بدیهیست که این میزان حضور بر خلاف خواست دولت بود. البته واقعاً معلوم نیست چرا دولتی که با پنجاه و نیم درصد آراء! روی کار آمده فکر میکرد آنقدر محبوبیت دارد که مردم، تنها با چند وعدهی بیاساس و چند توصیهی از سر دلسیری، فوج فوج از دریافت یارانه انصراف خواهند داد
گروه اقتصادی- سید مجتبی نعیمی: همانطور که قابل پیشبینی بود و ما هم از همین رسانه این احتمال را اعلام کرده بودیم، در مرحلهی دوم ثبتنام دریافت یارانه درصد بالایی از مردم مجددا حضور پیدا کردند. طبق اعلام مراجع رسمی و دولتی، نزدیک به 91 درصد مردم یعنی حدود 70 میلیون نفر در این فراخوان حضور پیدا کردند.
به گزارش بولتن نیوز، بدیهیست که این میزان حضور بر خلاف خواست دولت بود. البته واقعا معلوم نیست چرا دولتی که با پنجاه و نیم درصد آراء! روی کار آمده فکر میکرد آنقدر محبوبیت دارد که مردم، تنها با چند وعدهی بیاساس و چند توصیهی از سر دلسیری، فوج فوج از دریافت یارانه انصراف خواهند داد.
اما گذشته از این حرفها، نکتهای که این میان وجود دارد آن است که بدانیم ریشهی رفتار یارانهای مردم، هیچ ربطی به دولت ندارد. حتی هیچ ربطی به نظام هم نداشت. بلکه علت استقبال گستردهی مردم از دریافت مجدد یارانه تنها به بیاعتمادی ایشان نسبت به آیندهی اقتصاد بیمار کشور است.
به عبارت دیگر، اگر در خرداد 92 هر کسی بجز روحانی سر کار میآمد و میخواست فاز دوم هدفمندی را اجرا کند، همین درصد از مردم برای ثبت نام مجدد یارانه اقدام میکردند. حتی به نظر میرسد اگر انقلاب اسلامی رخ نداده بود و نظام پهلوی میخواست طرحی مشابه هدفمندی یارانهها اجرا کند، باز هم همین درصد از مردم اعلام دریافت یارانه میکردند.
چون مشکل موجود، نه در مسائل سیاسی که از قضا در دغدغههای اقتصادیست. وقتی مردم شاهد اشرافیت برخی مسئولین هستند، وقتی بخشی از بودجهی کشور یا به حدر میرود یا بازگرد میخورد، وقتی فسادهای بانکی کلان رخ میدهد و ... و مردم طعم اعتماد اقتصادی به دولت را نچشیدهاند، طبیعیست که مردم پیش خودشان میگویند: "چرا باید پول نقد را با وعدهای نامعلوم تعویض کنیم؟"
البته دولت به اشتباه این مسئلهی فرادولتی را تا حد زیادی دولتی کرد و به خودش چسباند. تا جایی که این تصور را ایجاد نمود که عدم ثبت نام برای دریافت یارانه به معنی حمایت از دولت یازدهم است و ثبت نام، یعنی مخالف با دولت. در نتیجه، عملا این طرح را به یک رفراندوم تبدیل کرد. در هر صورت، تجربه ثابت کرده مردم برای چنین تصمیمگیریهایی، کاری به دولت ندارند و طبق منطق اقتصادی عمل میکنند. (البته بد نشد تا میزان رأیهای هویتی دولت یازدهم را هم بشناسیم)
اما آیا این بیاعتمادی مردم به آیندهی اقصادی کشور، قابل تغییر است یا خیر؟ در جواب باید گفت: بله، اگر دولت بخواهد، با همین 9 درصد انصرافی از دریافت یارانه که عددشان به هفت و نیم میلیون میرسد، چنین فرایندی قابل طی کردن است. با یک حساب سر انگشتی معلوم میشود که دولت به ازای این انصرافیها، مبلغ 4 هزار و 92 میلیارد تومان در یک سال کاسب است. و این به غیر از مبلغیست که بابت فاز جدید آزادسازی یارانهی حاملهای انرژی در حیب دولت باقی خواهد ماند.
حال، سوال اصلی این است که دولت با این همه پول چه کار میخواهد انجام دهد؟ پاسخ به این سوال هرچه که باشد، شدیدا بر نوع نگاه مردم نسبت به آیندهی اقتصادی کشور تأثیر خواهد گذاشت. به طور مثال، وقتی مردم ببینند که مبلغ حاصل از انصراف آنها صرف کارهایی میشود که مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی عادیشان تأثیر خواهد گذاشت و از تورم و رکود جاری در اقتصاد کشور کم خواهد کرد، طبیعیست که به آیندهی اقتصادی کشور هم امیدوارتر شده و شاید برای انصراف از دریافت یارانه اقدام کنند و اینبار خودشان بیایند و اسامیشان را در اختیار دولت قرار بدهند.
البته همهی اینها به نوع رفتار اقتصادی دولت ربط دارد. به طور مثال، اتفاقی که در شب ولادت حضرت فاطمه(س) در کاخ ریاست جمهوری رخ داد و همسر رئیس جمهور به مهمانان خاصش، هدایای سنگین و ویژه میدهد معلوم است که عملا بخشی از مردم نه تنها نسبت به آیندهی اقتصاد بیمار کشور، ناامیدتر میشوند بلکه چنین وعدههایی مثل انصراف از انواع خدمات اجتماعی را تلقی بر فریب دولت میکنند.
در هر صورت، بازگرداندن اعتماد به نگاه اقتصادی مردم در ایران ممکن است اما کار میخواهد و بیشتر از آن، رعایت. رعایت رفتارهایمان به نسبت حرفهایی که میزنیم تا خدای نکرده متهم به تضاد و تعرض نشویم.
یعنی عدم فرهنگ. آینده رو نمی بینیم. خیلی وقته که آینده رو نمی بینیم.
(هدر)