وی با اشاره به جایگاه انسان در نظام هستی، گفت: رابطه بین جایگاه انسان و عباداتی که انجام میدهد چیست؟ به عنوان مثال روزهگرفتن چه تأثیری در آن شناخت دارد؟ آیا روزه ما عاملی برای رسیدن به «من عرف نفسه...» هست؟ یا نه اینها هیچ ارتباطی با همدیگر ندارند! اعمالی مثل حج رفتن، گناه نکردن ارتباطی با این شناخت دارد یا ندارد؟ اگر دارد این رابطه چیست؟ اصلاً خداوند چرا ما را در زمین مأمور کرده، روزه بگیریم، نماز بخوانیم، مگر خدا به اینها احتیاج دارد؟ یا روزه بگیریم از این گرسنگی و تشنگی ما چه چیزی به خدا میرسد؟ این روزهها فقط به خاطر این است که برای احساس همدردی حال فقرا را درک کنیم؟ یا به یاد تشنگی و گرسنگی قیامت بیافتیم؟ آیا همه فلسفه روزه همین است؟
رضایینیا افزود: دانستن پاسخ این سوالاتی را که مطرح شد یک حس خوبی به ما میدهد، بالأخره انسان وقتی جایگاه حقیقی خود را دانست، صورت همان جایگاه را به خود میگیرد، مثلاً اگر به من بگویند شما رئیس، کارمند و یا آبدارچی این مجموعه هستی هر کدام 3 حس متفاوت را در من ایجاد میکند و بر اساس آن جایگاه خودم رفتار خواهم کرد. وقتی شما بدانید که خداوند در این مجموعه عظیم خلقت چه جایگاهی به شما داده است، قطعاً متناسب با آن جایگاه رفتار خواهید کرد و وقتی دانستیم کی هستیم، یک حس اعتماد به نفس (اعتماد به حق) به ما دست میدهد و حتی شاید آن نگاه ما به عبادات تکلیف شده نیز عوض شود.
این مبلغ دینی بیان کرد: اول آیهای که در قرآن ما را به پاسخ این سوالات میرساند این است که، «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ؛ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت، فرشتگان گفتند: آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد؟ و حال آنکه ما با ستایش تو، تو را تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم. فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید.»(بقره/30)
وی با اشاره به داستان خلقت حضرت آدم (ع)، گفت: خداوند فرمود «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً» این جانشین یعنی چی؟ مثلاً برای رئیس همین مجموعه اداری اگر جانشینی منصوب کنند، در نبود رئیس این فرد همان اختیارات و قدرت رئیس را دارد بدون کم و کاست، یعنی هم میتواند عزل کند، نصب کند، خرج کند و هر کاری را که رئیس میتواند انجام دهد او هم میتواند؛ لازمه انجام این کارها توسط جانشین غیر از این است که باید قدرت رئیس را داشته باشد؟ این ما را به «عرف نفسه» میرساند؛ یعنی اگر ما قرار است جانشین خدا در زمین باشیم غیر از این است که باید خدایی کنیم؟ یعنی اگر خواستیم میتوانیم خلق کنیم، معدوم کنیم، تصرف در پدیدههای طبیعی و ... همین کارهای خارقالعاده عرفا و یا معجزات پیامبران گوشههایی از همین نکته است. اگر خودمان را با این دید بنگریم که حقیقتاً ما «خلیفةالله» آنگاه قدر جایگاه خود را میدانیم و اعمالمان نیز متناسب با این منصب خواهد بود.
این مدرس حوزه علمیه با بیان اینکه «ما باید نگاهمان را به قرآن عوض کنیم» گفت: مثلاً ما قرآن را برای ثواب آن میخوانیم و یا روزهگرفتن، این یعنی اینکه ما خیلی حد خودمان را کوچک کردهایم، آیا همین داستان حضرت یوسف (ع) در قرآن صرفاً برای بیان یک قصه است، یعنی حد و شأن قرآن در این حد است؟ یا چیزی بالاتر از این وجود دارد؟ باید از این آیات الهی، نکات معرفتی را بگیریم؛ قرآن ما را به همه مقامات عالی هدایت میکند؛ لذا قرائت قرآن را توأم با تفکر و تدبر داشته باشیم تا به شناخت جایگاه حقیقی خود و در نهایت شناخت عظمت پروردگار خود برسیم.
رضایینیا خاطرنشان کرد: در حقیقت این کتاب آسمانی قوس صعود و نزول انسان را «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» توأمان به ما معرفی میکند، یعنی قوس نزول همان هبوط حضرت آدم است و قوس صعود همان مراتبی است که انسان باید طی کند تا به «إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» همان سیر کمالی انسان برسد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com