کد خبر: ۲۳۹۶۴۴
تاریخ انتشار:
چگونه آمریکا، آمریکا را فریب داد؟ / قسمت دوم:

برداشتهای درست مطبوعات آمریکا باید «اصلاح» می شدند!

مشکل حکومت آمریکا این بود که برداشت های خبرنگاران مطبوعات از وحشی گری های گروه کنترا در نیکاراگوئه و کشتار مردم توسط دولت های دیکتاتوری مورد حمایت آمریکا درست بود. اما سند استراتژی عملیات راههایی را برای تاثیر بر گروههای مختلف آمریکایی برای «تصحیح» این برداشت ها ارائه می کند و چیزی که در یک سند دیگر از آن با عنوان «موانع ادراکی» یاد شده را حل می کند.

گروه بین الملل، «مدیریت ادراک» واژه است که به پروپاگاندای تبلیغاتی جنگ افروزان آمریکایی برای توجیه جنگ های بی پایان خود در گوشه و کنار جهان اطلاق می گردد. رابرت پری، گزارشگر محققی که تخصص زیادی در بررسی پرونده «ایران کنترا» داشته است و در این زمینه مقالات زیادی را در دهه 1980 در آسوشیتد پرس و نیوزویک نوشته است، در این مقاله که در پایگاه اینترنتی «کانسرتیوم نیوز» منتشر شده به بررسی پروژه پروپاگاندای جنگی جنگ افروزان آمریکایی می پردازد که ابتدا در دولت ریگان در دهه 1980 شروع شد و در دولت های بعدی آمریکا نیز تکرار شد. در ادامه قسمت دوم این مقاله تقدیم می گردد.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از «کانسرتیوم نیوز»، در این قسمت روند شکل گیری کمیته بین سازمانی هماهنگ کننده عملیات در شورای امنیت ملی آمریکا توضیح داده شده است. همچنین شکل گیری دفتر «دیپلماسی عمومی در حوزه آمریکای لاتین و کاراییب» در وزارت خارجه که به صورت مستقیم به شورای امنیت ملی گزارش می داد و هدف اصلی از شکل گیری آن اجرای عملیات روانی ضد مردم آمریکا برای توجیه کمک آمریکا به گروه جنایتکار کنترا در نیکاراگوئه و نیز دولت های دست نشانده در گواتمالا و السالوادور اشاره شده است.

بروکراسی پروپاگاندا

اسناد از طبقه بندی خارج شده نشان می دهند که با دادن وظیفه توسعه طرح هایی که موجب تغییر نظر مردم آمریکا شوند به واحد بین سازمانی تحت هدایت ریموند، پروژه پروپاگاندای ریگان چقدر پیچیده شد. تعداد زیادی از اسناد در جریان رسوایی ایران-کنترا در سال 1987 به بیرون درز کردند و بیشتر از صدها سند نیز در حال حاضر در کتابخانه رئیس جمهور ریگان در سیمی ولی کالیفرنیا در دسترس است.

آنچه که اسناد فاش می کنند این است که در آغاز دولت ریگان، رئیس سیا یعنی کیسی با یک چالش وحشتناک در تلاش برای کسب حمایت افکار عمومی از مداخلات تهاجمی ایالات متحده، بخصوص در آمریکای مرکزی مواجه بود. خاطرات تلخ جنگ ویتنام هنوز تازه بود و بسیاری از آمریکایی ها از وحشیگری رژیم دست راستی در گواتمالا و السالوادور بیمناک بودند، جاییکه که سربازان السالوادوری چهار راهبه آمریکایی را در دسامبر 1980 مورد تجاوز قرار دادند و کشتند.

دولت جدید ساندنیست چپ  گرا در نیکاراگوئه نیز چندان توجهی نشان نمی داد. نیکاراگوئه یک کشور فقیر با تنها حدود سه میلیون نفر جمعیت بود که به تازگی از دست دیکتاتوری بی رحمانه آناستازیا سوموزا خلاص شده بود.

بنابراین، استراتژی اولیه ریگان مبنی بر تقویت ارتش السالوادور و گواتمالا نیازمند از بین بردن نگرش منفی مردم در مورد آنها و به نحوی کسب حمایت مردم آمریکا از مداخله مخفیانه سیا درون نیکاراگوئه از طریق یک نیروی ضد انقلابی که به نام کنترا شناخته می شد و توسط افسران گارد ملی دیکتاتور سوموزا رهبری می شد.

بی اعتبار شدن شعارهای ضد کمونیستی جنگ سرد در دوران جنگ ویتنام کار ریگان را سخت تر کرده بود. همانگونه که جانشین فرمانده نیروی هوایی یعنی مایکل کلی مطرح کرد: «حیاتی ترین ماموریت عملیات ویژه ای که داریم... متقاعد کردن مردم آمریکا برای این موضوع است که کمونیست ها با ما کار دارند.»

در همان زمان، کاخ سفید در پی حذف آن دسته از خبرنگاران آمریکایی بود که واقعیت هایی را فاش می کردند که تصویر عمومی مورد نظر را تضعیف می کردند. به عنوان بخشی از این تلاش، دولت به خبرنگار نیویورک تایمز یعنی ریموند بانر بخاطر افشای قتل عام حدود 800 مرد و زن و کودک توسط رژیم السالوادور در روستای اِل موزوتو در شمال شرق السالوادور در دسامبر 1981، حمله کرد. دقت در رسانه ها و سازمان های خبری محافظه کار مانند روزنامه وال استریت ژورنال نیز بانر را به باد انتقاد گرفتند و بانر به زودی از کار خود برکنار شد.


برداشتهای درست مطبوعات آمریکا باید «اصلاح» می شدند!
قتل عام 800 روستایی توسط دیکتاتوری دست نشانده آمریکا در السالوادور

اما این  اقدامات تا حد زیادی موردی بودند. عملیات «دیپلماسی عمومی» جامع تری در آغاز سال 1982 آغاز شد، هنگامی که ریموند، کهنه سرباز سرویس مخفی آمریکا با سی سال تجربه، به شورای امنیت ملی منتقل شد.

یک نیویورکی لاغر و با صدایی نرم و آرام که آدم را یاد داستان های جاسوسی می انداخت، یک افسر اطلاعاتی که به گفته یکی از آشنایان "به آسانی مانند شبح ناپدید می شد". اما بر اساس فصل ویرایش نشده گزارش ایران-کنترا، ریموند تبدیل به سکوی جهش این شبکه پروپاگاندای قدرتمند شد.

اگرچه ظاهرا بخاطر اینکه برخی اطلاعات از منابع طبقه بندی شده بودند در صفحات ابتدایی این فصل ویرایش نشده نام ریموند آورده نشده بود، اما در ادامه فصل نام ریموند آمده بود و ارجاعات مختلف با نقش شناخته شده ریموند هم خوانی داشت. با توجه به پیش نویس این فصل، یک افسر سیا که به شورای امنیت ملی رفته بود، به عنوان مدیر عملیات های مخفی از سال 1978 تا سال 1982 خدمت کرد و «متخصص پروپاگاندا و اطلاعات غلط» بود.

در این فصل آمده است: «مامور سیا ]ریموند[ این انتقال را با ]رئیس سیا[ کیسی و مشاور شورای امنیت ملی ویلیام کلارک مطرح کرد که به عنوان جانشین ]دونالد[ گرگ ]به عنوان هماهنپگ کننده عملیات های اطلاعاتی در سال 1982[ منسوب شود و تایید آنها را به منظور مشارکت در ایجاد طرح دیپلماسی عمومی در راستای مسئولیت های اطلاعاتی اش را دریافت کرد.»

«در اوایل سال 1983، اسنادی که توسط  کمیته منتخب ]ایران کنترا[ بدست آمد نشان داد که رئیس ستاد اطلاعاتی شورای امنیت ملی ]ریموند[ بصورت موفقیت آمیزی سفارش تاسیس یک شبکه بین دولتی را برای توسعه و مدیریت یک طرح دیپلماسی عمومی را داده بود تا حمایت لازم از سیاست های داخلی و خارجی دولت ریگان جلب شود.»


برداشتهای درست مطبوعات آمریکا باید «اصلاح» می شدند!
آناستیزیو سوموزا، دیکتاتور سابق نیکاراگوئه

ریموند در جریان رسوایی ایران کنترا، نیاز به این ساختار تبلیغاتی را چنین بیان می کند: «ما بصورت مؤثری برای حضور در جنگ ایده ها سازماندهی نشده بودیم.»

یکی از دلایل این نقطه ضعف این بود که قانون فدرال، خرج کردن پول مالیات دهندگان را برای پروپاگاندای داخلی یا لابی برای فشار آوردن به نمایندگان کنگره را منع کرده بود. البته  هر رئیس جمهوری و تیم او منابع بسیاری برای علنی کردن موضع خود داشتند، اما بواسطه سنت و قانون، آنها به سخنرانی ها، ارائه دلایل و توجیه تک تک قانونگذاران محدود بودند.

اما مسائل در شرف تغییر بودند. در 13 ژانویه 1983، کلارک مشاور شورای امنیت ملی در یادداشتی نیاز به پول غیر دولتی را برای پیشروی این طرح، پیش بینی کرد. کلارک نوشته بود: «ما سناریویی را برای تامین وجوه غیر دولتی، آماده خواهیم کرد.» (براساس اسناد موجود در کتابخانه ریگان، تنها پنج روز بعد، رییس جمهور به صورت خصوصی با رابرت مرداک، غول رسانه ای در کاخ سفید یک جلسه خصوصی برگزار کرد.)

هنگامی که مقامات حکومتی شروع به برقراری رابطه با حامیان ثروتمند کردند، از قوانین مربوط به ممنوعیت پروپاگاندای داخلی تخطی شد چون این طرح نه تنها برای مخاطبان خارجی بود بلکه افکار عمومی ایالات متحده ، مطبوعات و اعضای دموکرات کنگره که با تامین مالی شورشی های نیکاراگوائه مخالف بودند، را نیز مد نظر داشت.

در این زمان، کنترا به عنوان ناقض حقوق بشر و تروریست مطرح بود. برای تغییر این احساس منفی نسبت به کنترا و همچنین نسبت به رژیم السالوادور و گواتما که پشتیبانی ایالات متحده را داشتند، دولت ریگان یک شبکه تبلیغاتی مخفی و یکپارچه ایجاد کرد.

در ژانویه 1983، رئیس جمهور ریگان اولین قدم را برای ایجاد این ساختار پروپاگاندا که در زمان صلح بی سابقه بود را برداشت، به این صورت که مصوبه 77 شورای امنیت ملی را با عنوان «مدیریت دیپلماسی عمومی در خصوص امنیت ملی» امضا کرد. ریگان آن را «لازمه ی تقویت سازمان دهی، طرح ریزی و هماهنگی جنبه های مختلف دیپلماسی عمومیِ دولت ایالات متحده» می دانست.

ریگان دستور داد تا یک گروه ویژه برنامه ریزی در داخل شورای امنیت ملی ایجاد شود تا این کمپین های مربوط به «دیپلماسی عمومی» را اداره کند. این گروه توسط والتر ریموند رهبری می شد و یکی از بازوهای اصلی آن، دفتر جدید دیپلماسی عمومی آمریکای لاتین بود که در وزارت خارجه قرار گرفت ولی تحت کنترل شورای امنیت ملی بود.

آلوده شدن سیا

ریموند که نگران این بود که ممنوعیت قانونی اجرای طرح های پروپاگاندای داخلی مانع طرح شود، در سال 1983 به صورت رسمی از سیا استعفا داد. وی گفت:« ابدا تردیدی در مورد نادرست این موضوع وجود ندارد.» اما ریموند همچنان طوری در مقابل مردم ایالات متحده عمل کرد که بیشتر شبیه یک افسر سیا بود که عملیات پروپاگاندا را در یک کشور خارجی دشمن هدایت می کرد.

ریموند درباره ی قانونی بودن درگیری کیسی در این طرح نیز نگران بود. ریموند در یک یادداشت بصورت محرمانه بیان کرده است که «بیرون بردن ]کیسی[ از حلقه» مهم است، اما کیسی هیچگاه عقب نرفت و ریموند تا سال 1986 به فرستادن گزارش پیشرفت کار به رئیس قدیمی  خود ادامه داد. ریموند در نوشته های خود اظهار داشته است:«این مساله ای بود بود که ]کیسی[ تسلط بسیار بالایی روی آن داشت». وی سپس این بهانه را مطرح می کند که دخالت غیرقانونی کیسی در سیاست داخلی «نه به عنوان رییس سیا، که به عنوان مشاور رییس جمهور صورت می گرفت.»


براساس فصل ویرایش نشده گزارش، در نتیجه ی امضای مصوبه توسط ریگان، «سیستم پیچیده ای از کمیته های بین سازمانی شکل گرفت و عهده دار همکاری نزدیک با گروه های خصوصی و افراد درگیر در تامین مالی ، کمپین های لابی گری و فعالیت های پروپاگاندایی شد که هدفشان تاثیرگذاری بر افکار عمومی و فعالیت های دولت بود. نتیجه ی این تلاش، ایجاد دفتر دیپلماسی عمومی حوزه آمریکای لاتین و کاراییب در وزارت خارجه بودکه توسط اوتو ریچ اداره می شد»، اوتو ریچ یک تبعیدی راست گرای کوبایی بود که از میامی آمده بود.

براساس این فصل، اگرچه وزیر خارجه یعنی جورج شولتز می خواست که دفتر تحت کنترل او باشد، رئیس جمهور ریگان اصرار داشت که ریچ «مستقیما به شورای امنیت ملی گزارش دهد»، جاییکه ریموند به عنوان دستیار ویژه رئیس جمهور و رئیس بخش ارتباطات بین المللی  شورای امنیت ملی، عملیات را سرپرستی می کرد.


برداشتهای درست مطبوعات آمریکا باید «اصلاح» می شدند!
جورج شولتز، وزیر خارجه وقت آمریکا در کنار ریگان

طبق گفته این فصل، «برای صرفه جویی در منابع محدودی که وزارت خارجه در اختیار دفتر قرار داده بود، ریچ به منظور انتقال افراد از دیگر آژانس های دولتی اتکای زیادی به ریموند داشت».

«افرادی که در اختیار دفتر جدید قرار می گرفتند شامل کارشناسان اطلاعاتی از نیروی هوایی ایالات متحده و ارتش ایالات متحده بود. در یک نوبت، پنچ متخصص اطلاعاتی از گروه عملیات روانی چهارم ارتش در فورت برگ کارولینای شمالی، برای همکاری با عملیات به سرعت در حال حرکت ریش گمارده شدند.»

« سند استراتژی دیپلماسی عمومی»، در تاریخ 5 می 1983، مشکلات حکومت را می شمارد: «تا آنجا که به سیاست ما در آمریکای مرکزی مربوط است، مطبوعات دریافته اند که دولت ایالات متحده تاکید زیادی بر راه حل نظامی دارد، همچنین با گروه ها و دولت های جناح راست بی منطق متحد شده است... تمرکز در مورد نیکاراگوئه روی جنگ مخفی با پشتیبانی ایالات متحده بر علیه ساندینیست هاست. علاوه بر آن، اپوزیسیون... عموما پنداشته می شود که توسط هواداران سابق سوموزا هدایت می شود.»

مشکل حکومت با این برداشت های مطبوعات این بود که آنها درست بودند. اما سند استراتژی راههایی را برای تاثیر بر گروههای مختلف آمریکایی برای «تصحیح» این برداشت ها ارائه می کند، و چیزی که یک سند دیگر طرح آن را «موانع ادراکی» می داند را حل می کند.

براساس سند استراتژی، «آشکار است که مطالب باید برای ارائه به مخاطب هدف اصلاح شوند.»

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین