گروه اجتماعی، در بیش از یک سالۀ گذشته بحث درخصوص ازدواج سفید و مسائل مربوط به آن بارها و بارها توسط رسانه های مختلف داخلی و خارجی مطرح شده و در این میان برخی از رسانه های معاند نظام با پَر و بال دادن های بی مورد به آن، سعی در القای این موضوع را داشته اند که این مسئله همچون بحرانی اساسی، گریبان گیر جامعۀ جوان ایرانی شده است.
به گزارش بولتن نیوز، در این میان سایت معاند «خودنویس» از ابتدای رسانه ای شدن جریان ازدواج سفید در ایران، به عنوان خط شکن درمیان رسانه های زنجیره ای معاند خارج نشین عمل کرده و تقریباً بیشترین مطالب را در این خصوص منتشر نموده که از آن جمله می توان به «ازدواج سفید و جشن طلاق: پیشدرآمدی بر گذر از سنت به مدرنیته»، «رواج «ازدواج سفید» در ایران»، «ازدواجهای ایرانی، شکننده و کم دامنه» و مطالبی از این دست اشاره کرد، با تاکید دوباره بر این مسئله در گزارشی با تیتر «نگاه تیرۀ حکومت به ازدواج سفید» سعی در القای این مسئله دارد که اولاً پدیدۀ ازدواج سفید، از الزامات جهان مدرن امروز است و در آیندۀ نه چندان دور، گریزی از آن نخواهد بود و به عرفی در جوامع صنعتی و نیمه صنعتی و درحال توسعه تبدیل خواهدشد و ثانیاً می خواهد این طور وانمود کند که برخورد سیاسیون و مقامات نظام با این بحران اجتماعی، برخوردی سلبی است اما هدف از این رویکرد منتقد نظام در این خصوص، نه نگرانی برای دامن گیر شدن آسیب های اجتماعی طبیعی ناشی از این بحران اجتماعی؛ بلکه صرفاً انگیزه های سیاسی و خاصی است که نظام بر روی آن سرمایه گذاری می کند.
با این حال، این مسئله به هیچ عنوان پایان کار رسانه های معاند نبود و پس از انتشار مطالب یادشده در «خودنویس» و دیگر رسانه های معاند نظام، این جریان سازی رسانه ای ازسوی معاندین خارج نشین ایران، به شکلی منظم و با تقسیم کاری جدی و برنامه ریزی شده، پیگیری شد و در یکی از آخرین موارد، چندی پیش سایت معاند «ملّی مذهبی» که معمولاً با دست گذاشتن بر روی مسائل فراسیاسی سعی در تخریب پایه های نظام به شیوه های غیرمستقیم دارد، با انتشار مطلبی تحت عنوان «ازدواج سفید نتیجه دخالت دولت در امور خصوصی مردم است» در گفت و گویی که با «مینو مرتاضی لنگرودی» ترتیب داده و او را تحت عنوان یکی از اعضای مادران صلح و فعالان جنبش زنان معرفی نموده، سعی در پیگیری مسئله ای داشت که گرچه حدود 6 ماه پیش به عنوان یکی از داغ ترین مسائل رسانه ای در کشور مطرح بود و در آن زمان حتی برخی رسانه های داخلی همچون «روزنامه ابتکار» و همچنین «بولتن نیوز» نیز با تهیه گزارش هایی دراین خصوص بدان پرداختند، درحال حاضر کاملاً به ماجرایی حاشیه ای در میان جریانات رسانه ای تبدیل شده، و به بیان دیگر سایت «ملی مذهبی» به نوعی با بنش قبر این ماجرا و تهیه گفت و گویی پیرامون آن سعی نمود بار دیگر این مسئله را به یکی از جریانات اصلی خبری کشور تبدیل نماید.
شاید نکته جالبی که هنگام خواندن این مطلب و مطالب دیگری که پیرامون این موضوع در رسانه های معاند، به کرّات با آن روبرو می شویم، رویکرد متناقض و دوگانه ایست که این رسانه ها در برخورد و بررسی و به چالش کشیدن این معضل اجتماعی و معضلات اجتماعی دیگری از این دست، با آن دست به گریبان اند.
بر این اساس، درحالی که این رسانه ها در گزارش های خود از یک سو سعی در القای حس غم و نگرانی ناشی از بروز یک معضل اجتماعی در کشورمان جهت برانگیختن همدلی مخاطبان داخل کشور دارند، همزمان در جای جای نوشته ها و گزارش های شان نوعی ابراز شادی و خرسندی از بروز این معضلات نیز به چشم می خورد و به بیان دیگر، موفق به کنترل و پوشاندن این حس خرسندی از بروز مشکلات در جامعه ایرانی نمی شوند.
در این میان «ملی مذهبی» پس از آن که در ابتدای مطلب اخیر خود با اشاره به برخی آسیب های ناشی از معضل اجتماعی «ازدواج سفید»، با تمام وجود اقدام به سیاه نمایی در خصوص جامعه ایرانی می کند و می نویسد: "ازدواج سفید یا زندگی مشترک زن و مرد بدون ازدواج رسمی در جامعه مذهبی و در حال گذار از سنت به مدرنیته ایران امری است که چند سالی است باب شده و امسال بیشتر از قبل موردتوجه رسانهها و جامعه قرار گرفت. آمار دقیقی از کسانی که در ایران به این شیوه زندگی میکنند، در دسترس نیست چراکه تنها شکل به رسمیت شناختهشده زیستن مرد و زن با هم در ایران ازدواج دائم یا موقت است. اما نبود آمار دلیلی بر نبودن پدیدهای نیست بهخصوص زمانی که در رسانههای رسمی کشور و مجامع دانشگاهی مطرح میشود."
«ملی مذهبی» درحالی که این چنین به طرح این مسئله به عنوان معضلی اساسی در جامعه نیمه سنتی ایران اشاره می کند که فراموش می کند، آنچه در این خصوص در کشورمان می گذرد، به شکلی به مراتب عمیق تر و اساسی تر و از حدود نیم قرن پیش تاکنون در کشورهای غربی که این سایت و دیگر همفکران آن، همواره با تایید مسائل اجتماعی آنان، به انتقاد از سیستم اجتماعی، فکری و فرهنگی ایران می پردازند، وجود دارد و جالب اینجاست که هنگامی که صحبت از این آمارهای شگفت انگیز در غرب به میان می آید، این رسانه ها نه تنها مشکلی در آن نمی بینند، بلکه با نوعی حسرت ناشی از سطحی نگری نیز بدان نگریسته و در دل امید آن دارند که ای کاش روزی شاهد بروز چنین مسائلی در جامعه ایرانی نیز باشیم و باز عجیب تر آن که، بلافاصله وقتی صحبت از وضعیت ایران به میان می آید، ناگهان معیار قضاوت این رسانه ها 180 درجه تغییر کرده و بدها، خوب و خوب ها، بد می شوند.
به هر تفسیر، آنچه مسلم است این است که مسئله «ازدواج سفید» یا زندگی مشتر و همخانگی پیش از ثبت رسمی ازدواج و عقد رسمی، پدیده ایست که لااقل درحدود 40 سال اخیر در کشورهای غربی افزایشی ناگهانی یافته است.
بر اساس آمارهای سرشماری، تعداد زوجهای همخانه در سال 1960 در امریکا، 439 هزار نفر بود و این آمار در سال 2000، به حدود پنج میلیون و 500 هزار نفر رسیده است.
این درحالی است که بنابر آمار رسمی موجود، نیمی از زوجهایی که سرانجام ازدواج میکنند، گزارش کردهاند که قبل از ازدواج با هم همخانه بودهاند. از دیگر سو، در ابتدای قرن 21 از هر دو کودک آمریکایی یکی در این نوع رابطه به دنیا میآید و در آمریکا نسبت به سالهای گذشته تعداد کودکان متولدشده از زوجهای ازدواجنکرده، 6 برابر شده است؛ بهطوریکه تقریباً امروزه 33% نوزادان به مادران ازدواجنکرده تعلق دارند. اکنون، زندگی بدون ازدواج، به مرحلهای عادی در روند آشنایی دو فرد تبدیل شده است!
به
هر تفسیر، سایت «ملی مذهبی» با گفت و گو با «مینو مرتاضی لنگرودی» که خود را
کارشناس امور زنان و خانواده می داند، برخی مسائل در این خصوص را بررسی می کند.
«مینو مرتاضی لنگرودی» فرزند مرحوم «ابوالفضل مرتاضی لنگرودی»، عضو کمیته اجرایی نهضت مقاومت ملّی ایران است که در سال 1348 با دکتر پیمان ازدواج کرد و در کنار همسرش به طور رسمی فعالیت سیاسی را آغاز نمود. هرچند که در خانه پدری اش اغلب فعالان سیاسی را به دلیل ارتباط با پدر از دور دیده بود و می شناخت. مرتاضی کارشناس ارشد مطالعات زنان و از فعالان جنبش زنان بوده و نیز از زنان سرشناس ملّی و مذهبی و مدیر انجمن مادران صلح می باشد.
فارغ ازاین مباحث مقدماتی اما در ادامه سعی خواهیم نمود ضمن بازخوانی نظرات ایشان در گفت و گوی جهت دار با رسانه معاند «ملّی مذهبی»، علاوه بر نقد دیدگاه های بعضاً نامتعارف ایشان درخصوص مسائل مربوط به خانواده، جوانان و به ویژه زنان، تناقض و تضاد عریان این دیدگاه ها با اصول و شئون اخلاقی و اجتماعی مشروع و معروف در ایران، به نکاتی نیز پیرامون بحث «ازدواج سفید» به بهانه طرح این مسئله اشاره نماییم.
در بخش نخست این گفت و گو، سایت «ملی مذهبی» با اشاره به آنچه «ساختارهای نابرابر حقوقی و قانونی زنان در ایران» می خواند، این سوال را مطرح می کند که آیا این تضادها و تناقضات را می توان دلیلی بر بروز این معضل اجتماعی دانست؟! و جالب اینجاست که مرتاضی با تایید ضمنی دیدگاه بی پایه مطروحه توسط مصاحبه کننده، می گوید: "ازدواج کنشی است که اهداف بیشماری را دربر میگیرد و به دلیل اینکه ابعاد گوناگون حیات فردی و اجتماعی زن و مرد را تحتالشعاع خود قرار میدهد پیچیدهترین رابطه ایست که انسان تجربه میکند." و در ادامه با نقل قولی از «کلود لوی اشتروس» که «ازدواج را مظهر برخورد دراماتیک بین فرهنگ با طبیعت معرفی میکند»، میگوید: "هاد ازدواج با استفاده از فرهنگ غرایز جنسی و عاطفی طبیعی را به نحوی مدیریت میکند که بتواند نهاد پرقدرت و پرانرژی خانواده را بر آن استوار کرده و ساماندهی کند. وقتی جوامع به دلیل جنگ، یا انقلاب و یا قحطی و رکود نشاط و سرزندگی و بالندگیشان را از دست دهند، عمیقاً دگرگون میشوند و نهادهای اجتماعی زیرمجموعه خود را در معرض بحران قرار میدهند. دلیل اصلی نفوذ بحران به نهادهای اجتماعی این است که تمامی نهادهای اجتماعی محصول ارزشها و فرهنگ جامعه هستند و بدیهی است که در بحبوحه تغییرات کلان اجتماعی- سیاسی دچار بحران شوند. نهاد ازدواج و نهاد خانواده نیز بهعنوان نهاد مؤثر اجتماعی که الگوهایش را از فرهنگ جامعه میگیرد از این قاعده مستثنا نیستند. با سست شدن پایه ارزشها و هنجارهای اجتماعی پیشین بحران هویت فراگیر میشود. طبعاً هر جامعهای برای حل بحران به دنبال راهکاری میگردد. مثلاٌ جامعه چین و یا شوروی پس از انقلاب و یا اسرائیل پس از اشغال فلسطین سعی کردند، کمونها و کلخوزها و یا کیبوتص ها را جایگزین نهاد خانواده کنند اما موفق نشدند و هنوز هم خانواده بهعنوان یک نهاد مهم باقی است. بنابراین ازدواج عرفی یا مدنی که امروزه به نام ازدواج سفید شناخته میشود، محصول طبیعی جامعه دچار بحران هویت و اضطراب ناشی از احساس بیثباتی و ناامنی فزاینده است."
شاید بتوان این بحث را مهمترین مسئله مطروحه در گفت و گوی مورد اشاره دانست و باتوجه به عمومیت و نگره کلان پشت آن، البته کسی مخالفتی نیز با آن ندارد. به بیان دیگر، منتقدان چنین دیدگاه هایی درباره ازدواج سفید» هیچگاه معتقد نیستند که این معضل اجتماعی در جامعه جوان ایرانی وجود ندارد یا دلیل به وجود آمدن آن، سطح بالای فرهنگی جامعه یا رفاه بیش از حد اقتصادی است! چه اساساً هر معضلی در جوامع بی شک ناشی از کاستی ها و ضعف هاست و امروزه دیگر نمی توان همچون نیم قرن پیش و پیش تر از آن با رویکردی ناشی از توهم توطئه یا با نگاهی مستبد و پدرسالارانه، اتفاقات مثبت و عوامل مفید و سلامت را دلیل بروز مشکلات و معضلات دانست و به با اتکا بر آن قول معروف که معتقد است، خوشی بیش از حد باعث مشکلاتی در هضم و درک لذات می گردد، مباحث را ریشه یابی نمود. این درحالی است که به عنوان نمونه، هنوز هم بسیاری از معاندین نظام، دلیل پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام فاسد پهلوی را با بلاهت تمام سطح بالای رفاه اقتصادی و فرهنگی جامعه در آن برهه زمانی می دانند!
با این همه، شاید بتوان این دیدگاه متوهم را که معمولاً از پایه های اساسی رویکرد فمنیستی است، در جای جای صحبت های خانم مرتاضی دید. تا آن جا که باوجود آن که ایشان نیز به دلیل سال ها زندگی در شرایط معقول توهم زدای جامعه سیاسی جمهوری اسلامی ایران، به طور علنی و رسمی به تایید پدیده و معضل اجتماعی «ازوداج سفید» نمی پردازد، اما در زیرمتن سخنانش گاه و بیگاه، خواسته و ناخواسته به تایید این معضل اقدام نموده و بعضاً از پنهان نمودن شوق خود از بروز این معضل در جامعه ناتوان می ماند.
به عنوان نمونه، هنگامی که مصاحبه کننده، نظر او را درباره دلایل بروز این معضل در جامعه نیمه سنتی ایران جویا می شود، او با تلاشی مذبوحانه برای ابراز ناراحتی از این اتفاق و درعمل نوعی خرسندی از آن، می گوید: "ازدواج سفید یا همبالینی ضدگفتمان ازدواج پدرسالار است که اصرار دارد سلطهاش بر نهاد ازدواج و خانواده را از طریق محصولات فرهنگی خاص خود اعمال کند. به گمان من اتخاذ روشهای آموزشی و فرهنگ خشونتبار سرکوب و سرزنش مدام جوانان که بخش اعظم جامعه ایران را تشکیل میدهند، باعث تحمیل احساس ناخوشایند درخودماندگی و درماندگی آموختهشده در آنان شده است. بهطوریکه این جوانان باور کردهاند، توان ساخت خانواده دلخواه برآمده از نهاد ازدواج را ندارند و از تشکیل خانواده پایدار و پردوام ناامید و مأیوس شدهاند. برای اثبات این مدعا کافی است به این نکته توجه کنیم که جوانانی که به ازدواج مدنی و سفید روی آوردهاند در هر حال از هرجومرج جنسی و عاطفی گریزاناند و در جستجوی عشق و آرامش در کنار یار موافق و دلخواه کسی را یافتهاند تا با او برای مدتی که خودشان هم نمیدانند چقدر به طول خواهد انجامید زیر یک سقف زندگی کنند."
استفاده از اصطلاح «ازوداج مدنی» برای این معضل اجتماعی و تحلیل آن به عنوان راهکاری برای مبارزه با فرهنگ پدرسالار و مسائلی از این دست، همگی نشان از شادی عمیق این فعال حقوق زنان از بروز این معضل اجتماعی دارد و نشان از عمق عنادورزی او با مردم و جامعه ایرانی که بر اساس آن حاضر است، تمامی آسیب های کوچک و بزرگ این پدیده منحوس اجتماعی که برشمردن آسیب های بی شک در این مجال نمی گنجد، را به عنوان راهکاری برای خروج از وضعیت کنونی ستایش نموده و باوجود آن که سعی دارد، این گونه وانمود کند که او نیز به عنوان یک جامعه شناس و فعال اجتماعی و حقوق مدنی، از بروز این معضل خانمان سوز در جامعه ناراضی، نگران و ناراحت است، به روشنی می توان دریافت که تا چه میزان از این اتفاق خرسند و راضی است.
این رویکرد تا آنجا ادامه پیدا می کند که مرتاضی آهسته آهسته حتی همین میزان نگاه جامعه شناسانه و رویکرد ظاهری دلسوزانه خود نسبت به مسائل و معضلات جامعه را نیز کنار گذاشته و در پاراگراف های انتهایی صحبت هایش، علناً به انتقاد از دولت پرداخته و از یک جامعه شناس و فعال حقوق زنان، به یک سیاستمدار اپوزیسیون کامل و شناسنامه دار تبدیل می شود که همه چیز را تنها در مخالفت با عملکرد دولت و حکومت درک نموده و از هر فرصتی برای انتقاد و هجمه وارد کردن به نظام استفاده می کند.
به هر تفسیر پدیده یا بهتر است بگوییم معضل «ازدواج سفید»، آنچنان که در مباحث پیشین نیز بر آن تاکید نمودیم، بی شک بحرانی اجتماعی و مخرب است و باوجود آنکه بنابر آمار رسمی و غیررسمی چندان در جامعه عمومیت نیافته و اکثریت و قاطبۀ مردم نیز نسبت به آن واکنش منفی نشان داده اند، دولت و نظام وظیفه دارد با اندیشیدن راهکارهای مناسب نسبت به آن واکنش نشان بدهد که خوشبختانه چنین نیز می کند.
همچنین ذکر این مسئله نیز حائز اهمیت است که بحران های همچون «ازدواج سفید»، «رواج بی اخلاقی»، «از بین رفتن حرمت ها»، «بی اعتبار شدن هنجارها و معارف ارزشی» و مسائلی از این دست از آن جا که بنیان خانواده را هدف قرار می دهند، می توانند به همچون رانه ی اصلی در جلوگیری از باروی و رشد و بالندگی نهاد خانواده یاری رسانده و مانع تحقق سیاست های افزایش جمعیتی ای شود که این روزها به درستی از سوی سیاست گذران کلان مملکت، تبلیغ و ترویج می شوند.
در پایان ذکر این مهم نیز ضروری است که هنگامی که معضلات اجتماعی بازیچه اهداف شوم سیاسی معاندین نظام می شود، نه تنها نباید امیدی به ارائه راه حلی کارساز از سوی این به ظاهر جامعه شناسان بی اعتنا به جامعه داشت، که باید با هشیاری دوچندان لااقل مانع ایجاد خطرات سیاسی ازسوی آنان برای جامعه و نظام نیز شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
واقعا متأسفم برای این برداشت سطحی…
بفرمایید به نص صریح قرآن مراجعه کنید که قریب به مضمون می فرماید اگر می توانید عدالت را میانشان رعایت کنید اقدام به ازدواج مجدد کنید که در آیه ی بعد صریحا اشاره می فرمایند حضرت حق که نمی توانید !
یعنی نمی توانید میانشان با عدالت رفتار کنید،پس حق ندارید با احساس و زندگی دیگری بازی کنید!
حال شما خود را در نظر بگیر با این سطح آگاهی حتی از پس خودتان بر نمی آیید می خواهید چند نفر دیگر با جنس لطیف تر و ظریف ترو حساس تر و البته از شخص خودتان باشعورتر را بدبخت کنید؟
پسرهای این دوران اکثرشون موجودات پرمدعا،بی مسولیت بار آمده اند و این مسولیت گریزی باعث تأخیر در امر ازدواج شده است!