کد خبر: ۲۱۵۷۳۱
تاریخ انتشار:

تحلیل عمق استراتژیک جنگ نیابتی غزه با اسرائیل

علی میثمی تهرانی
باریکه غزه یا به تعبیر دقیق تر «قطاع غزه» باریکه ای است در کنار دریای مدیترانه که  ۴۱ کیلومتر طول و در بخش‌هایی از ۶ تا ۱۲ کیلومتر عرض دارد در محدوده ای به مساحت ۳۶۰ کیلومتر مربع در جنوب فلسطین قرار داشته و از جنوب غربی با مصر و از شمال و شرق با اسرائیل هم مرز بوده و نامش را از شهر غزه که بزرگ‌ترین شهر در منطقه نوار غزه‌ است، گرفته است. درحال حاضر در این منطقه بیش از ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر زندگی می‌کنند که تقریباً بطور کامل از فلسطینیان مسلمان با مذهب شافعی(مانع بن حماد الجهنی، الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة، ج 2، ص ۱۲۴) تشکیل می‌شوند. همچنین دارای جامعه کوچکی از مسیحیان فلسطینی می‌باشد. (مرتضی مطهری، آشنایی باقرآن، جلد۴، پاورقی صفحه ۳۲) این منطقه تا قبل از تابستان ۲۰۰۵، در اشغال نظامی اسرائیل بود که ۷۷۰۰ اسرائیلی در چند شهرک در غزه زندگی می‌کردند اما پس از فرار صهیونستها از این منطقه، این شهرک‌ها تخلیه شدند و کنترل منطقه غزه به دولت خودگردان فلسطین سپرده شد. (روزنامه واشنگتن پست. ۱۸ ژوئن ۲۰۰۹) محاصره غزه از سال ۲۰۰۷ و در پی پیروزی حماس در انتخابات و شکست جنبش فتح و توافق امنیتی مصر و اسرائیل (خبرگزاری ای‌بی‌سی نیوز، ۳۱ دسامبر ۲۰۰۸) و با هدف تحت فشار قرار دادن دولت حماس انجام شد. (روزنامه USA Today، ۲۹ دسامبر ۲۰۰۹) یعنی دقیقا اسرائیل از ۵ نوامبر ۲۰۰۸ با بستن گذرگاه‌های باریکه غزه، با تبدیل آن به بزرگترین زندان سرباز تاریخ، ارتباط صدها هزار فلسطینی را با جهان خارج کاملاً قطع کرد. (وبگاه دویچوله. خبرگزاری صدای آلمان، باریکه غزه در راه بازگشت به عصر حجر، ۴ دسامبر ۲۰۰۸) در پی این اقدام وحشیانه گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل، ریچارد فالک، ادامه محاصره غزه را جنایت علیه بشریت و مجازات جمعی مردم فلسطین خوانده و با بیان اینکه اسرائیل تنها هنگامی اجازه امدادرسانی داده که مردم غزه در آستانه قحطی آشکار بوده‌اند، به نقد از اسرائیل پرداخت. (محمد منظرپور، بی‌بی‌سی فارسی، خبرگزاری وزارت امورخارجه بریتانیا، ۱۰ دسامبر ۲۰۰۸) پس از ایجاد محاصره غزه، میزان بیکاری اوج گرفته، دادوستد مختل شده، و قیمت بسیاری از کالاها سه یا چهار برابر شده و تنها راه تامین غذا و مایحتاج مردم کمکهای بشر دوستانه سایر ملل بود. (همان،۱۰ اوت ۲۰۰۷) اما کار به همین جا خاتمه نیافت. در ۲۱ آوریل ۲۰۱۴ (‎۱ اردیبهشت ۱۳۹۳) «حماس» و «فتح» پس از هفت سال جدائی، با یکدیگر متحد و دولت واحدی را تشکیل دادند که در ۲ ژوئن ۲۰۱۴ (‎۱۲ خرداد ۱۳۹۳) سوگند یاد کرد. در مقابل دولت اسرائیل اعلام کرد که حاضر نیست تا با دولت جدید درباره صلح مذاکره نماید و نتانیاهو آن را «قدرت‌افزایی تروریسم» نامید. پس درحالی که تا قبل از آن دولت اسرائیل علت عدمِ برقراری صلح را نبود دولت واحد فلسطینی می خواند، بعد از این ماجرای مبارک نتانیاهو از «محمود عباس» خواسته تا میان صلح با حماس و اسرائیل، یکی را انتخاب کند. در نگاه بسیاری تحلیل گران همین اتحاد، عامل اصلی حمله به غزه بود نه بهانه ناپدید شدن و قتل سه جوان اسرائیلی در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۴ که نیروهای اسرائیل بدون ارائه هیچ مدرکی مدعی شدند دو مردِ مظنون به انجام آدم‌ربایی از اعضایِ حماس هستند و در پاسخ به این کار ۱۰ فلسطینی را به قتل رسانده که دو نفر آنان زیر ۱۸ سال بودند و حدود 600 نفر - از جمله تمامی افرادی که در عوض گیلعاد شلیط آزاد شده بودند - را دستگیر کردند. حماس نیز در مقابل موشک باران شهرهای فلسطین اشغالی را آغاز کرد. دفاع مشروعی که اسرائیل با تبدیل آن به جنگ تمام عیار «عملیات صخره قدرتمند» ( Operation Mighty Cliff) خود را در لبه تیغ مقاومت قهرمانانه «عملیات بنیاد استوار» (عملية البُنيان المرصوص) قرار داد. جنگ نابرابری که به دلیل وقوعش در ماه رمضان سال ۱۴۳۵ قمری و وقایعی که در طول آن در نوار غزه به وقوع پیوسته به نام «رمضان خونین غزه» شهرت یافته است. (جام‌جم‌آنلاین، پنج‌شنبه، 2 مرداد 1393) در این نسل کشی هدف مند حوادث هولناکی در یک ماه اخیر روی داده است. وقایع دردناکی نظیر کشتار شجاعیه در ۲۰ ژوئین که در آن بیش ۷۰ نفر غیرنظامی از مردم شهر «شجاعیه» در همسایگی غزه، توسط «نیروهای دفاعی اسرائیل» قتل عام شدند و صدها غیرنظامی نیز زخمی شدند. در میان کشته‌شدگان ۱۷ کودک و ۱۴ زن و ۱۲ فرد کهنسال نیز بودند. قساوت این نسل کشی بی رحمانه که  بزگترین کشتار از زمانِ ۱۹۶۷ بود. تا حدی بود که حتی «محمود عباس» این رویداد را «قتل‌عام» توصیف کرد. (صحیفة فلسطین، نشر فی 20 یولیو 2014)  
یا نظیر نسل کشی سازمان یافته که در ۸ مرداد ۱۳۹۳ حمله به مدرسه سازمان ملل در جبلیه واقع در نوار غزه هنگامیکه بیش از سه هزار تن که اغلب آنان زن و کودک بودند و در این دبستان دخترانه پناه گرفته بودند در آستانه سحر هدف حمله اسرائیل قرار گرفته و صدها تن کشته و زخمی شدند. شهدای مظلومی که اغلب زن و کودک بودند. منابع سازمان ملل گفتند که اسرائیل اجازه تخلیه این ساختمان را پیش از حمله تانک‌های خود، نداده است. سازمان ملل این حمله را ننگ جهانی برای اسرائیل دانست. (خبرگزاری فارس، 31 ژوئیه 2014) و او را به جنایات جنگی متهم ساخت.  
یا نظیر حمله نظامیان غاصب صهیونیستی در ۳ اوت (‎۱۲ مرداد) به یکی از مدارس تحتِ نظرِ سازمان ملل در رفح حمله. جنایت فجیعی که بان کی مون این اقدام را «عملِ جنایتکارانه» خطاب کرد و  با بیانه‌ایی رسمی با اعلام اینکه اسرائیل مکررا از تعلق این مکان به سازمان ملل اطلاع یافته است، خواستارِ «پایان دادن به این دیوانگی» شد و ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد گفت اسرائیل عامدانه قوانین بین‌المللی را نادیده می‌گیرد. (بی بی سی فارسی)  
اما در مقابل در ۲۷ ژوئیه رئیس جمهور آمریکا اوباما در تماسی با نتانیاهو از وی پشتیبانی نمود و از حقِ اسرائیل برای دفاع از خود دفاع کرد و خواستار گنجاندنِ شرطِ «غیرمسلح شدنِ غزه» در هر توافقِ اتش‌بسی شد. به پشتوانه بی حد و مرز جبهه عربی – غربی روزنامه تایمز اسرائیل در مقاله ای این جنگ را نسل کشی قانونی خواند و در مقاله‌ایی با نامِ «هنگامی که نسل‌کشی مجاز است» نسل کشی فلسطینیان را برای رسیدن به امنیت مجاز دانسته بود.( www.ibtimes.com) نیز جروسالم پست در مقاله‌ایی در ۲۴ ژوئیه از نابودی غزه، انتقال ساکنین به جای دیگر و گسترش حدود اسرائیل صحبت کرده بود. (www.jpost.com) و شورای امنیت سازمان ملل تنها نظاره گر این نسل کشی بی رحمانه – که تا کنون بیش از دو هزار شهید و ده ها هزار زخمی و آواره که اکثر آنان را زنان و کودکان بی دفاع تشکیل می دهند؛ در پی داشته - است تا ثابت شود هیچ مظلومی با تکیه به ساختار ظالمانه شورای امنیت، قادر به احقاق حق خود در عرصه جهانی نیست.  
