۲۰۰ سال پیش، در آوریل سال ۱۸۱۵، یک انفجار بزرگ آتشفشانی رخ داد که قدرتمندترین و بزرگترین آتشفشانی است که بشر در همه زمانهایی که عادت به ثبت مستند تاریخ پیدا کرد، با آن مواجه شده است.
به گزارش بولتن نیوز ، ۲۰۰ سال پیش، در آوریل سال ۱۸۱۵، یک انفجار بزرگ آتشفشانی رخ داد که قدرتمندترین و بزرگترین آتشفشانی
است که بشر در همه زمانهایی که عادت به ثبت مستند تاریخ پیدا کرد، با آن مواجه شده است. این آتشفشان با تأثیر روی آب و هوای کره زمین، کشاورزی و بیماریهای همهگیر، تأثیر زیادی روزی زندگی بشر گذاشت.
این آتشفشان در جایی رخ داد که در حال حاضر اندونزی نامیده میشود، در آن زمان این کشور، هنوز این نام را نداشت. آتشفشان مورد بحث در کوه تامبورا رخ داد و باعث مرگ دههها هزار نفر از مردم پیراموناش شد. این کشتهها یا به صورت مستقیم در نتیجه گدازه و پرتابههای آتشفشان درگذشتند یا اینکه به صورت غیرمستقیم، در نتیجه قحطی متعاقب به خاکستر نشستن کشتزارها، جان سپردند.
آتشفشان فقط در پیرامون خود، مؤثر نبود. در واقع ابرهای عظیم حاصل از آن مسیر نور خورشید را در سراسر زمین تا حد زیادی، سد کرد و باعث ۳ سال، سرد شدن کره زمین شد. تصور کنید که در ماههای تابستانی جولای و آگوست در سال ۱۸۱۶ در نیویورک، کولاک رخ میداد و در همین ماهها کشتزارها در نیوانگلند، دچار یخزدگی محصولات میشدند و لندن در کل تابستان شاهد تگرگ بود!
در واقع کل کشورها و جوامع کره زمین در این بازه زمانی، با موجهایی از قحطی، بیماری، ناآرامیهای اجتماعی و رکود اقتصادی مواجه شدند.
یک دانشمند خبره در زمینه آتشفشان به نام کلایو اپنهایمر از دانشگاه کمبریج، احتمال رخداد آشتفشان مشابه را در ۵۰ سال پیش روی ما، تنها ۱۰ درصد برآورد میکند. این احتمال اندکی است، اما تصور کنید که اگر این حادثه تکرار شود، چه فاجعههای انسانی که رخ نخواهند داد.
در پیرامون کوه تامبورا در آن زمان جزیره کوچک سامباوا قرار داشت. کوه نوکتیز تامبورا حدود ۴٫۸ کیلومتر ارتفاع داشت و ساکنان محلی آن را خانه خدایان میِپنداشتند. روستانشنینان در دامنههای این کوه، برنج و قهوه و فلفل میکاشتند.
درست به همین خاطر است که سال ۱۸۱۶ میلادی را سال بدون تابستان نامگذاری کردهاند. اما علاوه بر همه اینها، آتشفشان تامبورا، تأثیرات خود را در وادی هنر نقاشی و ادبیات هم گذاشت.
در دنیای نقاشی، ما شاهد تابلوهایی هستیم که آسمان مملو از تاریکی و ابرهای سیاه را نشان میدهد. جالبتر از آن ریزذرات پراکنده در جو، باعث ایجاد رنگ سرخ جالبی در هنگام طلوع خورشید میشدند که ما همین رنگ را در آثار نقاشی آن دوران میبینیم.
اما خیلی جالب است بدانید که اگر آتشفشان تامبورا رخ نمیداد، دنیای ادبیات و نیز سالها بعد سینما و تلویزیون، شاید از ژانر خونآشامها و فرانکشتاین محروم میشد!
در آن سالها، مری شلی – خالق فرانکشتاین- ۱۶ سالش بود. آب و هوای سرد او را واداشته بود که با خانوادهاش به ویلایی در کنار دریاچههای سوئیس برود. آنها با سکنان محلی در داخل خانه، آتش میافروختند و با تعریف کردن داستانهای محلی در مورد اشباح، سر خود را گرم میکردند. دیگر نابغه ادبیات که در همین زمان در منطقه بود، لرد بایرون بود.
تحت تأثیر همین فضا و نقلها بود که کمی بعد، مری شلی، شخصیت فرانکشتاین را آفرید و لرد بایرون هم داستانهای مدرنی در مورد خونآشامها را خلق کرد. شعر مشهور «تاریکی» بایرون هم با مضمون آخرالزمانی خود، وامدار همین شرایط است.
جنبه دیگر آتشفشان، رخ دادن همهگیرهای بیماریهاست. در سال ۱۸۱۷ بیماری وبا در هند شایع شد و با گسترشاش در سراسر دنیا، میلیونها نفر را کشت.
متنی که خواندید، خلاصه مقاله جالب نیویورک تایمز در مورد آتشفشان تامبورا بود.
وقتی مقاله را میخواندم، به نظرم رسید که چقدر جالب میشد اگر در اسناد و خاطرات ۲۰۰ سال پیش خودمان هم میتوانستیم پژوهش و جستجویی عمیقی بکنیم تا دریابیم به صورت مشابه، در سالها مقارن بت تاریخ رخ داد آتشفشان تامبورا، اوضاع و احوال کشور خودمان به چه ترتیب بوده است.