کد خبر: ۲۱۶۱۱۲
تاریخ انتشار:
«نوشدارو بعد از مرگ سهراب نشود»

دیدار با هنرمندی که آلزایمر هم رادیو را از یادش نبرد

«همیشه به رادیو اشتیاق و علاقه داشتم. عاشقِ رادیو و تلویزیون بودن، کارهرکسی نیست»
دیدار با هنرمندی که آلزایمر هم رادیو را از یادش نبرد

گروه سینما و تلویزیون،  «همیشه به رادیو اشتیاق و علاقه داشتم. عاشقِ رادیو و تلویزیون بودن، کارهرکسی نیست»

به گزارش بولتن نیوز، در گوشه‌ای از این شهر در میان هزاران هنرمند، کسی هست که اگر چه حافظه‌اش را از دست داده، اما میان این همه فراموشی یک چیز را خوب به یاد دارد: «رادیو».

او عاشق رادیوست و حالا هم که دچار فراموشی شده است، در گوشه‌ای از تهران در یک آسایشگاه بستری شده و تنها از رادیو یاد می‌کند.

 صمد پل سنگی، بازیگر نمایش‌های رادیویی است که سال‌ها در این عرصه فعالیت کرده است و اکنون حدود سه سال است که از بیماری آلزایمر رنج می‌برد و هر روزی که سپری می‌شود بر شدت بیماری‌اش افزوده می‌شود.

به گفته‌ همسرش اواخر خرداد ماه به دلیل عفونت در مجاری ادراری حدود هشت روز در بیمارستان شهدای تجریش بستری شد.

***

در یک روز بهاری که پا به آسایشگاه و سپس اتاق پل‌سنگی می‌گذاریم او را می‌بینیم که روی تخت خود نشسته و از دست همسرش سیب می‌گیرد و در دهان می‌گذارد.

هر دو از ملاقاتمان خوشحال می‌شوند، روی صندلی درست مقابل پل‌سنگی می‌نشینیم و او مشتاقانه شروع به صحبت می‌کند. تُن صدایش پایین است، آرام آرام و شمرده شمرده حرف می‌زند؛ به طوری که مجبور هستی برای شنیدن صدایش به او نزدیک‌تر شوی.

بیش از 20 دقیقه با ما حرف می‌زند، از فعالیت‌هایش و از عشقش به رادیو می‌گوید.

از او می‌پرسیم که چه سالی وارد رادیو شده است و او به هزار و سیصد که می‌رسد مکث می‌کند، فکر می‌کند اما یادش نمی‌آید، همسرش به کمکش می‌آید و می‌گوید 1340.

پل‌سنگی در میان صحبت‌هایش بیان می‌کند: وقتی آدم به رادیو اُنس می‌گیرد، به این راحتی‌ها نمی‌تواند آن را رها کند.

او می‌گوید: سعی می‌کنم تا جایی که بتوانم فرد مفیدی باشم.

آنقدر عاشق رادیوست که هنوز هم تصور می‌کند در رادیو فعالیت می‌کند و از سر همین قضیه است که به ما می‌گوید چهار روز است که به خاطر تمرین نخوابیده است.

زمانی هم که ذهنش او را یاری نمی‌کند به حساب پیری‌اش می‌گذارد و می‌خندد.


دیدار با هنرمندی که آلزایمر هم رادیو را از یادش نبرد

بعد از اینکه به حرف‌هایش گوش می‌دهیم از همسرش طاهره (نسرین) کلهری می‌خواهیم که با ما گفت‌وگویی داشته باشد و او با کمال میل می‌پذیرد.

به او می‌گوییم که یک بیوگرافی از صمد پل‌سنگی برایمان بگوید چراکه در هیچ سایت اینترنتی مطلبی درباره‌ی او نیست و همسرش پاسخ می‌دهد: نامش صمد اصغرزاده پل‌سنگی است و فعالیت‌هایش در قدیم با همین عنوان بوده است، از سال 74 به بعد با اسم و فامیل صمد پل‌سنگی فعالیتش را ادامه داد، شاید همین باعث شده که فعالیت‌های قبل از انقلابش زیاد نمود پیدا نکند.

