چنین عملکردهاییست که باعث شده تا حضرت امام در نامهی معروف خود به ایشان بنویسد: «تصدقت شوم، الهي قربانت بروم، در اين مدت كه مبتلاي به جدايي از آن نور چشم عزيز و قوت قلبم گرديدم، متذكر شما هستم و صورت زيبايت در آيينه قلبم منقوش است. عزيزم، اميدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ كند. [حال] من با هر شدتي باشد ميگذرد؛ ولي به حمدالله تاكنون هرچه پيش آمد، خوش بوده و ...» باشد که زنان ایران اسلامی، این بانوی بزرگوار را سرمشق خود قرار داده و از صبوری ایشان در زندگی الگو برداری کنند.
گروه سبک زندگی- همسر امام، متدین واقعی و به دور از هر نوع تظاهر به دینداری بودند و از غیبت، تهمت و بدگویی پزهیز می کردند. اهل انجام مستحبات بود و خود را به رعایت حفظ آبروی دیگران مقید می دانست. کمک به دیگران را دوست داشت و هوشمندی و صبوری ایشان مقاومت در تحمل سختی ها را برایشان آسان می کرد و به همین دلیل شجاعانه سختی های ناشی از حوادثی مانند دستگیری و زندانی شدن حضرت امام در سال 42، حصر خانگی امام برای مدت نامعلوم پس از آزادی از زندان، تبعید امام به ترکیه و عراق و سال های اوج گیری انقلاب اسلامی را تحمل کرده و با رها کردن همه علائق خود و به دور از فرزندان، نزدیکان و دوستان، دوران تلخ غربت را بدور از هر شـِکوه، همدل و همراه با امام گذراند و فضای آرامی را در بیت امام فراهم آورد.
به گزارش بولتن نیوز، شهادت فرزند عزیز حاج آقا مصطفی در غربت در سال 1356 و ارتحال امام و رحلت نابهنگام حاج احمد آقا در سال 1374، از دیگر موارد امتحان الهی بود که این بانو با صبر و شکیبایی به خوبی از عهده آن بر آمدند. بزرگ منشی و آزادگی، عطوفت و مهربانی و وقار و وزانت مثال زدنی توأم با تواضع و فروتنی و احترام در معاشرت با دیگران حتی خردسالان، پرهیز جدی از هرگونه تفاخر به موقعیت استثنایی که نصیبش شده بود، مواظبت دائمی در تمام دوران زندگی در رعایت موازین شریعت و انجام وظایف دینی، عشق و ارادت به ساحت نبی خاتم (ص) و ائمه دین و حضرت فاطمه زهرا (س) و پرهیز از تظاهر به ریا و زهد فروشی، مناعت طبع و نگاه بلندش در اجتناب جدّی از سهم خواهی برای خدمات و زحمات شصت ساله زندگی با رهبر کبیر انقلاب، عدم تغییر در رفتار و گفتار کریمانه و موقّر در بیست سال دوران زندگی بعد از امام، نمونه هایی از ویژگی های اخلاقی همسر امام خمینی است.
ایشان اگرچه دوران طفولیت و نوجوانی را در رفاه کامل به سر برده بود اما پس از ازدواج، با زندگی ساده طلبگی و رعایت همه شئون روحانیت، متناسب با شأن امام، رفتار می کرد و در برخورد با مردم مشتاق، دوستان و نزدیکان، با احترام لازم برخورد کرده و در حمایت از انقلاب و امام در رفتار و گفتارخویش مراقبت می کرد و تکریم میهمان را از وظایف خدشه ناپذیر خویش می دانست. بی شک تحمل کم نظیر، واقع بینی ستودنی و ایمان به خدای متعال در کنار روح و روان آرام و ضمیر مطمئن، جلوه هایی مثال زدنی در وجود مادر انقلاب اسلامی یافته بود.
علاقه وافر امام به ایشان که در جای جای وصیت های حضرت امام مشهود است و احترام و تکریم بی نظیر بینظیر امام نسبت به همسر خویش نشانه های کوچکی است که این بزرگی و وقار را به اثبات میرساند. زندگی همسر گرامی امام در همه دورانهای عمر به گونهای رقم خورده بود که همگان را به اذعان به کرامت و بزرگی وی وامیداشت. بدون تردید موفقیت نهضت اسلامی و استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی مرهون فداکاری همه ملت ایران به ویژه کسانی است که در حلقه نزدیکان امام حضور داشتند و در این میان هرگز نمیتوان از نقش همسر محترمه امام غفلت ورزید.
در سرتاسر دوران مبارزه و تبعید و غربت و هجرت، و در کشاکش رنجهای پدید آمده از ناحیه مغرضان و متحجران و مخالفان نهضت، و در طوفان حوادث سهمگین پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دشواریهای دوران دفاع مقدس، این مادر نمونه انقلاب اسلامی با بزرگمنشی و مناعت طبع موروثی، و شرح صدر و مهربانی و بردباری مثال زدنی خویش آنچنان فضایی سرشار از آرامش و امنیت خاطر در محیط بیت امام پدید آورده بود که تحمل سختی ها و مرارت ها را بر امام و فرزندان امام ممکن میساخت.
