناسبات زن و شهر را تغییر دهند، مطمئن باشید پس از این هم تا پایان تاریخ منطقاً هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد.
شهرنشینی و تکنولوژی؛ دو عامل اصلی تغییرات دنیای جدید
فاضلی با بیان تحولاتی که در حوزه زنان رخ داده است، گفت: در کتاب ذهن بیخانمان نوشته پیتر برگر و بریژیت برگر آمده است که دو عامل اصلی همه تغییرات دنیای جدید را ایجاد میکند؛ اول، شهرنشینی که موتور اصلی تمام تغییرات دنیاست؛ زیرا شهر، سازوکار شناخت و آگاهی را عوض میکند و دوم، تکنولوژی.
به نسبت تغییری که در کلانشهرها اتفاق افتاده، آگاهی زنان هم تغییر کرده است/ بسیاری از ارزشهای شهریشدن در زنان روستایی و عشایر هم دیده میشود
او افزود: در سال 1300 ایران 20 درصد جمعیت شهرنشین داشت، اما در حال حاضر 76 درصد از جمعیت ایران شهرنشین، حدود 23 درصد روستایی و کمتر از یک درصد عشایر هستند. اولین اتفاق مهم همین انقلاب شهری و شهرنشینی است که در دو سطح اتفاق افتاد؛ در ابتدا عشایر به روستانشینی و سپس روستاییان به شهرنشینی روی آوردند و در نهایت از شهری به کلانشهری تغییر کرد. در حال حاضر آگاهی کلانشهری در حال شکلگیری است که در این پروسه زنان هم عوض شدند و آگاهی شهری در چارچوب نوعی آگاهی جنسیتی و آگاهی زنانه جدید بهوجود آمده و زن شهری ایرانی مدرن متولد شده است. مهم نیست زنها چقدر فرصت یادگیری از فضاهای شهری دارند، چقدر پست مدیریتی و حکومتی دارند، مهم نیست که در خانه هستند یا بیرون. البته این موارد برای سرنوشت فردی و موارد دیگر مهم است، اما از لحاظ تغییری که اتفاق افتاده و نسبت زن و تغییرات شهری مهم نیست.
فاضلی با بیان اینکه به نسبت تغییری که در کلانشهرها اتفاق افتاده، آگاهی زنان هم تغییر کرده است، خاطرنشان کرد: این آگاهی را میتوان در ظرفیت آرزومندی زنان جستجو کرد. امروزه بسیاری از ارزشهای شهریشدن در زنان روستایی و عشایر هم دیده میشود. اولین اتفاق مهم این است که شهریشدن جامعه ایران منجر به عوضشدن آگاهی جنسیتی شده است؛ یعنی ساختار شناختی، معرفتی، سازوکار درونی اندیشیدن، رویههای فکرکردن، شیوههای رمزگذاری و رمزگشایی، شیوههای شکلگیری عاطفه و احساس، سلیقه، ذائقه، شیوه تفکر، شیوه پاسخگویی به نیاز، شیوه شکلگیری نیاز و بسیاری موارد دیگر در زنان، به طور کامل با نوعی گسست تاریخی و گسست شناختی تحتتأثیر شهریشدن و کلانشهریشدن تجربه شده است؛ این حرف من به معنای منسوخشدن گذشته و سنتها نیست، بلکه این سنتها با توجه به سیستم شهری بازآفرینی شده است.
شهر مدرن و معاصر بسیار ماهیت زنانه دارد/ زن از طریق تبدیلشدن به یک نشانه معنادار، شهر را میسازد
او با اشاره به اینکه روی دیگر سکه عوضکردن شهرها توسط زنان است، گفت: شهر مدرن و معاصر بسیار ماهیت زنانه دارد. جنبش تنباکو و بحران نان در سالهای 1275 و پس از آن، اولین جایی است که زنان به شکل مؤثر وارد میشوند. در انقلاب مشروطه مجلات زنان روی کار میآیند. در دوره پهلوی با گسترش نظام اداری امکان ورود تدریجی زنان به نظام اداری فراهم میشود و این امر پای زنان را به خیابان باز میکند. پس از آن امکان تحصیل ایجاد شد و سینما و تلویزیون اجازه داد بدن زنان را آنگونه که هست مشاهده کنیم و بهتدریج سینما امکان رؤیتپذیرشدن زنان را داد. پس از آن رادیو، تلویزیون، رمان و آثار ادبی هرچه بیشتر میشد، منجر به معرفی زنان بهعنوان یک نماد میشدند؛ نه فقط یک نماد مادی، بلکه زن از طریق تبدیلشدن به یک نشانه معنادار، شهر را میسازد؛ حال چه در این میان شغل داشته باشد یا نه، رییسجمهور باشد یا نه.