کلهری ابتدا تاکید می‌کند که هرچه می‌داند را پل‌سنگی خودش سال‌ها پیش تعریف کرده است و در معرفی پل‌سنگی و آغاز فعالیت‌هایش اینگونه می‌گوید: صمد متولد دی ماه 1323 است. از دوره‌ی دبستان فعالیت‌های هنری‌اش را آغاز کرده است و پیش از انقلاب نیز فعالیت بیشتری در این عرصه داشته است، بین سال‌های 40 تا 56 در زمینه تئاتر، رادیو و بازیگری تلویزیون فعال بوده است. او قبل از انقلاب به دلیل مسائل خانوادگی از رادیو بیرون آمد تا اینکه مجدد سال 74 به رادیو برگشت، در واقع در یک بازه‌ی زمانی 20 ساله از هنر دور بود.

صمد یکسری تئاترهای تلویزیونی نیز بین سال‌های 75 تا 80 در شبکه‌ی دو سیما بازی کرده بود و در یک دوره‌ای نیز در دوبله هم فعال بوده است، آخرین کار رادیویی او درآبان ماه 92 و یکی از نمایش‌های آقای حمید منوچهری است.


کلهری از منوچهر آذری، صدرالدین شجره، رامین پورایمان، مرحوم فرهنگ مهرپرور و ژاله علو به عنوان هم دوره‌ای‌های پل‌سنگی نام می‌برد.

همسر پل سنگی در ادامه درباره‌ی بیماری وی توضیح می‌دهد: ایشان در سال 90 یک سکته خفیف مغزی داشتند که بعد از آن کم کم فراموشی‌هایش به صورت مقطعی شروع شد تا اینکه به پزشک مراجعه کردیم، MRI که از ایشان گرفتند، گفتند قسمت جلوی مغزش دارد کوچک می‌شود و این یعنی شروع آلزایمر، سپس کم کم حالش بدتر شد و هر شوکی که به او وارد می‌شد حالش را بدتر می‌کرد.

او ادامه می‌دهد: از 25 دی ماه 92 بستری‌اش کردیم اما از دو ماه قبل از آن وضعیتش طوری بود که نمی‌شد از او در خانه مراقبت کرد. قبل از اینکه بستری‌اش کنیم با آقای دهقان‌نیری ( مدیر رادیو نمایش و رییس مرکز هنرهای نمایشی رادیو) صحبت کردم، وضعیت صمد را برای او شرح دادم، صمد به صورت برنامه‌ای در رادیو کار می‌کرد و رسمی نبود، اگر کار می‌داشت حقوق می‌گرفت، با آقای دهقان نیری صحبت کردم و گفتم که باید بستری شود، ایشان هم گفتند اگر می‌توانم خودم بستری‌اش کنم تا آنها ببینند چه می‌کنند. یک درخواست کتبی نیز به آقای دهقان نیری نوشتم.


دیدار با هنرمندی که آلزایمر هم رادیو را از یادش نبرد

کلهری اضافه می‌کند: تصمیم بر آن شد که 70 درصد هزینه آسایشگاه را مرکز بهداشت رادیو پرداخت کند در طی پیگیری‌هایی که انجام دادم به دلیل نبود بودجه کار به جایی نرسید تا اینکه یکی از دوستان به واسطه دیدن خواهر آقای تقدس نژاد (معاون اداری و مالی سازمان صداوسیما) نامه‌ای برای ایشان نوشتند، سپس با من تماس گرفتند که برای پیگیری بیشتر اقدام کنم و در نهایت هم قرار شد هر ماه 630 هزار تومان از شهریه آسایشگاه از مرداد ماه پرداخت شود.

وی ابراز می‌کند: یک مساله دیگری که وجود دارد این است که صمد از سال 86 توسط خانه رادیو بیمه شده است و چون سابقه‌اش کم است، حداقل دستمزد به او تعلق می‌گیرد، در حال حاضر نیز پرونده‌اش به کمیسون رفته است اما هنوز پرداختی انجام نشده است. خودم یک کارمند بازنشسته‌ام، یک دختر دانشجو داریم و خیلی برایمان مشکل است. هزینه آسایشگاه، ماهی یک میلیون تومان است.

