گروه سیاسی- مذاکرات وین 4 در حالی برگزار شد که بسیاری تصور میکردند که بخشی از متن پیش نویس توافق جامع نوشته خواهد شد. اما این مذاکرات بیش از آنکه در جلسه عمومی ایران و 1+5 جریان داشته باشد در چارچوبهای دوجانبه از جمله مذاکره دو جانبه ایران و آمریکا که نزدیک به سه ساعت طول کشیده انجام گرفته است.
به گزارش بولتن نیوز، نکته مهم اینجاست که در حالی که تیم ایرانی (به حق) قائل به زیادهخواهی طرف مقابل است، طرف آمریکایی که توانسته موضع خود را به موضع 1+5 تبدیل کند، اعتقاد دارد که مواضع و درخواستهای آن کاملا منطبق با متن توافق ژنو است.
به همین دلیل سیاست رسانهای غرب به سمت ترسیم چشمانداز وخیم اقتصادی ایران در صورت عدم پذیرش یا تعلل در پذیرش توافق جامع سوق یافته است. به عبارت بهتر در نگاه آنها بروز یا چشمانداز تلاطم اقتصادی در ایران بهترین ابزار برای وادار سازی ایران به معامله است.
در واقع ظاهرا طرف آمریکایی، فارغ از اینکه ایا این رفتار زیادهخواهانه یک تاکتیک مذاکراتی بوده است یا نه، ظاهرا به این برآورد باور دارد که علیرغم مذاکرات گذشته، هر چه ایران را بیشتر تحت فشار قرار دهد امتیاز بیشتری میتواند بگیرد.
به عبارت دیگر، مذاکرات گذشته صرفا برای تست اراده ایران بوده و آمریکا در حال بازی با ایران برای درک عمق نگاه و مطالبات ایران بوده است و بر این اساس به این نتیجه رسیده است که باید خواستههایش را بالاتر ببرد. هر چند تیم مذاکره کننده ایرانی در وین 4 خط بطلانی کشید بر روی خیالات خام امریکاییها و نشان داد تنها بر اساس قوانین و توافقهای صورت گرفته و مخصوصا بر اساس منافع ایران عمل می کند.
در کنار مذاکرات وین 4، در سطح منطقهای شاهد سفر چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا به منطقه و شرکت در اجلاس وزرای دفاع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بودیم.
این اولین جلسه مشترک وزرای دفاع این شورا با همتای آمریکایی خود در شش سال گذشته بوده است. اگرچه هیگل در سخنرانی خود به بحث ایران و سوریه و لزوم همکاری آمریکا و اعراب خلیج فارس در مقابل آنها، سخن گفت اما به نظر میرسد که اولویت اساسیتر آمریکا این است که با طراحی و تقویت مکانیسمهای همکاری در حوزههای دفاعی و امنیتی، از بکار گرفته شدن ظرفیتهای این کشورها علیه یکدیگر جلوگیری کند بطوریکه هیگل به صراحت از این میگوید "شما باید حاکمیت یکدیگر را تقویت، و نه تضعیف، کنید."
این دغدغه ریشه در رقابتهای این اعراب با یکدیگر بخصوص نگرانی از گسترش اخوان المسلمین در منطقه و تهدیدهای عربستان و امارات علیه قطر میباشد. پس به نظر میرسد که یکی از نگرانیهای واقعی آمریکا، احتمال تقابل فزاینده درونی اعضای شورای همکاری خلیج فارس است که میتواند منجر به فروپاشی این شورا گردد.
به همین دلیل هیگل پیشنهادهای جدیدی برای همکاری با محوریت تهدید ایران ارائه میدهد که شامل سه بخش دفاع هوایی و موشکی ادغامشده، امنیت دریایی، و امنیت در فضای سایبر است. بدین ترتیب، تهدیدسازی از ایران که تاکنون کارکرد توجیه حضور نظامی آمریکا در منطقه را داشته است اینک به دلیل لزوم حفظ بقای این شورای عربی موضوعیت پیدا کرده است.
در سطح دوم، هیگل بصورت مستقیم به مساله ایران و مذاکرات هستهای میپردازد. اظهارات وی با هدف اطمیناندهی به اعراب است و اینکه توافق هستهای به بهای نظم منطقهای کنونی (که ضد ایرانی است) شکل نخواهد گرفت. آرایش و آمادگی نطامی آمریکا در منطقه تغییر نمییابد بلکه حتی آمریکا از قدرت نظامی برای تضمین پایبندی ایران به مفاد توافق جامع احتمالی استفاده میکند.
این عبارات بیانگر آنست که آمریکا قدرت ایران در منطقه را به رسمیت نشناخته و حتی توافق جامع هم این رویکرد آمریکا را تغییر نخواهد داد. به عبارت دیگر، ایران بخشی از نظم نوظهور منطقهای مورد نظر آمریکا تصور نمیشود.
از سوی دیگر، تهدید نظامی آمریکا نه تنها کم نمیشود بلکه ابزار فشاری برای توافق جامع نیز هست. این مساله تایید کننده همان نگاه مقام معظم رهبری است که میفرمایند آمریکا از یک طرف ایران را تهدید نظامی میکند و قدرت نظامی خود را در منطقه بر ضد ایران افزایش میدهد و از طرف دیگر از ما میخواهد که توانمندیهای دفاعی کشور مثل موشکها را کاهش دهیم. نکته مهم اینجاست که توافق جامع احتمالی، این فضای تهدید را از بین نمیبرد و بر این اساس، برخی تصورات که قائل به کاهش تهدید نظامی در پی توافق هستهای (اعم از موقت و جامع) هستند از این جهت نادرست میباشند.
بر همین اساس تیم مذاکره کننده ایرانی در وین چهار به هیچ وجه زیر بار تغییر رویکرد ایران در بخش سلاح های موشکی نرفت و اصولا وارد شدن به این بحث را کاری بیهوده و خارج از بحث کلی مذاکرات دانست.
در کنار این محورها محور دیگری هم در زمان مذاکرات وین 4 در جریان بود که مربوط به کنگره آمریکا می شود. در سطح کنگره شاهد دو مساله هستیم: از یک طرف، اختلافات دولت (وزارت دفاع) با کنگره (کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان که مسئول بودجه دفاعی است) ادامه دارد بطوریکه بودجه دفاعی پیشنهادی دولت برای سال 2015 توسط این کمیته رد شده است و خود کمیته پیشنهادهای محتلفی را به عنوان متمم بودجه به آن اضافه کرده است که موجب انتقادش شدید کاخ سفید و صدور بیانیهای علیه آن شد.
در واقع، در اینجا کنگره یک نقش متناقض را بازی میکند : از یک طرف با اعمال محدودیتهای بودجهای و مکانیسم کاهش خودکار بودجه (Sequestration) دولت را موظف به کاهش بودجه از جمله در بخش نظامی کرده است و از طرف دیگر، میزان و نوع کاهش بودجه نظامی پیشنهادی وزارت دفاع را قبول ندارد و قائل به لزوم افزایش بودجه است. در واقع، علت اصلی این مساله آنست که کنگره مخالف افزایش بودجه اجتماعی و بهداشتی دولت اوباما معروف به ObamaCare است اما مکانیسم قانونی کاهش بودجه، منجر به کاهش سراسری در همه بخشها میگردد.
در این میان، بخشهای 1262، 1263 و 1264 (صص 460- 457) بودجه پیشنهادی کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان بصورت مستقیم به مساله ایران میپردازد .
لوایح پیشنهادی (که در هفته گذشته به آن پرداخته شد) را به عنوان بخشی از الزامات بودجه دفاعی آورده است که از آن جمله تقویت حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس (مه در متن لایحه با عنوان خلیج عربی آورده شده است) با هدف بازدارندگی در برابر ایران، و همچنین الزام دولت به گزارشدهی به کنگره درباره برنامه هسته ای ایران، و پایبندی ایران به مفاد توافق ژنو و همچنین توافق جامع احتمالی است.
درباره علت این اقدام کنگره دو سناریوی عمده مطرح است:
1- کنگره به دنبال افزایش نقش خود در فرایند توافق است و در واقع خواستار آنست که حتما این توافق از مسیر کنگره عبور کند (که نامه 83 سناتور درباره مولفههای مورد پذیرش آنها برای توافق جامع شاهد دیگری بر آن است.)
2- در صورت ورود احتمالی به فاز رفع/ کاهش تحریمها، این فار حتما بصورت فرایندی طب شود و نه یکجا، و از سوی دیگر، رفع/ کاهش تحریمها منوط به پایبندی ایران به تعهدات باشد و خود کنگره در این رابطه هم قاضی باشد و هم مجری چرا که تحریمها در اختیار کنگره است.
با این همه، کاخ سفید در بیانیهای به نقد ابعاد مختلف لایحه پیشنهادی کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان، از جمله در بخش ایران پرداخته است.
نکته مهم آنست که تجربه نشان داده است که این تضاد نهایتا به نفع ایران نمیشود. این فرایند سه سال پیش و در اواخر سال 2011 یعنی زمانی که بودجه دفاعی سال 2012 مورد بحث بود و طرحی در کنگره به عنوان متمم به بودجه دفاعی اضافه شد که خواستار تحریم بانک مرکزی ایران بود. در آن زمان اوباما به همین شیوه اعتراض کرد اما نهایتا دو طرف بر ضد ایران به توافق رسیدند و همان بودجه دفاعی 2012 مبنای تحریم بانک مرکزی ایران شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com