کد خبر: ۲۲۴۰۰۷
تاریخ انتشار:
ضرورت توسعه علوم انسانی در ایران؛

اهمیت و کارکرد موسسه های آموزشی علوم انسانی

چندسالی است که موسسه های آموزشی غیردولتی در حوزه ی علوم انسانی در ایران همچون نمونه های مشابه در دنیا نقش مهمی در توسعه ی علوم انسانی و عمق بخشیدن به مباحث آن داشته اند.
اهمیت و کارکرد موسسه های آموزشی علوم انسانی
گوناگون، چندسالی است که موسسه های آموزشی غیردولتی در حوزه ی علوم انسانی در ایران همچون نمونه های مشابه در دنیا نقش مهمی در توسعه ی علوم انسانی و عمق بخشیدن به مباحث آن داشته اند.

به گزارش بولتن نیوز،
اگر بگوییم علوم انسانی جایگاهی بالاتر از سایر علوم دارند، سخنی به گزاف نگفته ایم؛ چه اینکه گستره ی علوم انسانی بسیار وسیع و عمق کاربردی آن بیشتر از علوم دیگر است.

«چارلز تالیافرو» استاد فلسفه ی کالج «سنت اولاف» در مینه سوتای آمریکا معتقد است: اهمیت و جایگاه علوم انسانی و تفکر و جهان بینی ناشی از آن برای هر سنی لازم و ضروری است و با توسعه یافتگی یک جامعه نیز پیوند خورده است. غیر ممکن است که انسان رشد کند و بزرگ شود بدون این که با عناصر و مولفه های مهم و اساسی علوم انسانی که از رهگذر مطالعه حاصل شده مواجه نشود.

اگر به مردم یک جامعه علوم انسانی آموزش داده نشود در این صورت آن ها توانایی و قابلیت مهم و ضروری تحلیل مقایسه یی و تطبیقی در حوزه هایی چون سیاست، اقتصاد و اخلاق را نخواهند داشت.

علوم انسانی می تواند هم به مثابه ی روش تشخیص و درک معناها و کردارهای اجتماعی و هم کاوش درون و نهاد درهم پیچیده مان ایفای نقش خلاق کند.

دانشگاه بخشی از این مطالبه در حوزه ی علوم انسانی را پاسخگوست اما با تخصصی و چند رشته یی شدن علوم، موسسه های پژوهشی و موسسه هایی که درسگفتارهایی را در چند جلسه به اندیشه یی خاص و مکتبی مشخص اختصاص می دهند و به نوعی با توجه به روحیه ی «فست فود»ی شکل گرفته در عصر ارتباطات که بیشتر انسان ها به دنبال مباحث مختصر و مفیدی می گردند شاید بتواند پاسخگوی خواسته ها باشد. هر چند باید گفت بیشتر مباحث عمیق اند اما چون به صورت موضوعی و خاص پرداخته می شوند اثر آموزشی قابل توجهی دارند و بخشی از نیازهای قشر تحصیلکرده و علاقه مند را تامین می کنند.

در این زمینه موسسه هایی همچون «رخداد تازه»، «پرسش»، «کارنامه»، «پنجره حکمت» و ... را می توان نام برد؛ موسسه هایی که بیشتر به شیوه ی درسگفتاری و موضوعی به مباحث در حوزه ی علوم انسانی می پردازند.

وجه تشابه این موسسه ها در این است که بیشتر دارای رویکردی آموزش محور هستند تا پژوهش محور. از سوی دیگر این موسسه ها به صورت خصوصی اداره می شوند تا اینکه دولتی باشند.

در این موسسه های خصوصی آموزشی، دادن مدرک و امتحان پایان ترم چندان رواج ندارد و بیشتر به مباحث روز و پرسش های تازه می پردازند.

آموزش در حال تبدیل شدن به قلمروهای کوچک است

«مصطفی مهرآیین» جامعه شناس و پژوهشگر مطالعات فرهنگی که خود سال ها مدیریت یکی از این موسسه ها را برعهده داشت در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا در مورد تفاوت بین این موسسه ها با دانشگاه ها گفت: دو دیدگاه در این باره وجود دارد؛ برخی آن را در تقابل با دانشگاه می بینند و برخی نیز آنها را موازی دانشگاه ها و در ادامه ی فعالیت های دانشگاهی ارزیابی می کنند.

وی افزود: امروزه آموزش در جهان به صورت تک مرحله یی و به عنوان یک فرایند مکانیکی دیده نمی شود بلکه آنچه در این فرایند اهمیت دارد، پویایی است. در فرآیند آموزش پویا یا فعال یک بخش از کار برعهده ی دانشگاه است اما بخش مهم دیگر مختص مباحث آزاد در بیرون دانشگاه است که این موسسه ها این کارویژه را برعهده دارند. کسی که دانشجو است باید در چرخه یی از این فرآیندهای آموزشی قرار بگیرد تا بگوییم این چرخه ی آموزشی فعال و پویا است؛ از این منظر به نظر می آید این موسسه ها، ادامه ی دانشگاه هستند.

مهرآیین در ارتباط با وضعیت اقتصادی و اداری این موسسه ها یادآور شد: این موسسه ها خصوصی هستند و در واقع کسانی که می توانند منابع مالی این موسسه ها را تامین کنند همان مصرف کنندگان یا دانشجویان هستند.

وی افزود: زمانی دانشجو حاضر است پول هزینه کند که اقتصادِ فرهنگ وضعیت خوبی داشته باشد؛ یعنی کتاب فروشی ها فعال باشند و خوب کتاب بفروشند، این موسسه ها فعال باشند و کارکنند و خانواده ها به لحاظ اقتصادی در حوزه ی فرهنگ هزینه کنند. اگر این موسسه ها به لحاظ اقتصادی بخواهند دوام داشته باشند باید در چرخه ی اقتصاد کلان تر فرهنگ بیفتند؛ چرا که دانشگاه ها، کتاب فروشی و نشریه ها به لحاظ اقتصادی یک شبکه اند و از هم جدا نیستند.

مهرآیین در پاسخ به این سوال که آیا این موسسه ها کاستی های دانشگاه را جبران می کنند اظهار داشت: بحث کاستی مطرح نیست، در حوزه ی آموزش اگر کارکردی نگاه کنیم باید بگویم نیازهایی داریم و مبتنی بر آن نیازها کارکردهایی تعریف می شود و با توجه به آن کارکردها، نهادهایی شکل می گیرد. دانشجویی که درسش تمام شد نمی تواند در دانشگاه بنشیند چون در واقع دانشگاه ها نیازها را تا یک مرحله ی خاصی پوشش می دهند؛ در چنین وضعیتی این نهادها در کنار دانشگاه ها قرار گرفته اند تا به این نیازها پاسخ دهند.

این پژوهشگر درباره ی تفاوت و شباهت های این موسسه ها با موسسه های پژوهشی و نقش بیشتر آموزشی این موسسه ها گفت: نمی توانیم بگوییم این موسسه ها تنها آموزشی هستند؛ چرا که شاید این موسسه ها کارهای پژوهشی هم انجام دهند. از طرف دیگر فرق اساسی موسسه های آموزشی با پژوهشی در این است که موسسه های پژوهشی مجری برنامه ها و طرح های دیگر نهادهایی هستند که از آنها انجام طرح های پژوهشی را می خواهند اما موسسه های آموزشی متولی گسترش و نشر مجموعه نظرات و ایده ها هستند و خود در زمینه ی سیاستگذاری مستقل عمل می کنند. البته این موسسه ها در کنار کارهای آموزشی، کار پژوهشی هم انجام می دهند؛ البته نه به معنای اجرای طرح نهادهای دولتی، بلکه پژوهش های علمی را به صورت مباحث و گفت و گو شکل می دهند.

مهرآیین درباره ی نقش و کارکرد این موسسه ها در توسعه ی علوم انسانی گفت: زندگی اجتماعی زمانی وجود دارد که از آن سخن گفته شود؛ پس در واقع نهادهای متولی علوم انسانی نهادهایی هستند که درباره ی جامعه سخن می گویند و علوم انسانی چیزی جز یک گفتمان(discurse) نیست. پس این گفتمان است که در حوزه ی شناخت جامعه، پاسخگوی نیازهای جامعه است. هر اندازه که دامنه ی سخن گفتن از این گفتمان و دانش بیشتر شود و بیشتر ذهن جامعه را به خودش درگیر کند، به طور حتم این گفتمان و دانش می تواند نقش قوی تری را نسبت به گفتمان های رقیبش که در واقع رشته های علوم تجربی و فنی هستند ایفا کند. این نهادها موقعیت هایی هستند که به طور دایم ما را به سخن گفتن از این گفتمان ها و تکرار گزاره های آن دعوت می کنند. بازگویی نظریه هایی که در گفتمان علوم انسانی خلق می شوند هرچه بیشتر مورد بحث واقع شوند، پویایی این علم را دست کم به لحاظ صوری و ظاهری بیشتر می کنند.

وی در مورد چشم انداز این موسسه ها گفت: در جهان به طور کلی دانشگاه ها به سمت شکسته شدن حرکت می کنند و نهادهای بزرگ آموزشی خرد می شوند؛ براین اساس الگوی این موسسه ها و نهادها در کل جهان گسترش پیدا می کند. آموزش در حال تبدیل شدن به قلمروهای کوچک است. در آینده دانشگاه های بزرگ یا مادر نخواهیم داشت و به سمت دانشکده های کوچکی که در حوزه ی تخصصی خود فعالیت می کنند، حرکت خواهیم کرد.

مهرآیین افزود: مهمترین چیزی که در واقع این نهادها در حال پیگیری آن هستند، سخن گفتن درباره ی جامعه است؛ جامعه یی که در باب خودش سخن نگوید خلق نشده و وجود ندارد. این نیازمند آن است که جامعه به طور دایم به سمت تقویت نهادهایی برود که وظیفه اش سخن گفتن از جامعه است. از این نظر اگر این نهادها تقویت شوند، در راستای فرآیندهای کلی توسعه ی جامعه بسیار مفید هستند.

انگیزه های درونی در موسسه های خصوصی بیشتر است

«احد فرامرز قراملکی» استاد فلسفه و حکمت اسلامی نیز در گفت و گو با گروه پژوهش های خبری ایرنا در مورد تفاوت بین موسسه های آموزشی علوم انسانی با دانشگاه ها گفت: این نوع موسسه ها گونه های متفاوتی دارند و نمی شود دانشگاه ها را یک طرف و این موسسه ها را در طرف دیگر بگذاریم اما در حد تجربه یی که من داشته ام می توانم این ها را به دو بخش تقسیم کنم؛ بخشی کارشان ارایه ی گواهی نامه های رسمی مثل کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است و بخشی دیگر نیز کار علمی و پژوهشی خود را بدون دادن مدرک رسمی انجام می دهند.

وی افزود: بخش دوم که موسسه های خصوصی را شامل می شود تجربه ی خوبی در کشور ماست که از چند حیث با مراکز علمی تفاوت دارند؛ یکی جنبه ی چابکی و دوری آنها از پیچیدگی های دیوانسالارانه مراکز دولتی و دانشگاهی است. تمایز دوم برتری نقش اشخاص بر قواعد سازمانی است که این مساله می تواند ضامن نوآوری علمی باشد. تمایز سوم درانگیزه است. انگیزه های درونی در بخش خصوصی بیشتر از بخش های دولتی است. برای نمونه باید بگویم در تهران بیش از 15 دپارتمان فلسفی در بخش دولتی فعال هستند اما در عین حال رونق کلاس های فلسفه و حکمت اسلامی در موسسه های خصوصی بیشتر است. این نشان دهنده ی آن است که در بخش خصوصی می شود تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد و موانع بوروکراتیک را برداشت و انگیزه های بیرونی را به انگیزه های درونی تبدیل کرد.

قراملکی درباره ی این که آیا این موسسه ها تجربه ی موفقی هستند یا نه معتقد است: اگر علوم انسانی خواهان تحول و رشد است باید به بخش خصوصی اهمیت بدهد؛ چرا که اگر علوم انسانی نتواند مشکل های مملکت را حل کند به چه کار می آید؟

استاد فلسفه و حکمت اسلامی این گفته را که این موسسه ها بیشتر نقش آموزشی دارند تا پژوهشی را رد کرد و گفت: آموزش و پژوهش هم سرنوشت اند و این خط کشی ها درست نیست چرا که این سطح آموزش قوی بدون پژوهش امکان ندارد. در اصل نتیجه ی پژوهش به صورت آموزش ارایه می شود و این مراکز استعداد خوبی برای ورود به جذب طرح های پژوهشی در صنعت دارند. این موسسه ها می توانند حلقه های درسی شان را تبدیل به حلقه های پژوهشی کنند.

قراملکی افزود: سیاست زدگی می تواند بزرگترین آسیب و آفت این موسسه ها باشد؛ چرا که سیاست زدگی این موسسه ها را از اهداف اصلی شان باز می دارد. وجود چنین موسسه هایی می تواند فرصت و مجالی برای توجه عمیق تر به مباحث مختلف در حوزه ی علوم انسانی باشد. با توجه به افزایش قشر تحصیلکرده نیاز به چنین موسسه هایی برای آن که خلا و فضای فارغ التحصیلی از بابت به روز رسانی علمی را کم کند، احساس می شود. توجه به این موسسه ها که بخشی از جامعه ی مدنی به حساب می آیند، باعث رونق علم و شکوفایی هر چه بیشتر استعدادهای کشور است.
منبع: ایرنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین