کد خبر: ۱۹۹۹۵۱
تاریخ انتشار:
بازخوانی دیدگاه رهبر انقلاب در خصوص برخی از ابعاد هنر / 5

مکان‌های مجاز قلمرو سیاست برای حضور هنر

بازی سیاست با هنر. اتفاقی تاریخی که البته همکاری سیاست با هنر را نیز شدیدا تحت تأثیر قرار داده است. تا جایی که فتنه‌ی ایجاد شده، بعضا منجر به نوعی انزوا سیاسی هنرمندان و بعضا تبدیل به کولی‌دادن هنرمندان شده است.

گروه فرهنگی- سید مجتبی نعیمی:«هميشه توصيه من به هنرمندان و كسانى كه با كار هنرى سر و كار دارند، اين است كه اينها را به بازيهاى خطّى و سياسى نكشانيد. بحث حالا هم نيست؛ از زمانى كه بنده رئيس جمهور بودم، هر گاه با وزراى ارشاد وقت و مسؤولان گوناگون مواجه مى‌شدم، اين نكته را مى‌گفتم. توصيه‌هاى خاصى هم نسبت به اشخاص گوناگون داشتم كه همه در اين جهت بوده كه نگذاريد خطوط سياسى و جناحهاى سياسى و شبه‌حزبها بيايند و وارد اين مقوله شوند و آن را قبضه كنند؛ زيرا در اين صورت همه چيز تباه خواهد شد. اما اشتباه نكنيد؛ آن‌جايى كه پاى حفظ ارزشها و تداوم بخشيدن به آنهاست، يا صحبت از استحاله ارزشهاست، يك خط كشى وجود دارد؛ شما نمى‌توانيد بگوييد من نه اين طرف هستم، نه آن طرف. مگر مى‌شود؟ اين مى‌شود بى‌هويّتى.» بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر 1380/5/1

به گزارش بولتن نیوز، بازی سیاست با هنر. اتفاقی تاریخی که البته همکاری سیاست با هنر را نیز شدیدا تحت تأثیر قرار داده است. تا جایی که فتنه‌ی ایجاد شده، بعضا منجر به نوعی انزوا سیاسی هنرمندان و بعضا تبدیل به کولی‌دادن هنرمندان شده است. یعنی افراط و تفریط سال‌هاست که در این رابطه موج می‌زند. اما جدای از این بازی‌ها و فتنه‌ها، مکان‌های مجاز قلمرو سیاست برای حضور هنر کجاست؟ به عبارت دیگر، نسبت هنر و سیاست کجاها تباین یا حتی تعارض و کجاها تعامل است؟

اگر بخواهیم موضوع این بحث را «نسبت‌سنجی میان قدرت سیاسی و عرصه‌ی فرهنگ» بدانیم، باید بگوییم که این اولین باری نیست که چنین موضوعی مطرح می‌شود. به نظر می‌رسد از همان روزی که نهاد دولت به وجود آمده، در ذیل بررسی رابطه‌ی «امینت و آزادی» نسبت‌سنجی فوق مطرح بوده و هست. طبق ویژگی‌های قدرت سیاسی و فرهنگ، باید بگوییم که این دو مقوله در چهار نقطه محل تضاد دارند:

1. تفاوت در روش: در دنیای سیاست، روش مواجهه با افراد و امور مختلف، «روش مبتنی بر اعمال» دستور و سلسله مراتب است. اما در حوزه‌ی فرهنگ، روش برخورد با آدم‌ها و موضوعات گوناگون «روش مبتنی بر اقناع» است. بدیهی‌ست که در این شرایط هنر به سراغ سیاست نمی‌آید.

2. تفاوت در نتیجه‌گیری: اصولاً در دنیای سیاست و در نزد اصحاب قدرت، حصول نتیجه امری حیاتی است؛ اما در حوزه‌ی فرهنگ، گرچه حصول نتیجه امری مطلوب است، اما الزامی که در دنیای سیاست برای آن قائل هستند ندارد.

3. نقش عنصر قدرت: از آنجا که در حوزه‌ی سیاست، اعمال قدرت، اصلی‌ترین مکانیسم موجود است، طبیعی‌ترین نتیجه‌ی اعمال قدرت، کنترل سایر فعالان حاضر در عرصه‌ی سیاست و انحصارگرایی است. در حالی که در عرصه‌ی فرهنگ، تمایل به حضور گرایش‌های مختلف پسندیده بوده و از آن به عنوان عاملی برای پختگی بیشتر و خلاقیت بهتر یاد می‌شود. در این اوضاع هم هنر را با سیاست کاری نیست.

4. نقش عنصر پول دولتی: بودجه‌های از پیش تعریف‌شده، یکی از سنت‌های رایج در نظامات سیاسی است. در هر سازمان دولتی، برای کارمندان مستمری از پیش تعیین‌شده‌ای وجود دارد. اگر بشود این سنت را با تسامح در سازمان‌های اداری پذیرفت، در عرصه‌ی فرهنگ هیچ توجیهی ندارد، زیرا آن‌چنان محافظه‌کارانه، ضدخلاقیت و مانع کار مفید است که حتی در نهادهای سیاسی نیز کارایی خود را از دست داده و دارای مخالفانی‌ است.

اما وقتی قضیه شکل دیگری می‌یابد که بدانیم قدرت سیاسی یک مفهوم گفتمانی‌ است و این مفهوم در منظومه‌ی اسلامی تعریف می‌شود و ویژگی‌ها و کارکردش مخصوص به خودش را دارد و کجا بهتر از نهج‌البلاغه‌ی مولا علی (ع) که از دل آن، تعریف قدرت سیاسی از منظر اسلام را دریابیم. با تعریف اسلامی از قدرت سیاسی و سایر مفاهیم موجود در این منظومه‌ی معرفی‌شده، مورد بازبینی قرار دهیم.

1. با عنایت به فرازهای مختلف نهج‌البلاغه‌، به خصوص نامه‌ی 53 آن، به خوبی متوجه می‌شویم که حکومت اسلامی در هنگام روبه‌رویی و تعامل با مردم جامعه‌اش، باید از زبان اعمال نظر و تحکم دوری جسته و تا حد امکان (مگر زمان‌هایی که بحث نظامی‌امنیتی پیش بیاید)، از باب اقناع با آن‌ها گفت‌وگو کند. اینجا، محل خدمت هنر به سیاست اسلامی‌ست.

2. «ما مأمور به انجام وظیفه و تکلیفیم، نه حصول نتیجه.» همین جمله‌ی تاریخی امام خمینی (ره)، که برآمده از آیات مکرر قرآن کریم بوده، به تنهایی کافی است تا تمایز فاحش قدرت سیاسی اسلامی در نوع نگاه به فرجام‌شناسی عملکردهایش را با قدرت سیاسی گفتمان غربی نشان دهد. به عبارت دیگر، گرچه نظام سیاسی اسلامی هم باید تلاش کند تا با بهره‌گیری از بهترین کارگزاران و ابزارها، بهترین نتیجه را کسب نماید، اما این بدان معنا نیست که نتیجه‌ی مطلوب دارای اصالت باشد، بلکه اصالت با رعایت ارزش‌هایی‌ است که لازم است تا در فرایند حکومت مد نظر قرار بگیرد و آنچه مهم است این است که حکومت اسلامی بداند هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. اینجا نیز، محل خدمت هنر به سیاست اسلامی‌ست.

3. همان ‌طور که قبلاً گفتیم، انحصارطلبی قدرت سیاسی که برآمده از ویژگی‌های حاکمیتی‌ است می‌تواند در عرصه‌ی فرهنگ، موجب رقیب‌کشی فرهنگی شده و موجب نقض غرض ورود قدرت سیاسی به حوزه‌ی نرم‌افزاری جامعه شود. اما همه‌ی ما به خوبی می‌دانیم که حکومت اسلامی حداقل در عرصه‌ی فرهنگی، نه تنها به انحصارگرایی فکر نمی‌کند، بلکه دنبال آن است که امور تولید فرهنگی را به دست مردم بسپارد. نکته‌ای که رهبر انقلاب در آخرین دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی به آن اشاره کرده و البته پیش از این هم آن را در همه‌ی حوزه‌ها، مانند سیاست، اقتصاد، علم و فرهنگ، مورد تأکید قرار داده بودند:

 «حضور مردم چه جورى است؟ این، همان نکته‌ى اصلى است. اینجاست که مسئولین باید زمینه‌ها را، مدل‌ها را، فرمول‌هاى عملى و قابل فهم عموم را، فرمول‌هاى اعتمادبخش را براى مشارکت مردم فراهم کنند. در هر بخشى می‌شود این کارها را کرد. هم قوه‌ى مجریه، هم قوه‌ى قضائیه، هم قوه‌ى مقننه، به شیوه‌ى خاص خود می‌توانند این را تأمین کنند؛ از ابتکار مردم، از فکر مردم، از نیرو و انگیزه‌ى مردم، از نشاط جوانىِ جوانان ما (که قشر عظیم و وسیعى هستند) می‌توانند استفاده کنند. این جزء کارهایى است که باید ان‌شاءالله با سازوکار شفاف از سوى مسئولین انجام بگیرد.»

4. و اما نکته‌ی آخر که می‌تواند به شدت بر مسئله‌ی کیفیت حضور قدرت سیاسی در عرصه‌ی فرهنگی تأثیر بگذارد، بحث تأمین مالی هزینه‌های آن و تبدیل تدریجی این مقوله به ابزاری برای کسب درآمد کارگزاران حکومتی‌ است. مطمئناً در کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران، که اقتصاد آن با مشکل «رانتی بودن» دست و پنجه نرم می‌کند، این خطر بیشتر احساس می‌شود و احتمال کارهای سفارشی فرهنگی و بی‌اثر را تشدید می‌کند. اما اگر ما به منظومه‌ی فرهنگ اسلامی‌مان بازگشتی داشته باشیم، متوجه می‌شویم که بحث حراست از بیت‌المال و کیفیت خرج‌کرد آن در هزینه‌های عمومی، جایگاه بسیار رفیعی دارد؛ تا آن اندازه که توضیحش، شرح واضحات است. در نتیجه، از نظر کیفیت قدرت سیاسی اسلامی در حوزه‌ی فرهنگ و مشکل مرگ مخاطب به علت سفارشی بودن آثار، می‌توان به حساسیت‌های موجود در نظام سیاسی اسلام بر روی توزیع بیت‌المال حساب ویژه‌ای باز کرد و این گره روشی را نیز برطرف نمود.

در نتیجه، اگر بحث انحصارگرایی و سرمایه‌های مبتنی بر رانت کنار برود، عرصه برای همکاری هنر و سیاست فراهم شده و می‌توان تبعات مثبت آنرا چشید. البته باید دقت کرد که این چهار نکته، به عنوان مقدمه‌ی حضور هنر و فرهنگ در عرصه‌ی سیاست است و بحث مهم‌تر دیگری باقی می‌ماند به نام موضوع همکاری. همان‌طور که رهبر انقلاب نیز اشاره کردند، این موضوع چیزی جز حراست از ارزش‌های دینی و انقلابی نیست که البته در شماره‌های قبلی همین مقالات مثل مقاله‌ی مربوط به هنر انقلابی، به بخش‌هایی از این مسئله اشاره کرده‌ایم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین