گروه سیاسی - توافق تاریخی ایران و کشورهای ١+٥ میتواند نقطهعطفی در روابط ایران با جهان بهطور عام و کشورهای منطقه بهطور خاص و آغازی بر پایان بسیاری از مسائل باشد و تا حدود زیادی صفبندیهای منطقهای و جهانی را بهویژه با توجه به ظهور داعش و افزایش ناامنی در منطقه خاورمیانه با تغییراتی مواجه کند.
به گزارش بولتن نیوز ، بیگمان اگر بپذیریم این توافق فقط یک توافق در حوزه انرژی هستهای است و آن را به توافق هستهای ایران و غرب محدود کنیم، تا حدود زیادی سادهانگارانه عمل کردهایم. از سوی دیگر، مخالفان مذاکرات و توافق نیز کم نبوده و نیستند که برای به چالش کشیدهشدن و تخریب مذاکرات به انجام هر اقدامی که در توانشان بود متوسل شدند و از تمام اعتبار و آبروی سیاسی و قدرت اقتصادیای که داشتند مایه گذاشتند تا توافق حاصل نشود و اکنون نیز در پی آنند که در مسیر اجرائی توافق سنگاندازی کنند. کشورهای منطقه نظیر عربستان و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس بهصورت علنی و غیرعلنی نسبت به نزدیکشدن ایران و غرب واکنش نشان دادند و عمق نگرانی خود را به گوش طرفهای غربی رساندند و آنها را به ترک مذاکرات یا فشار بیشتر بر ایران تشویق و ترغیب کردند و بعد از توافق نیز از آن استقبال نکردند و آن را به ضرر خود میدانند. رژیم اسرائیل نیز در دو سال اخیر بهطور کلی با مذاکرات مخالفت کرده است و دستیابی به هر توافقی را توافق بد تعبیر و از تمام توان و ظرفیت خود با کمک لابیای که در کنگره آمریکا دارد، برای بهبارننشستن مذاکرات استفاده کرده است. نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اسرائیل که پیشتر وعده داده بود از دستیابی به توافق جلوگیری خواهد کرد، نه فقط موفق به این کار نشد، بلکه خود را دلشکستهتر و منزویتر از قبل نیز دید و در اظهاراتی احساسی و هیجانی که بیشتر از روی استیصال بود، ایران را به باجخواهی از غرب متهم کرد. تأملی بر رفتارهای اسرائیل نشان میدهد این رژیم اصولا دنبال هیچگونه توافق و مذاکرهای نبوده است و این امر را در مذاکراتی که با فلسطینیان داشته و ١٣ سال است آن را به حال خود رها کرده، بهخوبی به اثبات رسانده است، چون هر مذاکرهای که برپایه منطق و احترام متقابل باشد، برای آنها سودی نخواهد داشت.
توافق اخیر از یکسو متضمن این است که غربیها و بهویژه آمریکاییها پذیرفتهاند ایران نه سلاح هستهای داشته است و نه بهدنبال آن است (ایران بر این نکته بارها تأکید کرده است) و اینکه ایران میتواند بهعنوان بازیگری قوی و تأثیرگذار نقش انکارناپذیری در تحولات منطقه و جهان داشته باشد که نشانههای این تغییر لحن و رفتار بهوضوح هویداست و بهصورت رسمی از سوی رئیسجمهور آمریکا به آن اذعان شده که امنیت منطقه نیازمند حضور ایران است و بهصورت مصداقی، حضور ایران در مذاکرات مربوط به حل مناقشه سوریه را ضروری خوانده است. این در حالی است که قدرتهای غربی در نشستهای ژنو یک و دو، که برای حل مسئله سوریه برگزار شد، نقشی برای ایران متصور نشدند و در اقدامی دیگر دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس، در تماسی تلفنی با روحانی، رئیسجمهور ایران، ضمن استقبال از توافق بر بازگشایی مجدد سفارتخانه کشور متبوعش تأکید کرد. از سوی دیگر، شاهدیم در دو دهه اخیر با وجود دو جنگ بینالمللی (حمله به عراق ١٩٩١و ٢٠٠٣) و لشکرکشی به افغانستان، حمله به لیبی و خزان کردن بهار عربی و صرف میلیاردها دلار هزینه، هر روز شاهد خاورمیانهای ناامنتر هستیم و این امر گلوگاه انرژی جهان را با تهدید مواجه کرده است. دنیای غرب بهخوبی از این مسئله آگاه شدهاند که برای ایجاد امنیت در منطقه لازم است متحدان و شرکای جدیدی برای خود پیدا کنند و به کمک آنها بتوانند به اهدافشان دست یابند.
توافق حاصلشده بیش از هر چیز نشان داد توان مخالفان در مخالفت و کارشکنی با مذاکرات بهجایی نرسیده است و مخالفان این توافق بزرگترین شکستخوردگان لقب گرفتهاند و درصورتیکه کشورهای منطقه مسئولانه به توافق بنگرند، میتوانیم شاهد خاورمیانهای امنتر در آینده باشیم. با همه این تفاسیر باید سیاست را براساس واقعیتها پیش برد، نه براساس تفکرات کلیشهای و دنبالهروانه. باید پذیرفت در صورت تداوم سیاستهایی که در گذشته از سوی برخی کشورهای منطقه اتخاذ شده است، نتیجه همان خواهد شد که در گذشته بود. کشورهای منطقه باید به این واقعیت پی ببرند که امنیت خاورمیانه نیازمند یک همافزایی و اراده سیاسی قوی همراه با رعایت احترام و تعامل متقابل است و کشورهایی که میتوانند به امنیت، توسعه و رشد این منطقه کمک کنند، خود کشورهای منطقه هستند که برای تحقق این مهم تغییر در سیاستها و الگوهای رفتاری کشورهای منطقه و بازمهندسی روابط با ایران به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است که تأخیر در آن میتواند زیانهای بسیاری بههمراه داشته باشد و این امر بهمثابه آزمونی است پیشِروی کشورهای منطقه.