به گزارش بولتن نیوز، پس
از رفراندوم قانون اساسی در روز ۱۲ آذر ۱۳۵۸و با وجود تحریم رایگیری از
سوی برخی گروههای سیاسی از جمله گروهک تروریستی منافقین، جمع کثیری از
مردم پای صندوقهای رای رفتند و ۹8درصد شرکتکنندگان در رفراندوم به متن
پیشنهادی رای مثبت دادند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی «مجاهدین»،
نظام اسلامی در شرایطی که دولت موقت به خاطر بحران گروگان گیری استعفا کرده
بود، شرایط کشور را فراهم کرد تا نخستین انتخابات ریاست جمهوری برگزار
شود.
گمانهزنیها درباره کاندیداهای احتمالی این انتخابات که سیستم
مردم سالاری دینی را رسمیت میبخشید، از ماهها قبل آغاز شده بود اما در
تاریخ ۴ دی ماه ۱۳۵۸ بود که برای اولین بار روزنامه کیهان در گمانهزنیهای
خود در مورد کاندیداهای احتمالی از بنیصدر، قطبزاده، بازرگان و غلامحسین
صدیقی به عنوان داوطلبان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نام برد.
از آن پس گروههای سیاسی وارد میدان رقابت شدند و با انتشار بیانیههایی،
نامزد منتخب خود را به مردم معرفی و ضمن برشمردن اوصاف و شایستگیهای او،
خواستار حمایت مردم از نامزد مورد نظرشان برای پیروزی در انتخابات شدند.
ابوالحسن بنیصدر، وزیر اقتصاد و دارایی نیز در همین ایام به صورت تلویحی
اعلام کرد که ظرف چند روز آینده، رسماً دست به فعالیت انتخاباتی خواهد زد.
روزنامههای
مختلف آن زمان به ویژه کیهان و اطلاعات در یک ماه منتهی به برگزاری
انتخابات پر از آگهیها، مصاحبهها و گزارش میتینگهای تبلیغاتی نامزدهای
متعدد اولین انتخابات ریاست جمهوری بودند. در روز نهم دیماه خبر رسید که
سیداحمد مدنی و ابوالحسن بنیصدر هر دو ستادهای انتخاباتیشان را
راهاندازی کردهاند.
به فاصله کمی پس از ابولحسن بنی صدر گروهک
تروریستی مننافقین نیز برای اینکه از گردونه عقب نماند و در کمال بهت و
حیرت همگانی در حالی که رفراندوم قانون اساسی را تحریم کرده بود و آن را
قبول نداشت؛ مسعود رجوی را برای انتخابات نامزد کرد!!
مسعود رجوی
قرار بود در انتخاباتی شرکت کند که قانون اساسی آن را علنا قبول نداشت و
اگر رئیس جمهور می شد باید برای حفظ و پاسداری از آن قانون اساسی که به آن
رای نداده و تحریم کرده بود سوگند می خورد در واقع گروهک منافقین با
نامزد کردن مسعود رجوی هم او و هم خود را مسخره کرده و به تمسخر گرفته بود.
دوران
پس از نامزدی مسعود رجوی در انتخابات ریاست جمهوری اوج تبلیغات گروهک در
اشکال گوناگون مانند راهپیمایی و چسباندن پوستر بر دیوارهای شهر و راه
اندازی سخنرانی بود! این تبلیغات که در مباحثههای خیابانی با فحاشی به
مخالفان گروهک بود به درگیری های پراکنده تبدیل می شد.
نمونه از از
مباحثه های خیابانی ساختگی توسط یکی از اعضای گروهک اینگونه تشریح شده است:
«خط ما در تبلیغات ریاست جمهوری رجوی، افشاء ارتجاع در کار توضیحی خیابانی
بود. یکی از افراد تیم به عنوان مخالف و یکی دیگر به عنوان موافق در
خیابان به مباحثه می پرداختند و شکل کار را با عادی سازی خوبی آرایش می
دادیم. مردم کم کم جمع می شدند و طرف مخالف محکوم می شد و سپس طرف مخالف با
فحاشی و توهین سعی می کرد مخالفین سازمان را افرادی بی سواد، هوچی و لمپن
معرفی کند.»
در این موقعیت افزایش غلظت تشنجهای اجتماعی با راهکارهای زیر در دستور کار گروهک قرار گرفت:
- 1. . بهره گیری از فرصت ها برای تشدید تضادهای اجتماعی
- 2. . ارائه شعارهای تند رادیکالیستی برای امور اقتصادی – سیاسی کشور
- 3. . مظلوم نمایی در درگیری های خیابانی برای افزایش احساس ترحم نسبت به سازمان
- 4. . درونی کردن احساس تنفر در سمپاتیزان ها و هواداران برای حرکت های تند اجتماعی در آینده