محمدحسین رجبی دوانی مدرک دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی را از دانشگاه تهران گرفت. نام محمدحسین رجبی دوانی به عنوان یک پژوهشگر تاریخ اسلام، برجسته است. درباره برخی از موضوعات مربوط به زندگی و دوران امام رضا(ع) و ارتباط آنها با عصر حاضر با وی به گفتوگو نشستیم که مشروح آن در دو بخش منتشر خواهد شد. امروز که مصادف با میلاد امام رضا(ع) است، بخش نخست این گفتوگو منتشر میشود:
*آقای رجبی، قصد ما این است که در بخش نخست درباره جایگاه علمی امام رضا(ع) صحبت بفرمائید. حضرت امام رضا(ع) را عالم آل محمد(ص) خوانده اند، به نظر حقیر این نیاز به تبیین دارد. چون اگر چه همه حضرات معصومین(ع) عالم هستند و از علم الهی برخوردارند، اما در ذهن عموم ما نقش بسته است که عالمان اهل بیت(ع) امام باقر(ع) و امام صادق(ع) هستند؛ با وجود این چرا امام رضا(ع) را عالم آل محمد(ص) میگویند؟ این در حالی است که کمتر از جایگاه علمی ایشان سخن به میان میآید و مقام علمی امام رضا لااقل در نسبت به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) کمتر مورد پرداخت قرار گرفته است!
همانطور که خودتان اشاره کردید همه ائمه ما عالم آل محمد(ص) هستند، هما آنها در زمان امامت خودشان اعلم بر تمام مردم و علما بودند؛ منتها امام باقر(ع) و امام صادق(ع) از این جهت بیشتر جلوه کردند که آن بزرگواران به خاطر موقعیت و شرایطی که برایشان فراهم شد، توانستند اصول و مبانی مذهب شیعه را در حوزههای فقهی، کلامی و اخلاقی بیش از سایر امامان(ع) تبیین کنند. به خصوص امام صادق(ع) که اصلا مذهب ما به نام مقدس آن حضرت «جعفری» هم خوانده میشود.
اما این به معنای آن نیست که سایر ائمه(ع) ما علمشان مانند علم این دو بزرگوار نبود، نه. در زمان امام رضا(ع) شیعه در عرصه فقه و کلام و عقاید و اخلاق مبانیاش کاملا مشخص بود و امام رضا(ع) در آن عرصه لازم نبود زحمت چندانی داشته باشند، مگر در موارد رفع و رجوع سوالاتِ سائلان و پرسشگران و علمای شیعه.
اما درباره لقب عالم آل محمد(ع)، باید بدانیم که این لقب را پیشاپیش پیغمبر اسلام(ص) به امام رضا(ع) داده بودند، همانطور که پیامبر(ص) لقب «باقرالعلوم» را برای امام پنجم ما تعیین کرده بودند. امام صادق(ع) یعنی جد امام رضا(ع) هم بشارت داده بودند به امام کاظم(ع) که «عالم آل محمد (ص) از صلب توست و فرزند تو خواهد بود».
اما گذشته از اینکه این لقب پیشاپیش به امام رضا (ع) داده شده بود، به خاطر شرایطی که برای امام رضا(ع) پیش آمد و آوردن آن حضرت به مرو، مرکز خلافت مامون و مناظرات و مباحثات گسترده و بیسابقه که مامون با حضور علمای بزرگ فرق گوناگون ترتیب داد، برای امام رضا(ع) تثبیت شد؛ این علمایی که به دربار مامون آمدند هم مسلمانان از فرقههای مختلف کلامی و فقهی مختلف اهل تسنن بودند و هم علمای ادیان دیگر از یهود و نصاری گرفته تا زرتشتیها و ... . همه اینها را در محضر امام رضا(ع) جمع کردند و در زمینههای مختلف، پرسشهای متعدد از امام(ع) به عمل آمد و آن علما دیدند که امام رضا(ع) انجیل را به متن اصلی، بهتر از برجستهترین علمای مسیحی زمانشان میدانند؛ آنها دیدند اما(ع) کتاب یهود را به مراتب دقیقتر و عمیقتر از خود علمای بزرگ یهود به زبان خود یهودیان میدانند. یا مثلا وقتی حضرت با بزرگ زرتشتیان بحث کردند، امام بحثها و سوالات آنها را هم به خوبی پاسخ دادند. این برای اولین بار بود که یکی از امامان ما در یک فضای گسترده علمی، آن هم نه فقط با حضور فرقههای مسلمانان، بلکه با نمایندگان ادیان و مذاهب گوناگون در مسائل مختلف بحث کردند و عظمت علمی امام(ع) برای همه آنها آشکار شد.