شهر ایرانی سلطه نمادین زنانه پیدا کرده است/ اولین نشانه این سلطه زبان زنانه استاین جامعهشناس اظهار کرد: شهر ایرانی یک سلطه نمادین زنانه هم پیدا کرده است که اولین نشانه آن زبان زنانه است. این موضوع را در الفاظی مانند "قربانت" و "فدای شما" میبینیم که امروزه بر خلاف گذشته مردان نیز به کار میبرند. تهران پر از زرق و برق است که بخشی از آن زنانه است. زنان هستند که به ما میگویند دکوراسیون و نوع آرایش به چه شکلی باشد. زنان هر روز فضاهای زنانه را گسترش میدهند، اما در گذشته هرگز زن چنین جایگاهی در شهر ایرانی نداشته است.حضور زنان در شهر بسیار معنابخش استفاضلی با اشاره به اینکه انسانها بخشی از نمادهای شهر هستند، گفت: وقتی وارد یک شهر میشویم به اولین موردی که دقت میکنیم زنان هستند؛ پس زن بهشرط حضور در خیابان جزو نمادهای تعیینکننده شهر است که در حال حاضر با وجود ناامنی، زنان ریسک میکنند و به خیابان میآیند و همین ریسکپذیری، نشانه شهریشدن است. حضور زنان بسیار معنابخش است؛ بنابراین باید بودجه زیادی صرف کنیم که این نمادهای معنابخش و تأثیرگذار در فضای شهری چگونه باشد.عرضه مفاهیم زنانه در شهراو با بیان اینکه حضور زنان در شهر فینفسه شهر را زنانه میکند، ادامه داد: آیینها با حضور زنان معنا پیدا میکند و به لحاظ فرهنگی، تاریخی و اجتماعی حساستر میشویم. امروزه در هر جایی پای یک زن در میان است؛ زنها با مشروعیتیافتن بدن زنانه، با امکان بازنمایی زن در فضاهای نمادین، با قدرتیافتن زنان به عنوان مؤلفه ساختاری جامعه مدرن، با زنانهشدن ساخت کالبدی شهر، با ورود زن به دنیای زبان، در شهر حضور دارند. حضور زنان در دنیای زبان وسعت پیدا کرده است؛ از سیمین دانشور که رمان زنانه را شروع کرد، از فروغ فرخزاد که شعر زنانه را شروع کرد، از کارگردانان زنانهساز سینما مانند تهمینه میلانی، از کارمندان زن، دانشجویان زن، دانشآموزان زن؛ میبینیم اینها فقط بدنهای خود را به دنیا عرضه نمیکنند، بلکه زبان خود را که مفاهیم، واژگان، صرف و نحو و آوای ویژهای است، عرضه میکنند و وقتی زبان تغییر میکند، یعنی همه چیز تغییر میکند.به گزارش مهرخانه، در بخش دیگری از نشست، شادی عزیزی با بیان اینکه زنان گروههای اجتماعی مختلفی را تشکیل میدهند، گفت: سن، وضعیت تأهل، نژاد، قومیت، و موارد دیگر در این طبقهبندی مؤثر است. امروز زنها با وجود محدودیتها وارد حوزههای عمومی شدند و آنها را در کافهها، سینما، رستوران و ... میبینیم.فراغت و فضای عمومیاو تصریح کرد: سه رویکرد در مورد وجود زن در فضای عمومی مطرح است. رویکرد کارکردگرایی، رویکرد مارکسیستی و نئومارکسیستی و رویکرد کنش متقابل نمادین؛ به این معنا که انسانها در سپهرهای خانوادگی، جامعه، نهادهای کار و ... نقشهای متفاوتی میگیرند و میتوانند فراغت داشته باشند. در این دیگاه فراغت امری مستقل است و به تجربه فرد بازمیگردد. این رویکرد هویت انسان را سامان میدهد.زنهای 40 تا 50 ساله هویت خود را با شغل خود معرفی میکنند، اما جوانترها با نوع فراغتعزیزی با بیان اینکه در حال حاضر در شهر شبکهای یا پسامدرن زندگی میکنیم، گفت: این شهرها پس از انقلاب اطلاعات شکل گرفت و در بستر خود تولید انجام میدهد و ویژگی اصلی آن انعطاف و سیالیت است. در شهر امروز شاهد هژمونی تولید غیرمادی هستیم که باعث میشود ساعت قراردادی کار زیر سؤال برود. انعطاف، کالاییشدن فراغت و گسستگی رفاه، سه عنصر کلیدی فضای پستمدرن هستند و شغل، عامل تعیینکننده هویت نیست. در تحقیقی مشخص شد زنهای 40 تا 50 ساله هویت خود را با شغل خود معرفی میکنند، اما جوانترها با نوع فراغت، خود را میشناسانند؛ پس هویتها بیش از پیش سیال شده است و فراغت به زن اجازه مشارکت میدهد.او با اشاره به اینکه زمان برای زنان نسبت به مردان متفاوت است، افزود: زمان برای زنان گسسته است و آنها میتوانند همزمان چند کار را با هم انجام دهند؛ پس ترجیح میدهند فراغتشان تکهتکه باشد و هر لحظه بتوانند فراغت کنند؛ زیرا فراغت بستری برای انتخابهای شخصی و ارتقای اعتماد به نفس است.این استاد دانشگاه ادامه داد: لذت، آسایش یا آرمیدگی و روابط با دیگران سه هدف فراغت است که روابط با دیگران از جنس یادگیری است. در طول تاریخ، تجارب اجتماعی زنان در قالب سیستمهای حمایت محلی شکل میگرفت. زمانی که زن محدود به فضا باشد، نمیتواند در هویتهای همپیوند سهیم شود؛ بنابراین مجبور میشود در حوزه خصوصی فراغت داشته باشد.عزیزی تصریح کرد: در شهر مدرن محلههای تجاری، اداری، مسکونی، تجاری و تفریحی جدا بودند و خیابان راهی برای ارتباط بود، اما در پساشهر مدرن خیابان برای تولید است؛ زیرا محلات در هم است و فضاها با یکدیگر مخلوط هستند. خیابان باید مکانی باشد که در آن زندگی کرد، اما خیابانهای شهری، زنان بهویژه کهنسالان، دختران 10 -12 ساله و زنهای بچهدار را محصور میکند.
خیابانهای ما برای تفریح است یا یادگیری؟او با طرح سؤالی مبنی بر اینکه آیا خیابانهای ما برای تفریح است یا یادگیری، گفت: فضای عمومی ما برای بسترسازی به منظور ساخت هویت ضعیف است. به طور مثال اگر کافهها را در نظر بگیرید، در درجه اول ازآنجاییکه تجملاتی هستند، همه نمیتوانند بروند و از طرفی در کافهها تعامل اجتماعی صورت نمیگیرد، بلکه گروههایی از قبل آشنا با هم میآیند و میروند و فقط فضای شخصی خود را کمی وسعت میدهند.بوستانهای مادران از جنس یادگیری نیستنداین استاد دانشگاه افزود: بوستانهای مادران فراغت آرمیدگی یا نهایتاً لذت دارند و از جنس یادگیری نیستند. از طرفی تمام طبقات اجتماعی این نوع تفریحکردن به تنهایی را دوست ندارند و ترجیح میدهند با همسرشان هویتهای همپیوند بسازند. پس مهم است که ما در ساماندادن به فضای شهر به چه نکاتی توجه میکنیم؛ هویتسازی زنان، هویت همپیوند زنان با مردان، توجه به گروههای مختلف اجتماعی، ارتقای مهارتها و توانمندیها و آمادهکردن آنها برای جنگیدن در بازار کار و زندگی؟؛ یا خیابانها جای فرار و گریز است و مکانهایی را میگذاریم که زنان استراحت کنند یا در نهایت آفتاب بگیرد؟انتهای پیام/