گروه فرهنگ و هنر-رضا سیف پور، برنامه های کودک صداوسیما پُر است از عموها و عمه ها و خاله های
رنگارنگ که سال هاست بی هیچ نوآوری جدید و قابل توجهی به بیان مکرر پیام های
مستقیم و ریز و درشت اخلاقی، که کودکان ما اغلب به سختی معادل عینی آن را
در رفتار بزرگترها می بینند، می پردازند.
به گزارش بولتن نیوز، در کنار آن هم شبکه های ویدئویی
و کانال های مختلف تلویزیونی ماهواره ای و حتی داخلی پُراست از انیمیشن ها و
فیلم های سینمایی جذاب از اسپاتیدرمن ها و بتمن ها و سوپرمن ها و... ! حال
سوال اصلی ما این است! کدامیک برای کودکان ما خطرناکترند؟ اسپایدرمن ها ی
غربی یا عموهای رسانه ملی؟!!
اجازه دهید بحث را از جای دیگری پی بگیریم. افلاطون در كتاب معروف
خود«جمهور» مي گويد: نخستين وظيفه ما اين است كه سازندگان حكايت را تحت
مراقبت قرار دهيم؛ اگر داستان خوبی ساختند، آن را بپذيريم و اگر بد ساختند آن
را رد كنيم. سپس پرستاران و مادران را واداركنيم تا فقط حكايتی را كه پذيرفته
ايم براي كودكان نقل كنند و متوجه باشيم پرورشی كه روح اطفال به وسيله
حكايت حاصل مي كند به مراتب بيشتر از تربيتی است كه جسم آنها به وسيله ورزش
پيدا می كند.
به نظر مي رسد دستورالعمل افلاطون در صدهاسال پيش آن چنان واضح
و آشكار است كه ديگر نياز به هيچ توضيحي نباشد. امروز که در عصر رسانه ها به
سر می بریم، در واقع مهمترین داستان پرداز برای کودکان ما همین رسانه ها
هستند و وقتی کودکی نزدیک به پنج ساعت در روز را مقابل تلویزیون و دیگر
ابزارهای رسانه ای سرمی کند، بی تردید پرستاراصلی کودک همان تلویزیون است! با این توضیح واقعاً ما تا چه حد در بررسی روایت و قصه ای که تلویزیون
برای کودک ما تعریف می کند و روح او را به قول افلاطون پرورش می دهد حساس و
نکته سنج هستیم؟
اگر منصفانه به انیمیشن ها و فیلم های سینمایی غربی که برای کودکان
ساخته می شود و البته مخاطبین بزرگسال آن ها بیشترند(!) بیافکنیم، سوای
القای جهان بینی غربی و تعریف غربی از کلیت جهان که فعلاً خارج از بحث ماست و
در لایۀ پنهان این آثار قابل بررسی هستند، عمدتاً تمامی این آثار برای
کودکان متضمن چند تعریف ساده می باشند:
- جهان پیرامون ما پر از «خطر» است.
- تهدید های پیرامون ما «جدی »هستند.
- همواره یکی هست که این تهدیدها را به نفع ما از بین ببرد و یا به عبارت ساده تر «مراقب» ما باشد!
همان طور که می بینیم در تمام این آثار اولاً کودک موفق می شود به شکلی
بسیار «واقع بینانه» با جهان پیرامون خود مواجه شود و تا حد بسیار زیادی
از دنیای آرمانی توام با صلح و صفای دروغین فاصله می گیرد و در ثانی همواره
امیدوار و مطمئن است که پیروزی از آن لشکر خوبی است و او هیچگاه تنها نیست.
این حسّی است که به او القاء می شود و نتیجه مثبتش را در بزرگسالی می بیند.
حال برنامه های کودک تلویزیون ما چه چیزی را به فرزندان ما هدیه می کنند؟!!
بیایید یک بار هم که شده کنار کودکان مان بنشینیم و برنامه های
رنگارنگ تلویزیون خودمان را که به خورد کودکان ما می رود درکنار آنها مرور
کنیم. واقعاً عمو قناد و عموپورنگ و فتیله ای ها و خاله شادونه و... چه
چیزی را به کودکان ما یاد می دهند؟ اگر تنها یک روز برای پاسخ به این سوال
اساسی وقت بگذارید متوجه دو حقیقت بزرگ می شوید:
اول این که دنیای به تصویر کشیده شده توسط این برنامه ها برای کودکان
ما کاملاً«آرمانی و تخیلی» است و کودک در کمترین مقدار خود با واقعیات
اجتماعی پیرامون مواجه می شود و به این ترتیب درفردای بزرگسالی ازکوچکترین مهارت برای مواجهه با حقایق جاری اجتماع برخوردار نیست.
دوم اینکه کودک من و شما در بی پولی غیرقابل باور صداوسیما، کارکرد
یک قُلک پر از پول را دارد که باید پس از پایان برنامه به کوچه برود و
تنقلات ریز و درشت تبلیغ شده در این برنامه ها از کیک و کلوچه گرفته تا
ماکارونی فلان را بخرد تا آن شرکت ها هزینه تولید برنامه را تامین نمایند.
این درحالی است که استفاده ابزاری از کودکان برای تبلیغ کالاها بخصوص
کالاهای مضر برای سلامتی که نمی تواند جای غذاهای سالم و مفید برای رشد
کودکان را بگیرد اساسا در تمام دنیا و از جمله کشور خودمان جرم است.
آیا این تاسف بار نیست؟!! بیایید یک بار دیگر ازخود بپرسیم اگر
کودکان ما «بتمن» نگاه کنند بیشتر آسیب می بینند یا «عموقناد»؟!! بیایید از
خود سوال کنیم آیا خطر «اسپایدرمن» بیشتر است یا عمو پورنگ؟
در
این بین «رفتار ایدئولوژیک» رسانه های غربی اگرچه در تعارض کامل با ندیشه
های ماست؛ اما به شدت قابل احترام است. لااقل آن ها در یک برنامه زندۀ
تلویزیونی ویژۀ کودک نصف زمان برنامه را صرف تبلیغ «کلوچه» نمی کنند.
این مقاله کوتاه می تواند به وسیله شما خواننده محترم ادامه یافته و
کامل شود؛ اما بی شک هر کدام از ما باید به احترام آیندۀ فرزندانمان این
سوال را از خودمان و آن هایی که برای فرزندان ما نسخه می پیچند بپرسیم. من
این سوال را مدت هاست از خود می پرسم و در نهایت متاسفانه جواب من به این
پرسش به هیچ وجه جوابی توام با رضایت نیست. من به این نتیجه رسیده ام که تا
حد امکان بر «سواد رسانه ای» خود و خانواده ام و جوانانی که به جهت شغلم
با آن ها در ارتباطم بیافزایم و در این منجلاب بی تدبیری، چاره ای جز
ارتقای سطح دانش و «سواد رسانه ای» خانواده ها نمی بینم که از قدیم گفته
اند: کس نخوارد پشت من جز ناخن انگشت من!
نه..نمیتونم برنامه های ایران رو با این کارتونایی که فرمودید مقایسه کنم. اگر انتقادی هم هست نباید مقایسه اینچنینی بشه که بتمن از فلان خاله بهتره.
در کل ممنونم هرچند مقاله ضعیفی بود.