دیدار با هنرمندی که آلزایمر هم رادیو را از یادش نبرد

کلهری گله کرد: سوال من این است که چرا سوابق صمد از سال 74 را برای بیمه رد نکردند و تاریخ صدور دفترچه او از سال 86 است، من به بیمه هم مراجعه کردم. مدارک پزشکی‌اش را دیدند و می‌گویند که یک نامه هم به رادیو دادند و با رادیو دوباره مکاتبه کردند ولی رادیو به بیمه جواب نداده که چطور ایشان را در سن 64 سالگی بیمه کرده است. می‌گویند چون خانه رادیو منحل شده قضیه آن بیمه فرق می‌کند و من نمی‌دانم جریان چیست چون از نظر بیمه ایشان از کار افتاده تلقی می‌شود. اگر خانه رادیو منحل شده پس چطور دفترچه برای او صادر می‌شود؟

دیدار با هنرمندی که آلزایمر هم رادیو را از یادش نبرد


از کلهری درباره‌ی ازدواجش با پل‌سنگی می‌پرسیم و او توضیح می‌دهد: همسر اول صمد فوت کرده است و از ازدواج قبلی خود یک دختر به نام طلا دارد که با هم زندگی می‌کنیم. من سال 83 با صمد ازدواج کردم دخترمان طلا 26 سال دارد و ترم آخر کارشناسی ارشد رشته تصویرسازی است.

دیدار با هنرمندی که آلزایمر هم رادیو را از یادش نبرد

او در بخش‌های پایانی گفت‌وگویش با ما از مسئولان درخواست می‌کند: می‌خواهم برای من مشخص شود اگر صمد بیمه است آیا ما می‌توانیم از مزایای بیمه استفاده کنیم یا خیر؟ اگر خیر، به هر حال بیماری او مشخص است و آلزایمر بیماری‌ای است که همه در موردش می‌دانند. نگهداری از این بیماران خیلی سخت است به خصوص اگر بیمار مرد باشد. من با یک دختر تنها هستم، چطور می‌توانم در خانه از او نگهداری کنم؟ من دو ماه در همین وضعیت از او نگهداری کردم اما نگهداری از بیمار آلزایمری در خانه خطرناک است. من باید دائم در خانه می‌بودم و به هیچ کار دیگری نمی‌رسیدم، به همین دلیل باید در آسایشگاه بستری می‌شد هیچ راه دیگری نداشتم ولی هزینه‌ی اینجا سنگین است، ماهی نزدیک به یک میلیون شهریه آسایشگاه است. چند ماه است که من ایشان را بستری کردم بدون هیچ کمکی. 


دیدار با هنرمندی که آلزایمر هم رادیو را از یادش نبرد

همسر پل سنگی اضافه می‌کند: من بازنشسته شهرداری هستم ماهی 800 هزارتومان درآمد دارم. مشکل من مشکل مالی است اگر رادیو می‌تواند، به ما کمک کند، اگر رادیو چهار سال سوابق ایشان را پرداخت کند من می‌توانم یک مقرری برای او داشته باشم، معلوم نیست چقدر این وضعیت طول بکشد. او یک اتومبیل پراید داشت که آن را فروختیم و تا الان نیز از پول آن برای آسایشگاه هزینه کردیم.

کلهری خاطرنشان می‌کند: صمد عاشق کارش بود و عاشقانه کار می‌کرد، حتی او در آسایشگاه نیز کارش را ادامه می‌دهد و فکر می‌کند که هم اتاقی‌هایش همکارانش هستند و حتی آن‌ها را برای ضبط نمایش آماده می‌کند. خواهشم این است که برای کسی که اینقدر عاشقانه به کارش اهمیت می‌داد تسهیلاتی قائل شوند فقط در حد اینکه بتوانیم در آسایشگاه از او نگهداری کنیم، یعنی نوشدارو بعد از مرگ سهراب نشود.

منبع: ایسنا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین