- اکنون سالها تاخیر و فریب برای هیچ – راه حل های دور از دسترس . تجزیه و تحلیلی نافذ که باید خواند .
به گزارش
بولتن نیوز؛ پروفسور لوئیس رنه برس و ناوبان یکم- ژنرال توماس مَکلِمی، ( بازنشسته ) نیروی هوایی ایالات متحده
نویسنده این مقاله استاد علوم سیاسی و حقوق بین الملل در دانشگاه پوردو، نویسنده بسیاری از کتب ارزشمند ، جزوات، و مقالات در مورد استراتژی هسته ای و جنگ هسته ای و دستیار بازنشسته و معاون مدیر امورکارکنان نیروی هوایی ایالات متحده که در حال حاضر تحلیلگر نظامی فاکس نیوز است پیرامون رابطه ایران و اسرائیل در فاکس نیوز به تحلیلی پرداخت که در ادامه می آید.
در سال 2008 ، گزارشی تحقیقاتی از سوی سازمان اطلاعات ملی آمریکا ( NIE ) اعلام کرد که ایران برنامۀ اصلی دستیابی به سلاح های هسته ای را رها کرده است . گر چه این خبر موجب استقبال خوشنودی گسترده ای شد ، حتی در آن زمان، که این گزارش NIE نادرست بود ، و همچنین ممکن بود به عنوان دروغی تعمدی اشاعه یافته باشد ، تاثیر ذاتی این سند می توانست این باشد که کار اسرائیل را برای دست زدن به عملی پیشگیرانه علیه ایران بسیار دشوارتر کند . بر این اساس، در آن زمان، سرلشگر آهارون زویوی فارکاش ، رئیس سابق (IDF) ادارۀ اطلاعات نظامی اسرائیل ، پیامبر گونه هشدار داده بود : "... گزارش NIE ، بدون هیچ گونه دخالتی، راه ایران را برای رسیدن به جاه طلبی های هسته ای نظامی خود باز می کند. "
اکنون، با گذشت بیش از پنج سال از آن ماجرا، در اکتبر 2013 ، صحت اظهارنظر علنی فارکاش اثبات شده است. البته، هیچ نوع حملۀ نظامی و بازدارنده ای علیه روند صعودی و مستمر هسته ای شدن ایران صورت نگرفته، و در نتیجه ، جمهوری اسلامی در حال حاضر به احتمال زیاد، ظرف یک یا دو سال ، قادر به گسترش سلاح های هسته ای عملیاتی و قابل استفاده خواهد شد . و به طور طبیعی، اگر ( ؟ ) چنین چیزی اتفاق بیافتد ، گزینه عملیات پیشدستانه بکلی از دست رفته است.
اکنون که این گزینه آشکارا عقیم مانده ، هزینه های مورد انتظار هر نوع پیشدستی، تقریبا بطور قطع بیش از منافع مورد انتظار خواهد بود . به عبارت دیگر، در برهۀ زمانی کنونی که دیگر فرصتی برای جلوگیری از این فاجعه باقی نمانده ، هر نو گفتگوی موثق از " پیش بینی دفاع از خود" غیر منطقی خواهد بود .
با این حال ، این امر ، یک مسئله فقهی نیست . قوانین بین المللی نوعی پیمان خودکشی دسته جمعی نیست. اسرائیل هرگز قانونا متعهد نیست که بنشیند و دست روی دست بگذارد و منفعلانه و بی سر و صدا در انتظار نابودشدن توسط کشوری باشد که همچنان مصمم به نابود کردن اسرائیل بوده و هست.
مسأله، با این حال ، موضوعی عملیاتی است . در این رابطه ، مشروعیت و آمادگی عملیاتی دو امر قابل ملاحظه اما کاملا مجزا و متفاوت است . از نقطه نظر عملیاتی صرف ، نیروی هوایی ایالات متحده ( USAF ) آمادگی بهتری برای راه اندازی نوعی حملۀ دفاعی یازده ساعته علیه اهداف و استحکامات ایران دارد ، نسبت به نیروی هوایی اسرائیل ( IAF ) که به مراتب کوچکتر و محدود تر است.
در اصل، دستکم ، هر گونه اظهاروجود ایالات متحده در خصوص عملیات مورد انتظار "دفاع از خود "در برابر ایران، می تواند ذینفعان چند گانه ای داشته باشد . این عملیات می تواند کاری بیش از محافظت از اسرائیل در برابر هر گونه تجاوز آتی هسته ای ایران صورت دهد ، هر چند هرگونه محفاظت اینچنینی بوضوح در جای خود مناسب و ارزشمند خواهد بود. همچنین می تواند در دراز مدت، به سود منافع امنیتی ایالات متحده نیز باشد.
دارایی و مواد هسته ای ایران – اگر از بین نرود – ممکن است به جانشین خاصی از سوی ایران و یا در غیر اینصورت به گروه های همتراز دیگر از جمله حزب الله، یا سازمان های جهادی همه فن حریف دیگر داده شود . آنگاه این گروه ها می توانند منحصرا خاک آمریکا را مورد تهدید قرار دهند.
وقتی پای چنین مسائل ترسناکی به میان می آید ، موشک ها تنها وسایل انتقال هسته ای موجود نیستند که باید در اینصورت نگرانشان باشیم . تروریست های ضد آمریکا که با اشکال دیگر مهمات " رده بالاتر " مسلح شده اند می توانند با اتومبیل ، کامیون ، و یا حتی کشتی هم کار خود را به خوبی پیش ببرند.
با توجه به اینکه تهدید هسته ای ایران هنوز متوقف نشده ، منافع آمریکا و اسرائیل اساسا همخوان و هم جهت باقی می ماند . اما اگر واشنگتن و اورشلیم هیچیک، تمایل مناسبی برای حملۀ پیشگیرانه، علیه این رژیم بالقوه جنایتکار در تهران به نمایش نگذارند- در حال حاضر شاید ، دستکم تا حدی ، به دلیل باز شدن یخ روابط حسنه میان باراک اوباما و حسن روحانی ، رئیس جمهور جدید ایران - اسرائیل جز "تحمل" یک ایران هسته ای هیچ گزینۀ منطقی دیگری پیش رو نداشته باشد.
در چنین وضعیت سخت و پیچیده ای ، کار سخت اورشلیم بناچار ایجاد یک سیستم پایدار بازدارندۀ هسته ای منطقه ای است که بتواند با قابلیت اطمینان بالا ، در دراز مدت عمل کند ، ولواینکه ایران گهگاه در تصمیم گیری استراتژیک خود از مسیر عقلانیت منحرف شود.
اسرائیل برنامۀ بسیار توانا و پیچیده ای برای دفاع موشک های بالستیک (BMD) ، مشخصا ، ازنوع فلش یا هتز دارد .
با این حال، دفاع از اهداف " نرم " ( مردم غیر نظامی ) از آسیب حملات هسته ای نیازمند نزدیک به 100٪ قابلیت اطمینان رهگیری است ، و هیچ سیستم دفاع موشکی بالستیکی همواره نمی تواند تا این اندازه قابل اطمینان و عاری از "نشت اطلاعاتی" باشد . علاوه بر این ، همانطور که پیش تر اشاره شد ، حتی اگر فلش اسرائیل بواند تمام موشک های واردۀ دشمن را رهگیری کند ، باز هم این احتمال وجود دارد که ایران بخواهد برخی از سلاح های هسته ای در حال توسعه خود را بین پراکسی های حزب الله ، یا دیگر شورشیان تهدیدگر تقسیم کند.
دستکم ، به لحاظ تئوری، اگر ایالات متحده آمریکا تصمیم به راه اندازی حملات پیشگیرانه علیه اهداف سخت ایران بگیرد، نیروی تهاجمی این کشور تنها شامل حدود 75 فروند هواپیمای تهاجمی مخفی خواهد بود. همچنین شامل حدود 250 فروند هواپیمای غیر مخفی F15s ، F16s ، B52s ، و سه گروه اَرادۀ حامل جنگی، که هر گروه حامل جنگی نیز به نوبۀ خود شامل بیش از 120 F18s ، و موجودی عظیمی از موشک های کروز . B2s و F22s می باشد.
ایالات متحده بیش از 1000 پهپاد برای اطلاعات ، نظارت و شناسایی در منطقه دارد. این حجم از بهپادها می تواند از کمپینی قاطع پشتیبانی کرده و تهران را به این جمع بندی برساند که ما می توانیم به تاسیسات توسعه هسته ای ایران، ضربه بزنیم و ساختارهای دفاع هوایی یکپارچه، واحدهای نیروی دریایی و نیروی هوایی و موشک های مربوطه را ، با استفاده از حدود 2500 نقطۀ هدف متمرکز، تحت کنترل و فرمان خود درآوریم و اگر سیستم های BMD 2، متعلق به اسرائیل با حداکثر توان و با قابلیت اطمینان عملیاتی مورد انتظار ، کارائی لازم را داشته باشد ، حتی دشمن غیر منطقی ایرانی و مسلح به سلاح های هسته ای و / یا بیولوژیکی را هم می توان از این طریق کنترل کرد .
این حرف به این معناست که حتی اگر توان بازدارندگی هسته ای اسرائیل به نحوی توسط دولت دشمن هسته ای عقیم شود، و دشمن بخواهد عملیات تلافی جویانه گستردۀ اسرائیل را با"ضد حمله های متقابل "به خطر بیاندازد ، اولین حملۀ این مهاجم را همچنان می توان توسط فلش خنثی کرد . اما چنین بازدهی گرچه ضروری اما دست نیافتنی است.
به عبارت بهتر، برای مقابله با تهدید روز افزون هسته ای ایران ، برنامه ریزان اسرائیلی نباید به روی بی خردی دشمن حساب کنند . کاملا برعکس. گر چه این بی خردی را قطعا می توان به عنوان یک امکان مجزا در نظر گرفت، و در نتیجه مستلزم توجه ویژه است ، اما به هیچ وجه تنها دلیل برای بروز نگرانی استراتژیک در اورشلیم ، تل آویو و واشنگتن نبوده و نیست.
حتی یک ایران هسته ای کاملا منطقی و معقول هم می تواند تهدید وجودی قابل توجهی را القا کند. زیرا یک دشمن منطقی هنوز هم می تواند تحت الشعاع اطلاعات غلط، محاسبات غلط ، حواشی غیرمجاز ، تحریف های سایبری ، و اشکال فرعی و تبعاتی مختلف الکترونیکی، مکانیکی، و یا نقص های عملکردی کامپیوتری قرار بگیرد.
با این حال ، بیایید بی پرده و با صراحت حرف بزنیم . هر گونه تمایل آمریکا برای حملۀ نظامی باز دارنده و پیشدستی علیه ایران پیشاپیش و بطرز موثری از میان رفته است. اگر تنها از نقطه نظر سیاسی بررسی کنیم ، اساسا قابل تصور نیست که هیچ رئیس جمهوری در آمریکا بخواهد به چنین اقدامی متوسل شود که تا این اندازه نیروی نظامی امریکا را به خطر بیاندازد و نابود سازد.
هر دشمن خردورزی ، از جمله ایران ، علاوه بر سایر موارد ، همواره نیازمند آن است تا محاسبه کند که نیروی حمله دوم اسرائیل به اندازه کافی نسبت به حملۀ اول آسیب ناپذیر هستند. این دشمن اکنون و در مواجهه با فلش، و غیره ، بتدریج نیازمند موشک های بیشتری می شود تا بتواند به اولین حملۀ مخرب علیه اسرائیل برسد . در نتیجه فلش می تواند دشمن منطقی را وادار کند تا حملۀ اولی را علیه اسرائیل به تاخیر بیاندازد ، حداقل تا زمانی که ظرفیت استقرار موشک های تهاجمی بیشتری را به دست آورد.
از این رو، حتی اگر فلش ، برای حفاظت واقعی از غیرنظامیان مناسب نباشد، می تواند نیروی بازدارندگی اسرائیل را از طریق "خرید زمان" بالا ببرد.
اسرائیل باید همچنان به توسعه، آزمایش و پیاده سازی قابلیت رهگیری دفاعی فعال خود ادامه دهد تا به بالاترین مطابقت با تهدید رو به رشد و دیکته شده توسط ایران اتمی و قابلیت های موشکی این کشور دست یابد. همچنین باید گام های مناسبی بردارد تا تصمیم گیرندگان مربوطه در تهران به این اطمینان خاطر برسند که سلاح های هسته ای اسرائیل قابل استفاده ، ماندگار، و قابل نفوذ ( قادر به نفوذ در خط دفاع فعال ایران ) هستند . بنابراین ، بیت المقدس، به زودی مجبور خواهد بود تا علاوه بر سایر موارد ، موضوع بیرون کشیدن بمب های اسرائیل از " زیرزمین " را نیز مد نظر قرار دهد.
به زبان ساده تر، اسرائیل نیازمند برنامه ریزی برای تغییرجهت صریح از سیاست دیرین "ابهام هسته ای عمدی" خود به سمت نوعی سیاست قاطع جدید مبنی بر "افشای هسته ای" عامدانه و همراه با جزئیات دقیق است . با اینکه این تغییرسیاست اساسی به هیچ وجه مورد استقبال واشنگتن و یا هر پایتخت دیگری در جهان نخواهد بود؛ اما همچنان نمایانگر تعهد عقلانی و بی چون و چرای اسرائیل برای حفظ نیروی بازدارندگی هسته ای ملی و دارای اعتبار محسوب خواهد شد.
برای حصول اطمینان،قبل از هر چیز، هرگز نباید به ایران اجازه داد تا بدون دخالت معنادار ، به راه خود ، به سمت توسعۀ سلاح های هسته ای ادامه دهد . اما ، در حال حاضر و در غیاب هر نوع برنامه برای راه اندازی یک سری حملاتِ یازده ساعتۀ دفاع از خودِ مورد انتظار ، لازم است تا اسرائیل گام هایی محتاطانه و ماهرانه ای بردارد تا این اطمینان حاصل شود که نیروی بازدارندگی هسته ای دولت یهود قابل اعتماد ، قابل شناسایی، و محکم و مخرب است .