وی ادامه داد: دلیل حضور من در این فضا والدینم بودند که به عنوان مدرس از طرف کشور فرانسه به الجزایر معرفی شدند و من در سنین نوجوانی در آنجا زندگی میکردم و جمعیت آن شامل 10 میلیون عرب یعنی نژاد بربر و یک میلیون و 200 هزار نفر فرانسوی بود.
مونیه افزود: من 8 ساله بودم که به الجزایر رفتم و بعد از دو سال جنگ استقلال الجزایر شروع شد پدرم در این زمینه بسیار فعال بود و به سمت کوههای الجزایر رفت تا مبارزه را دادامه دهد و زمانی که از بلندیهای این کشور به شهر بازگشت توسط نیروهای فرانسوی زندانی و از الجزایر اخراج شد. زمانی که جوان بودم خانههای سوخته و جنایتهای صورت گرفته در الجزایر را شاهد بودم. همواره در مورد جنایتهای صدام صحبت میشود اما در مورد الجزایر که یکی از بخشهای فرانسه بود و فرانسویها در ان بسیار جنایت کردند صحبت نمیشود.
وی خاطرنشان کرد: در زمان جنگ الجزایر یک میلیون و 500 هزار مسلمان کشته شدند در حالی که جمعیت کلا 10 میلیون نفر بود و این اتفاقات در زمان ژنرال دوگل در فرانسه بود. از سال 1958 تا 1962 جنایتها بسیار وحشتناک بود و اسرائیل نیز از این سیاستها حمایت میکرد به دلیل اینکه قسمت مهمی از جمعیت الجزایر یهودی بودند.
وی افزود در سال 1945 که دوگل به قدرت رسید و بعد از درگیریهای آلمانیها الجزایریها به خیابان ریختند و استقلال خود را خواستار شدند در حالی که الجزایریهایی که این اقدام را انجام دادند همانهایی بودند که در کنار فرانسویها علیه نازیها جنگیدند و در واقع پاسخ فرانسه تحت مدیریت دوگل این بود که آنها را بمباران کرد و 40 هزار کشته برجای گذاشت.
مونیه تصریح کرد: ژنرالهایی که مسئول سرکوب تظاهرات بودند اعلام کردند که الجزایر تا ده سال بعد آرام خواهد بود و 10 سال بعد جنگ الجزایر آغاز شد. تصویری که از دوگل وجود دارد تصویر فردی است که از اعراب حمایت میکرد اگر نقض وجود دارد.
وی با بیان اینکه بعد از جنگ 1967 در یک کنفرانس خبری بسیاری از سیاستهای اسرائیلی را محکوم کرد و گفت: یهود میخواهد بر ملتهای دیگر تسلط پیدا کند و فلسطینیها را به عنوان مبارزین و مقاومین دانست و از آن زمان به بعد فرانسه سیاستهای حمایت از عراق را اعمال کرد.
وی همچنین گفت قبل از اعتراض دوگل فرانسه به اسرائیل برای احداث نیروگاه هستهای اجازه تاسیس داد و بعد از برگزاری نشست خبری فرانسه کمک کرد نیروگاه هستهای در عراق تاسیس شود و در ایران در زمان شاه اتفاق افتاد.
همیشه در بحث هستهای در خاورمیانه صحبت از آمریکاییهاست اما فرانسویها در این زمینه نقش زیادی داشتند. زمانی که اسرائیلیها در اوایل جنگ ایران و عراق نیروگاه هستهای را در بغداد بمباران کردند یک فرانسوی که در یک کاروان بود معین کرده بودند که هر کجا کاروان ایستاد باید بمباران شود و نزدیک نیروگاه بغداد وی نتوانست خود را زود کنار بکشد و در این ماجرا کشته شد.
مونیه تصریح کرد: آن زمان میتران رئیس جمهور فرانسه به مرگ این شهروند فرانسوی توسط اسرائیلیها اعتراض نکرد و زمانی که جنگ ایران و عراق شروع شد سیاست خود را تغییر داده و به حمایت از صدام پرداخت. من آن زمان در فضای پیروان دوگل بودم که از سیاستهای حامی اعراب حمایت میکرد و اولین سفرم به عراق در سال 1974 بود که تا سال 2003 با حدود 150 سفر به این کشور بسیاری ازمناطق عراق را از نزدیک بازدید کردم. بنده در پاریس از مقاومت مردم فلسطین حمایت کردم و از زمان جوانی با آقای احمد شوکری که رئیس سازمان آزادی فلسطین بود مصاحبه کردم و این زمانی که با ابوجهاد از موسسین سازمان فتح آشنا شدم.
وی افزود: بنده با نیمی از افراد در حوزه مقاومت فلسطین آشنا بودم و سفرهای زیادی انجام دادم. زیرا فرانسه روابط زیادی با عراق داشت در زمان جنگ ایران و عراق تغییری در افکار نخبگان این کشور احساس کردم. در دهه 70 میلادی در عراق بسیاری ازمردم چشمشان به غرب بود و جنگ ایران و عراق این تفکر را شکست. زمانی که نیروهای عراق ازجنوب ایران عقبنشینی کردند و زمانی که ایرانیها فاو را گرفتند بسیاری از افکار تغییر کرد و سوال در مورد ماهیت حکومت در بغداد پیش آمد. آنجا بود که رجعتهایی به اسلام شکل گرفت در صورتی که قبل از آن در ماه رمضان در کافههای بغداد الکل مینوشیدند اما کمکم در ماه رمضان در کافهها بسته و فروش الکل ممنوع شد که فقط افرادی که مسیحی یا یزیدی بودند مجوز این کار را داشتند.
مونیه ادامه داد: بعد از جنگ درگیریهایی شروع شد که مقدمه حمله عراق به کویت بود در آن زمان خارجیها را در عراق و کویت جمع کرده بودند. افرادی در عراق را در هتل 5 ستاره و افراد کویت را در سایتهای مختلف نگه میداشت و هیئت های بسیاری برای آزادی آن گروگانها تلاش کردند من به خودم گفتم که باید برای آزادی آنها تلاش کرد و در این زمینه با عراقیها ملاقات کردم که گروگانهای فرانسوی آزاد شدند. این ایده خودم بود که به دولت فرانسه ربطی نداشت چرا که موضع رسمی فرانسویها این بود که ما با تروریستها هیچ حرفی ندارم.
وی افزود: من با یکی از مسئولان عراقی که مسئول گروگانهابود ملاقات کردم و با طه یاسین رمضان و طارق عزیز نیز ملاقات کردم و زمانی که تحریمهای شدید علیه عراق اعمال می شد با آنها صحبت کردم و با 9 نفر فرانسوی گروگان به پاریس برگشتم.
وی ادامه داد: در فرودگاه پاریس پلیس به من گفت شما دو راه میتوانید انتخاب کنید یا به سمت در میروید که خبرنگاران و تلویزیونهای بین المللی منتظر شما هستید و یک فرد بلند فریاد میزند که شما نازی هستید یا اینکه از در دیگر و با تاکسی به منزل خود میروید که من راه دوم را انتخاب کردم و فردا در محل سکونت خود یک نشست خبری گذاشتم چرا که من نازی نبودم. هفته بعد نیز خواستیم یک نشست خبری برگزار کنیم که با همکاری رئیس انجمنی بود که امام خمینی(ره) را ملاقات کرده بود. اما پلیس استانداری شهر لیون گروهی از الجزایریهای مقیم فرانسه را فرستاد که آنها با ایجاد هرج و مرج جلسه را بههم زدند و فردای آن روز تیتر زدند که یک گروه عرب الجزایری به نشست خبری حمله کردند. این مثالها را زدم تا بدانید که در فرانسه نیز وقتی موضوعی به نفعشان نباشد درباره آن صحبت نمیشود.
وی همچنین در خصوص گروه تروریستی داعش و ایجاد آن اظهار داشت: من خلقت داعش را به زمان جنگ ایران و عراق برمیگردانم و شکستی که عراق مقابل ایران داشت. در آن زمان سازمانهای اسلامی در عراق تشکیل شدند که رژیم آنها را حمایت میکرد و به دلیل اینکه در زمان صدام حسین همه چیز تحت کنترل حاکمیت بود اگر یک گروه میخواست اسلام گرا باشد میباید با کنترل دولتی کار میکرد و در زمان تحریم علیه عراق فضای فکری اسلامی تقویت پیدا میکرد و افراد به اسلام برگشتند.
این خبرنگار فرانسوی همچنین گفت: درسال 1973 کمپین ایمان به راه افتاد که رهبر آن عزت ابراهیم الدوری بود که در حال حاضر حزب بعث زیرزمینی را دارد. همچنین در آن زمان صدها مسجد در عراق تأسیس شد که مسئولان آن حقوق بالایی دریافت میکردند از سوی دولت حمایت میشدند. همزمان محدودیتهایی برای خرید و فروش الکل اعمال و به زنان برای داشتن حجاب توصیه شد و صدام زیرپرچم عراق الله اکبر نوشت و سازمان فداییان صدام خلق شد.
مونیه ادامه داد: در فرودگاه پاریس پلیس به من گفت شما دو راه میتوانید انتخاب کنید یا به سمت در میروید که خبرنگاران و تلویزیونهای بین المللی منتظر شما هستید و یک فرد بلند فریاد میزند که شما نازی هستید یا اینکه از در دیگر و با تاکسی به منزل خود میروید که من راه دوم را انتخاب کردم و فردا در محل سکونت خود یک نشست خبری گذاشتم چرا که من نازی نبودم. هفته بعد نیز خواستیم یک نشست خبری برگزار کنیم که با همکاری رئیس انجمنی بود که امام خمینی(ره) را ملاقات کرده بود. اما پلیس استانداری شهر لیون گروهی از الجزایریهای مقیم فرانسه را فرستاد که آنها با ایجاد هرج و مرج جلسه را بههم زدند و فردای آن روز تیتر زدند که یک گروه عرب الجزایری به نشست خبری حمله کردند. این مثالها را زدم تا بدانید که در فرانسه نیز وقتی موضوعی به نفعشان نباشد درباره آن صحبت نمیشود.
وی همچنین در خصوص گروه تروریستی داعش و ایجاد آن اظهار داشت: من خلقت داعش را به زمان جنگ ایران و عراق برمیگردانم و شکستی که عراق مقابل ایران داشت. در آن زمان سازمانهای اسلامی در عراق تشکیل شدند که رژیم آنها را حمایت میکرد و به دلیل اینکه در زمان صدام حسین همه چیز تحت کنترل حاکمیت بود. اگر یک گروه میخواست اسلام گرا باشد میباید با کنترل دولتی کار میکرد و در زمان تحریم علیه عراق فضای فکری اسلامی تقویت پیدا میکرد و افراد به اسلام برگشتند.
این خبرنگار فرانسوی همچنین گفت: درسال 1973 کمپین ایمان به راه افتاد که رهبر آن عزت ابراهیم الدوری بود که در حال حاضر حزب بعث زیرزمینی را دارد. همچنین در آن زمان صدها مسجد در عراق تأسیس شد که مسئولان آن حقوق بالایی دریافت میکردند از سوی دولت حمایت میشدند. همزمان محدودیتهایی برای خرید و فروش الکل اعمال و به زنان برای داشتن حجاب توصیه شد و صدام زیرپرچم عراق الله اکبر نوشت و سازمان فداییان صدام خلق شد که بسیاری از کارهای این گروه به گروه داعش امروزی شباهت دارد.
وی ادامه داد: آنها در همه مدرسههای ابتدایی تدریس قرآن را واجب کردهبودند و یک دانشگاه بزرگ اسلامی در بغداد تأسیس شد که ابوبکر بغدادی از این دانشگاه بیرون آمد. وی که یک عراقی از سامرا بود وارد سازمان القاعده شد بعد از زمان تحریمها گروه کوچک القاعده در شمال کردستان عراق ساکن شدند و توسط یک فرد اردنی به نام ابوموسی ذاکری هدایت میشدند و کردها نمیتوانستند خود را ازآن رها کنند.
مونیه افزود: امروز گفته میشود داعش از بعثیهای سابق تشکیل شده است، در زمان رژیم صدام فردی که با تحصیلات میخواست افسر شود باید عضو حزب بعث میشد بسیاری از افراد منفعت طلب وارد حزب بعث شدند زمانی که صدام سقوط کرد و آمریکاییها ارتش عراق را از بین بردند تمام این افراد که شاید آن زمان با سی سال سن افسر شده بودند سازماندهی شدند. افسران ارتش تحت تأثیر کمپین ایمان بودند و زمانی که مقاومت علیه استعمار فرانسه آغاز شد رهبران این گروهها همان ارتشیها بودند. زمانیکه در عراق انفجار رخ میداد رسانههای آمریکایی آن را از سوی القاعده می دانستند و از اصطلاح مبارزین استفاده نمیکردند. چرا که اذهان عمومی در آمریکای بعد از 11 سپتامبر این تصور را داشت که القاعده آن را شکل داده و به جرج بوش اجازه داده میشد که بگوید ما برای کشتن القاعدهها در عراق هستیم.
وی عنوان کرد: بسیاری از افسران در بسیاری از فعالیتها دست داشتند وهمچنین افراد عضو القاعده افغانستان بودند که به عراق آمده و بین این افراد فردی کتابی نوشته بود به نام مدیریت تبحر که توسط جهادیان نوشته شده بود و در آمریکا برای مطالعه تفکر جهادی ترجمه شد. در این کتاب توضیح داده میشود که گروه جهادی چطور به دنبال خلق یک سازمان بودند، چطور باید از ترور صحبت و آن را رسانهای کرد. در حالی که آمریکاییها جنایت خود در عراق را پنهان میکنند و نشان دادن خون هم ممنوع بود اما جهادیها برعکس آن را انجام میدادند و سربریدن را در یوتیوب بارگزاری میکردند و تمام چیزهایی که به عنوان توحش میبینید در این کتاب آمده است. اما هیچ خبرنگاری از این کتاب حرف نزده و در حال حاضر به دنبال خواندن آن هستند.
این خبرنگار فرانسوی در پایان گفت: همواره از خود سوالی درباره عراق میپرسم که چطور میشود حدود 500 نیروی جهادی در ژوئن 2014 به موصل میرسند و 6 هزار نیروی نظامی عرصه را خالی کرده و به آنها تحویل میدهند که در تاریخ نظام ارتشی سابقه ندارد. آنها همه اسلحهها را برای داعش به جای گذاشتند در هیچ کشوری این اتفاق نمیافتد مگر اینکه دستوری از بالا صادر شده باشد. من درک میکنم که ایران نگران این جریان باشد زیرا جمعیت شیعه زیادی در عراق حضور دارند. فضایی که تحت عنوان داعش بوجود آمده تحت حمایت غربیها است البته آنها آن را به این صورت نمیخواستند ولی مستندی بوجود امده از یک نیروی آمریکایی که در سال 2012 اعلام کردند که این گروهها در عراق تشکیل خواهد شدو شاید به خود میگفتند گروهی میآید که منافع آنها را از نفت تأمین کند چیزی که صدها سال است غربیها منتظر آن هستند.
انتهای پیام/