اما این همه ماجرا نیست. زیرا همواره در طول تاریخ در نبرد حق و باطل اگر چه یک طرف ماجرا قساوت بی رحمانه بوده؛ اما در نقطه مقابل مقاومت قهرمانانه خود نمایی می کند. در مواجهه نابرابر کنونی نیز مقاومت باور نکردنی مردم مسلمان غزه و گروه های مقاومت در ایجاد نسبی موازنه وحشت با طرف اسرائیلی باعث شده که در در ۲۱ام ژوئیه (‎۳۰ تیر) سازمان امور کنسولی ایالات متحده، به شهروندانش توصیه کند تا « از سفرهای غیرضروری به اسرائیل خوداری کنند». و این موضوع ثمره پرتاب موشک‌های نه چندان پیشرفته جوانان مقاومت به سمت شهرهای مختلف اسرائیل است(travel.state.gov).  نیز در ۲۲ ژوئیه (‎۳۱ تیر) سازمان هوانوردی فدرال خطوط هوایی آمریکا را از سفر به فرودگاه «بن‌گوریون» اسرائیل منع کرد. (سی ان ان، 22 جولای 2014) سازمان امنیت پروازهای اروپا نیز به «طورِ جد» از تمامی خطوط هوایی خواست تا از رفت و آمد به فرودگاه تل‌آویو خودداری کنند. (نیویورک تایمز، 29 جولای 2014) نیز با وجود سانسور شدید خسارات جانی و مالی صهیونیستها در چند شهر اسرائیل تجمعات اعتراضی علیه سیاست های جنگ طلبانه دولت اشغالگر برگزار شد. همچنین وزیر اقتصاد اسرائیل خسارت این عملیات را تا کنون ۸.۵ میلیارد اعلام کرده و از کاهش ۰.۴٪ تولید ناخاصل داخلی در ۲۰ روز آغازین جنگ خبرد داد. بورس ایالات متحده نیز سقوط مشابهی را تجربه کرد. از سوی دیگر اخبار موثق حاکی از شدت یافتن روند مهاجرات معکوس یهودیان از فلسطین اشغالی است. به نحوی که اکنون بیش از یک ملیون نفر از جمعیت هفت ملیون نفری اسرائیل متقاضی خروج دائمی از آن هستند. نفرت افکار جهانی از دولت تروریسم اسرائیلی نیز لحظه به لحظه در حال افزایش تصاعدی است و به پیش بینی برخی متفکران غربی با این وضع در ده سال آینده دیگر خبری از اسرائیل در جغرافیای جهانی نخواهد بود.
اینها که گفته شد گزارشی مختصر از واقعیتی بود که این روزها در یکی از لبه های خونین نبرد تمدنی مردم سالاری دینی از یک طرف و لیبرال دموکراسی از طرف دیگر در مقابل چشم جهانیان است. اما سوالی که مطرح می شود این است که به چه دلیل مردم غزه حاضر به تحمل این سطح بالا از فشار هستند؟ چرا نسل های قبلی حاضر به تحمل این فشار – و حتی به مراتب کمتر از آن – نبودند؟ چه اتفاقی در این پیچ تاریخی حساس در عرصه بین المللی و جهانی اتفاق افتاده است؟ در پاسخ به این سوال مهم باید گفت واقعیت غیر قابل انکار دنیای امروز این است که به واسطه انقلاب کبیر اسلامی ایران و ایستادگی جانانه مردم مومن در دهه های گذشته در مقابل زورگویی مستکبران جهانی، دیگر بت ترس از ابرقدرتها در هم شکسته شده است و به تعبیر تاریخی امام خمینی کبیر « ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شكستيم و به مردم جهادن و خصوصا مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامى قدرت ها و ابرقدرتها ساليان سال مى توان مبارزه كرد.» (امام خمینی، صحيفه نور جلد 21، ص 94) در نتیجه به دلیل مظالمی که نظام لیبرال دموکراسی در این عرصه از جهان در طول تاریخ معاصر کرده و عقده هایی که ایجاد نموده و تفاخرهایی که به مستضعفین عالم کرده، نسل جوان آنها در انتخاب بین مقاومت عزتمندانه یا طمع ذلیلانه، عزت مقاومت تا پای جان را به تأسی از ایران عزیز بر ذلت طمع به عالم ماده و تحقیر از سوی ارباب دنیا ترجیح داده اند. به بیان عمیق تر هیچ کس نباید در این شک کند که جنگ غزه یک نبرد نیابتی بین دو تمدن است. و دنیای اسلام در این مواجهه دو راه بیشتر ندارد. یا باید ذلت طمع به دنیا را ترجیح داده و تسلیم خواست بی انتهای دنیای استکبار شده و جان و مال و ناموسش را پیشکش شیاطین کند و در عوض چند صباحی از برخی مواهب دنیوی برخوردار باشد؛ یا یک بار برای همیشه تا آخر مسیر مقاومت را برود و تا پای جان از حقوق خودش و مردمش و ناموسش و وطنش و دینش دفاع کند و با سیلی جانانه مقاومت دشمن غدار را از خواب زمستانی بلند کند تا بفهمد دوران قلدر بازی و بزن در رو دیگر گذشته است! و هزار آفرین به ملت قهرمان غزه که راه مقاومت تا شهادت را برگزیده. امری که در حکم یک سلاح استراتژیک در جبهه مقاومت به رهبری ایران اسلامی است. سلاحی که اگر هر ملتی در هر کجا – چه ایران، چه عراق، چه سوریه، چه لبنان، چه غزه و چه هر کجای دیگر – به آن مسلح شود تبدیل به ملتی شکست ناپذیر می شود. زیرا تمدن شیطانی لیبرال دموکراسی جز طمع به دنیا و خوف از مرگ ابزار دیگری برای شکستن اراده ملت ها ندارد. در نتیجه وقتی مردمی حاضر به دست کشیدن طمع ذلیلانه از دنیا و ایستادگی کردن در مقابل دشمن تا پای مرگ باشند دیگر هیچ ابزاری – دقت داشته باشید که هیچ ابزاری – قادر به شکستن اراده ایشان نیست. و این حقیقتی است که امروز در مقابل چشم حیرت زده جهانیان در غزه مظلوم ولی استوار جلوه نمایی میکند. در جایی که در مقابل این سگ هاری که به تعبیر امام خامنه ای عزیز کاری جز نسل کشی ندارد؛(پرس تی وی، 26 جولای 2014) مردم غزه چنان مقاومتی نشان داده اند که چهارمین ارتش قدرتمند جهان از لحاظ نظامی در مقابل یک عده جوان با اسلحه های ابتدایی کاسه گدایی آتش بس به دست گرفته است بلکه بتواند به نحوی از این گرداب خلاص شود. صد البته مردم غزه در این جنگ در حقیقت به پشت گرمی و نیابت از جبهه مقاومت در حال ایستادگی مقابل اسرائیل غاصب به پشتیبانی جبهه استکبار هستند و دیر یا زود آتشفشان خشم توده های ملیونی جوانان مسلمان در سایر کشور ها به رهبری ایران اسلامی بر سر جبهه استکبار به سرکردگی امریکای جنایتکار و سگ هارش همچون امواج صاعقه فرود خواهد آمد. یعنی این تازه اول ماجراست و دور نیست  روزی که به برکت آتش زیر خاکستر بیداری مبارک اسلامی، دولتهای اسلامی سر عقل آمده و هم صدا با مردم خود حاضر به مقاومت تا پای جان در مقابل جبهه استکبار باشند. در آن دوره مبارک به عیان همگان خواهند دید که جز نابودی رژیم کودک کش صهیونیستی و حامیان مستکبر آنان و ایجاد نظم نوین جهانی بر پایه توحید و ولایت و عدالت، خلاصی برای کشتی تمدن منحوس زوار در رفته لیبرال دموکراسی نیست. این وعده قطعی خدا به جبهه مقاومت در مسیر ظهور است که سست نگرديد و غمگين نشويد، كه اگر مؤمن باشيد، شما برتريد: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین.» (آل عمران: 139)
 
Dr.alimeisami@gmail.com

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین