برنامه هسته ای ایران صلح آمیز است
بازگشت قدرتمندانه تهران به عرصه بین الملل
مهدی سنایی، سفیر ایران در روسیه مطلب زیر را در صفحه فیس بوک خود منتشر کرده است.
به گزارش بولتن نیوز،"اخیرا روزنامه معتبر "روسیسکایا گازتا"مقاله ای به قلم
ایوانوف وزیر خارجه پیشین و رئیس شورای روابط بینالملل روسیه منتشر کرد که
حاوی نکات مهمی در زمینه سیاست خارجی ج.ا.ایران،موقعیت کنونی کشور و مولفه
های نفوذ آن در عرصه بین المللی و منطقه ایست.وی به صراحت تاکید میکند که
برنامه هسته ای ایران صلح آمیز است و ایران در هیچ شرایطی از حق قانونی خود
صرفنظر نخواهد کرد"
تهران تحت هیچ شرایطی از تلاش های خود در جهت توسعه بخش انرژی هسته ای دست
نخواهد کشید.به موازات پیشروی با موفقیت مذاکرات درباره «پرونده هسته ای»
ایران که قرار است در آینده نزدیک به رفع تحریم ها از این کشور منجر شود،
در جهان شناسایی وسیع تر امکانات قابل توجهی مشاهده می شود که ایران در
سطوح منطقه ای و بین المللی دارد. ایران در زمینه عدم اشاعه سلاح های کشتار
جمعی، مقابله با تروریسم و افراط دینی، بحران های سوریه، عراق، افغانستان،
لبنان، منطقه خلیج فارس و خاور میانه و نیز درباره مسایل دیگر حیات بین
الملل معاصر موضع گیری، رأی خود و امکانات برای نفوذ دارد.
اینجانب طی سال های زیادی نه تنها توسعه اوضاع ایران و پیرامون این کشور را
مشاهده می کردم بلکه به طور مستقیم در گسترش روابط روسی – ایرانی شرکت
داشتم. ایران همیشه در سیاست خارجی کشورمان جایگاه ویژه ای داشته و در
آینده نیز باید داشته باشد. امروزه هدف دست اول، بخشیدن محتوای واقعی به
مناسبات فیمابین دو کشور به نفع هر دوی آنها و در جهت تأمین تعامل آنها در
صحنه بین المللی است.
حادترین مسأله در رابطه با ایران، مسأله برنامه هسته ای این کشور است.
اعتقاد دارم که ایران تحت هیچ شرایطی از تلاش ها برای توسعه بخش انرژی هسته
ای دست نخواهد کشید. ایران حد اقل چهل سال است که مشغول این تلاش ها می
باشد: این فعالیت مرحله عوض شدن رژیم سیاسی را پشت سر گذاشته و در زمان جنگ
شدید با عراق و در مرحله تحریم های شدید اقتصادی غربی پا بر جا ماند.
دلیلی برای این نتیجه گیری وجود ندارد که چیزی بتواند در آینده قابل
پیشبینی تهران را به بازنگری ریشه ای در موضع گیری خود وادار کند. ولی آیا
می توان اتم صلح آمیز ایرانی را با اشاعه سلاح های هسته ای برابر دانست؟
فکر می کنم که این ادعا درست نیست. چند دور اخیر مذاکرات در قالب 1+5 نشان
دهنده درجه بالای انعطاف پذیری مواضع ایران بوده است. آیا این یک اقدام
تاکتیکی تهران و بازی باریک دیپلماتیک آن است؟ اعتقاد دارم که جواب این
سئوال باید منفی باشد. این مسأله خلوص نیت یا مکر و حیله رهبران ایران نیست
بلکه مسأله منافع بلندمدت و توانمندی دولت است. ایران غیر از برنامه هسته
ای هم چیزی دارد که به همسایگان خود و به جامعه جهانی ارائه دهد.
افزون بر آن، ایران فقط در محیط مساعد خارجی می تواند توان بالقوه خود را
به طور واقعی بالفعل بکند. امروزه رژیم تحریم ها و فقدان روابط سالم با
جهان خارجی در حد زیادی نه تنها از توسعه اقتصاد ایران بلکه از تقویت مواضع
بین المللی ایران ممانعت می کند. رهبران فعلی تهران این واقعیت را به خوبی
درک می کنند و از همین رو است که در ماه های اخیر به جستجوی مصرانه وجوه
اشتراک با مخالفان و حتی دشمنان آشکار خود پرداخته اند.
ممکن است سئوال کنند که چه ضمانتی وجود دارد که رهبران فعلی تهران جای خود
را به یک گروه محافظه کار تر و ضد غربی تر ندهند؟ واقعاً چنین ضمانتی وجود
ندارد. ولی شکست مسئولین فعلی ایران به معنی شکست طرف های مذاکرات با ایران
و آن نیروهای سیاسی غرب خواهد بود که خواه ناخواه شریک بازی منتقدان
محافظه کار ایرانی رئیس جمهور روحانی هستند. شکست سیاسی حسن روحانی شکست
مشترک ما شده و بدون تردید مذاکرات 1+5 را به عقب انداخته و در زمینه حل و
فصل بحران سوریه و در روابط اعراب و اسراییل مشکلات جدید و در عراق خطرات
مکملی به وجود خواهد آورد. جا دارد که سیاستمدارانی که امروزه به ازسرگیری
«خط شدید» غرب در حق تهران دعوت می کنند، درباره تبعات جانبی این خط تفکر و
تأمل بکنند.
و اما در روسیه گاهی این نقطه نظر شنیده می شود که «خط شدید» غرب گویا با
منافع روسیه هم خوانی دارد زیرا برای توسعه «روابط ویژه» بین مسکو و تهران
مبنای مکملی ایجاد می نماید. ادعا می شود که ایران در شرایط انزوا از غرب
مجبور است همکاری با روسیه را گسترش دهد. این موضع گیری را کوته بینانه و
خطرناک می دانم. با کشوری چون ایران نمی تواند بر اساس ملاحظات سیاسی مقطعی
شراکت راهبردی برقرار کرد. این پایه ها بیش از حد ناپایدار و غیر قابل
اطمینان است و هر آن می تواند فرو پاشد.
باید قبول کرد که روابط ما با ایران فعلاً از شالوده ای محروم است که بحث
درباره شراکت راهبردی واقعی و نه شعاری را موجه بکند. باید بی درنگ به پی
ریزی کردن این پایه ها پرداخت: چه در روابط اقتصادی که سطح فعلی آن تاب
انتقاد ندارد؛ چه در تعامل در زمینه مسایل منطقه ای که می تواند بسط و
توسعه یافته و فعال تر شود؛ چه در همکاری علمی – فنی و آموزشی که در این
بخش کار ناچیز نابخشودنی انجام شده است و چه در تماس ها در سطح جوامع مدنی
که در حال حاضر در بهترین فرصت در حالت «نطفه» قرار دارد.
ایران کشوری نه تنها با گذشته بزرگ بلکه با آینده بزرگ است. به نفع روسیه
است که نه فقط روابط حسنه فعلی با همسایه جنوبی ما را محفوظ کند بلکه این
روابط را به سطح کیفی جدیدی ارتقا دهد که جوابگوی امکانات بالقوه دو کشور و
واقعیات جدید قرن 21 باشد. همه موجبات عینی برای این کار فراهم شده است و
حالا اراده سیاسی باید اعمال شود.