بيم موج

گروه اجتماعی- محمدتقى فرجى، موج و موج سوارى، اين روزها به عنوان برگ برنده اصحاب رسانه و تيغ برنده ارباب ابن الوقت، در عرصه هاى فرهنگى، سياسى و اجتماعى، ظاهرأ به راه رائج و سياست مصطلح جوامع بشرى تبديل شده است. در اين ميان بعضى ها براى پاك كردن صورت يك مسئله اصلى، به نوشتن مسائل فرعى مبادرت مى ورزند، يعنى به نوعى آدرس اشتباه مى دهند، هم آنانى كه راهنماى چپ مى زنند و به راست مى پيچند!

به گزارش بولتن نیوز، متأسفانه فقر فرهنگى و تقليدهاى كور كورانه برخى از مردم، باعث رشد و رونق رو به تزايد و بيش از پيش برداشت هاى سطحى و عوام فريبانه از مفاهيم فلسفى و فهم سياسى مى گردد. شخصيت هاى سياسى، گروه هاى اجتماعى، رسانه هاى مجازى، هنرپيشه ها و خواننده ها، هر يك و به هر بهانه اى، موجبات ايجاد موج و فضاى موج سوارى را در اين ملك و ملت فراهم مى آورند، از اين رو، پر واضح و مبرهن است كه بسيارى از تحركات و القائات انحرافى و أمواج بى منطق و نمايشى كه هر از چند گاهى، قارچ گونه سر از لاك خود در مى آورند و موجى كاذب ايجاد مى كنند، بى گمان از ديكته هاى اجنبى و در شمار گان كار كردهاى دشمن كيشانه است.
 وقتى كه عقيده ها،از عقده ها مصون نمى مانند و برخى از عوام مغلوب و مرعوب انديشه موسوم به تهاجم فرهنگى، براى پر كردن خلاء هاى ناشى از كيش شخصيت و بحران هويت، هر هنجارى را با ناهنجارى و هر كنشى را با واكنشى، نه چندان منطقى و در خور توجه، پاسخ مى گويند. معلوم و مبرهن است كه شوها و نمايش ها و نمايش نامه هاى خارجى، ترجمه و برگردان مقالات اغيار و همايش هاى خيابانى مغرضانه و تجمعات تجارى و كاسب كارانه، همه در راستاى موج سوارى و با اهداف خاص و ساختار شكنانه انجام مى پذيرد. در ياد داشت هاى پيشين، من به معضلات و ناملايماتى از اين دست كه نوعأ ناشى از وابستگى و تعلق خاطر عده اى  به "بيم موج" و موج هاى كاذب است، اشاراتى داشته ام، اكنون مى كوشم به گردبادها و گرداب هاى متأثر از طوفان هاى بى ثبات كه از سر بى ثباتى به وقوع مى پيوندد، نگاهى نو بيفكنم. تحليل و ارزيابى صحيح و منطقى وقايع و رويدادهاى اجتماعى و سياسى، از سر شناخت معرفت انديش و تجربت انديشى شناخت، به انسان مى گويد، هيچ علم و عالمى و هيچ عقل و عاقلى، از هيچ يك از اصول خود نمى گذرد، تا به فروع غير خود برسد، يعنى مردم فهيم و اهل فهم و استفهام، هيچ وقت از مستى دريا، اسير موج ها و بازى هاى امواج نمى شوند، زيرا نيك مى دانند كه موج ها از پى يكديگر مى آيند و مى روند، اما آنچه باقى مى ماند، دريا است.

 از دريا به موج مى رسيم، نه از موج به دريا، دريا خالق موج و موج مخلوق درياست."شب تاريك" و "بيم موج" و"گردابى چنين هائل" در حقيقت، نقد حال ما از "بيم موج" و امواج سطحى و ناپايدار است. موج هايى كه ظاهر مى شوند و تظاهر به حضور و ايستادگى مى كنند، ولى همين كه موج بعد و موج هاى بعدى از را ه مى رسند، موج و موج هاى قبلى، فرار را بر قرار ترجيح مى دهند! از قضاء در تحليل مسائل جامعه شناسى عمومى و بررسى زندگى خصوصى مردم هم، همينطور است. مثلأ يك جريان سياسى، يك يا چند شخصيت مطرح خود را به ميدان مى آورد و به عنوان كانديداى تصاحب مقامات كشورى در يك نظام پارلمانتاريستى، براى فتح كرسى رياست جمهورى، يا نشستن بر روى صندلى هاى پارلمان و عضويت در شوراها، به رقابت مى پردازند، به همين مناسبت، با ارائه پاره اى شعارهاى انتخاباتى، در جامعه و در ميان مردم، بخصوص قشر عوام موج ايجاد مى كنند و اين موج و موج بازى ها ادامه مى يابد، تا موج هاى ديگر يكى پس از ديگرى از راه مى رسند!


رسانه هاى مجازى و بوق هاى تبليغاتى هم هكذا، اينها هم بسته به اهداف و كاركردهاى خود، از كاه كوه مى سازند و هر خبر و تفسيرى را بر حسب رأى و نظر خود چاق و يا لاغر مى كنند، تا به خر مراد خود، كه همانا ايجاد موج مورد نظر است، دست يابند! در اين وأدى، مشاهير هنرى و خوانندگان صنوف مختلف، چهره موجه شهر مى شوند و براى حيات و ممات آنان، آن مى كنند كه براى اكابر و مفاخر و ابرار اين فرهنگ غنى و آن تمدن كهن، نه مى شود و نه خواهد شد! زيرا از يك سو، بزرگان ما تحت تأثير امواج قرار نمى گيرند و از سوى ديگر، موج سواران، صنمى با بزرگان ندارند. از آنجا كه رفتار التقاطى، زائيده افكار التقاطى است و التقاطى فكر كردن خيانت به اسلام و جوامع اسلامى است، از عملكرد برخى دوستان در فضاى مجازى تعامل و تقابل امواج، استعداد بد فهمى مى شود. جوان نا آشنايى در مى گذرد و به ادله اى چند دست هاى پيدا و پنهان استعمار و استثمار و استحمار، يعنى عقبه پياده نظام شبيخون فرهنگى دشمن، موجى جديد راه مى اندازند و بدينوسيله بر طبل تشتت و فرا فكنى در جامعه فرهنكى و هنرى ايران اسلامى مى كوبد و در اين ميان، بعضى از چهره هاى خودى نيز چهره بر مى افروزند و با اين كژ راهه، همراهى هاى نابخردانه نشان مى دهند! از دولتمردان، تا هنرمندان و مداحان، در مسير اين موج، "بيم موج" قرار مى گيرند و كمى تا قسمتى، بصيرت خود را به چالش مى كشند. و اين در حالى است كه چنين مسئوليت شناسى و حساسيتى، براى دانشمندان و نخبگان دينى و ملى و سرداران شهيد و والا مقام اين مرز و بوم، به چشم نمى خورد.
 به مناسبت درگذشت يكى از مشاهير جامعه شناسى سياسى، امام خمينى(ره) زير فشار هاى ناشى از ضرورت هاى زمان و مكان و مقتضيات مستحدثه و اصرار نزديكان خود، حتى حاضر نشدند براى فوت ايشان پيام تسليت مورد نظر ارباب امواج صادر كنند و يا نماينده ويژه اى براى شركت در مراسم ختم او اعزام نمايند، پخته داند، كاين سخن با خام نيست!