«اف گرگوری گاس» در این گزارش به تجزیهوتحلیل تأثیرات منطقهای سقوط قیمت نفت پرداخته و به سؤالات فوق پاسخ میدهد. وی استدلال میکند که عربستان تنها زمانی گزینه کاهش تولید جهت جلوگیری از سقوط قیمتها را مدنظر قرار میدهد که دیگر کشورهای تولیدکننده نفت نیز به این کشور بپیوندند. «گاس» همچنین معتقد است که حکومتهای وابسته به نفت بهجز برخی موارد استثنایی عملاً باثباتتر از کشورهایی هستند که نفت تولید نمیکنند و این امر از جمله در دورههای زمانی که قیمت نفت کاهش مییابد نیز صادق است.
«گاس» با نگاه به خاورمیانه الگویی را شناسایی میکند که بر اساس آن کشورهای تولیدکننده نفت در منطقه هنگام مواجهه با قیمت پایین نفت به جای بحثوجدل با یکدیگر دست به مذاکره و توافق بر سر کاهش تولید میزنند. وی تأکید میکند که اگر ایران، و شاید روسیه، بر سر یک توافق نفتی با عربستان مذاکره کنند در آن صورت آمریکا باید چنین گفتگوهایی را تشویق کرده و آماده بسط و گسترش اینگونه گفتگوها باشد، به گونهای که بیشترین مسائل و موضوعات راهبردی منطقه در مذاکرات گنجانیده شوند.
بخش اول از این گزارش راهبردی در ادامه تقدیم میشود. دو بخش دیگر این گزارش طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.
بخش اول:
■ تأثیر کاهش درآمد کشورهای وابسته به نفت بر سیاستهای منطقهای■
بسیاری از کشورهای منطقه، از جمله دو بازیگر عمده درگیر در نزاع جاری بر سر گسترش نفوذ منطقهای ـ یعنی ایران و عربستان ـ در راستای تأمین منابع مالی مورد نیاز دولتهای خود و به طور کلی سرپا نگاهداشتن اقتصاد خود به نفت وابسته هستند. روسیه که تلاش دارد تا نفوذ منطقهای خود را پس از دو دهه وقفه در پی سقوط اتحاد جماهیر شوروی بار دیگر احیا کند نیز به شدت به نفت وابسته است. در کمترین حالت، کاهش درآمدها در واقع هزینههای یک سیاست منطقهای پرخاشگرانه را برجسته میسازد. این سیاست میتواند حمایت ایران از عواملی نظیر حکومت بشار اسد در سوریه و حزبالله در لبنان یا کمک چند میلیاردی عربستان و دیگر حکومتهای سلطنتی حوزه خلیج فارس به دولت سیسی در مصر باشد. سقوط قیمتها همچنین کشورهای تولیدکننده نفت را با چالشهای سیاسی در داخل مواجه میسازد، زیرا همه این کشورها دارای حکومتهایی قیممآبانه هستند که در راستای برطرف کردن نیازهای جمعیت در حال رشد خود به درآمدهای فزاینده نیاز دارند.
در این راستا میتوان به بروز مشکلات جدی در سطح داخلی و منطقهای به دنبال کاهش شدید قیمت نفت در گذشتههای نه چندان دور اشاره کرد. قیمت نفت در اواسط دهه ۱۹۸۰ نیز سقوط کرد و از حدود ۳۰ دلار در هر بشکه در ابتدای این دهه به کمتر از ۱۰ دلار در هر بشکه در سال ۱۹۸۶ رسید. بحران سیاسی که در پی کاهش درآمدها در الجزایر به وجود آمد در نهایت به پیروزی اسلامگرایان در انتخابات، وقوع کودتای نظامی، و بروز یک جنگ داخلی بیرحمانه منجر شد که تا دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت. تجاوز سال ۱۹۹۰ صدام حسین به کشور نفتخیز کویت نیز حداقل تا حدودی به تمایل صدام جهت افزایش درآمدهای عراق در پی بروز مشکلات مالی و بیثباتی سیاسی در داخل این کشور نسبت داده شده است.
■ آیا سقوط قیمت نفت باعث وقوع جنگ در منطقه خواهد شد؟■
آیا سقوط اخیر قیمت نفت باعث بروز آشوبهای داخلی و وقوع جنگ در منطقه خواهد شد؟ چنین چیزی بسیار نامحتمل است. هنگام اندیشیدن به نمونههای پیشین سقوط قیمت نفت مثالهای بارزی از اینگونه رویدادهای شگرف به راحتی به ذهن متبادر میشوند، اما واقعیت آن است که تعداد بسیار کمی از کشورهای تولیدکننده نفت در طول فرآیند سقوط قیمت نفت عملاً تغییر حکومت را تجربه کردند و احتمال وقوع جنگ نیز در زمان بالا بودن و پایین بودن قیمت نفت یکسان است. پیامدهای ژئوپلیتیکی سقوط اخیر قیمت نفت احتمالاً بسیار ناچیز است و این پیامدها در حقیقت شاید برای آمریکا مثبت باشند.
■ آیا قیمت پایین نفت ایران، عربستان، و روسیه را بر سر میز مذاکره خواهد آورد؟ ■
شرایط مالی دشوار همه کشورهای صادرکننده نفت شاید باعث شود تا از تنشهای موجود میان آنها کاسته شود، زیرا آنها به دنبال راههایی جهت همکاری با یکدیگر و تقویت قیمت نفت هستند. چنین الگویی در موارد پیشین سقوط قیمت نفت مشاهده شده است. قیمت پایین نفت شاید باعث شود ایران، عربستان، و روسیه در ارتباط با مسئله نفت بر سر میز مذاکره بنشینند و هرگونه توافقی که توسط آنها صورت گیرد به طور کلی میتواند از میزان تنشهای ژئوپلیتیکی و فرقهای در خاورمیانه بکاهد. البته در این زمینه هیچ تضمینی وجود ندارد. شدت نزاع در سوریه و تنشهای فرقهای در منطقه که از جنگ در سوریه نشأت گرفتهاند را نمیتوان بیاهمیت شمرد. اما این احتمال وجود دارد که همه بازیگران درگیر در این بازی منطقهای به دنبال کاستن از شدت تنشها باشند، زیرا کاهش قیمت نفت بر همه آنها فشار آورده است. این امر میتواند دریچهای بر روی دیپلماسی خلاقانه باز کرده و مذاکرات نفتی را به مدیریت بحران در منطقه پیوند زند، فرآیندی که واشنگتن باید آماده بهرهبرداری از آن باشد.
■ آیا سقوط قیمت نفت باعث گسترش نزاع در منطقه خواهد شد؟■
در این گزارش شماری از مسائل ژئوپلیتیکی پیرامون سقوط قیمت نفت مورد بررسی قرار میگیرند. این گزارش به طور خلاصه نقش عوامل ژئوپلیتیکی در اشباع بازار نفت را مورد ارزیابی قرار داده و اینگونه استدلال میکند که اصول بنیادین عرضه و تقاضا در مقایسه با اهداف ژئوپلیتیکی عربستان نقش بسیار مهمتری در توجیه واقعیات فعلی بازار نفت ایفا میکنند. گزارش سپس به دو سؤال ژئوپلیتیکی عمده که در پی کاهش قیمت نفت در خاورمیانه مطرح گردیدهاند پاسخ میدهد: ۱) آیا سقوط قیمت نفت باعث بیثبات شدن کشورهای تولیدکننده نفت خواهد شد؟ ۲) آیا سقوط قیمت نفت باعث گسترش نزاع در منطقه خواهد شد؟ در این گزارش به هر دو سؤال پاسخ منفی داده میشود و انگیزه همکاری در میان تولیدکنندگان عمده نفت در دوران کاهش نفت مورد اشاره قرار میگیرد. این گزارش در نهایت خواستار این میشود که آمریکا موضع دیپلماتیک فعالانهتری در قبال بحرانهای گوناگون موجود در منطقه اتخاذ کند و از آنچه بهزعم مؤلف اقدامات احتمالی عربستان، ایران، و روسیه جهت معامله بر سر مسئله نفت قلمداد میشوند بهرهبرداری کند.
■ چرا عربستان تولید نفت خود را کاهش نداد؟■
- سقوط قیمت نفت در سال ۲۰۱۴: سیاست یا اقتصاد؟
این عنوان البته با یک دوگانگی ساختگی همراه است. عوامل بنیادین بازار و تصمیمات دولتی هر دو نقش مهمی در توجیه چرخش اوضاع بازار نفت ایفا میکنند. اما همواره تمایل جهت یافتن تنها یک دلیل برای پدیدههای پیچیده وجود دارد و بازار نفت نیز از این قاعده مستثنا نیست. یکی از نکاتی که در آنالیزهای صورت گرفته درباره سقوط قیمت نفت در سال ۲۰۱۴ تکرار شده این است که سیاست تولید نفت عربستان عامل اصلی اشباع بازار نفت است. بر اساس استدلال مربوطه، ریاض نقش یک «تولیدکننده تنظیمگر» را ایفا میکند که در تلاش جهت ممانعت از سقوط قیمتها از تولید خود میکاهد. عربستان اینبار تولید خود را کاهش نداد، زیرا کاهش قیمتها بیش از آنکه به ریاض ضربه بزند به رقیب ژئوپلیتیکیاش، یعنی ایران، و همچنین به روسیه که متحد بزرگ بشار اسد به شمار میرود ضربه میزد. بنابراین، مسئولیت اصلی سقوط قیمت نفت در سال ۲۰۱۴ را میتوان به سیاست خارجی ریاض نسبت داد.
کسانی که تئوری ژئوپلیتیکی را مطرح کردهاند این نکته را انکار نمیکنند که نیروهای بازاری باعث کاهش قیمت نفت شدهاند. عربستان به تنهایی نمیتواند باعث اشباع بازار نفت یا کمبود عرضه شود. افزایش تولید نفت در آمریکای شمالی و کندی نرخ رشد مصرف نفت در چین در سالهای اخیر مؤید هرگونه توجیه منطقی ارائه شده برای وضعیت فعلی بازار هستند. تئوری فوقالذکر که عربستان را عامل کاهش قیمت نفت میداند همچون همه تئوریهای تکعلتی با برخی از واقعیتهای بارز همخوانی دارد. شکی نیست که عربستان دوست دارد شاهد کاهش قدرت ایران و روسیه باشد. ریاض از آنجا که از ذخایر ارزی ۷۰۰ میلیارد دلاری برخوردار است در مقایسه با مسکو یا تهران بهتر میتواند بحران کاهش قیمت نفت را پشت سر بگذارد.
■ علل اصلی سقوط قیمتها در بازار نفت■
مشکل تئوری ژئوپلیتیکی این است که با حقایق همخوانی ندارد. سقوط قیمت نفت که در ماه سپتامبر ۲۰۱۴ آغاز شد به خاطر افزایش تولید نفت عربستان شکل نگرفت. میزان تولید عربستان در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ یکسان بود. قیمت نفت در پایان سال ۲۰۱۳ بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه بود. در طول سال ۲۰۱۳ تولید نفت آمریکا به میزان بیش از یک میلیون بشکه در روز افزایش یافت (رجوع شود به شکل ۱). تشخیص دیرهنگام افزایش عرضه فراتر از تقاضای جهانی و همچنین ذهنیتی که نیروهای بازاری را اغراقآمیز جلوه میدهد (در هر دو سوی عرضه و تقاضا) در واقع علل اصلی سقوط قیمتها در بازار نفت بودند، بازاری که متکی به گمانهزنی است.
رجوع به مسئله ژئوپلیتیکی در محاسبات ریاض باعث میشود مؤلفههای مهمتر مربوط به چگونگی تصمیمگیری عربستان درباره سیاست نفتی نادیده انگاشته شوند. پیشینه تاریخی که به سیاستگذاران حوزه نفت عربستان انگیزه میدهد تجارب زیانبار اواسط دهه ۱۹۸۰ است، نه روزهای پرجوش و خروش دهه ۱۹۷۰ که طی آن سخنان رمزآلود وزیر نفت این کشور میتوانستند باعث اوجگیری یا سقوط بازار شوند. قیمت نفت در ابتدای دهه ۱۹۸۰ رو به افول گذاشت و علت آن تبعات ناشی از افزایش ناگهانی قیمتها در دهه ۱۹۷۰، افزایش عرضه (در پی عرضه نفت گرانتر دریای شمال و شیب شمالی آلاسکا)، و کاهش تقاضا بود. عربستان تلاش کرد تا با کاهش میزان تولید خود روند کاهش قیمت را متوقف کند. شرکای عربستان در اوپک متعهد شدند که در کنار عربستان از میزان تولید خود بکاهند، اما به تعهد خود چندان پایبند نماندند. تا سال ۱۹۸۵، تولید عربستان به کمی بیشتر از سه میلیون بشکه در روز کاهش یافت. تولید عربستان در سال ۱۹۸۰ نزدیک به ده میلیون بشکه در روز بود.[۱] کاهش قیمت نفت و کاهش تولید بدان معنا بود که عربستان از بخشی از درآمدهای نفتی که یک دهه قبلتر به دست آورده بود استفاده میکرد. این کشور جهت تأمین منابع مورد نیاز دولتی و اجرای سیاستهای قیممآبانه خود ذخایر مالی را بکار گرفت.
شکل ۱: تولید نفت آمریکا و عربستان و قیمت نفت
منبع: اداره اطلاعات انرژی آمریکا
در سال ۱۹۸۶، عربستان به این نتیجه رسید که در زمینه کاهش تولید رودست خورده است. حالا که دیگر کشورها نمیخواستند در راستای توقف روند کاهشی قیمت نفت از تولید خود بکاهند چرا عربستان باید اینکار را میکرد؟ سعودیها شیر نفت را باز کردند و باعث شدند قیمت جهانی نفت به زیر ۱۰ دلار در هر بشکه سقوط کند، اقدامی که «دنیل یرگین» آن را «تنبیه خوب»[۲] نامید. از آن مقطع به بعد عربستان تنها هنگامی گزینه کاهش تولید در راستای جلوگیری از سقوط قیمت را مدنظر قرار میداد که دیگر تولیدکنندگان نفت نیز در این زمینه همکاری میکردند. سعودیها دیگر نمیخواستند در یک بازار رو به سقوط نقش تولیدکننده تنظیمگر را ایفا کنند.
■ آیا عربستان با ایران و روسیه به توافق میرسد؟■
این اصل راهنما که عربستان از اواسط دهه ۱۹۸۰ به بعد همواره از آن تبعیت کرده است در مقایسه با استدلال ژئوپلیتیکی که قبلاً به آن اشاره شد توجیه بهتری برای رفتار عربستان در سال ۲۰۱۴ قلمداد میشود. دیگر تولیدکنندگان بزرگ نفت نظیر روسیه و ایران مایل به کاهش تولید خود نبودند.[۳] عربستان هنگامی که با امتناع دیگر تولیدکنندگان مواجه شد تمایل بیشتری پیدا کرد تا دیگر تولیدکنندگان نفت را به زحمت اندازد. اگر روسیه و ایران در موضع خود تجدیدنظر کرده و به عربستان پیشنهاد دهند که به طور مشترک و به همراه کشورهای اوپک و غیر اوپک در راستای تقویت قیمت نفت از میزان تولید نفت خود بکاهند آنگاه میتوان صحت و درستی استدلال فوق را به بوته آزمایش گذاشت.[۴] اگر رویه پیشین سعودیها که در بالا مورد بحث قرار گرفت قابل اعتماد باشد در آن صورت ریاض علیرغم تردیدهای ژئوپلیتیکی نسبت به روسیه و سیاست خارجی ایران از چنین توافقی استقبال خواهد کرد.
اگر ریاض از سال ۲۰۱۲ و به دنبال برجسته شدن مسئله سوریه در راستای کاستن از قیمت نفت تلاش کرده بود در آن صورت تئوری ژئوپلیتیکی درباره نقش عربستان در کاهش قیمت نفت از اعتبار بیشتری برخوردار میشد. بر عکس سعودیها از قیمت بالای نفت در اوایل دهه ۲۰۱۰ بسیار خرسند بودند و از ظرفیت مازاد تولید خود جهت عرضه نفت بیشتر به بازار بهره نمیگرفتند. اکنون هم که قیمت نفت پایین آمده سعودیها از ذخایر مالی عظیم خود استفاده میکنند و منتظرند ببینند که رقبا چکار میکنند. آنها بدین طریق نه تنها بر ایران و روسیه بلکه همچنین بر تولیدکنندگان نفت در آمریکای شمالی فشار میآورند. افزایش تولید پرهزینه نفت در آمریکای شمالی نقش عمدهای در سقوط بازار نفت در سال ۲۰۱۴ ایفا کرد. عربستان بدین ترتیب بازی طولانی مدتی را آغاز کرده است به این امید که بازار تضعیفشده فعلی سرمایهگذاریهای کمتری را در آمریکای شمالی انجام خواهد داد و در نتیجه از میزان تولید نفت در آن منطقه کاسته خواهد شد. اما کاهش قیمت نفت برای سعودیها نیز دردسرساز شد است، هرچند تأثیر آن بر عربستان کمتر از تأثیر آن بر روسیه و ایران است. اگر تهران و مسکو بر سر میز مذاکره با عربستان حاضر شوند در آن صورت خواهند دید که ریاض هم حاضر به معامله است البته به شرطی که هزینههای ناشی از کاهش تولید نفت میان طرفین تقسیم شود.
پایان بخش اول
ادامه دارد…
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com