براى شاهد مثال، مى توان به عملكرد ضعيف، ضد ارزشى و مشمئز كننده فدراسيون فوتبال اشاره كرد، اين فدراسيون كه مى بايد با اعمال مديريت ارزشى و دورى گزيدن از هر گونه اختلاف، موجب هم دلى و هم زبانى ملت و دولت در ميادين ورزشى را به نمايش بگذارد، با سوء مديريت و روش هاى نمايشى و فرسايشى نخ نما شده خود، در حقيقت به شعور مردم توهين مى كند!
گروه ورزشی
ـ محمدتقى فرجى، رئيس و عضو هيئت علمى بنياد حكمت و انديشه
در یادداشت اخیر خود، وزیر ورزش و جوانان را خطاب قرار داده و از مشکلات این روزهای
ورزش کشور از جمله وضعیت نامشخص سرمربی تیم ملی فوتبال و همچنین وضعیت نامعلوم
واگذاری باشگاه های پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی گلایه کرده است.
به گزارش بولتن
نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
جناب آقاى دكتر گودرزى
وزير محترم ورزش و جوانان
پس از سلام و تحيت و تهنيت،
همانگونه كه مى دانيد امسال و در سال "دولت و
ملت، هم دلى و هم زبانى" وزارت ورزش و جوانان، مى تواند به عنوان اصلى ترين
متولى دولتى مرتبط با سلامت و شادابى مردم و جوانان، به عنوان پيش نيازهاى مهم هم
دلى و هم زبانى، بيش از پيش نقش آفرينى نمايد. در بحث جامعه شناسى عمومى، سلامت تن
لازمه سلامت جان و اين دو، از اصلى ترين ملزومات آرامش، صلح، دوستى، هم دلى و هم
زبانى است، از اين رو، اگر وزارت ورزش و جوانان، به درستى و با درايت به وظايف
ذاتى خود عمل كند، يقينأ مى توان ضمن تزريق روح تن درستى و روحيه جوانمردى در
كالبد جامعه و انسان، رفته رفته، موجبات ايجاد محيط هاى هم دلى و هم زبانى دولت و
ملت را فراهم و بدينوسيله زمينه وحدت ملى و راه انسجام و هم افزايى بيشتر جوانان
اين سر زمين را هموار نمود. براى دستيابى به اين مهم، من دو مشكل مهم حد اقلى را
از ميان مشكلات عديده حداكثرى كه از قضا با امهات سياست هاى نظام و برنامه هاى
دولت تدبير و اميد در تزاحم است، مطرح مى كنم، تا چه مقبول افتد و چه در نظر آيد!؟
قبل از طرح اين دو مشكل، شايد ياد آورى يك خاطره خواندنى در اين باره، براى نشان
دادن حساسيت صاحب اين قلم نسبت به مسئله جوانان، خالى از فايده نباشد، در روزهاى
نخستين آغاز بكار دولت يازدهم و در كوران مباحث مربوط به انتخاب وزيران كابينه، در
يكى از جلسات موصوف به جلسه اطا ق فكر، بحث وزارت وزارت ورزش و جوانان و انتخاب
وزير ورزش، بويژه مقايسه اختيارات و درصد تآثير گذارى آن در جامعه، با جايگاه و
حوزه اختيارات يكى از معاونت هاى رئيس جمهورى مطرح گرديد و در اين جلسه اكثر
نخبگان و صاحب نظران حاضر و بنده، وزارت ورزش و جوانان و وزير مربوطه را از معاونت
رئيس جمهورى اؤلى و مؤثرتر دانستيم، اما و هزار اما كه در اينجا هم اطرافيان
برند" از ما بهتران" خر مراد خود را مراد كردند و شد آنچه نمى بايد مى
شد، بگذريم!
اول،
اهمال در هدايت فدراسيون هاى ورزشى و عدم نظارت صحيح بر حسن انجام وظايف مسئولين
مربوطه، براى
شاهد مثال، مى توان به عملكرد ضعيف، ضد ارزشى و مشمئز كننده فدراسيون فوتبال اشاره
كرد، اين فدراسيون كه مى بايد با اعمال مديريت ارزشى و دورى گزيدن از هر گونه
اختلاف، موجب هم دلى و هم زبانى ملت و دولت در ميادين ورزشى را به نمايش بگذارد،
با سوء مديريت و روش هاى نمايشى و فرسايشى نخ نما شده خود، در حقيقت به شعور مردم
توهين مى كند! با نگاهى اجمالى به انواع مانورهاى پيدا و پنهان مربوط به جذب و دفع
سر مربى تيم ملى فوتبال و هزينه هاى سر به فلك كشيده قرار دادهاى فى مابين و نرخ
نجومى آنان كه تمامأ از جيب بيت المال مبارك مسلمين هزينه شده و مى شود، به عنوان
مشت نمونه خروار، پاره اى از واقعيات هاى تلخ حاكم بر فدراسيون فوتبال را نشان مى
دهد. كيروش مى ماند!؟ كيروش مى رود!؟ كيروش به دليل بدهى مالياتى ممنوع الخروج مى
شود!؟ كيروش بدهى مالياتى ندارد!؟ كيروش با
x و y در گير است!؟ كيروش پول بيشترى مى خواهد!؟ و.....همه و همه جز
إتلاف وقت ارزشمند ورزش ملى اين ملك و ملت و هدر رفتن انرژى ورزشكاران كشورمان هيچ
فايده ديگرى در بر نداشته و ندارد. اگر چه از استمرار اينگونه بازى ها و انعقاد
حرف هاى تكرارى و ملال آور، كمى تا قسمتى استعداد بد فهمى مى شود، اما در هر حال،
از آنجا كه هر گونه سوء مديريت و كم كارى و تأخير در تعيين تكليف سر مربى تيم ملى
فوتبال كشورمان، بويژه در آستانه آغاز بازى هاى جام ملت هاى آسيا و مقدماتى جام
جهانى، پيگرد حقيقى و حقوقى دارد، به نظر مى رسد شايسته است، وزير محترم ورزش و
جوانان، خود راسأ وارد عمل شوند و دستورات مقتضى را صادر نمايند. كما اينكه پيش از
اين نيز، يعنى در اردوى تيم ملى فوتبال كشورمان در برزيل، فدراسيون فوتبال به
بهانه اهتمام به هنر و هنرمندان در امر ورزش و روحيه ورزشى، مشتى هنرمند نما را در
معيت تيم ملى به برزيل اعزام كرد كه نتيجه كار ضد ارزشى و غير اخلاقى آنان،
پيشاپيش معلوم و مبرهن بود! و اين در حالى است كه مردم ما بارها ثابت كرده اند كه
ورزش ارزشى و مبتنى بر آموزه هاى دينى و اخلاقى را مى خواهند و ورزش ضد ارزشى را
به هيچ قيمتى برنمى تابند.