وقتی ما میبینیم که «جاسلیق» بزرگ مسیحیان زمان، وقتی تسلط عمیق و عجیب امام رضا(ع) بر انجیل را میبیند به خصوص که برای آنها ثابت کرد که انجیل واقعی را تحریف کردهاند و آن 4 فردی که اناجیل اربعه امروز به نام آنها خوانده میشود، آنها جعل کننده در انجیل بودند، این جاسلیق بیهوش و مدهوش بر زمین افتاد. انعکاس گسترده این مسئله نشان داد علمی را که خداوند در این خاندان قرار داده یک علم فوقالعاده و ماوراء آنچیزی است که دانشمندان زمانه به آن دست پیدا میکنند. این هم مزید بر علت شد که امام رضا(ع) را عالم آل محمد(ص) بخوانند.
*امام رضا(ع) در آن زمان مناظرات علمی را مدیریت کردهاند که هم محتوا و هم روش بحث در آنها میتواند بسیاری از شبهات امروزی را هم حل کند و همچنین درسهای بزرگی برای ما در خصوص چگونگی گفتوگو، پرسمانهای عقیدتی، مناظرات و مذاکرات و ... داشته باشد. به نظر شما تاثیر فرهنگی مناظرات امام رضا(ع) که هم در حوزههای علمی بوده و هم به عرصههای دینی و اعتقادی مربوط میشده است در زمانه ما چیست؟ این سوال از این جهت مهم است که فرهنگی و مقوله ای که امروزه با عنوان کرسی های آزاداندیشی توسط رهبری تاکید شده است توضیح دهید. ثانیا نکته یا نکات برجسته ای که در مواجهه فرهنگی و فکری حضرت امام رضا با پیروان ادیان دیگر در دل این مناظرات وجود دارد و می تواند برای مخاطب یک رسانه جمعی مفید باشد، ذکر بفرمائید؟
البته بحث مناظره با پیروان مکاتب و نحلههای فکری گوناگون و فرقههای مختلف مسلمان اختصاص به امام رضا(ع) ندارد، بله قبل از آن حضرت، امام باقر(ع) و بویژه امام صادق(ع) از این موارد فراوان داشتند. و این هم جالب است که در سیره این 3 امام بزرگوار داریم که بدون تعصب و بدون برخورد تند و از روی خشم و کینه و نفرت به خاطر عدم تطابق اعتقادات طرف مقابل با خودشان، حتی در مکانهای مقدسی مثل مسجد الحرام و مسجد النبی(ص)، با ملحدان یعنی منکران وحی و نبوت و مبدا و معاد هم مینشستند و بحث علمی میکردند و طبیعتا هم در این مباحث پیروزی با امامان ما بوده است.
امام رضا(ع) هم البته نه در دوران حضورشان در مدینه، بلکه عمدتا مناظرات حضرت در زمان حضور ایشان در مرو و به هنگام ولیعهدی اتفاق افتاده است. این دوره اگر چه زمان زیادی نبوده اما برکات فراوانی داشت. حضرت در این مناظرات که به درخواست خلیفه انجام میشد - و مامون خودش آدمی عالم و دوستدار علم بود و از بحثهای علمی استقبال میکرد - حالا انگیزه مامون هر چه بود، این فایده بزرگ را داشت که ترتیب دادن این مناظرات هم علم بیپایان امام(ع) را برای نه تنها مسلمانان بلکه برای پیروان ادیان گوناگون و نحلهها فکری مختلف اثبات کرد و همه در برابر این دریای بیکران علم سر تعظیم فرود آوردند. از سوی دیگر هم شیوه و روش عملی امام(ع) در گفتوگو و مناظره را برای همه نشان داد. یعنی امام در کمال احترام و با استدلالهای محکم و عقلی که طرف مقابل هم اصول این استدلالها را میپذیرفت با آنها بحث و مناظره کرد و آنها را مجاب کرد و آنها در برابر منطق نیرومند امام(ع) تسلیم شدند. به طوری که طرفین مناظره با امام(ع) همه اشاره کردند که حق و حقیقت همانی است که امام رضا(ع) مطرح میکنند.
از این جهت امام رضا(ع) برای ما یک روش مطلوب و موثر و پویا را در مباحث علمی به یادگار گذاشتند که ما میتوانیم با بهرهگرفتن از این روش زیبای امام(ع) به محافل علمی خودمان و به گسترش تبادلات فکری خودمان رونق بدهیم و هم با تهدیداتی که اعتقادات جوانان ما را هدف قرار داده، مقابله کنیم، بدون اینکه بخواهد به تعصب و خشم و کینه و نفرت پرداخته یا دامن زده شود. میشود در یک فضای سالم و باز و آرام و با تاسی به شیوه امام رضا(ع) در مقابل این تهدیدات و بحثهای چالشی و شبههافکنیها و تردیدافکنی به میدان آمد و آنها را به خوبی پاسخ داد.
*نکته اینجاست که از جهات بسیاری ما امروز نیازمند این مناظرات و کرسیهای گفتوگو هستیم، بویژه با تاکیدی که رهبر انقلاب بر موضوع «کرسیهای آزاداندیشی» دارند. به نظر من این یک ضرورت است که ما هم با همان روش علمی و منطقی بین مکاتب و نحلههای فکری مناظراتی برگزار کنیم و اگر مدعی قوت و استحکام منطق اسلامی هستیم در برابر شبههها و تردیدهایی که در فضای اعتقادی مطرح میشود پاسخ دهیم! به نظر میرسد اتفاقا این میتواند به صدور آموزههای معرفتی و اعتقادی اسلام به خارج از جهان اسلام بیانجامد که ما مدتهاست به دنبال آن هستیم. نظر شما در این باره چیست؟
من معتقدم خود رهبریِ معظم (حفظه الله) که شاگرد مکتب اهل بیت(ع) و بویژه امام رضا(ع) هستند، اصلا در طرح مبحث «کرسیهای آزاداندیشی» از روش ذوات مقدس اهل بیت(ع) و بویژه امام رضا(ع) الگو گرفتهاند. یعنی ایشان با دقتی که من در بسیاری از فرمایشات معظم له داشتم، برایم این یقین پدید آمده که بحثهای اساسی و محوری و راهگشایی که ایشان مطرح میفرمایند همه بر مبنای تعالیم قرآنی یا سیره پاک اهل بیت(ع) است. خود معظم له این درس را به خوبی فرا گرفتهاند و سعی در پیاده کردنش دارند. منتها این متولیات امر هستند که به درستی رهنمودهای معظم له را نگرفتند و در مقام اجرا موفق نبودهاند. اگر با همین نکته که اشاره کردیم، یعنی با درس گرفتن از روش و سیره امامانمان به خصوص امام رضا(ع) که نمونه وسیعتری از این مناظرات و بحثها و کرسیهای آزاداندیشی را از خودشان به یادگار گذاشتند، روشی را تنظیم کنیم و اجرا کنیم به آن هدف مقدس که شما اشاره میکنید نائل خواهیم شد.
*چرا این اتفاق، در زمان ما نمیافتد؟ درست است که زمانه و زمینه امروز تفاوتهای بسیاری با آن زمان دارد و ما هم امروز شخصی مانند امام رضا(ع) را نداریم، همه اینها هست ولی به نظر شما آیا ایجاد چنین کرسیهایی در زمانه ما امکان تحقق ندارند؟
ببینید در عهد امام رضا(ع) افراد به دنبال تخریب و مچگیری و زدودن اعتقادات مردم نبودند. یک عده از افراد و جریانهای الحادی بودند که طرز تفکرشان این بود و دنبال این نبودند که مسلمانان را از راه خارج کنند و آن طرز تفکرشان را حاکم کنند و بگویند اصل این است که ما میگوئیم. لذا مناظرات جنبه امنیتی و سیاسی پیدا نمیکرد.
اگر چه مثلا در یک دورهای پیش از امام رضا(ع) در زمان مهدی عباسی در عهد امامت امام کاظم(ع) چنین فضایی ایجاد شد و مهدی عباسی به شدت با جریانی که «زنادقه» میخواندند برخورد کرد و به آن جنبه سیاسی و امنیتی داد. یعنی کسانی که طرز تفکری سوای اعتقادات حاکمیت اهل تسنن داشتند و ممکن بود با اعتقادات آنها ناسازگار باشد، همه را به اتهام زندیق بودن قلع و قمح کردند و دست به کشتار آنها زدند. اما در زمان امام رضا(ع) نداریم که آن جنبهها وجود داشته باشد و لذا آنها میآمدند و صحبت میکردند و تسلیم منطق نیرومند امام(ع) میشدند.
اما امروزه خیلی از این تردیدها و شبههافکنیها جنبه سیاسی و امنیتی دارد. یعنی برای این نیست که سوالی در ذهن آنها هست و یک دستاوردی برای آنها ایجاد شده که میخواهند بر مبنای اصولی که دارند بیایند فکر خودشان را تبیین کنند. بلکه برای تخریب جوانان ما و زیرآب زدن اعتقادات آنها است. هدف از شبههافکنی کسب علم و روشن شدن مجهولات نیست، بلکه به جنگ اعتقادات میآیند با انگیزههای سیاسی و استعماری. اینجا مقداری متفاوت است.
ضمن اینکه خیلی از اینها خودشان حاضر نیستند بیایند در یک فضای علمی و آرام و منطقی، اصول و مبانی خودشان را مطرح کنند و اگر ایراد یا شبههای نسبت به اعتقادات ما دارند آنها را طرح کنند و بخواهند یا ما را قانع کنند و یا خودشان قانع بشوند، بلکه بنای آنها تخریب است و یک طرفه از طریق سایتها و ماهوارههاشان وارد گود میشوند و چون کسی هم مقابلشان نیست یک جانبه میتازند. به نظر من با اینها باید با همان روش خودشان روبرو شد. یعنی ما هم باید از طریق سایتها و شبکههای ماهوارهای با بهرهگیری از عالمان برجسته و اهل فکر این موشبهات را قوی پاسخ بدهیم و به عنوان نشان دادن قدرت برتر علمی خودمان دعوت به مناظره کنیم. باید به آنها بگوئیم که چرا یک طرفه پیش میروید بیایید این را در یک جای بیطرف مطرح کنید تا پاسخ بشنوید. اگر انگیزهها واقعا انگیزه علمی است بیایند در ایران و در یک محیط به دور از فضای تخریبی و فضای نامساعد از نظر علمی و فضایی که بخواهد جو سیاسی بر آن غالب باشد، بنشینند و بحث کنند و مانند همان مناظراتی در محضر امام رضا(ع) برگزار میشده پاسخها ارائه شود. اما همانطور که گفتم در اینجا چون جنبههای سیاسی و امنیتی غلبه پیدا کرده یک مقداری فضا متفاوت است.
اما به هر حال در بحث از امکان آن باید بگویم که میتوانیم این کار را بکنیم و این هم بر عهده حوزههای علمیه و دانشگاههای ما است. حوزهها و دانشگاهها میتوانند در راستای اجرای رهنمودهای حضرت آقا این مناظرات را ترتیب بدهند. چون در هر صورت این شبههها و تردیدافکنیها با هر انگیزهای هم که باشد، الان در جامعه ما مطرح میشود و اگر بی پاسخ بماند طبیعتا جوانی که مطالعه کافی ندارد، وقتی این شبههها را میشنود و از این طرف هم پاسخ نمیگیرد، اگر ایمان مستحکمی نداشته باشد، در معرض تهدید و آسیب اعتقادی جدی است.
این وظیفه متولیان امر و مسئولان فرهنگی است که بیایند به عرصه و با علم به انگیزههای تردیدافکنان و چالشهایی که در حوزههای فکری و اعتقادی مطرح میکنند، با تاسی به شیوه ائمه و بویژه امام رضا(ع) مقابله کنند و ان شاء الله میتوانند موفق هم باشند.
*آقای رجبی تاثیر و نقش امام رضا(ع) در رشد علم در فضای فرهنگی ایران را چطور میبینید؟ چون به نظر میرسد حضور ایشان در ایران چه در زمان حیاتشان و چه بعد از شهادتشان و زمانی که شهر مشهد به برکت حضور مرقد ایشان به یکی از حوزه های بزرگ علمی در جهان اسلام تبدیل شد تاثیر زیادی در رشد علمی و فرهنگی ما داشته است. نظر شما در این باره چیست؟
ما برکات فراوانی را از حضور متبرک امام رضا(ع) در ایران، هم در حیات حضرت و هم پس از شهادت ایشان مشاهده میکنیم. به ترتیبی که میتوان آنها را به برکات و آثار کوتاه مدت و دراز مدت تقسیم کرد.
یکی از آثار کوتاه مدت که به حیات آن حضرت مربوط میشود، پدید آمدن قشر بزرگی از شاگردان و اصحاب و راویان حدیث امام رضا(ع) در ایران است که تا قبل از آن، ما سابقه چنین چیزی را در ایران نداشتیم. بعد از حضور امام رضا(ع) با وجود همه محدودیتهایی که مامون برای مراودات و ارتباطات امام(ع) با دیگران برقرار کرده بود، میبینیم که خیلیها خدمت امام(ع) مشرف میشوند، از امام(ع) درس میگیرند و حدیث میشنوند و جزء روات احادیث امام رضا(ع) به شمار میآیند که قبل از آن چنین نبود.
ما روایان حدیث زیادی را میبینیم که نسبتهایشان به شهرهای مختلف ایران برمیگردد، مثلا بلخی، نیشابوری، هراتی، قمی، مروی، همدانی، نهاوندی، خراسانی، گرگانی و... اسامی روات حدیث با این تعابیر زیاد میبینیم و همه اینها نشان میدهد که از وقتی امام رضا(ع) وارد ایران شدند، جویندگان علم و دانش و ارادتمندان اهلبیت(ع) گرد شمع وجود امام(ع) جمع شدند و این یک مورد مهم است.
دوم اینکه شهر طوس که وجود مبارک امام رضا در قریه سناباد آن دفن شد، تا پیش از دفن پیکر مقدس امام رضا(ع) این شهر یک شهر سنی نشین شناخته میشد و ما شیعهای در طوس سراغ نداشتیم. اما به برکت وجود پیکر مقدس امام رضا(ع) در این منطقه به سرعت طوس، تبدیل به یک شهر بزرگ عالمپرور شیعی میشود و علمای بزرگ و برجستهای از طوس برمیخیزند. همین قضیه را برای نیشابور هم داریم. در زمان امام رضا(ع)، نیشابور بعد از بغداد، بزرگترین مرکز حدیثی عالم تسنن بود و آن استقبال پرشکوهی که از امام رضا(ع) هنگام عبور از نیشابور به عمل آمد و داستان حدیث «سلسله الذهب» را که حضرت فرمودند، یک شیعه هم در بین آن راویان حدیث نبود، همه سنی بودند که برآورد کردهاند حدود 24 هزار نفر راوی بودند. اما نیشابور هم به برکت همین عبور امام(ع) و دیدن جمال آن حضرت و آشنا شدن، ولو موقتی و اندک با فضائل امام(ع)، همین نیشابور به عنوان یکی از پایگاههای شیعه مطرح میشود و علمای برجستهای از این منطقه برمیخیزند که هم جزء اصحاب ائمه(ع) بعدی ما هستند و هم در عصر غیبت علمای بزرگی از این منطقه برخاستهاند و نیشابور هم از انحصار دانشمندان عامه بیرون آمد. اینها مواردی است که در همان زمان حیات امام(ع) و اندکی بعد از شهادت حضرت صورت گرفت.
اما در طول تاریخ پس از شهادت آن بزرگوار، میبینیم که برکات علمی آن حضرت آشنایی بیش از پیش مردم با ساحت مقدس اهل بیت(ع) اتفاق میافتد. چون ایرانیها بر خلاف عربهای حجاز و عراق که دسترسی مستقیم به اهل بیت(ع) داشتند، - به جز آنهایی که سفر حج پیش میآید - برایشان مقدور نبود که از نزدیک به ساحت اهل بیت(ع) بتوانند علم و شناخت پیدا کنند. اما حضور امام رضا(ع) در ایران و به تبع آن مهاجرت گسترده علویان و اولاد رسول الله(ص) به ایران موجب شد که مردم ایران با معارف اهل بیت(ع) آشنا بشوند و حقیقت اهل بیت(ع) را بشناسند؛ لذا میبینیم از برکات حضور امام رضا(ع) گسترش مذهب حقه شیعه در ایران است و حتی تا پیش از ظهور صفویه و رسمیت یافتن مذهب شیعه در ایران، بخشهای عظیمی از ایران به تشیع گرویده بوده است.
*اسناد یا کتابهای تاریخی وجود دارد که به این امر اذعان کنند و مثلا آمار و ارقامی از شیعیان و اهل تسنن ایران در دورههای مختلف را بیان کرده باشند؟
ما منبعی داریم به نام کتاب «النقض» متعلق به یکی از علمای بزرگ شیعه در قرم ششم «ملا عبدالجلیل قزوینی رازی». ایشان در عهد سلجوقیان زندگی میکرده است. این بزرگوار یک گزارش دقیق و رزشمندی از ترویج مذهب شیعه و پراکندگی پیروان این مکتب در سرزمینهای مختلف به خصوص در ایران ارائه میکند که من معتقدم اگر نظام آمارگیری در آن زمان وجود داشت و آمار صحیحی ارائه میشد، ما میفهمیدیم که چه بسا پیش از ظهور صفویه هم بخش اعظم ایران شیعه شده بوده است. اینها همه از برکات حضور امام رضا(ع) در ایران است.
از سوی دیگر شما ببینید حضرت مععصومه(س) که مرقد مطهرشان در شهر مقدس قم پایگاه بزرگ علمی عالم اسلام و شیعه شده و پایگاه عظیم مرجعیت و روحانیت و فقهای آل محمد(ص) است، به برکت حضور امام رضا(ع) اینگونه شده است. یعنی اگر امام(ع) به ایران نیامده بودند، حضرت معصومه(س) هم به قم نمیآمدند و قم یک پایگاه علمی نمیشد. چون ایشان برای پیوستن به برادر بزرگوارشان به ایران سفر کردند ولی در ساوه بیمار شدند و فرمودند مرا به قم ببرید و مرا در آنجا دفن کنید. اگر چه قم پیش از حضور حضرت معصومه(س) شیعه بوده است ولی به برکت دفن پیکر مقدس حضرت معصومه(س) در آنجاست که قم حرم اهل بیت(ع) و پایگاه عظیم علمی ایران میشود. خود حضور حضرت معصومه(س) از برکات حضور امام رضا(ع) در ایران است.
یک نکته دیگر هم که باز میشود از برکات حضور امام رضا در ایران مطرح کرد این است که اگر چه تا مدتهای مدید اکثریت علمایی که در ایران حضور دارند، عالمان اهل تسنن هستند، ولی برعکس مناطق دیگر عالَم تسنن، در آنجا ما عقلگرایان را در عرصه علمی به آن صورت نمیبینیم و اگر هم وجود دارند، تحت تعقیب و فشار هستند؛ چون آن دیدگاه قشری اهل حدیثی که بر مراکز علمی اهل تسنن حاکم شده بود، جلوی تفکر و دخالت عقل در مسائل دینی را میگرفت. اما این وضعیت در ایران و در بین عالمان سنی ایران وجود نداشت. این امر به برکت همان حضور امام رضا(ع) و انعکاس گسترده آن مناظرات و بحثهای علمی امام رضا(ع) است که این وضع را در ایران پدید آورد؛ البته محدودیتهای شرعی توسط عالمان متولی مذهب تسنن برای آنها هم وجود داشت ولی هرگز چراغ علم کلام و فلسفه اسلامی و علم اصول فقه در عالمان اهل تسنن ایران تا پیش از ظهور صفویه خاموش نشد و من این را از برکات همان بحثهای عالمانه و بحثهایی که برمبنای استدلالهای عقلی وسیع امام رضا(ع) صورت گرفت، میدانم که آثار خود را در این سرزمین باقی گذاشت و این برخلاف روند نقاط دیگر عالم اسلام است.
و نکته آخری که میتوان در این بخش به آن پرداخت این است که از برکات عظیم حضور امام رضا(ع) در ایران موقوفات فراوانی است که به ساحت مقدس حضرت ایشان تقدیم شد و در این موقوفات ما خیلی موارد را میبینیم که جنبه علمی دارند. مثلا ساختن مدارسی وقف آستان قدس امام رضا(ع) و یا کتابخانههای معظم و برجسته و عظیمی که وقف امام رضا(ع) شد و این کتابخانهها خود پشتوانه گسترش مباحث گوناگون علمی این سرزمین و در حقیقت جهان اسلام شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com