گروه سینما و تلویزیون،محمد تاجیک: این روزها مهران مدیری با سریال در حاشیه به صدر خبرها برگشته است . به گزارش گام نو ،در گزارش زیر سعی شده به حقایقی که کمتر درباره مهران مدیری منتشر شده اشاره شود.
به گزارش بولتن نیوز، سال 89بود که همشهری جوان گزارش جالبی از محله قدیم مهران مدیری در شماره نوروزی خود منتشر کرد .
به گزارش گام نو ،یکی از خانمهای محله بروجردی ها دراین باره به همشهری
جوان گفته بود :مادر مهران ده سال است که به محله ما می آید و به مادرس
قرآن می دهد ولی آشنایی ما 20ساله است . اوائل ساکن افسریه بودند تا اینکه
پدر مهران از دنیا رفت و مهران مادرش را پیش خودش برد .
همشهری جوان درادامه نوشته : مهران مدیری هم بچه پایین شهر است وهم سید است
و هم مادرش خانم جلسه ای است .هر پنج شنبه اینجا جلسات قرآنی برگزار می
شود که مادر مدیری در آنها شرکت می کند .
مادر مهران مدیری پنج شنبه ها به اینجا برای آموزش قرآن می آید و شنبه ها
هم در جای دیگر آموزش مفاتیح دارد.همه کسانی که در این جلسات شرکت می کنند
می دانند که او مادر مهران مدیری است و همه شان می گویند : هم خودش را دوست
داریم وهم مادرش را !.
همشهری جوان درادامه گزارش خود نوشته : کمتر کسی می داند که مهران مدیری
سید اولاد پیغمبر (ص)است .همسایه های محله قدیم مهران مدیری می گویند :اصلا
سید طباطبایی هستند . شاید نخواستند کسی از این موضوع مطلع شود . برای
همین هم نگفتند .مهران پدر خیلی خوبی داشت که براثر سکته از دنیا رفت .مرد
متین وموقری بود .
این طور که از حرفهای همسایه ها برمی آید مهران هم به پدرش رفته و از نظر
خلق وخو شبیه به اواست . یکی ازهمسایه ها درباره او می گوید :مهران خیلی
پسر آقایی است . پسر تمیز و پاک .من هیچی از مهران ندیدم . هرکسی که پشت
سرش گفته که پسر بدی است اشتباه گفته .او یک پسر ساده مودب است .
این همسایه درادامه می گوید : ختم پدر مهران مدیری غلقله بود از همه جا
آمده بودند .او تا کید می کند :خانواده مهران مدیری هم شان مذهبی هستند هم
از طرف مادر وهم از طرف پدر خیلی مذهبی اند و کلا مومن هستند.همه
فامیلهایشان را که در مراسم ختم مهران دیده بودم مذهبی بودند . خود خانم
مدیری چادر از سرش نمی افتد .
/ماجرای پخش آگهی ترحیم مهران مدیری در تلویزیون!/
جالب است بدانید در سالهایی که مدیری در تلویزیون حضور نداشت ورابطه او با
تلویزیون خوب نبود آگهی ترحیم مهران مدیری به عنوان تیزر تبلیغاتی "تهران
1500" در تلویزیون به روی آنتن رفته بود!
به گزارش گام نو محمد ابوالحسنی، تهیه کننده "تهران 1500" در گفتگو با
باشگاه خبرنگاران سایت متعلق به تلویزیون گفته بود :در خصوص نسخه آگهی
"انیمیشن تهران 1500" در تلویزیون طی تماسی که با آقای مهدی مهر مدیرکل
بازرگانی صدا و سیما داشتیم موضوع حذف نام و تصاویر مهران مدیری در آگهی
تبلیغاتی سوءتفاهم بوده است.
وی ادامه داده بود: تیزری که پخش خواهد شد تصاویری را نیز از مهران مدیری نمایش خواهد داد و به بخش آگهی ترحیم وی اختصاص دارد.
استنباط ما از ارائه ندادن بخش های مربوط به مهران مدیری قابل پخش نبودن
آن از سوی صدا و سیما بوده است اما بعد از صحبت با مسئولان هیچ مشکلی وجود
ندارد و به محض ارائه نسخه جدید از شبکه های صدا و سیما پخش خواهد شد.
گفتنی است انیمیشن "تهران 1500" با بازی هدیه تهرانی، بهرام رادان و مهران مدیری در اکران نوروزی سال 92 به روی پرده رفته بود.
/ظریف خطاب به مدیری :جواب دبیر کل سازمان ملل را هم شما بدهید/
26 آذر ماه سال 92بود محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه، به دعوت مهران مدیری
در محل ضبط مجموعه جدید مدیری با نام "شوخی کردم" حضور پیدا کرد.به گزارش
گام نو مهران مدیری شامگاه سهشنبه 26 آذرماه پس از دعوت و استقبال از جواد
ظریف وزیر امور خارجه، روند تولید مجموعه جدیدش را برای وی شرح داد.در پی
تماسهای پی در پی موبایل وزیر امور خارجه، مدیری به شوخی از او خواست یک
ربع گوشی موبایلش را به او واگذار کند تا وی پاسخگوی تماس ها باشد. ظریف هم
پاسخ داد: پس جواب دبیر کل سازمان ملل هم با خود شما.در این دیدار ظریف از
دکورهای مجموعه "شوخی کردم" بازدید کرد و مدیری توضیحاتی درباره نحوه ضبط و
تولید این مجموعه ارائه داد. این ملاقات صمیمانه با عکس یادگاری وزیر امور
خارجه با بازیگران و عوامل این مجموعه به پایان رسید.
/چرا شوخی با منتقدان ظریف در سریال مهران مدیری پخش نشد ؟/
امیر مهدی ژوله از نویسندگان سریال شوخی کردم مهران مدیری در سال 92گفت
وگویی باجهان صنعت روایت جالبی را از پخش نشدن شوخی با منتقدان ظریف وزیر
امور خارجه در سریال شوخی کردم را بازگو کرده است. به گزارش گام نو،آقای
ژوله گفته :من آیتمی نوشته بودم که قرار نبود در پک هایمان باشد. آیتمی بود
با مضمون انتقاد از منتقدان آقای ظریف در چند وقت اخیر باشد وقرار بود
نوعی شوخی باشد با وقایعی که در حوزه سیاست خارجه اتفاق افتاده بود اما
فرصت نشد. اگر فرصت می شد که این کار اجرا شود حتما آقای ظریف خیلی خوششان
می آمد.
/ادعای بامزه وطن امروز :چهره نزدیک به احمدی نژاد قبلا به مدیری پیشنهاد هجو یکی از رقبای انتخاباتی اش را داده بود/
همین دیدار باعث شد تا روزنامه وطن امروز در مطلبی از بازدید دکتر ظریف از پشت صحنه سریال مهران مدیری به شدت انتقادکند .
به گزارش گام نو وطن امروز نوشت : بازدید یک چهره سیاسی از سریال "شوخی
کردم" اهالی رسانه را به یاد روزهای نخستین دولت دهم میاندازد که چهره
نزدیک به محمود احمدینژاد در پشت صحنه قهوهتلخ حاضر شد و به عوامل سازنده
سفارش هجو یکی از شخصیتهای سیاسی که ممکن بود چندی بعد رقیب انتخاباتی وی
شود را سفارش داد. این اتفاقات و حضور چهرههای سیاسی در پشت صحنه آثار وی
در حالی اتفاق میافتد که تولید سریال در شبکه نمایش خانگی سینمای ایران
را به خاک سیاه نشانده است.
به نظر ميرسد محمدجواد ظريف همچون چهره نزديك به محمود احمدينژاد كه در پشت صحنه قهوهتلخ حاضر شد سوداي كانديداتوري دارد.
/اظهار نظر جالب عطاران درباره مهران مدیری /
رضا عطاران در سال 90،گفت وگویی با ساناز صفایی درروزنامه تماشا به اظهار
نظرجالبی درباره مهران مدیری پرداخته وگفته :بزرگترین ویژگی مهران مدیری به
عقیده من هوش سرشاری است که دارد وتوانایی جمع کردن آدمهایی که البته آنها
جنم خوبی در بازیگری طنز دارند و امتحانشان را پس داده اند . او سالهای
سال در اوج بوده و مردم دوستش دارند و این چیز کمی نیست . البته او ظاهرا
خیلی بازندگی حال نمی کند . من چون خیلی رفت و آمدی با مدیری ندارم ،دراین
مورد نمی توانم خیلی اظهار نظر کنم .
/وقتی سریال مدیری ،انتظامی را به یاد علی حاتمی می اندازد/
چند سال پیش بود که آقای بازیگر سینمای ایران به پشت صحنه قهوه تلخ مهران
مدیری رفت .استاد انتظامی پس از این دیدار در صحبتهای جالبی گفت : «برای
این سریال زحمت زیادی کشیده شده و وسواس و دقت در اجرای دکور و طراحی
لباسهای مجموعه قهوه تلخ، مرا به یاد مرحوم علی حاتمی و ساختههای او
میاندازد».
/ ماجرای فیلم هنری و تجربی که با حمایت مهران مدیری ساخته شد/
مانلی شجاعی فرد سال 90کارگردان فیلم میگرن گفت وگویی با ماهنامه صنعت
سینما کرده و گفته :قرار بود که مرکز گسترش سینمای مستند وتجربی از فیلم
حمایت کند ولی پس از دریافت پروانه ساخت متوجه شدیم که به هیچ وجه نمی
توانیم بااین دوستان همکاری کنیم .
به گزارش گام نو،مانلی شجاعی فرد درادامه حرفهای خود گفته :حتی به یاد
دارم مدیریت مرکزخیلی سفت وسخت جلوی این فیلم ایستاده بود و سر آخر به ما
گفتند که فیبلمنامه میگرن جزو کارهایی نیست که ما روی آن سر مایه گذاری
کنیم .
وی درادامه گفته :قرار بود در این فیلم آقای مهران مدیری بازی کند وقتی که
کار خوابید و به ایشان زنگ زدیم که آن را عنوان کنیم آقای مدیری پرسیدند
برای چه این اتفاق افتاد ؟من هم ماجرا را توضیح دادم .و ایشان گفتند که می
توانند در تولید این کار به من کمک کنند .صادقانه بگویم که اول این حرف را
جدی نگرفتم ولی پس از بازگشت ازسفر ،در دومین جلسه با برادران آقا گلیان به
توافق رسیدم وفیلم وارد مرحله پیش تولید شد.
/مدیری به روایت فرخ نژاد/
حمید فرخنژاد بازیگر مشهور سینمای ایران در گفتوگویی در سالها قبل به تمجید از مهران مدیری پرداخته بود.
فرخنژاد در این باره گفته بود: «همیشه گفتهام که مهران مدیری و اکیپاش
نگاه خاصی به مقوله طنز دارند . این کار هم جای تبریک دارد. واقعیت تلخ این
است که که در کشور ما آستانه تحمل بعضی از آدمها پایین است و محیط در
بعضی مواقع یک جورهایی بسته ست و اینها کار طنز را سخت میکند. با خیلی
چیزها نمیشود شوخی کرد و حیطه نفس تنگ است و همین باعث میشود که طنزها
سطحی و سبک باشد.»
فرخنژاد در ادامه گفته بود: «در همین فضای بسته و بیمدعی ،مدیری سعی
میکند کارهایش وجاهت طنز و حرف و بیان تازهای داشته باشد. در این وانفسا
چنین تلاش و زحمتی واقعا محترم است. کاری که ما فقط ظاهرش را میبینیم و از
ممیزیها و محدودیتها و دلگیریها و تهدیدها بیخبریم . مدیری آدمی است
که ثابت کرده روز به روز بهتر میشود.»
/شهرام شکیبا :مهران مدیری درایران حکم چلو کباب کوبیده زعفرانی را دارد/خیلی از اهالی سیاست به او حسادت می کنند/
شهرام شکیبا چندی پیش در ماهنامه زندگی ایده آل یادداشتی طنز درباره مهران مدیری نوشت که در نوع خود قابل توجه بود .
به گزارش گام نو ،متن کامل این یادداشت به شرح زیراست :
درست است که آبگوشت غذای ملی ماست اما خیلی ها هستند که آبگوشت دوست ندارند
ولی من تا حالا کسی را ندیده ام که چلو کباب کوبیده را دوست نداشته و
شناسنامه ایرانی داشته باشد .چلو کباب کوبیده به قدری محبوب است که حتی
گیاهخواران هم کباب کوبیده گیاهی درست کرده اند . مهران مدیری درایران حکم
چلو کباب کوبیده زعفرانی را دارد.
سالهاست که جماعت سینماگر و مسئولان و...از مردم خواهش و تمنا می کنند که
سی دی و دی وی دی های مجاز را کپی نکنند .آنها خواهش می کنند و مردم هم کار
خودشان راانجام می دهند و کپی می کنند .وزیر وکیل و مجری صداو سیما
و....خواهش می کنند که مردم کمتر آب و برق مصرف کنند اما مردم آب وبرق مصرف
می کنند .درهمین تهران مردم دارند از شدت آلودگی هواخفه می شوند ،همه
تقاضا می کنند که از وسیله نقلیه عمومی استفاده کنید اما همه از اتومبیل
شخصی شان استفاده می کنند و اساسا به خودشان هم رحم نمی کنند . برای هر
کدام از خواهش هایی که گفتم کلی هزینه می شود .بیلبورد ،تراکت ،تیزر
تلویزیونی ،تیزر رادیویی ،اس ام اس ،سریال و... تهیه می شود وکلی پول هزینه
می کنند اما اثر چندانی ندارد ولی مهران مدیری جلوی دوربین می نشیند ومی
گوید :"جان من قهوه تلخ راکپی نکنید "و مردم به حرفش گوش می دهند . همه
اورا دوست دارند .او چلوکباب کوبیده معمولی هم نیست .او چلو کباب کوبیده
زعفرانی است .
در سال ۹۰تمام مشکلات مملکت را مهران مدیری حل خواهد کرد و احتمالا مشکلات
جهان عرب را هم با یک خواهش حل خواهد کرد .بعید نیست که غربی ها هم از راه
حل های مدیری برای حل مشکلاتشان استفاده کنند .
در سال ۹۰هم مثل همیشه در مملکت همه تلاش می کنند و خودشان را به درو دیوار
می زنند تا موقعیتشان را تثبیت کنند .اما مهران مدیری همچنان آرام است و
توی دوربین نگاه می کند و جایگاهش هم معلوم ومحکم است به همین دلیل در سال
۹۰هم خیلی از اهالی سیاست به او حسادت می کنند.
در سال 90هم مهران مدیری در خانه ها از پدر خانواده بیشتر دیده می شود .چون
پدرها دوشیفت کار می کنند و در شبانه روز بچه ها یکی دوساعت پدرشان را می
بینند املا دی وی دی ها مهران مدیری را بچه ها روزی دوبار تماشا می کنند .
توصیه :در سال90هم همچنان قهوه تلخ را کپی نکنید تا خنده های تان به قول حاج آقا قرائتی خنده حلال باشد .
مهران مدیری :مطمئنم در بهشت ،با خسرو شکیبایی كار خواهم كرد
مهران مدیری از علاقه مندان به مرحوم شکیبایی بوده .خود مهران مدیری در
یادداشتی که در کتاب مرحوم خسرو شکیبایی منتشر شده به تمجید از مرحوم
شکیبایی پرداخته است .
/شكيبايي هيچ وقت حالش خوب نبود/
به گزارش گام نو،،مدیری دراین یادداشت نوشته است :از روزي كه او را شناختم و
از اولين باري كه او را ديدم ، حالش خوب نبود . اصولا هيچ وقت حالش خوب
نبود . منظورم بد حالي جسماني اش نيست . احساس خوشبختي دروني نداشت . از آن
آدم هاي غمگيني بود كه ذاتا اندوه را در خود داشت . اين در صدايش بود . در
لحن گفتارش بود ، در چشمانش بود و در حركت دستانش . شايد با همين اندوه
درون ، احساس شادي داشت و با همين دلمشغولي هاي درون ، خودش را زنده نگه مي
داشت . دوست داشت تنها باشد . دوست داشت خلوت باشد . ديگران را به خود راه
نمي داد . هرگز نفهميدم چه چيزي خوشحالش مي كند و چه زماني حالش خوب است .
براي بازي در پاورچين به او تلفن زدم . رفتم خانه اش و نشستيم به درد دل .
در همه جاي خانه بود . مجسمه اش ، عكس هايش ، نقاشي هايي كه از چهره او
كشيده بودند ، جوايزي كه گرفته بود . تصوير آدم هاي مهمي كه با او كار كرده
بودند . و نقطه درخشان كارنامه اش ، هامون . همه جا پر از او بود و او
غمگين ، مثل كودكي بود كه توسط خداوند تنبيه شده باشد . يك بغض نهفته كه در
گلوي او بود و نمي دانم چرا . گفت كه مي آيد و در پاورچين بازي مي كند .
فردا به محل فيلمبرداري ما آمد و حرف زديم . مي دانستم كه نمي آيد . حوصله
نداشت ، حقيقت را نمي گفت كه دل مرا نشكند . حوصله نداشت و رفت . چند سال
گذشت . براي بازي در مرد هزار چهره به او تلفن زدم و در يك روز برفي دوباره
به محل فيلمبرداري ما آمد . غمگين تر ، شكسته تر و بي حوصله تر .
/شكيبايي مي گفت، هميشه يك بازي به تو بدهكارم/
به گزارش گام نو ،مدیری درادامه یادداشت خود نوشته است :باز هم مي دانستم
كه نمي آيد . با هم حرف زديم . حوصله نداشت . باز هم نمي خواست كه دل مرا
بشكند . بهانه آورد و باز هم حوصله نداشت و رفت . نزديك درب خروجي برگشت ،
مرا بوسيد و گفت : من هميشه يك بازي به تو بدهكارم ، و رفت ، براي هميشه
رفت . روزي كه براي خاكسپاري رفتم ، و هزاران نفر آمده بودند تا اين پيكر
غمگين را به خاك بسپارند و مردم فراواني كه دوستش داشتند و مي گريستند . و
مردم فراوان ديگري كه آمده بودند با هنرمندان مورد علاقه شان عكس بگيرند و
عده فراوان هنرمنداني كه سعي داشتند به ديگران بفهمانند كه ما بيشتر از شما
با ايشان دوست بوديم ، و در اين هياهوي عظيم ، آخرين جمله او را دوباره
شنيدم كه مي گفت : من هميشه يك بازي به تو بدهكارم ......... مطمئنم در
بهشت ، روزي با او كار خواهم كرد . احتمالا در يك تئاتر مشترك كه آنجا ديگر
، حوصله دارد ، حالش خوب است و غمگين نيست .
/مهران مدیری : شیشه های دفترتان را تمیز می کنم ولی نظر نمی دهم/
مهران مدیری بسیار بد مصاحبه است و کمتر تن به مصاحبه می دهد.برنامه
رادیویی کارنامه در سال 90دریکی از برنامه های خود به سراغ مهران مدیری رفت
وهرچی سعی کرد نتوانست اظهار نظری درباره برنامه خنده بازار بیرد .
به گزارش گام نو ،در برنامه کارنامه راديو نمايش که گویا به شکل جالبی
همه اظهار نظرهای مهمانانش را پخش می کند(حتی اگر نخواهند مصاحبه کنند) با
مهران مديري تماس گرفته و نظراورا راجع به خنده بازار می پرسد . مديري هم
در جواب می گوید من نظر نمي دهم و اظهار نظر هم نمي كنم. گزارشگررادیو
گير سه پيج می دهد ومديری درادامه می گوید من كلا خودداري مي كنم از اظهار
نظر درباره هر برنامه اي. بعدش هم می گوید حاضرم بيایم شيشه هاي دفترتان
رو تميز كنم اما نظر نمي دهم.
/تمجید نوه امام/
زهرا اشراقی نوه حضرت امام خمینی(ره)مدتها قبل در یادداشتی به تمجید از
سریال قهوه تلخ پرداخته بود. به گزارش گام نو ، خانم اشراقی در بخشی
ازیاددداشت خود نوشته بود: تماشای فیلم بخشی از برنامه روزانه من است.
متاسفانه صدا و سیمای ایران و برنامههایش دیگر چنگی به دل نمیزند. اگر
همین سیاستها ادامه پیدا کند دیگر همین تعداد تماشاگر قلیلی هم که باقی
مانده را از دست میدهد. بهنظرم اقبال عمومی و هیجانی که این روزها سریال
«قهوه تلخ» ایجاد کرده خودش نشانهای است از وضعیت تعداد تماشاگران
تلویزیون. در واقع مهران مدیری همان تعداد تماشاگری را هم که برای پر کردن
اوقات فراغتشان سراغ تلویزیون میرفتند به سمت این سریال کشاند. در ادامه
این یادداشت آمده بود: بههر حال مهران مدیری چهره موجهی بود و طرفداران
بسیاری داشت و بهنظرم این صدا و سیما بود که با خروج این سریال از زیر
مجموعه تلویزیون متضرر شد. این در حالی است که این رسانه میتوانست با ساخت
برنامههایی و شفافسازی اخبار، مخاطبان بیشتری داشته باشد کما اینکه
تجربه نشان داده است مردم ایران از هوشمندی بالایی در انتخاب رسانه و
برنامههای تلویزیونی برخوردارند. برای نمونه برنامه تلویزیونی همچون
برنامه «نود» طرفداران خودش را دارد و بسیاری از مردم از میان انبوه
برنامههای رسانه ملی تنها سراغ این برنامه میروند.
/مهران مدیری دیگر خودم را دوست ندارم/
آخرین حضور مهران مدیری در تلویزیون شش هفت سال پیش ودرزمان ساخت سریالهای
مرد هزار چهره ومرد دوهزار چهره بود . جالب است مهران مدیری پس از نمایش
مرد هزار چهره در گفت وگویی با ماهنامه فیلم می گوید : بعد از گنج مظفر
احساس کردم که دیگر خودم را دوست ندارم. احساس کردم با این کارهای نود شبی
دارم می گندم و باید یک تغییر ناگهانی در کارم صورت بدهم، چون آن نقطه ای
را که در آن قرار داشتم دیگر دوست نداشتم. از کارگردانی کردن و ساختن هم
خسته شده بودم.
/حضور در سینما با فیلمهای کمال تبریزی و پریسا بخت آور/
آقای مدیری درادامه همان مصاحبه با مجله فیلم می گوید :دلم می خواست مدتی
بدون دغدغه پشت دوربین، فقط بازی کنم. خسته شده بودم از بار مسئولیتی که در
این سال ها (سریالهای نود شبی)روی دوشم بود و پوستم را کند واقعا. در
نتیجه بازیگری در فیلمهای دایره زنگی و همیشه پای یک زن درمیان است با همه
سختی هایش برایم مثل یک زنگ تفریح بود. اصلا انگار در سواحل هونولولو نشسته
ام و دارم آب پرتقال می خورم.
/مهران مدیری و ماجرای ساخت فیلم کشتی گمشده/
از آنجا که آقای مدیری برای کیفیت کارهایش و کار نامه هنری اش اهمیت بسیاری
قائل است برای خروج از دایره سریال سازی،از سالها قبل بارها اعلام کرده که
قصد کار گردانی یک فیلم سینمایی دارد. او چندی پیش نیز عنوان کرده که
قصددارد فیلم «کشتی گمشده» را بسازد. فیلمنامه این فیلم از مضمونی ترسناک
اما پر از شوخی برخوردار بود.
/همه تلخی های مدیری/
البته نکته دیگری که به آقای مدیری باید یاد آوری کرد این است که مهران
مدیری برخلاف سریالها و کارهای طنز تلویزیونی اش همیشه به تولید آثار جدی و
حتی تلخ علاقه داشته است.خود او در مصاحبه ای در سالهای قبل گفته است:در
تئاتر نقش های جدی بازی می کردم. از نظر شخصیتی هم آدم طنازی نیستم، بیشتر
درون گرا هستم و مسایل جدی برایم جدی تر است. در آینده هم قصد ساخت اثری
جدی را دارم. (گفت وگو با رضا رشید پور مثلث شیشه ای) جالب است بدانید
مدیری چند سال پیش در گفت وگویی پیش از ساخت «شب های برره» اعلام کرده بود:
تمامی کارهای طنزی که ساخته ام پر مخاطب و موفق بوده اند، اما با این حال
از عملکرد خودم در زمینه طنزسازی راضی نیستم. طنزسازی به شغل من تبدیل شده
است و همه افراد از جمله تهیه کنندگان، منتقدان و... از من می خواهند که
مجموعه طنز بسازم. اصل من چیز دیگری است. دوست دارم روزی برسد که کمدی مورد
علاقه خودم را بسازم که در عین خنداندن، تلخی های بسیاری را نمایان سازد.
/تلخ ترین آدم عمر/
چند سال پیش نیزگفت وگویی از بهاره رهنما منتشر شد که دراین گفت وگو خانم
رهنما گفته بود که مهران مدیری یکی از تلخ ترین آدمهایی است که در عمرم
دیده ام.اتفاقا چند سال پیش در مصاحبه ای از مدیری این سوال را کرده بوند
که: حتما به تو گفته اند که صورت تلخی داری؟مهران مدیری نیز در جواب گفته
بود: بله، خیلیها از این هم فراتر میروند و میگویند آدم غمگینی هستی. خیلی
وقتها درست است. در طول روز غمگینیم به شادیهایم میچربد. زود هم خودش را
نشان میدهد. به قول یکی از دوستان غم اگر به جاهای ناجور نکشه، چیز خیلی
بدی نیست. میتواند منشا خلاقیت هم باشد. ظاهرا در شرق برای غم اصالت بیشتری
نسبت به شادی قائلند.
جالب است بدانید مهران مدیری برخلاف تصورات بسیاری از مردم ،ویژگیهای غیر
قابل تصوری دارد .حامد بهداد بازیگر سینمای ایران در مصاحبه ی دیگری گفته :
مثل مهران مدیری هرگز نمیتوان پیدا کرد. مهران یک آدم خجالتی، ماخوذ به
حیا وکم حرف است.من نمیفهمم آن مهران مدیری جلوی دوربین کیست ؟این مهران
کیست ؟و آن مهران کیست ؟میشود؟!
/پختگی حاصل از جنگ/
بهداد درادامه گفته است : چند وقت پیش مهران را دیدم. فهمیدم که مهران سه
سال در جبهه جنگیده. من این را نمیدانستم. شگفت زده شدم. نمیدانم این
آدمها برای چه به جبهه رفتند اما یک دلیل خیلی بزرگ دارند :ایران. یک دلیل
بزرگتر هم مادر است، ُدفاع از سرزمین مان در حافظه تاریخی ماست.دفاع از
مرزوبوم کشورمان ومن تازه فهمیدم که یک وجه از وجوه مهران چه چیزی دارد که
من ندارم :پختگی حاصل از جنگ. او جمله خیلی قشنگی گفت: "وقتی جنگ را ببینی
یک شبه صد ساله میشوی!. من این حرف را قبول دارم. این حرف را میفهمم.
/راز سکوت مهران مدیری/
حامد بهداد سپس با طرح این سوال که اما چرا مهران مدیری این حرف را گفت
ادامه داده: سکوتی در مردهای جنگ هست که وقار خاصی دارد. همین سکوت کش مکش
بین مرگ وزندگی را بی ارزش میکند و فاصله بین بودن و نبودن را کم میکند
هیجان زندگی به خاطر ترسی که از مرگ داری کم میشود. همیشه میتوانی بدون
هیاهو از زندگی لذت ببری. مهران این را خوب فهمیده. همه کسانی که جنگیده
اند این را میفهمند. من عاشق کسانی هستم که برای این مملکت جنگیده اند.
این مملکت در هر وضعیتی که باشد چه بهتر از این و چه بدتر از این باید برای
آن با دشمن اش جنگید. نباید گذاشت بد از بدتر شود. این آرامش نسبی به سختی
به دست آمده است..
/مردی که سرخوشی را جلف میدانست/
+آقای مدیری توی یک جمع میتوانید جوک تعریف کنید؟ ـ شوخی میکنید؟ _جوک
تعریف کنم؟! محال است بتوانم چنین کاری انجام دهم. اصلا تا دوره نوجوانی
فکر میکردم شاد بودن، آواز خواندن و هر کاری که آدم را سرخوش نشان دهد
کاری است به شدت جلف. به نظرم هیچ چیز بهتر از متانت نبود.
+این نظرتان تغییر کرده؟
_هنوز تغییر اساسی نکرده است. فقط شکلش عوض شده. حالا به نظرم شادی جلف
بودن و سبک بودن نیست و آدم متین الزاما آدمی نیست که نگوید و نخندد! به
این نتیجه رسیدهام که شادی اساسا یک چیز درونی است و میتوان متین بود و
در عین حال از درون شاد بود و احساس خوشبختی کرد.(بخشهایی از یک مصاحبه
قدیمی با مدیری)
/مدیری از نگاهی دیگر/
اگر شما سریال مرد دوهزار چهره یادتان مانده باشد دراین سریال مهران مدیری
در نقش خودش و در قالب شخصیتی جدی و تلخ به ایفای نقش پرداخته بود .خود او
دریکی از مصاحبه هایش گفته : من اصلا آدم اجتماعی نیستم. به شدت درونگرایم و
به شدت از جمع شلوغی و شادی گریزانم. نگاه اغلب مردم به من این طور است که
آدم بسیار شاد و شنگول و بذلهگو و حاضر جوابی هستم ولی اصلا این طور
نیست. تنهایی را بیشتر دوست دارم و اصلا طاقت هیاهو و شلوغی را ندارم.
/متولد سرآسیاب/
مهران مدیری در میدان بروجردی، سرآسیاب دولاب متولد شده است. او از دوران
کودکی آن چیزهایی که در ذهنش به صورت یک لکه مانده، یک خانه دو طبقه کوچولو
و معمولی است. آنها در طبقه پایین زندگی میکردند و طبقه بالا میهمانخانه
بود. مهمترین وسیله در آن اتاق یک پیانو بود تعداد زیادی صفحه کلاسیک و
مقدار زیادی هم کتاب. خب وجود یک پیانو در آن محله بسیار عجیب بود و اتفاقا
صدای همسایهها در آمده بود که این چه سر و صدایی است که صبح تا شب از
خانه شما بیرون میآید. مخصوصا اینکه برادرش که صاحب پیانو بود همیشه یا
شوپن میزد یا باخ یا راخمانینف. برای همین مهران مدیری هم وقتی توی کوچه
با بچهها تیله بازی و لاستیک بازی میکرد مثل بقیه بود، اما وقتی به
میهمانخانه میآمد وارد دنیای دوستداشتنی خودش میشد، احساس تنهایی میکرد
چون هیچکدام از آن دوستها آن چیزها را نمیفهمیدند.
/فلسفه هگل/
کودکی مدیری اصلا شبیه بچههای دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس
تنهایی میکرد.دوست داشت توی آن اتاق نشسته و کتابها را ورق بزند
اسمهایشان را حفظ کرده و عکسهایشان را نگاه کند. یک روز یکی از دوستان
برادرش به شوخی از او میپرسد آیا این کتاب را خواندهای، این اسمش چیست؟
مدیری بلافاصله میگوید : فلسفه هگل.او تعجب میکند که مهران چطور اسم چنین
کتابی را توانسته است ادا کند. مدیری در ادامه به او میگوید این که چیزی
نیست تازه من میدانم که چه چیزی توی آن نوشته شده وشروع میکند به صورت
طوطیوار چیزهایی که در ذهنش مانده بود را برایش تعریف کردن.
/خواب سالوادوردالی/
برادر مهران مدیری رشتهاش زیستشناسی بود و همین باعث شد که او به
زیستشناسی هم علاقهمند شود و کتابهای زیادی در این زمینه بخواند.
بهخصوص در زمینه زندگی حیوانات و کتابهای داروین و...این علاقه هنوز هم
در زندگیاش مانده و یکی از بهترین ساعات زندگی او ساعتهایی است که
فیلمهای مستند حیوانات را میبیند! البته شیطنتهای مهران مدیری پایانی
نداشت. او پنهان از برادرش میرفت سر کتابهایش چندتایی کتاب داشت از
سالوادور دالی که او آنها را خیلی دوست داشت و شب خوابشان را میدید.
/بیهودهترین و پوچترین/
در ریاضیات همیشه خنگ بود. مدیری هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را
نمیداند. یعنی بهنظرش بیهودهترین و پوچترین درس است و هیچ وقت نمرهای
بالاتر از 2 در این درس نگرفت ! در درسهایی هم که به ریاضی مربوط است مثل
جبر، فیزیک و غیره، هیچ وقت موفق نبود.مدیری از ریاضی متنفر بود. به عقیده
او فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است. بیشتر از جمع و تفریق، نه اینکه
به درد نمیخورد، استاد! آن را درک نمیکند.
/علاقه به محمدنوری واستاد شجریان/
مدیری در سالهای اخیر در عرصه موسیقی فعالیت قابل توجهی داشته است. او چند
سال پیش که کاستی را بیرون داده بود بهدلیل علاقهای که به صدای محمد
نوری داشت آن را به نوری تقدیم کرده بود. البته او به استاد شجریان هم
علاقه بسیاری دارد و زمانی گفته بود :حاضر است به خاطر شجریان خودکشی کند!
مدیری تحصیلات آکادمیک در موسیقی نداشته، سلفژ را به صورت علمی نخوانده،
اما به واسطه برادر پیانیستش میداند چایکوفسکی در شنبه سال فلان از
کنسرواتور که بیرون آمد کجا رفت و به مادام فون مک چی گفت و باعث خلق چه
اثری شد. همیشه موسیقی کلاسیک در خانه آنها شنیده میشد به همین خاطر شاید
تاریخ موسیقی کلاسیک را به خوبی بداند. شروع هر اثری را که برایش بگذارند
میداند مال کیست، چه سالی است، چه سبک و چه دورانی است و تحلیلش چیست.
/جدیتر از طنز/
کسی که برخی او را سلطان کمدی در تلویزیون مینامند از همان ابتدا به کار
جدی بیشتر از طنز علاقه داشت ولی به گفته خودش اصلا اتفاقی وارد کار طنز
شد. طی یک اتفاق علی عمرانی پیشنهاد همکاری را در نوروز 72 به او میدهد و
این طوری کار طنز شروع میشود. او با داریوش کاردان و مرحوم خسروی ارتباط
داشت و قرار بود با یک مجموعه طنز برای شروع سال 72 همکاری کند. از آنجا
قضیه طنزپردازی او شروع شد. قبل از آن هم دو تا کار تئاتر داشت که طنز بود.
یکی از آنها پانسیون بود که در تالار مولوی سال 66 اجرا شد. مدیری تقریبا
در 18، 19 نمایش حضور داشت که به غیر از یکی که به عنوان آهنگساز در آن
بود، در بقیه نمایشها بازیگر بود. مثل سیمرغ و هملت با دکتر صادقی، کیسه
بوکس کار علی مؤذنی و....
بعد چند کار تلویزیونی انجام میدهد، یکی با ثریا قاسمی و چند کار مذهبی با مجتبی یاسینی، قبل تر از آن هم در رادیو کار میکرد.
آیا منوچهر نوذری از شوخی مهران مدیری با او دلخور شده بود؟
شوخی جالبی که مهران مدیری حدود بیست سال قبل با اجرای منوچهر نوذری در
برنامه مسابقه هفته کرده بود پس از گذشت سالها همچنان در ذهن مردم باقی
مانده است. به گزارش گام نو،اما آیا منوچهر نوذری از آن شوخی دلخور شده
بود.مدتها قبل همشهری بیست وچهار مصاحبه ای با اکبر عالمی استاد دانشگاه و
مجری برنامه هنر هفتم در سالهای اولیه دهه هفتاد کرده بود که در آن مصاحبه
آقای عالمی به این سوال پاسخ داده بود. مدیری بیست سال قبل که با منوچهر
نوذری شوخی کرده بودبا برنامه هنر هفتم با اجرای اکبر عالمی هم شوخی جالبی
کرده بود که آن هم در ذهن ها باقی مانده بود. اکبر عالمی در همین مصاحبه در
پاسخ به سوالی که خیلی قوی شایعه شده بود که شما وآقای نوذری خیلب از او
دلخور شده اید وبهتان برخورده.عالمی هم در پاسخ گفته :نه شادروران نوذری که
دوست صمیمی وهم نفس و استاد من بود ونه تنها سر سوزنی از این قضیه آزرده
نشد بلکه قاه قاه خندید. اودرادامه گفته :ساعت خوش یکی از زیباترین برنامه
های تلویزیون بودوبرنامه ما را به شهرت رساند وقتی هم مهران مدیری را دیدم
از او تشکر کردم.
/صورت تلخ/
سوال :حتما به تو گفتهاند که صورت تلخی داری؟
مهران مدیری :بله، خیلیها از این هم فراتر میروند و میگویند آدم غمگینی
هستی. خیلی وقتها درست است. در طول روز غمگینیم به شادیهایم میچربد. زود
هم خودش را نشان میدهد. به قول یکی از دوستان، غم اگر به جاهای ناجور
نکشه، چیز خیلی بدی نیست. میتواند منشا خلاقیت هم باشد. ظاهرا در شرق برای
غم اصالت بیشتری نسبت به شادی قائلند. (بازهم بخشهایی از یک مصاحبه قدیمی
با مهران مدیری)
/سالهای ممنوع الکاری/
مدیری در دورانی ساعت خوش را ساخت که جای این نوع کار بسیار خالی بود. شاید
یک بخش از موفقیت آن به خلاقیت فردی و همکاری خوب گروهی برمیگشت. اما بخش
دیگر موفقیت آن به خاطر خلاء این نوع کارها و این شکل از شادی در آن دوران
بود. بعد مساله ساعت خوش آنقدر درشت شد که خیلی از مسائل جامعه را مثل
آموزش و پرورش و جوانها را تحت تاثیر قرار داد. شنیده میشد آموزش و پرورش
رسما از صدا و سیما شکایت کرد، چون آن سال افت تحصیلی وحشتناکی بروز کرد و
آنها علتش را ساعت خوش میدانستند. حتما همه بچهها سر کلاس از برنامه
دیشب حرف میزدند. به جایی رسید که عکس مدیری و یارانش پشت تیشرت و آدامس
چاپ شد. تلویزیون وقتی این وضعیت را دید ترجیح داد اول جلوی برنامه را
بگیرد. چرا که میزان عواقب آن را حدس نمیزد. در آن دوران تا چند ماه روزی
نبود که نشریات زرد به آدمهای گروه ساعت خوش به سخیفترین شکل ممکن
نپردازند. بعد هم تصمیم گرفته شد ساعت خوشیها هیچ کاری نکنند و این تصمیم
به درازا کشید. در آن زمان به مدیران شبکه گفتند این آدمها دیده نشوند تا
خود ما اعلام کنیم کی وقتش است. تا اینکه از اواخر 76 مدیری کاری را با
محمد صالح علا شروع میکند که تازه گفتند فقط میتواند بسازد و نه بازیگری،
تا 6 ماه گذشت و به برنامه 77 رسید.
/فلانی در فیلم کیمیایی نباشد/
بعد از ساعت خوش و بعد از کنار رفتن از تلویزیون چندین کار خوب سینمایی به
مدیری پیشنهاد میشود. قرار بود ضیافت را مدیری بازی کند تا پای کلید زدن
هم رفتند. روز آغاز آمدند و گفتند فلانی نباشد. سر فیلم سلطان هم عین همین
اتفاق افتاد. خیلی کارهای خوب سینمایی و تئاتر را در آن سه سال و نیم از
دست میدهد و این برایش ضربه بزرگی بود.
/چرا مدیری همیشه خودش بازی میکند؟/
واقعا چرا؟ دو دلیل داشت که باعث شد این وضعیت ادامه داشته باشد و شدیدتر
شود. یکی اعتقاد خود مدیران شبکهها بود و هست. مدیری بارها میخواهد بازی
نکرده و فقط کارگردانی کند، ولی به شدت مخالفت شد. به نظر مدیران شبکهها
بازی مهران مدیری برای مردم مهم است. دلیل دیگرش این است که نویسندهها این
کار را نمیکنند. بارها مدیرانی از نویسندگانش خواسته بنویسید فلانی رفته
مسافرت. در برنامه نود شب آنقدر التماس کرد که چندبار این کار را کردند.
اما نویسندهها هم میگفتند نمیشود، چی بنویسیم!
/خود محوری کسب وکار من است/
در زندگی آدم خود محوری هستی یا نه؟!
ـ بله، ولی سعی میکنم منعطف باشم. تصمیمی که میگیرم معمولا درست است، مگر
اینکه قانع شوم که اشتباه کردهام. این را البته خیلی نمیشود به
برنامهسازی ربط داد. دلیل خودمحوری من در زندگی، خود محوریم در برنامه
نیست. چرا که اصلا خود محوری نیست و ما گروهی کار میکنیم. (این هم بخشهای
دیگری از یک گفت وگوی دیگر با مهران مدیری بود!)
/تنهایی شخصی/
مدیری زمانی در یک مصاحبهای یکی از دلایل گرفتن برنامههایش را تنهایی و
خود محوری خود دانسته بود! او گفته بود: من تفکرات خودم را می سازم. منظورم
محتوای برنامه نیست. ساختار برنامه و جنس بازی خودم. خیلی وقتها در طول
تاریخ آدمهایی که تنهایی شخصی شان بیشتر است توانستهاند آثار اجتماعی
بهتری خلق کنند از او پرسیده بودند این موضوع (خودمحوری) شما را به عنوان
یک آدم خودستا یا خودشیفته به دیگران معرفی نمیکند؟ مدیری در جواب گفته
بود: نه چون به شدت همراه با فروتنی و خواستن نظر دیگران است. من نظرم را
خیلی محترمانه می گویم و دیگران به دو دلیل آن را قبول میکنند. یا اینکه
درست میگویم یا اینکه میخواهند دل من را نشکنند. من در کار مشورت میکنم،
اما به قول اطرافیانم تهش کار خودم را میکنم. شاید اسم این کار خودشیفتگی
نباشد، اما من دوست دارم تصمیم نهایی را خودم بگیرم.
/آرامش در رانندگی با سرعت زیاد/
اما چه چیزهایی مدیری را عصبانی میکند. خودش زمانی به این سوال این جوری
جواب داده بود :دو مقوله است که من را خیلی عصبانی میکند و در واقع به
سرحد جنون میرساند، یکی آدمهایی که به کاری که به آنها مربوط نیست دخالت
کنند و خارج از حیطه خودشان قدم بگذارند، هر کسی آن کاری را که «باید»
انجام ندهد و «نباید» انجام بدهد. به تعبیر برنارد شاو، 80درصد آدمها،
انرژیشان صرف کارهایی میشود که به آنها مربوط نیست. دومین مقوله خیلی
شخصی است، اینکه من راجع به یک مساله جدی و مهم که ناراحتم کرده حرف بزنم و
بعد ببینم که طرفم باور نکرده و لبخند بزند، یعنی پوزخند بزند. این
میتواند من را بکشد. دیوانه میشوم. موقعیت را ترک میکنم. عکسالعمل بدی
نشان نمیدهم. آن محیط را ترک میکنم. سوار ماشین میشوم و رانندگی میکنم.
رانندگی با سرعت زیاد در اتوبانهای تهران آرامم میکند.
/کتابخوار!/
طی سالهایی مدیری به قول خودش به شدت کتاب میخورده است! بیشتر از همه
نمایشنامه و رمان میخوانده. نویسندگان محبوبش مارکز، تولستوی و تورگنیف
بودند. به شعر هم علاقه خیلی زیادی دارد. شاعر اولش لورکا است، بعد
شاملوست، بعد مارگوت بیکل، بعد حافظ. در موسیقی هم کنسرتهای ابوای ویوالدی
مدیری را به حالت جنون و پوچی میرساند. خیلی از آثار باخ هم روی او چنین
تاثیری دارند. چیزی که بیشتر غمگینش میکند شعر است. اما سلیقه سینمایی
مهران مدیری چگونه است؟ او زمانی در این زمینه مثال جالبی زده بود البته نه
به خاطر شکل ایدهآل سینما، بلکه به عنوان سینمایی که او دوست داشت. مثال
او کارهای هال اشبی در اروپا بود یا فیلمهایی مثل کراسینگار یا در ایران
فیلمهامون. علاقه شخصی مدیری، سینمایی است که به روابط انسانی میپردازد،
به طراحی آدمها، به عشق، به احترام و به خیلی چیزهای دیگر میپردازد.
/بوگارت را دوست ندارم/
چه بازیگرانی را دوست داری؟
ـ نمیشود بین «دنیرو» و «دوپاردیو» یکی را انتخاب کرد. بازیگران مورد علاقهام یک لیست بیست نفره درجه یک را شامل میشود.
5 تا از این بیست تا را بگو.
ـ رابرت دنیرو، ژرار دوپاردیو، آنتونی کوئین، مریل استریپ... کلارک گیبل را دوست ندارم، همفری بوگارت را دوست ندارم...
فیلمهایی که دوست داری کدامها هستند؟
ـ «هملت» کوزینتسف را چهل دفعه دیدم و ممکن است هشتاد دفعه دیگر هم ببینم.
«باراباس» یکی از فیلمهای محبوب من است، «پاپیون»، «فیلم کوتاهی درباره
عشق» و....
/ماجرای تیتر و عکس مجله ای که باعث دردسر برای مهران مدیری شد/
رضا صائمی سردبیر مجله زندگی ایده آل سه سال پیش میهمان برنامه پارک ملت
بود وروایت جالبی رااز تیترو عکسی که باعث درد سر برای مهران مدیری شده را
تعریف کرده است .
به گزارش گام نو، در بخشی از برنامه سوال می شود که تا حالا شده تیتری
بزنید که کسی ناراحت بشه؟ که رضا صائمی سردبیر مجله ایده آل می گوید بله
یه مثال میخواهم از مهران مدیری بگویم! در یکی از شماره ها به شوخی داستان
پرواز هنرمندان و سقوطشان رادر یک جزیره را مثل لاست بشودِِ نوشتیم و
برایش طرح کاریکاتور زدیم روی {جلد} مجله که آقای مهران مدیری با صورت زخمی
و خونی بود...
یک روز سیامک زنگ زد و گفت مهران خیلی از دستتان ناراحت است و جوری شده که امروز اصلا کار را تعطیل کرده است .
و ما هم گفتیم چرا و چی کار کنیم که گفت 20 کیلو شیرینی تر بخرید و بیاید لوکیشن تا صحیت کنیم و....
وقتی رفتیم فهمیدیم که مادر مهران مدیری هر روز میرود مجله های مربوط به پسرش را میخرد و پیگیری میکند.
مادر مهران مدیری عکس آن مجله ر دیده و تیتر سقوط هواپیما راهم خوانده
و خیلی ناراحت شده (طوری که )دکتراو گفته که به ایشان ن شوکه بدی وارد
شده که مربوط به همین (موضوع) بوده است . درادامه سردبیر ماهنامه زندگی
ایده آل از مدیری عذرخواهی می کند.
/مهران مدیری فمینیست/
مهران مدیری همیشه درسالهای اخیر خودرا یک کارگردان مدافع زنان تصور کرده
است. او همیشه سعی کرده به رغم آنچه در سریال و کارهای طنز ما دیده میشود،
حضور خانمها و عملکردشان و همچنین نوع شخصیتپردازیشان متفاوت باشد.
معمولا خانمها در این نوع سریالها یا در آشپزخانه دیده میشوند یا در حال
بافتنی بافتن هستند. مدیری همیشه از این مورد پرهیز کرده. یعنی اگر مثلا
شخصیتهای زن مجموعههایش در خانه نشسته باشند کتاب میخوانند. شیشه پاک
نمیکنند؛ میوه میخوردند ولی میوه نمیشستند. مدیری همیشه مدعی بوده که
اتفاقا در کارهای ما شخصیتهای مثبت همیشه خانمها بودهاند و آقایان در
قطب منفی قرار داشتهاند.
/شکستن استانداردهای تلویزیون/
بازیگر و کارگردان مجموعه مرد دوهزار چهره از معدود هنرمندان بوده که به
قول خودش یکسری استانداردهای موجود در تلویزیون را شکسته است. مثلا اگر
اتفاقی در صحنه بیفتد کات میدهند و دوباره میگیرند. اما مدیری و یارانش
این کار را نکردند. آنها این کار را از زمان مجموعه ساعت خوش آغاز کردند
مدیری از همان ابتدا به یک نکته فوقالعاده جالب اعتقادداشته وآن این بوده
که هر چیزی که جدیتر است و مورد شوخی قرار گیرد، جذابتر میشود. به خصوص
در مورد خبر که اشاره کردید. به همین خاطر در همان برنامه ساعت خوش با
برنامههای جدی چون مسابقه هفته (با اجرای مرحوم نوذری) تقویم تاریخ و
اخبار سراسری شوخی میکرده است. از نظر مدیری مثلا اگر آدمی در حال سوت زدن
است و به هوا نگاه میکند، ناگهان داخل جویی بیفتد، کمتر خندهدار است به
نسبت آدمی که خیلی حرفهای قلمبه سلمبه میزند و مدرک پرفسوری را هم دارد و
در حین صحبت در مورد موضوعی بسیار جدی، داخل جویی میافتد، هر چه جدیتر،
خندهدارتر. شوخی با اخبار چون موضوعی بسیار جدی و بدون شوخی است، بسیار
مورد توجه قرار گرفت. هنر هفتم و مسابقه هفته هم همین طور بود.
/چهار از بیست/
از بیست به خودم چهار میدهم. مدیری این جمله را هنگامی گفته بود که به او
گفته بودند تو که بازیگر کارهای قطبالدین صادقی در تئاتر بودهای، به این
برنامههایی که خودت میسازی به خودِ هنرمندت چند میدهی؟ و مدیری به خود
چهار از بیست داده بود و گفته بود: چیزهایی که در ذهن دارم تا آنها را روزی
بسازم خیلی متفاوتند. منتها مدام از من این طور کار خواستهاند. دیگر
افتادهام در این ورطه. هر بار که خواستهام وقفهای بیاندازم نشده.
/غریزه مدیری/
مدیری هر وقت با نویسندگان برنامههایش صحبت میکند همیشه این را به آنها
گفته است به طور غریزی میفهمد که فلان متن میگیرد یا نه و این برنامه یا
قسمت از قسمتهای خوب است یا نه. و واقعا همه میگویند که هر بارمهران
مدیری چنین چیزی گفته. مدیری معتقد است این واقعا غریزی است.
/گریه کردن از خنده/
در سالهای اخیر برخی از هنرمندان سینما و تلویزیون به این متهم شدهاند که
به هر قیمتی میخواهند مردم را بخندانند. مدیری یکی از این متهمان بوده
ولی او در مصاحبهای در این باره گفته است: ما در طول این سالها نشان
دادهایم به هر قیمتی نمیخواهیم مردم را بخندانیم. کارهای ما این را
میگویند. سعی کردیم فکر در کار باشد و کمدی لودگی نباشد. فکر میکنم این
طور بوده. در کمدی خیلی کارها میشود کرد که بیننده از خنده گریهاش
بگیرد.
/بحث مهم سطح سلیقه/
آیا میتوان گفت که سطح سلیقه مردم پایین آمده. یک بحثی هست سر بحث سلیقه
مردم که بالاو پایین میشود.کار گردان مرد دوهزار چهره همیشه جواب جالبی
برای این سوال داشته: سطح سلیقه خیلی بالا پایین نمیشود.مردم ما به نظرم
با هوشاند و شکل ایرانی کمدی در کشور ما شکل خاصی است که یک سری حدود را
برایش باید رعایت کرد، خصوصا اینکه از تلویزیون پخش میشود. مردم از خیلی
وقت پیش عادت کردهاند که آسان نخندند و این کار ما را مشکلتر کرده. الان
دیگر کسی نمیتواند بسازد و برود، مردم یقهاش را میگیرند.
/مهران مدیری و فیلمهای مبتذلی برای میلیون کردن یک عده آدم/
مهران مدیری در سالهای اخیر معترض فیلمهای مبتذل بوده است .او در مصاحبه
ای در زمان پخش سریال مرد هزار چهره به انتقاد از فیلمهای مبتذل پرداخته
بود .آقای مدیری در گفت وگو بارسانه متعلق به تلویزیون با انتقاد شدید از
فیلمهای کمدی که بر پرده سینماها قرار دارد گفته بود:امروزه هر کار مبتذل
درجه دوم و سومی را بدون پشتوانه فکری روی پرده سینما به عنوان کار کمدی
میبینیم، فقط برای اینکه یک عده آدم میلیونر شوند.
به نظر مهران مدیری بعضی کسانی که کار کمدی میکنند، با خودشان، جامعه و
بیننده شوخی میکنند! کمدی را اساسا شوخی میبینند و این نگاه، فاجعه است.
این درحالی است که به گفته مدیری اگر به مقوله کمدی اینگونه نگاه شود که
چقدر جدی، مهم، تلخ و در عین حال اصلاحکننده است، نیمی از مشکلات حل
خواهد شد، اما متاسفانه بخصوص در سینمای ایران این ماجرا خیلی جدی نیست.
/دست به دست هم دادیم تا فاجعه اتفاق بیافتاد/
وی در ادامه گفته بود :مشکل از همه ماست. همه دست به دست هم دادیم تا این
فاجعه اتفاق بیفتد. به یک نگاه تازه در سیاستگذاریها نیاز داریم.
مهران مدیری تاکید کرده بود:در همه جای دنیا کار درجه یک و کار درجه 2 وجود
دارد، اما ایران تنها کشوری است که کار درجه یک تولید میشود، کار درجه 3
میبینیم و کار درجه شانزدهم هم دارد! خب وجود چنین معضلی مبین این مطلب
است که نظارت دقیق و کارشناسانهای روی این قضیه صورت نمیگیرد.
پزشکان شایسته تندترین انتقاداتند.آنها مگه معصومند که انتقاد شدن را تاب نیاوردند؟
کامنت بینظیر وپر بار هرچه بیشتر بخونیم بیشتر فارسی یاد میگیریم.
بسی رنج بردم در این سال سی
عجب!!زنده کردم من این پارسی
پزشکان شایسته تندترین انتقاداتند! شایسته ! انتقاد!. شایسته انتقاد ؟
وجالبتر:آنها مگه معصــــــومند که انتقاد شدن را تــــــــاب نیاوردند؟ این بزرگترین کامنت ... بود که تا حالا خواندم .معصوم تاب انتقاد ندارد؟؟ مواظب باش به معصوم انتقاد نکنی که تاب انتقاد ندارد.عنقریب با انتقاد ٬خود معصوم بی تاب شده و چنان بر سرت میکوبد که عقلت تاب بردارد.
چی مینویسی؟؟ معنی لغات را میفهمی؟ پس برو آلمان فارسی یاد بگیر .در ایران که کسی نتونسته بهت فارسی یاد بده مگه همیشه به من نمیگی آلمانی!؟
....محو میباید نه نحو این را بدان
گر تو نحوی یکسره در آب ران....
ناشناس 13.07 شما که جرئت را جرعت می نویسی حق نداری انتقاد کنی.اگر شما بادانش باشی ترجیح می دهم هرگز بادانش نشوم.
جناب f احتمالا منظور شما جــــــرأت و جسارت و گستاخی بوده نه جرئت .
...آنها مگه معصومند که انتقاد شدن را تاب نیاوردند؟ .....ضمنا اگر روز جمعه بروید گردش و پیک نیک و بچه ها فراموش کنند تاب خود را بیاورند آنوقت شما میتوانید بگوئید بچه ها با خودشان تاب نیاوردند. اینجا شما باید بگوئی انتقاد را برنمی تابند.
شما جرئتت اشتباه بود ولی گستاخیت خوب بود. ومن ترجیح میدهم که شما حتما با دانش شوی .
.
.
.
چون درد مردم رو خوب نشون میده
جالب بود،ممنون!