گروه سیاسی، عرفان قانعیفرد(متولد ۲۰ آبان ۱۳۵۵ در سنندج) پژوهشگر ایرانیست. او به دلیل گفتگوهایش با شخصیتهای سیاسی-امنیتی مثل جلال طالبانی، عیسی پژمان و پرویز ثابتی و همچنین پژوهشهای سیاسی و فرهنگی درباره کردها شناختهشدهاست.
به گزارش بولتن نیوز، قانعی فرد به تازگی کتاب خاطرات جلال طالبانی، رئیس جمهور عراق (۲۰۰۵ - ۲۰۱۴) و رهبرحزب اتحادیه میهنی کردستان و از رهبران جنبش ملیگرایی کرد را نیز به رشتۀ تحریر درآورده است.
درحالی که این روزها با ورود مقامات سیاسی ایران و امریکا به مسائل عراق و اعلام موضع رسمی آنان درخصوص تحولات چندماه اخیر و به ویژه تغییراتی که پس از استعفای نوری المالکی از مقام نخست وزیری این کشور و تشکیل کابینۀ جدید دولت عراق به رهبری حیدرالعبادی رخ داد، این تحولات باشتابی بیشتر پی گیری می شود، برای بررسی دقیق تر اوضاع عراق و به ویژه اقلیم کردستان، به سراغ عرفان قانعی فرد رفتیم که در ادامه مشروح این گفت و گو را می خونیم.
امروز درخاورمیانه 4 کشور دارای مناطق کردنشین -ترکیه(18-20 میلیون)، سوریه (2 میلیون)، ایران (6-7 میلیون)، عراق (4-5 میلیون)- هرکدام به نحوی - گاه هم سو و در سیاستی مشترک از نظر منطقه ای - تعامل با کردها را برگزیده اند. و امروزه هم پس از جنایات گروه تروریستی داعش در شنگال و عراق، نگاه ها به کردستان جلب شد که به نوعی از کردستان حایت شود. گرچه در طی تاریخ معاصر بارها هر کدام از این کشورها از کارت کردها علیه همدیگر سود جسته اند اما امروزه روز در مجالست و مصاحبت های سیاسی همگی بر این عقیده اند که همزیستی با تروریسم ممکن نیست و تنها راه نجات هم همان همراهی و مرافقت با حکومت مرکزی است که در موزائیک قدرت منطقه شراکت داشت و قهر از حکومت مرکزی هم سودی در پی تحقق خواسته ها و احقاق حقوق نخواهد داشت
مدتی است که برخی رسانه ها در منطقه، سعی در ترویج ایران هراسی دارند. بالطبع آنچنان به آن سیاست خو کرده اند که حاضر نیستند آن شیوه را رها کنند و حتی گاه به افسانه پردازی هم می کشد. علت اول این امر بودن چند سازمان مسلح کرد ایرانی در عراق است که از 1980 تا 2003 با بعث همراه بودند و البته بعد از 1992 و شکل گیری اقلیم کردستان عراق ، انها در اقلیم کردستان عراق مستقر شدند و بنا به روابط امنیتی ایران و اقلیم؛ تحت نظارت و حفاظت نیروهای امنیتی اقلیم قرار گرفتند. البته هم کومله و هم دمکرات با ایران قرارداد امضا کرده اند که از تحرک علیه مرز ایران خودداری کنند. اما تلاش های ترکیه و اسرائیل در کردستان عراق و نیز به تازگی قطر و عربستان دور از ذهن نیست و طبعا آنها سعی در ترویج نوعی ایران هراسی دارند. اما در کردستان عراق هم سیاست ایران همواره حفظ تعامل و ارتباط با همه گروه ها بودهدر این سفر هم علنا مسعود بارزانی گفت که ایران اولین کشوری بوده که همکاری کرده و سلاح فرستاده. در واقع ایران در همان روز اول جنگ داعش به کمک شتافت و مسعود بارزانی هم متوجه شد که ایران به عنوان واقعیت منطقه نقش ناجی را ایفا کرد و به درستی هم ایفا کرد. بنابراین در رسانه ها هم سودی در ترویج سیاست ایران - هراسی نیست چه هماهنگی با سیاست ترکیه یا اسرائیل باشد. ایران همواره در میان آتش، حامی کردها بوده.
در سطح عالی! .
همواره مسعود بارزانی در لحظه های بحرانی، از ایران طلب کمک و همکاری کرده و چنین
خواسته ای را همچنان دارد. گرچه برخی رسانه های کردستان و نیز برخی چهره های سیاسی
کردستان عراق این تفکر را رواج داده اند که " ایران توجیهی برای حمله داعش به
کردستان یافته و آن هم اقدام های جانانه مسعود بارزانی برای جدایی طلبی و استقلال
کردستان بود".
مسعود بارزانی هم وقتی که دست در دست وزیر خارجه ایران نهاد، خود بازگشت به سوی دوستان سابق و تغییر سیاست کاری است که بار دیگر منافع و مصالح ملی عراق را بیشتر مدنظر بگیرد. و پیوند بعث - داعش - ترک جز ویرانی و نابسامانی سودی به حال کرد و کردستان و عراق نداشت آنهم نیرویی مانند داعش که تروریست و ضد انسانیت و هر آیین و قانونی بودند. و برای بارزانی هم سیاست ویرانگر و آشوب طلبانه ترکیه روشن شد. و طبعا برای ایشان توجه دوباره به پیوند با اتحادیه میهنی کردستان و شیعیان و ایران و حکومت مرکزی عراق از اقدام های اولیه محسوب می شود که با برادری و آرامش مشکلات پیش روی عراق را حل و فصل کنند. نه سواستفاده از فرصت های آنی و هوس های بی سبب و بی پایه. در رسانه های کردی زبان هم اول اعلام کردند که " بارزانی خواهان جنگ با داعش نبود و کردها را جدا از عراق می دانست " اما در هنگام جنگ داعش، ایران از ارسال کمک به کردستان عراق به عنوان دوستان ایران، عتابی نداشت و جالب اینکه سیاست ترکیه هم عدم مداخله بود و 1 گلوله هم در دفاع از کردها مقابل داعش ، شلیک نکرد. حتی چند در جریان جاسوس های دستگیر شده داعش هم مشخص شد که عضو افراد اداره امنیت ترکیه بوده اند !
مسعود بارزانی از
سال 1354 - که جنبش مسلحانه کردهای عراق بعد از قرار داد الجزایر فرونشست؛ جنبشی
مسلحانه که ساواک ایران آغازید و خود به پایان رسانید - میهمان ایران و در کرج مستقر
بود. خود مسعود بارزانی هم معتقد است که " انقلاب ایران امکانات غیرپیش بینی
نشده ای را به ارمغان آورد و پس از سکوت در کمپ های پناهندگی کرج؛ آزادی عمل
یافتند".
پس از مرگ پدرش - مصطفی بارزانی - و بازگشت از آمریکا، چندین بار به دیدار رهبران و شخصیت های سیاسی ایران - آیت الله خمینی، رجائی، آیت الله رفسنجانی، آیت الله خامنه ایی، موسوی اردبیلی، چمران و... - رفت و حتی در بهار 1358 قراردادی با چمران وزیر دفاع ایران منعقد می کند. در همان اردیبهشت 1358 هم خود و قبیله بارزانی سعی دارند در کرج به جمهوری اسلامی رای بدهند که با مخالفت حوزه های رای مواجه می شود و آنگاه با زور سلاح و تیراندازی وارد حوزه رای گیری می شوند تا ارادت و اخلاص خود را به جمهوری اسلامی نشان داده باشند و روزنامه وقت آیندگان این موضوع را بطور کامل نوشته و حتی ادریس بارزانی در مصاحبه اش با روزنامه های اطلاعات و کیهان می گوید که " بمحض اینکه شاه سابق از ایران رفت مصطفی بارزانی تصمیم گرفت به ایران برگردد تا از حضرت آیتالله خمینی پشتیبانی نماید و آمادگی همهگونه کمک به انقلاب اسلامی ایران را داشته باشد و تلگرافی هم به حضرت امام و سایر رهبران انقلاب ایران فرستاد و نمایندگانی نیز جهت دیدار با امام به پاریس فرستاد، متأسفانه مرگ فرصت نداد تا او در خدمت به انقلاب اسلامی ایران باشد.". و تا سال 1991 خانواده بارزانی ها میهمان ایران بودند و عاقبت که اقلیم کردستان ایران تاسیس شد، توسط سردار ایرج مسجدی، دستش را گرفتند و به کردستان عراق بازگرداندند.
از 1992 تا 2014 هم طبعا ایشان سیاست های گوناگون و متفاوتی را نسبت به ایران داشته و راه های مختلفی را آزموده. اما این قهر و دوستی، به نظرم در دراز مدت به همان دوستی می انجامد چون ایران واقعیت منطقه و غیر قابل حذف است. البته تشکر جدی و تمام قد مسعود بارزانی از تلاش های ایران - آقای روحانی و شمخانی - و دیدار با فرماندهان سپاه و... هم موید این مطلب شد که به دور از جنجال رسانه ای او همراهی و دوستی با جمهوری اسلامی و تعامل آن را می پسندد. هرچند از سال 1358 جمهوری اسلامی قیاده موقت را زنده کرد و تا 1991 آنان میهمان ایران بودند و در چند هفته ای که از بحران در عراق می گذرد و پس از تعیین رئیس جمهور و نخست وزیر جدید در عراق وضع درین کشور به سوی تغییرات خوبی می رود. پس از این تغییرات بلند پایه ترین مقام دیپلماسی کشور همسایه وارد عراق شد و بعد وارد کردستان شد و به دیدار مسعود بارزانی و مام جلال طالبانی رفتد. اما بالطبع رفتار ایران با بارزانی همان محافظه کاری بود که ایشان وقتی در تنگناست به سوی ایران می آید و در وقت دیگر هم دوست و همراهی واقعی نبوده. اما امید است این تزلزل بعد از پایان دوران ریاست ایشان بر اقلیم پایان یابد.
برای کردهای عراق، ایران کشوری دوست است و در ایران حدود 2 نمایندگی حضور دارند حتی خود مسعود بارزانی در دوران جمهوری مهاباد در ایران متولد شد و با ایران ده ها قراداد امنیتی - اقتصادی دارد و جنجال رسانه ای هم منکر کمک ایران نبود، که اصولا امروز بدون ایران، چیزی به اسم حزب دمکرات کردستان عراق وجود خارجی نداشت و یا مسعود بارزانی هم براین کرسی تکیه نمی زد .
بالطبع! ین همان
چهره های سیاسی کردستان عراق مشهور است که "نچیروان بارزانی سیاست عقلانی تر
و آرام تر و باوفاتر به جمهوری اسلامی دارد" و مداوم رابطه با ایران را حفظ
کرده و می داند که همانا پشت کردن به ایران به عنوان واقعیت منطقه، به شکست و
انزوای سیاسی بیشتر می انجامد و فرار از این واقعیت هم سیاست و تاکتیک نیست.
گرچه شاید مسعود بارزانی - بخاطر مصالح مالی - بیشتر نگاهش به ترکیه باشد. اما در این روزها، شاید وقایع عراق برای وی درس عبرتی بود تا بیاموزد. در این میان هم همراهی نچیروان بارزانی و قباد طالبانی هم دیپلماتیک و مثبت بود و خانم هیرو ابراهیم احمد هم نقش مهمی ایفا کرد هم دوستی میان حزب های کردی را حفظ کرد آنهم در غیاب آقای مام جلال و هم همراهی و نزدیکی با ایران را فراموش نکرد و شاید توصیه و وصیت پدرش را خوب به یاد دارد: کردها، هرکجا باشند، ایرانی اند! و این رابطه را محافظت کرد. و نیروهای اتحادیه میهنی هم نقش بسیار مثبتی در سیاست داخلی و خارجی عراق و به ویژه حفظ رابطه برادری صادقانه با ایران را ایفا کردند. چه بسا در تاریخ معاصر هم چه بسیارند مواردی که ایران، بسیاری از احزاب و جریان های سیاسی کردی را از نابودی محض نجات داده است. امید است که این تعامل دراز بپاید.
هر از گاهی موضوعی رسانه ای - جنجالی می شود اما پایه و اساس واقعی در صحنه سیاست ندارد. البته در این چند روزه هم سیر تغییرات در عراق هم نداهای استقلال طلبی و گرد وخاک جدایی کرده - خصوصا توسط رسانه های حزبی مسعود بارزانی - یک شبه پایان یافت. رئیس جمهور و نخست وزیر جدید هم تعیین شدند که هیچ کدام خواهان تفکر بیات شده جدایی طلبی نیستند. البته آمریکا هم اصرار کرد که رئیس فعلی اقلیم کردستان عراق با حکومت مرکزی عراق همکاری کند زیرا کردستان بخشی از عراق است و ایران و آمریکا و جامعه جهانی وقعی به بحث استقلال نداشته و ندارد. و این اعلام دولت کردی مستقل هم به شوخی ماند و به تاریخ پیوست. بارزانی هر از گاهی به عنوان یک کارت علیه جایی استفاده می کند اما عملا 3 ده و 1 شهر را نمی توان جدا کرد. چون ایشان که همه کردستان نیست و احزاب دیگر هم که همراه وی نیستند. جدا شوند که چه اتفاقی بیفتد ؟ ایشان در دفتر کارش با نقشه کردستان بزرگ، ذهنش را مرور می کند و اشکالی هم ندارد.
در اینجا هم می توان به رل مثبت طالبانی اشاره کرد که بازگشت وی به عراق هم نوعی بازگشت آرامش بود که حتی بودنش بر آن کرسی بنا به کاریزما و سوابق تاریخی اش و حکمت سیاسی وی مفید فایده بود. و بودنش روحیه همکاری در اتحادیه میهنی کردستان را بالا برد که بتوانند با جدیت خاص تهدید های بزرگ علیه اقلیم را رفع کنند و دست در دست شیعیان - بادست خالی و بدون امکانات - بتوانند از تمامیت ارضی آب و خاک شان دفاع کنند.در میان نداهای استقلال طلبی و جدایی و ... تا اخبار تعیین رئیس جمهور و نخست وزیر و ... مام جلال با جثه ضعیف از آلمان به عراق باز می گردد و تلاش برخی از کردها برای تعیین رئیس جمهوری ضعیف به شکست منتهی شد گرچه در اربیل با اسامه نجیفی و ایاد علاوی جلسه ها گذاشتند؛ انهم کسانی که نه در 2005 و نه در 2009 به مام جلال و کرد رای ندادند و در فرصت تاریخی کردها را جا گذاشتند. بهرحال، شخصیتی آرام و دارای عقلانیت سیاسی به جای طالبانی به بغداد فرستاده شد. کسی که باید تلاش می کرد تا روابط بین کردها و بغداد و اقلیم و منطقه و قومیت های مختلف داخل را به توازن بکشاند و در این زمان هم حمایت ایران - آمریکا موجب شد تا اولین قدم او موفق باشد و الان هم همگان دیدند که موضوع استقلال کردها برای هیچ کسی در جهان، محلی از اعراب ندارد.
بنابراین صرفا یک تبلیعات رسانه ای صرف بود. همین. خود بارزانی هم باوری به استقلال کردها ندارد. همین سال 1971 مصطفی بارزانی در نوار ویدئویی اعلام می کند که کار ما نه استقلال است و نه تشکیل دولت کردی. اگر دولت کردی خوب است پس چرا در سوریه مزاحم کار است ؟ و سخنان ایاد علاوی هم منتشر شد که خیال بارزانی از ورود به کرکوک صرفا رها شدن از شر حکومت مرکزی عراق بود تا وی را به خاطر تاراج نفت کردستان، محاکمه نکنند.
مخرب! . امروزه در
خاورمیانه شاید تنها کشوری که تعامل درستی با کردها ندارد همان ترکیه باشد. ورود
ترکیه در سال 1995 به کردستان عراق و جنگ علیه اتحادیه میهنی کردستان و سیاست
مشابه علیه پ ک ک حتی نیروهای بارزانی را تحریک کردند تا در سال 1997 تمام کوهستان گارا و برادوست و ... را وجب به
وجب برای تعقیب نیروهای پ ک ک گشتند و کشتند تا بلکه رضایت ترکیه جلب شود.
