وزیر اسبق امور خارجه رژیم صهیونیستی بر این باور است که توافق اخیر بر سر چارچوب برنامه هستهای ایران تأثیری معکوس بر جای گذاشته و توازن منطقهای به سود ایران در حال تغییر است. با وجود اینکه توافق حاصلشده روند ساخت سلاحهای هستهای ایران را آهسته میکند، اما این توافق بلندپروازیهای هژمونیک حکومت ایران در منطقه را محدود نمیکند.
به گزارش بولتن نیوز، پراجکت سیندیکیت در یادداشتی به قلم شلومو بن آمی، وزیر اسبق امور خارجه رژیم صهیونیستی و نایب رئیس مرکز بینالمللی صلح تولدو نوشت: ایالات متحده –که از قبل در کنار متحدان خود در ناتو افغانستان را اشغال کرده است – در سال ۲۰۰۳ دولت صدام حسین را در عراق سرنگون کرد و ارتش او را نیز در هم شکست. رهبران ایران با آگاهی از اینکه مورد محاصره قرار گرفته بودند، توافق بزرگی را بدون اتلاف وقت به غرب پیشنهاد کردند که تمامی مسائل بحثانگیز– از ساخت سلاحهای هستهای تا امنیت منطقهای ازجمله روند صلح میان اسرائیل و فلسطینیان و حمایت آنها از حزبالله و حماس – را در بر میگرفت.
■ توافق اخیر بلندپروازیهای هژمونیک حکومت ایران را محدود نمیکند■
توافق اخیر بر سر «چارچوب [برنامه] هستهای ایران» تأثیری معکوس بر جای گذاشته است. با وجود اینکه توافق حاصلشده [روند] «ساخت سلاحهای هستهای» توسط ایران را کند میکند، اما این توافق بلندپروازیهای هژمونیک حکومت ایران در منطقه را –که این کشور از قبل برای [نیل به] آنها میلیاردها دلار هزینه کرده و از تحریمهای فلجکننده متضرر شده است- محدود نمیکند و یا حتی به آنها رسیدگی نمی کند. در نتیجه «توافق بر سر چارچوب [برنامه هستهای]» در حال ایجاد آشفتگی راهبردی در منطقهای از قبل نابسامان است. آیندهای که در آن «قدرتهای منطقهای» مانند ترکیه، مصر، عربستان سعودی (که از نزدیک با پاکستان در جبهه هستهای همکاری کردهاند) در آستانه دستیابی به توانایی [ساخت سلاح] هستهای قرار گرفته باشند، بیشتر از هر زمان دیگری محتمل است.
■ایران روزهای باشکوهی را سپری میکند ■
ایران روزهای باشکوهی را سپری میکند. منزلت این کشور به عنوان یک کشور در آستانه هستهای – پس از پشت سر گذاشتن بیش از یک دهه دشواری دیپلماتیک و تحریمهای اقتصادی- از بعد بینالمللی وجاهت قانونی پیدا کرده است. بعلاوه ایران موفق شد تا آمریکا را وادار به کنار گذاشتن رویای تغییر حکومت کند و با همزیستی – و حتی با تعامل- با حکومت اسلامی ایران که آن را متخاصم تلقی میکند، برخورد کند.
■توازن منطقهای به سود ایران در حال تغییر است■
توازن منطقهای به سود ایران در حال تغییر است. پروکسیها و عوامل نیابتی ایران در لبنان، فلسطین و سوریه بر گروههای مورد حمایت عربستان سعودی فائق آمدهاند. همچنین حوثیهای مورد حمایت ایران کنترل یمن را علیرغم حملات هوایی عربستان در دست دارند. رهبران ایران باید از جرج دبلیو بوش سپاسگزاری کنند. جنگهای بوش در منطقه خاورمیانه -فارغ از ایجاد وضعیتی که آنها در سال ۲۰۰۳ [از آن] بیمناک بودند- ایران را به ذینفوذترین بازیگر منطقهای در عراق تبدیل کرد. شبهنظامیان ایرانی که در حال نبرد با گروه دولت اسلامی (داعش) هستند -آنگونه که مقامات رسمی عربستان اظهار داشتهاند- در نواحی با اکثریت سنی شمال و غرب بغداد امیدوار هستند تا نفوذ کشورشان را در عراق افزایش دهند.
■رابطه آمریکا با متحدان سنتی عرب خود در حال تزلزل است■
همچنین تهدید ناشی از گروه دولت اسلامی ایالات متحده را بر آن داشت که طرح براندازی بشار اسد را در سوریه- متحد اصلی منطقهای ایران- کنار بگذارد. مسلماً آمریکا در نهایت بهطور تلویحی به متحد حزبالله –پروکسی کلیدی ایران، که در کنار نیروهای اسد علیه نیروهای تکفیری خارجی در حال نبرد است- تبدیل شده است. درعینحال رابطه آمریکا با «متحدان سنتی عرب خود» – حکومتها سنی محافظهکار منطقه- عمدتاً به دلیل ناکامی باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در واکنش مؤثر نشان دادن به [رویدادهای] پس از ناآرامیهای بهار عربی در حال تزلزل است. ارائه تضمینهای امنیتی و «چترهای حمایتی هستهای» توسط اوباما به ترمیم اعتماد در میان آنها کمکی نکرده است (با اینهمه پیشنهاد ارائه چنین تضمینهای امنیتی ضمنی به شمار میروند).
■پیام توافق هستهای: منافع حیاتی خودتان را خودتان حفظ کنید■
پیام توافق بر سر چارچوب [هستهای] برای دشمنان ایران روشن است: به جای اینکه منتظر ایالات متحده بمانید، منافع حیاتی خودتان را خودتان حفظ کنید. و این دقیقاً همان چیزی است که کشورهایی مانند مصر و عربستان سعودی در حال انجام آن هستند: آنها یک «نیروی نظامی عربی مشترک» را بهمنظور مبارزه با نفوذ ایران در منطقه تشکیل دادهاند و همچنین [این کشورها] «ارتباطات محتاطانه امنیتی» با اسرائیل – دیگر قربانی خودخوانده توافق بر سر چارچوب [هستهای]- برقرار کردهاند.
■ زدوبند ترکیه با گروه دولت اسلامی در حمله به شهر کردنشین کوبانی■
همچنین ترکیه در حال بازبینی در محاسبات راهبردی خود است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه-که ایران را در سفر سال گذشته خود به تهران خانه دوم خودش توصیف کرده بود- اخیراً جمهوری اسلامی [ایران] را به تلاش برای «سلطهجویی بر منطقه» متهم کرد.
در نتیجه اکنون ترکیه با حمایت از «جبههالنصره»، شاخه القاعده در سوریه -گروهی که توانست در نخستین شکست نظامی بزرگ برای اسد در ماههای اخیر ادلیب را تحت کنترل درآورد – در حال همکاری با عربستان سعودی است. اما رفتار اخیر ترکیه – از درخواست تکاندهنده اردوغان برای پایان دادن به «نظام اسکایز-پیکوت» گرفته تا «زدوبند بالفعل این کشور با گروه دولت اسلامی» در حمله به شهر کردنشین کوبانی، در نزدیکی مرز با سوریه- هنوز مانع ایجاد روابط نزدیک میان «قدرتهای بزرگ منطقهای سنی» شده است.
■ هیچیک از رهبران منطقهای به اندازه بنیامین نتانیاهو جنونآمیز و خطرناک نیستند■
اما هیچیک از رهبران منطقهای به اندازه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، جنونآمیز و خطرناک نیستند. عدم خودآگاهی نتانیاهو شاید در نحوه رفتار او با اوباما به بهترین نحو منعکس میشود. او انتظار دارد که آمریکا – حتی باوجود اینکه او ناشیانه به حریم سیاسی اوباما تعرض میکند و با مخالفان داخلی او پیمان اتحاد عقد میکند- با هدف رویارویی با چالشی که ایران پدید آورده کمکهای امنیتی خود را در اختیار اسرائیل ، قرار دهد.
■ نتانیاهو بهطور بنیادین برداشت غلطی از چالش ایران دارد ■
در حقیقت نتانیاهو بهطور بنیادین برداشت غلطی از چالش ایران دارد: این مسئله نه یک چالش وجودی، بلکه بخشی از تلاش گستردهتر برای [دستیابی] به هژمونی منطقهای است. نتانیاهو باید -به جای درگیر شدن در مبارزهای غیرواقعبینانه جهت به شکست کشاندن توافق هستهای [با ایران]- بر روی پیامدهای راهبردی ظهور ایران متمرکز میشد. این رفتار ژئوپلیتیک ایران – و نه قرار گرفتن در آستانه [ساخت سلاح] هستهای- است که از اهمیت بهسزایی برخوردار است. مسلماً نتانیاهو آگاهانه برای انحراف توجهات از مشکلات حقیقی اسرائیل –بهویژه درگیری طولانیمدتش با فلسطینیان- در تهدید ناشی از طرف ایران بزرگنمایی میکند. اما او [با این اقدامات] میتواند امیدوار باشد که گناهان ناشی از اشغال [فلسطین] را تنها به صورت موقتی بپوشاند. چنانچه مسئله فلسطین در آیندهای نزدیک حلوفصل نشود، امکان ایجاد اتحادی پایدار با قدرتهای میانهروی سنی برای مقابله با ایران وجود ندارد.
■چگونگی مشارکت دادن ایران در نظام پایدار منطقهای■
ایالات متحده باید برای ایجاد ثبات ظاهری در خاورمیانه به ورای توافق بر سر چارچوب [هستهای] با ایران بیندیشد و یک نظام امنیتی جمعی را – ابتکاری که ایالات متحده را ملزم به ترمیم مجدد اعتماد در میان متحدانش در منطقه میکند- با [همکاری] تمامی بازیگران اصلی ایجاد کند. در واقع هرگز پرسش کلیدی این نبوده که ایران چه موقع به سلاح هستهای دست خواهد یافت، بلکه چگونگی مشارکت دادن ایران در نظام پایدار منطقهای -قبل از دستیابی این کشور به سلاح هستهای- مسئله اصلی بوده است.