گروه فرهنگی- سید مجتبی نعیمی:«هنر دينى بههيچوجه به معناى قشريگرى و تظاهر رياكارانهى دينى نيست و اين هنر لزوماً با واژگان دينى به وجود نمىآيد. اى بسا هنرى صددرصد دينى باشد، اما در آن از واژگان عرفى و غيردينى استفاده شده باشد. نبايد تصوّر كرد كه هنر دينى آن است كه حتماً يك داستان دينى را به تصوير بكشد يا از يك مقوله دينى - مثلاً روحانيت و غيره - صحبت كند. هنر دينى آن است كه بتواند معارفى را كه همه اديان - و بيش از همه، دين مبين اسلام - به نشر آن در بين انسانها همت گماشتهاند و جانهاى پاكى در راه نشر اين حقايق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه كند و در ذهنها ماندگار سازد ... آن چيزى كه در هنر دينى بهشدّت مورد توجّه است، اين است كه اين هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هويّت انسان و جامعه قرار نگيرد.» بیانات رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر 1380/5/1
به گزارش بولتن نیوز، هنر دینی، چیست؟ آیا اصلا هنر، دینی و غیردینی موضوعیت دارد؟ آیا میتوان هنر را که ودیعهی الهی در ذات انسانهاست، غیردینی تصور کرد؟ وجه تمایز هنر دینی با نوع غیر دینیاش در چه چیزهاییست؟ آیا دین اعم از هنر نیست؟ نسبت هنر دینی با هنرمند دینی و گفتمان هنری دینگرا چیست؟ آیا اثر هنری دینی، وابسته به هنرمند دینیست یا این دو مقوله، لزوما مربوط به هم نیستند؟ مخاطب هنر دینی کیست؟ در یک جامعهی دینی، متولی هنر دینی کیست؟ آیا تصدیگری فرهنگ و هنر توسط دولت در جامعهی دینی، شائبهی فرهنگ دولتی را ایجاد نمیکند؟
و دهها سوال کلیدی دیگر که در نسبتسنجی مابین هنر و دین استخراج شده و لازم است به همهی آنها جواب دقیق داده شود. البته این مجال اندک، فرصت کافی حتی برای بیان سوالات باقی مانده نیست. چه برسد به پاسخدهی دقیق به تکتک آنها. اما از آنجا که به قول منطقیون "یعرف الامور به اضدادها"، چه خوب است برای پاسخ به سوال اول یعنی "هنر دینی چیست؟" به طور موازی این مسئله را بررسی کنیم که "هنر دینی چه چیزی نیست؟"
هنر دینی، نمایش مناسک فردی نیست. به تصویر کشیدن منبر و گلدسته نیست. پخش مستقیم نماز اول وقت هم نیست. نباید تصور کرد با پوشاندن لباس سالهای اول بعثت رسولالله (ص) بر تن چند بازیگر و هنرورز و درگیر کردن آنها با یک درام همه جایی و تنها نام بردن اسم معصومین در کنار آنها، اثر هنری دینی تولید کردهایم. و از آنجا که دیانت ما عین سیاست ماست، هنر دینی بیانیهی سیاسی خواندن هم نیست. هرچند خطبه خواندن برای خودش هنریست، اما انتشار خطبههای وعاظ هم لزوما کار هنری نیست. در نتیجه، انعکاس خام نما و نوای دینی همان هنر دینی نیست.
هنر دینی، بیدار کردن فطرت الهی مخاطب با ارائهی هرچه صادقانهتر واقعیت است. روبهرو کردن مخاطب با حقیقت شاید پوشانده شده است. هنر دینی میتواند حتی یک ردپای ظاهری از شرع و فقه نداشته باشد اما معارف پایهای، عرفانی و کلامی دین را در بطن زندگی عادی مردم به نمایش بکشد. اگر بپذیریم که دین برای نحوهی بهتر و فطریتر زندگی کردن انسان آمده است، پس باید بپذیریم که یکی از رسالتهای هنر دینی (و شاید اصلیترین رسالتش) نمایش چگونگی حضور دین در زندگی طبیعی مردم و نشان دادن تمایز آن حالت با زمانیست که انسانها خام زندگی میکنند.
بیایید دو اثر سینمایی را به عنوان مصادیق هنر دینی و هنر دینینما با هم مقایسه کنیم. برای اولی فیلم سینمایی گلادیاتور! را در نظر میگیریم و برای دومی، تا دلتان بخواهد در سینمای ایران و به عنوان فیلمهای معناگرا اثر موجود است.
گلادیاتور با اینکه از دل هالیوود بیرون آمده و نه تنها هیچ خط و نشانی از فقه و شرع نه تنها اسلامی که هیچ دین دیگری در آن دیده نمیشود، اما شدیدا دینیست. چون نمایشگر یک مسئلهی فطریست. مسئلهی عدالت و در این راه در دام افراط و تفریط نمیافتد. یعنی مخاطب بعد از دیدن این اثر تمایل فطریاش برای احیای عدالت، حداقل تلنگر میخورد و از رخوت بیرون میآید. (برای توضیح بیشتر به سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در اینباره رجوع کنید)
اما چه بسیار فیلم سینمایی به اصطلاح معناگرا که شاید در آنها قرآن خوانده میشود، تا دلتان بخواهد انسان مومن نمایش میدهند، روحانی دارند و مقبرهی امام زادگان هم بخشی از لوکیشن کار است. ولی دریغ از داستانی که مسئله داشته باشد. یک مسئلهی دینی. حتی انگیزهی دینی و گرایشات فطری مخاطب را هم تحریک نمیکند.
در نتیجه، همانطور که در ادبیات دینی ما میگویند "ما درون را بنگریم و حال را، نی برون را بگیرم و قال را" هنر دینی نیز وابسته با ظواهر سطحی نیست. این ظواهر وقتی در خدمت هنر دینی در میآیند که وابسته به مسئلهای فطری باشند که در آن اثر، قصد پرداختن به آن وجود دارد.شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com