یعنی در ازا نزدیکی به ترکیه، شخصی بیاید و همه منافع اقتصادی و سیاسی و امنیتی کردستان را فدا کند؛ سودی در دراز مدت نخواهد داشت. هنوز هم یکی از مهم ترین رهبران کرد در ترکیه زندانی است. ترکیه خود رئیس یکی از بزرگ ترین احزاب کرد را زندانی کرده و هرگز از کردی دیگر در عراق یا سوریه حمایت نخواهد کرد . ترکیه در همراهی با سیاست عربستان و قطر به آشفتگی عراق دامن زد و نه تنها به کردها کمک نکرد بلکه از دور به نظاره ایستاد و همراه جنگجویان شد و در تاریخ معاصر هم ثبت شد که این کشورها دست به خلق چنین آشوبی زدند .
ممکن است در تاریخ ثبت شود که ترکیه در این روزها با همپیمانان خودش - آل سعود و قطر و داعش و ... - عراق و کردستان را به صحنه جنگ بدل کردند و هزاران نفر کشته و زخمی و آواره شدند و همراهی با ترکیه هم همه این هزینه ها را به عراق و کردستان تحمیل کرد تنها برای این تفکر بیات شده اعلام استقلال کردستان که حقیقتا یک خواب شاعرانه است و ترکیه هم هرگز حامی آن نشده و نیست . الان هم پس از تهدید کردها و این جنایت شنگال، گرچه از ترکیه کمک طلبیدند اما ترکیه 1 گلوله شلیک نکرد و همکاری یا دخالتی هم نکرد و تاریخ معاصر کردها می تواند شهادت دهد که این بار عراق و کردستان عراق را عقلانیت سیاسی حزب اتحادیه میهنی کردستان و تفکر ملی پیشمرگه ها - که از مندلی تا مخمور جنگ کردند - و حمایت جانانه ایران و آمریکا نجات داد و گرنه موجب می شد که امروز سلیمانیه و اربیل هم در مرز ایران آواره باشند و خود رهبر اقلیم هم در کمپی کنار راژان سردشت ، خیمه بزند. همه کردها می دانند که ایران در همه حالت ها و صحنه ها، فریاد رس و مامن کردها بوده.اما از ترکیه دل خوشی ندارند، چون تاثیر ویرانگری بر کردستان نهاده.
در CIA یک نظر بر این است که داعش ممکن است از تجربه کادر نظامی افسران سابق عراق و بعثی ها و یا ژنرال های سنی با قابلیت عملیاتی استفاده کرده و گروهی هم می گویند که تا شاهد عینی پیدا نشود با شک و تردید همراه خواهد بود. شاید یک سری نظامی حرفه ای با قابلیت جنگ ورزی باشد که نوع دشمن برایشان مهم نیست. ارزیابی دینامیک این بحران مهم است. CIA و پنتاگون هم ضعف شناختی دارد و مقاله کنت پولاک که امروز در سایت بروکینگز منتشر شده دال بر این موضوع است. بخاطر کمبود مدارک قطعیت ندارند و .... و آنچه موقیت داعش را موفق جلو داد همانا سلاح و غنایم جنگی - تجربه نظامی در سوریه و ... - داشتن عوامل اطلاعاتی محلی برای شناسایی و گزینش منطقه جنگی - تبلیغات گسترده و خلق جنایت و ایجاد رعب و جنگ روانی - ضعف دشمنان داعش و یافتن نقطه ضعف آنها - کمک برخی از جریان های داخلی برای حضور در عراق و ... بود. در عراق بین سالهای 1987 تا 1991 در بغداد ستاد کل ارتش بود و عملیات نظامی را طراحی می کرد مانند سال 1988 و یا جنگ خلیج فارس در 1990 -1991 و ... اما چون نوعی تاکتیک غیرمتمرکز داعش به اجرا گذاشته از نظر نظامی - امنیتی و شناخت سوابق و تاریخ نظامی ، مشابه عملکرد افسران سابق و مهندسی عملیات آنها نیست . داعش عملیات خاص امنیتی - نظامی را دنبال می کند و همیشه خط مقدم جبهه اش متحرک است و نقطه ضعف طرف مقابل را شناسایی می کند.
در طی تاریخ در مورد توان نظامی کردها اغراق شده. این که پیشمرگه می گوید سلاح سنگین ندارند بهرحال در 650 مایل جبهه نوع سلاح انها متفاوت است و این خود عدم توازن تسلیحاتی است. نیروهای پیاده نظام پیشمرگه در سالهای 1960-1970-1980 تجربه جنگ دارند . اما از سال 1961 تا 1975 توسط ساواک ایران تامین نظامی شده اند. از 1980 به بعد هم توسط سپاه پاسداران ایران از جریان قیاده موقت تا پایان جنگ ایران و عراق- دیگر کردها از 1991 جنگی را نداشته اند. در سال 1996 هم جنگ برادر کشی بود که 11000 نفر قربانی گرفتو اما در این 23 سال کردها از نظر عملیاتی - جنگی خنثی بوده اند و تغییرات نظامی زیادی هم در این سالها رخ داده. از نظر جمعیتی هم نیروی پیشمرگه کاهش داشته و نیروی جوان هم اگر به میدان آمده تجربه جنگ ندارد و آمورش نظامی درست هم ندیده. آمریکا بیشتر ارتش ملی عراق را آموزش داد و سرمایه گذاری اش در این قسمت بود. خواست که کردها بیشتر مدافع مرزها باشند که البته در این راستا هم کردها با مرز ایران و ترکیه از روابط امنیتی - نظامی با سازمان های اطلاعات و امنیت ترکیه و ایران برخورداند. بنابراین پیشمرگه تکامل نیافته و تخصص و مهارت ارتش مرکزی را هم ندارد. بیشتر در این 20 سال یا در حال استراحت بوده و یا دلخوش به افتخارات گذشته و جنگ های قدیمی. بنابراین در رویارویی با اولین جنگ روحیه اش را از دست داد و اعتماد به نفسش را. بهبود قابلیت نظامی و افزایش تحرک پیشمرگه هم در کوتاه مدت محال است. .... اکنون نیروهای پ ک ک که در میان اکثر نیروهای کردی از آموزش نظامی سیستماتیک بهتری برخوردار بوده اند و سالها با فلسطینی ها رابطه نظامی - امنیتی داشته اند شاید بتوان گفت که امروزه در کردستان عراق بیشتر و موثر تر برابر داعش می جنگند. اما بهرحال کشورهای کمک کننده نیروی متخصص نظامی هم در اختیار کردها قرار داده اند.
اما موضوع تسلیح نیروهای پیشمرگه هم خود بعدا نه تنها مفید فایده نیست بلکه ایجاد مشکل خواهد کرد . ممکن ایجاد بحران کند.خصوصا دعوای آتی پ ک ک و حزب بارزانی دور از ذهن نیست.
ناگفته نماند که کردهای ایرانی هم بیشتر برای نمایش سیاسی و خودنمایی بود وگرنه از نظر تسلیحاتی و نیروی جنگی ماهر که چیزی ندارند. با کدام سلاح می جنگند؟ در سال 1979 که برخی اسلحه های پادگان های ایران را غنیمت گرفتند. تا سالهای 1988 هم که حزب بعث و حکومت مرکزی عراق ممکن است یک سری سلاح های سبک در اختیار آنها گذاشته باشد. آموزش نظامی حرفه ای هم ندیده اند نیروهای مسلح ایشان بالای 50-60 سال سن دارند.. از سال 1991 بعد از تشکیل اقلیم کردستان عراق به کمک آمریکا و سپاه پاسداران - اکثر این احزاب مانند حزب دمکرات و کومله و ... بخاطر حفظ روابط دیپلماتیک اقلیم کردستان، اجازه استفاده از سلاح را هم ندارند. با برنو هم که نمی شود به جنگ داعش رفت ! حالا ماهیانه برای امرار معیشت و گذران زندگی، چیزی از بارزانی دریافت می کنند. تشکر بارزانی از ایران و دیدار وی با مقامات ایرانی طبعا روشنگر و موید این مطلب است که طبعا بنا به قراردادهای امنیتی - نظامی - اقتصادی با ایران ، اجازه تحرکی به این 2-3 سازمان کرد ایرانی نخواهند داد. این ها هم تاثیر و پایگاهی در جامعه نسل جدید مناطق کردنشین ایران ندارند حالا چند تا مصاحبه در رسانه های فارسی خارج از کشور یا داد و قال رسانه ای به زبان کردی، چیزی را از صورت مساله پاک نمی کند. این ها تفکرات تجزیه طلبی دارند و سالها همکار بعث و ضد آب و خاک و مردمان ایران بوده اند، یک شبه هم دمکرات و لیبرال و آزادیخواه شده اند، آن دیگر بحث دیگری است. اما واقعیت این است که محلی از اعراب ندارند.
در ایران از دوران نادرشاه به بعد، کردها بارها و بارها در مصالح و منافع کشور همراه حکومت مرکزی بوده اند و هر گروهی هم دست به سلاح برده و از حکومت مرکزی رویگردان شده، چندان اقبال و استقبال عمومی نیافته و مردمان مناطق کردنشین بسیار عقلانیت و خرد سیاسی پیشرفته تری داشته اند و سازمان ها و نهادهای سیاسی دور از وطن هم نتوانسته اند خود را عین کرد و کردستان بنامند و خود را نمایندگان کل جامعه کردستان بنامند و همراهی و جانفدایی کردهای ایران در ایام جنگ ایران و عراق هم خود شاهد این مدعاست.
سانسور خبرها در کردستان عراق بیداد می کند. پ ک ک و اتحادیه میهنی - تبلیغات ضعیف دارند . خصوصا مرکز الاعلام یکیتی که کلا خنثی است. فیس بوک و چند سایت خبری هم در اقلیم بسته شده و اخبار بشدت سانسور میشود. اخبار بصورت برنامه ریزی شده پخش می شود. خبرهای منتشره گاها نوعی پروپاگاندای اقلیم است . سیاست امنیتی ترکیه قطع شریان کردهای سوریه بود و شاید زمینه تسلیم شنگال و ... هم در راستای همین سیاست بود تا داعش علیه نیروهای وابسته به پ ک ک از آن سود جوید و بر کردستان مسلط باشد. هنوز هم اوضاع مردم شنگال هم بسیار وخیم و نگران کننده میباشد. اما همکاری تنگاتنگ اتحادیه میهنی کردستان عراق و پ ک ک ، داعش را از پیشروی بیشتر در کردستان عراق زمین گیر کرد.
متاسفانه بارزانی مناطق مورد منازعه با دولت مرکزی را با نیروی پیشمرگه تصرف کرد اما در یک شبانه روز بدون شلیک یک فشنگ این ها را ترک کرد و تسلیم داعش شد و هزاران کرد در معرض نابودی قرار گرفتند.... فرارعلنی و غیر قابل انکار نیروهای نظامی - امنیتی بارزانی از جبهه جنگ موجب شد تا شهر بدون جنگ - بنا به برنامه ای از پیش تعیین شده - تسلیم داعش شود. و اوضاع مردم شنگال هم بسیار وخیم و نگران کننده میباشد. متاسفانه سانسور خبر، موجب خلق خبر تصنعی شده. نیروهای بارزانی هم سعی میکنند با پروپاگاندای خبری، خود را قهرمان میدان جنگ معرفی کنند؛ در حالی که واقعیتها چیز دیگریست. دهها هزار تن بدون خوراک و آب در کوهها و دشتها سرگردان بودند . اگر از این واقعه اسفبار جلوگیری نشود، بیماریها شیوع خواهد کرد. شمار زیادی از زنان هم یا مورد تجاوز قرار گرفته اند یا کشته شده و یا خودکشی کردهاند.» و کمک ایران و آمریکا و جامعه جهانی، کمی آلام را التیام داد. اکنون هم رسانه های وابسته به جریان بارزانی خاص سعی دارند که مشکلات و خلا ها را با جنگ رسانه ای بپوشانند . اما یک ژنوساید در میان مردمان " مسیحی - ایزدی - کرد" د رعراق خلق شده و این شکست و فاجعه را باید بررسی کرد و سران مقصر را به دادگاهی بین المللی کشانید. اما متاسفانه فعلا بازی تبلیغاتی و خود مطرح کردن است.
همانطور که گفتم : جناب فواد معصوم شخصی دوستدار ایران و ایرانی و دارای حکمت و درایت سیاسی است و آشنایی خاصی به موضوع خاورمیانه دارد و رابطه ای تنگاتنگ با ایران داشته است و به نفع کردها شد که برهم صالح بر ان کرسی تکیه نزد و این نشانه عقلانیت درست هیرو ابراهیم احمد و مام جلال و برخی از اعضای اتحادیه میهنی کردستان عراق بود. در ماجراهای مالکی با بارزانی؛ بهرحال وزیران ابزاری در دست رئیس اقلیم بودند و هر از گاهی مثل محصل از مدرسه فراخوانده می شدند و این بیانگر منطق سیاسی عقلانی نیست و کردها اکثر پست ها را از کابینه از دست دادند و بارزانی دارای 2 پست کلیدی در کابینه است و مابقی احزاب کردستان هم سهمی کوچک و غیرقابل توجه دارند اما در کل حضور فواد معصوم در آن کرسی، کمی مایه آرامش است و قطعا اولین سفرهای وی نیویورک و تهران خواهند بود و دکتر لطیف رشید مشاور حاذق و لایق وی نیز همراهی خواهد کرد.
به نظرم در دوران
مالکی کردها وضعیت سیاسی بهتری داشتند و سیاست های غلط ریاست اقلیم باعث فدا کردن
حق کردها شدند. که امید است ریاست جمهوری کُرد فعلی بتواند آن خلا را رفع کند.
مصاحبه کننده : مهدی الیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مثل همیشه پر از نکات محرمانه و ریز بینی خاص.
واقعا آفرین که دورنگی و 7 خالی بارزانی و قبیله اش رو به همه نشان دادی
از فحش های آنها هم در تلویزیون حزب دمکرات - مانند علی عونی و .... - نهراس که این ها معلوم است چه کسانی هستند
امیدوارم که نکته زیر تصحیح بشود:
تا سال 1991 خانواده بارزانی ها میهمان ایران بودند و عاقبت که اقلیم کردستان ایران تاسیس شد، توسط سردار ایرج مسجدی، دستش را گرفتند و به کردستان عراق بازگرداندند.
فکرمیکنم که منظورتان از«اقلیم کردستان ایران» همان «اقلیم کردستان عراق» باشد.
حتمالا اشتباه تایپی بوده
هههههههه / عالی بود !!!
دعوای آتی پ ک ک و حزب بارزانی دور از ذهن نیست.
سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرین شکند. قیمت سنگ نیفزاید و زر کم
چرخش دوباره مبارك!!!!
مگرچندساله نميگم خيلي بجناب بارزانيتون خوشبين نباشين؟؟!!!
كاشكي چند شب پيش برنامه خبري وتبليغات صهيونيستي ازپيش تعيين شده در مورد چگونگي رفاه و تأمين زندگي رؤيايي قبايل و عشايرمهاجركُرد در اسراييل را مي ديديد كه از تلوزيون پارتي و كردستان تي وي پخش نمودند!!!!!
اونوقت بيشتر مي فهميديد كه بارزاني كيه؟! و چكاره س؟!
حيف كه خيلي دوستتون دارم وإلا جوابم يه چيزاي ديگه بود!!!!!
آخه دربين شما كسي نيست از خودش بپرسه كه:
اولاً- مگر قبيله بارزاني اصالتاً كُرد هستن يا هندي الاصل؟!!!!!
دوماً- با يك جستجوي ساده در اينترنت مي توان چقدر از مدارك و اسناد و عكسهاي بارزاني و بارزانيها را در همكاري با سران منحوس اسراييل بدست آورد؟!!!!!!!!
سوماً- چرا سيستمهاي امنيتي شباهت وبرنامه ريزي موضوع نسل كُشي تصنعي و آوارگي هاي بيمورد همه كٰردهاي بيچاره را در سالهاي 91 و همين مردم شنگال مظلوم در سال 2014 را با سناريوهاي تقلبي هولوكاست و آمار دروغين كشتار يهوديان مقايسه و افشاگري و رسوا سازي نمينمايند؟!!!!!!!!!!
هميشه در ذهن ناقصم از بعضي مسئولين كم كار و بيخيال ميپرسم كه:
س- درباره آينده بارزاني منتظر چي هستيد؟؟؟؟؟؟،
از شما بارزانی چی های روان پریش و خونریز توقعی بیش ازین نیست
بفرمائید راه باز و جاده دراز
متوهم شود و بگوید کردستان بزرگ ؟
یا بگوید قاسملو پیغمبر آشتی ؟
یا بیاید در ظاهر دشمن ایران باشد و در پنهان زبان مداحی بگشاید ؟
یا قربان صدقه بارزانی شود؟