همچنين توجه به بى توجهى مسئولين فدراسيون كشتى كشورمان
وقتى مهم و حائز اهميت بيشتر نشان مى دهد كه شخصيت پهلوانى و مقام قهرمانى شير بچه
هاى سر زمين شيران دلاور، باز هم تحت تأثير حضور رسمى چند رقاصه معلوم الحال مقيم
لس آنجلس در محل اقامت اعضاى تيم ملى كشتى ايران، كم رنگ و كم رنگ تر مى شود!
راستى چرا و چگونه است كه برخى مى كوشند قبح هم نشينى بافاسدان را يك شبه فرو
ريزند!؟ غافل از اينكه اگر باب نامبارك لهو و لعب گشوده شود، نه از تاك نشان ماند
و نه از تاك نشان!
دوم،
بحث واگذارى باشگاه ها و به طور مشخص فروش سهام دو باشگاه بزرگ و پر طرفدار
پرسپوليس و استقلال است، زيرا در حالى كه مدت ها از اعلام واگذارى باشگاه هاى
ورزشى به بخش خصوصى مى گذرد، اما اين مسئله همچنان در هاله اى از ابهام و ندانم
كارى باقى مانده است، به طورى كه هر از چند گاهى موضوع واگذارى باشگاه ها مطرح و
با طرح چند نام تكرارى و انگشت شمار از اسامى خريداران، بحث خاتمه مى يابد! يك
مقام مسئول مى گويد، مسئله واگذارى باشگاه ها قطعى است و بزودى انجام مى پذيرد، از
قول مسئول ديگرى گفته مى شود، اصلأ موضوع واگذارى باشگاه ها از اول مطرح نبوده
است! اين نوع ناهماهنگى ها در اقوال و افعال مسئولان مربوطه كه محققأ ناشى از سوء
مديريت تعريف مى گردد، نه تنها هيچ دردى را از دردهاى مزمن ورزش و جامعه ورزشى
كشور دوا نمى كند، بلكه خود موجب بروز بيمارى هاى ديگرى از قبيل شيوع شايعات غريب
و عجيب مى شود، طرح مسائلى چون وجود روابطه به جاى ضوابط، دخالت رانت و رانت بازى،
تأثير قدرت مافيا و....... در ورزش كشور، كه اين روزها بر سر زبان ها جارى و سارى
است، در همين راستا قابل باز تعريف است. اين در حالى است كه وجود نقاط ضعف كنونى و
خود نمايى هاى ناشى از نارسائيهاى ورزشى كه حقيقتأ موجب آزردگى مردم و به طور مشخص
جوانان مى شود، تحقيقأ با بهره گيرى از كمى تدبير بيشتر و مديريت تجربت انديش،
همراه با شجاعت در تصميم گيرى، از بدنه ورزشى اين ديار و قهرمانان جامعه ورزشى
كشور زدوده و دور خواهد شد. مديريت صحيح، بويژه وقت شناسى در مديريت و زمان شناسى
و عارف به زمان خويش بودن، باعث استفاده حد اكثرى از فرصت ها و دورى از مضرات
محتمل ناشى از تأخير در كارها مى گردد. روز مرگى و عبور از فرصت ها، از جمله آفات
مديريت است. بى ريب و گمان مسئوليت اگر ماندنى بود، به من و شما نمى رسيد، پس
شايسته تر آن است كه تا بر اريكه قدرت سواريم و مى توانيم تآثير گذار باشين، وقت
ها را غنيمت شماريم و از لخظه لحظه اوقات براى خدمت بيشتر به مردم و مملكت استفاده
كنيم، زيرا ديرى نخواهد پائيد كه ما هم از أسب پياده خواهيم شد و آنگاه است كه فهم
زيادى نمى خواهد كه ما بفهميم، پشيمانى پيشينيان براى پسينيان سنگين ترخواهد بود.
کشيدم
دست از آن وز دست خود در آتش افتادم
چه آتش
شعله آفت چه آفت قهر سلطاني
پشيمانم
پشيمانم که بر خود بي جهت بستم
ره لطف
ز خود رايي و بي عقلي و ناداني
مرا
عقلي اگر مي بود کي اين کار مي کردم
چرا
عاقل کند کاري که باز آرد پشيماني
محمدتقى فرجى
رئيس و
عضو هيئت علمى بنياد حكمت و انديشه
انتهای پیام/