اقلیم همانطور که از سوالات کمیته تحقیق در این زمینه برآشفته است آیا خود نقشی در به قدرت رسیدن داعش نداشته است؟ عناصر بعثی که به داعش پیوستند ابتدا به ساکن در همین اربیل اقلیم مستقر نبودند؟ یا در مراحل بعدی که موصل اشغال شد و روابط بعثی ها و داعش شکرآب شد آیا همین بعثی ها به اربیل کوچ نکردند؟
گروه بین الملل: مدتها البته دقیق تر بگوییم بیش از یکسال از اشغال شهر موصل توسط داعش می گذرد و هنوز بسیاری از زوایای پنهان این اتفاق برملا نشده است.
به گزارش
بولتننیوز، مهمترین بخش این اتفاق عوامل اشغال موصل می باشد که در این میان اقلیم کردستان عراق بطور مکرر بغداد را متهم به کمک غیر مستقیم به داعش می کنند. در حالیکه اقلیم و برخی سران آن فرار ارتش را بهانه قرار می دهند و می گویند داعش از سر همین فرار ارتش مسلح شد اما کسی سوال نمی کند که زمینه های ایجاد این فرار توسط چه کسانی فراهم شد؟
اقلیم همانطور که از سوالات کمیته تحقیق در این زمینه برآشفته است آیا خود نقشی در به قدرت رسیدن داعش نداشته است؟ عناصر بعثی که به داعش پیوستند ابتدا به ساکن در همین اربیل اقلیم مستقر نبودند؟ یا در مراحل بعدی که موصل اشغال شد و روابط بعثی ها و داعش شکرآب شد آیا همین بعثی ها به اربیل کوچ نکردند؟
هنوز نیروهای پیشمرگه در اقلیم از نبود سلاحهای سنگین می نالند در حالیکه همه و البته خود آمریکاییها اعتراف می کنند که سلاحهایی که خارج از عرف قانون هم به وزارت پیشمرگه حکومت اقلیم داده است به جز چند محور خاص به دست نیروهای پیشمرگه نرسیده است. بالاخره این سلاحها با چه هدفی انبار و در کدامین جبهه مورد استفاده قرار خواهد گرفت؟
اقلیم اگر اعتراف می کند که به قانون اساسی عراق پایبند است و این قانون را مبنای کاری خود قرار داده است چگونه است و براساس کدامین بند قانون اساسی وارد پروسه توطئه علیه دولت مرکزی می شود؟
کدام کشور فدرال در دنیا وجود دارد که بخشی از مناطق فدرال آن وارد یک توطئه بین المللی علیه دولت مرکزی شود؟ آیا قانون اساسی عراق به اقلیم کردستان عراق این مجوز را داده است؟
در حالی که مخالفین دولت مرکزی در اربیل به بهانه آزادی سیاسی علیه دولت مرکزی جلسه و نشست برگزار می کنند آیا نیروهای حشد الشعبی در عراق که بخشی از هویت دفاعی عراق در برابر داعش شده اند می توانند در اربیل تشکیل جلسه دهند؟
این اقدامات که تمامی ندارد در کجای قانون اساسی یک کشور فدرال آمده است که در قانون اساسی عراق نیز آمده باشد؟
در حالیکه اقلیم خواهان روابط با کشورهای منطقه می شود گروههای تروریستی در جوار مرزهای ایران جولان می دهند، اگر حکومت اقلیم مسئول است چرا سکوت گزیده است؟ اگر مسئول نیست چرا امنیت مرزها را به دولت مرکزی واگذار نمی کند؟
امروز اگر اقلیم مدعی مبارزه با داعش می باشد چرا بخش زیادی از سلاحهای اهدایی به اقلیم سر از بازار قاچاق در می آورند ؟ چه کسی مسئول است؟ دولت مرکزی یا قانون اساسی عراق!
این همه بعثی که در اقلیم هستند چه ارتباطی با حکومت اقلیم دارند؟
محصولات اقلیم در بازارهای داعش در موصل و تلعفر خرید و فروش می شوند چگونه است این وسایل در تدابیر شدید امنیتی در کردستان عراق روانه مناطق تحت کنترل داعش می شوند؟
کمیته ای که برای مجازات عاملان همکاری اقتصادی با داعش در اقلیم تشکیل شده بود چکار کرد؟ نتایج این کمیته بعد از یک سال اشغال موصل کجا و چگونه اعلام می شود؟ آیا اصولا اقلیم تمایلی برای بازگشایی این پرونده ها را دارد؟
اگر به قبل تر برگردیم باید بپرسیم چرا فرماندهان ارتش عراق که در موصل بودند و از جبهه ها گریختند سر از اقلیم کردستان عراق درآوردند؟ آیا اقلیم به آنها وعده ای داده بود؟ میلیونها دلار یک فرمانده ارتش که بدست نیروهای پیشمرگه بعد از سقوط موصل افتاد به کجا رفت و چگونه هزینه شد؟
مهمتر از همه اینها این سوال را باید بار دیگر مطرح کرد که قانون اساسی عراق که اقلیم با حداکثر رای به آن رای مثبت داد این مجوز را در اختیار اقلیم قرار می دهد که با مصالح ملی عراق برخورد منفعت طلبانه حزبی داشته باشد؟
بله این سوالها و صدها سوال دیگر هنوز وجود دارند که کالبد شکافی از آنها می تواند سبب روشن شدن پاسخ این سوال شوند که چه کسانی باعث شکل گیری و تقویت داعش شده و می شوند؟
هنوز چند صباحی از انتشار مطلبی در یکی از مجلات نزدیک به سیستم های امنیتی اقلیم بنام سفیل نمی گذرد که به مسئولین اقلیم توصیه می کرد عزت الدوری و بعثی ها و حتی داعشی ها باید برای حفظ بالانس سیاسی در عراق مورد حمایت قرار گیرند.
ضرب المثلی معروف است که می گوید ( نقل به مضمون است) تو که سوزن را در چشم دیگران می بینی آیا کلنگ را در چشمان خود نمی بینی؟!
انتهای پیام/
قدیمیترین گروه های سربری منطقه قبل از داعش کدام گروهک ها بودند؟
یادتان رفته...
دوست عزیز من هم از جنایات صدام خبر دارم حتی از جنایات اتاترک علیه کردها خبر دارم حتی از رفتار بشار اسد هم خبر دارم.اما مساله ای که هست این هست که در مناطق کردی همیشه به جای تلاش برای صلح تروریست با سلاح مدعی گرفتن حقوق اکراد بوده که یک بخشش هم سربری سربازان خودمون هست.
ولی اگر در جواب, موشتی برایم گره شود آن را از مچ قطع خواهم کرد
ایران همیشه ایران میماند با امنیت پایدار
کردهاي عراق به خاطر مسئولین نالایقشان همیشه در رنج و عذاب بودند
چاه کن خودش ته چاهه
لابد گروههائیکه وقتی شیر بخورند تب میکنند درجه حرارت بدنشون میزنه بالا!
از نظر من همه اونها عراقی هستند!
و هیچ وقت دلم با عراق و عراقی صاف نمیشه!
از چیزی که مطمئن هستم اینه که: شکست عراق در برابر داعش حتمیه!
پاسخ جنایتکاران فقط جنایته!
در ضمن ما در دوران جگ اسیر کرد عراقی کم نداشتیم!!!!
همچنین موضوع حمایت کردهای عراق از کومله و پژاک غیر قابل انکاره!!!
تعصب ما فقط رو نقشه ایران با آدمهای توش خلاصه میشه و لا غیر!!!
عراقی باید تاوان جنایات خود را بدهند.
مردم عراق حتی شهامت ایستادن در مقابل داعش را ندارند.
یکی از آزاده ها در خاطرات خود میگفت که بعد از اسارت ما را پشت کامیون می بستند و از شهرهای عراق عبور می دادند و مردم هم با ساز و آواز و قربانب کردن گاو و گوشفند از اونها پذیرایی می کردند.
عراقینمی توانستند با صدام مقابله کنند!!چرا؟ چون افکار صدام حسین در نظر خیلی از عراقیها درست بود!!!
حالا هم در دام داعش افتاده اند و نمی توانند از خلاصی پیدا کنند!!!چرا؟ چون 0بعضي ازعراقی ها با این تفکر بزرگ شده اند!!
در واقع خود کرده را تدبیر نیست!!!
مطمئن هستم که بهتر از هر کسی میتوانی دموکراسی را تعریف کنی. همانطور که میدانی دموکراسی روشی است علمی و قانونی برای انتخاب کارگزاران از میان مردم. در ایران ابزارهای دموکراسی (قوانین، احزاب و ...) وجود دارد. ایجاد و اجرای دموکراسی سبب ایجاد احساس سهیم بودن در حکومت در بین مردم خواهد شد. البته درست است که این احساس در میان مردم ما قدری کمرنگ است و این نیز دلایل دیگری دارد. صحبت از اجرای دقیق قوانین است که بایستی برای همه یکسان باشد و این قانون گریزی ها که می بینیم نتیجۀ عدم اجرا و یا خلاء در بعضی قوانین است. نهادینه شدن عمل به قانون هم یک شبه صورت نمی گیرد و زمان می خواهد و چه خوب که این زمان را خودمان کوتاهتر کنیم یعنی خودمان با اجرا و عمل به قوانین اجتماعی (هر چند در ظاهر کوچک اما مؤثر در زندگی اجتماعی) آن را نهادینه کنیم. این بستر هنوز در کشورهای در حال درگیری با داعش به طور کامل نهادینه نشده است. به این معنی که درست است که در عراق و سوریه انتخابات انجام گرفت لذا احساس مشارکت در میان اقلیت و یا اکثریت قومی و یا دینی در این کشورها به طور کامل به وجود نیامده است که اگر اینگونه بود دیگر افرادی در این کشورها برای رسیدن به اهداف خود (حتی رسیدن به حکومت) نیازی به شروع جنگ و جنایت نمی دیدند. در این جا منظور من مغزهای پوسیدۀ سران داعش نیست بلکه آن دسته از مردمی است که با این گروه ها همکاری می کنند به این امید که به نتایج دلخواه خود برسند.
اگر دقت بفرمایید من هم نوشته ام که «اجرای دموکراسی سبب ایجاد احساس سهیم بودن در حکومت در بین مردم خواهد شد. البته درست است که این احساس در میان مردم ما قدری کمرنگ است و این نیز دلایل دیگری دارد.» آیا شما این نظر را دارید که ما میتوانیم به صورت فوری و آنی از نتایج کامل یک روش اجرایی (دموکراسی) به همان میزان که کشورهایی با سابقۀ چندین دهه تجربه در شیوۀ اجرای آن دارند بهره مند شویم. البته دموکراسی نیاز به تمرین دارد و ما در حال تمرین آن هستیم. نقاط قوت و ضعف دموکراسی در طول زمان برایمان آشکارتر خواهد شد. مطمئن باشید که روند استقرار دموکراسی بستگی به خود مردم دارد. سوء استفاده برخی از مدیران از مناصبی که به واسطه همین قوانین به دست آورده اند نباید باعث نفی اصل وجود دموکراسی (هرچند ضعیف و نوپا) در اذهان شود. مهم حضور مردم در روند استقرار دموکراسی است. زمان همه چیز را حل خواهد کرد و آینده ای روشن در پیش خواهد بود اگر همۀ مردم از جمله نخبگان و دانشگاهیان در انجام این امر فعالیت بیشتری انجام دهند.
و اما نکتۀ دیگر این که هیچ کس نمی تواند دموکراسی را صادر و یا وارد کند مگر این که احساس نیاز به آن به وجود آید.