بدیهیست تا وقتی به اصل اتفاقات رخ داده برای این شخصیت صبور و در عین حال پنهان انقلاب اسلامی رجوع نکنیم، نمی توانیم به حقیقت حلم ایشان پی ببریم. در بخشی از خاطرات این بانوی بزرگوار آمده است که:
«زندگی خانم ثقفی با این تلاطم ها می گذشت که تندباد حوادث در اوّل آبان 1356 بار دیگر وزیدن گرفت و این بار آقامصطفی را از خانواده اش گرفت. صبح زود از منزل آقامصطفی، احمدآقا را خواستند. احمدآقا و همسرش (فاطمه خانم) به منزل آقامصطفی رفتند. خانم ثقفی نیز به منزل آقامصطفی می رفت که دید ماشینی آقامصطفی را به سمت بیمارستان می برد. در پی ماشین به بیمارستان رفت و آنجا متوجه شد که این بار آقامصطفی را از او گرفته اند.
کوه صبر و شکیبایی از بیمارستان به منزل فرزندش آقامصطفی رفت تا خانواده او را در این مصیبت یاری کند. در همان روز، نزدیک ظهر، امام خمینی به منزل شهید آقامصطفی رفت. خانم ثقفی با دیدن امام جلو رفت و گفت: «آقا! من خیلی سختی کشیده ام. دیدی چطور شد؟» امام دست روی شانه های خانم ثقفی گذاشت و گفت: «می دانم که خیلی سختی کشیده ای، ولی به خاطر خدا صبر کن. اگر به حساب خدا بگذارید، تحملش آسان می شود. خدا خودش تحمل را آسان می کند.» امام به فرزندان آقامصطفی دلداری داد و گفت: «می دانم چه می کشید. من هم بچه بودم که پدرم را از دست دادم» همچنین به همسر آقامصطفی (معصومه خانم حائری) دلداری داد و آنها را آرام کرد.
موقع بازگشت به منزل، خانم ثقفی به امام گفت: «فاطمه خانم (همسر احمدآقا) را به منزل ببرید. تحمل شان کم است. اینجا اذیت می شوند.» شگفتا که مادر مصیبت زده در فکر آرام کردن و دلداری دادن به دیگران بود! خانم ثقفی در مبارزات، ناراحتی ها و تبعیدها گِله مند نبود و هرگز به امام نگفت چرا این کارها را می کنید و نتیجه اش چه می شود؟ بلکه همیشه یاور و مشوّق امام و اطرافیان بود.
زندگی با این حوادث می گذشت که دولت عراق دست در دست دولت پهلوی گذاشت و هر روز به بهانه ای مشکل می آفرید. تا اینکه امام تصمیم به مهاجرت گرفت. برای امنیت باید مسئله کاملاً مخفی می ماند. از این رو همراهان امام مسئله را از خانواده های خود مخفی کرده بودند. روز مقرر (13 مهر 1357) امام با همراهان به قصد کویت حرکت کرد. خانواده های همراهان مشکوک شدند. از این رو سرزده به منزل امام رفتند اما وقتی با رفتار عادی و طبیعی خانم ثقفی روبه رو شدند، شک و تردیدشان برطرف شد. حتی یکی از خانم ها اصرار داشت که امام را ببیند و تا پشت درِ اتاق امام رفت، ولی رفتار عادی و طبیعی خانم ثقفی موجب آن شد که در را باز نکند و برگردد و بگوید: خیالم راحت شد که امام در منزل هستند.
امام خمینی را در آن روز از مرز کویت بازگرداندند. ایشان در 14 مهر 1357 از بغداد به پاریس رفت و همسر امام چند روزی در نجف اشرف ماند و کارهای لازم را سر و سامان داد. احمدآقا از پاریس برای همسرش نوشت: «خانم در نجف احساس تنهایی و ناراحتی می کند. با اینکه وضع مان در اینجا مشخص نیست و بنا داریم اینجا را ترک کنیم، با این وضع می خواهیم این زن که زندگی اش را بر برگ غربت نوشته اند و ماجراهایش دیدنی است، به اینجا بیاوریم. هر چه شد، شد.»
چنین عملکردهاییست که باعث شده تا حضرت امام در نامهی معروف خود به ایشان بنویسد: «تصدقت شوم، الهي قربانت بروم، در اين مدت كه مبتلاي به جدايي از آن نور چشم عزيز و قوت قلبم گرديدم، متذكر شما هستم و صورت زيبايت در آيينه قلبم منقوش است. عزيزم، اميدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ كند. [حال] من با هر شدتي باشد ميگذرد؛ ولي به حمدالله تاكنون هرچه پيش آمد، خوش بوده و ...» باشد که زنان ایران اسلامی، این بانوی بزرگوار را سرمشق خود قرار داده و از صبوری ایشان در زندگی الگو برداری کنند.