کد خبر: ۱۷۲۵۱۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
خاطره خبرنگار سایت ریاست جمهوری از لحظه انتشار خبر مکالمه تلفنی روحانی و اوباما؛

خاطره ای از حساسیت انتشار خبر مکالمه تلفنی روسای جمهوری ایران و آمریکا

اولین چیزی که گفتم این بود که "من چنین خبری منتشر نکرده ام، باور کنید من از این مسئله اطلاعی ندارم".
گروه مانیتورینگ - خبر مکالمه تلفنی دکتر روحانی و باراک اوباما در آخرین لحظات حضور روحانی در آمریکا البته موجبات تعجب بسیاری را فراهم اورد و در این میان دست اندر کاران سایت اطلاع رسانی ریاست جمهوری قطعا با توجه به آنکه اولین کسانی بودند که این خبر را انتشار دادند، حس و حال خاصی هنگام انتشار این خبر داشتند.

در زیر توصیف لحظه انتشار خبر مکالمه تلفنی روحانی و اوباما توسط دست اندرکاران سایت اطلاع رسانی رئیس جمهور است که بدین شرح می باشد:
به گزارش بولتن نیوز،  مجموع تحولات به وقوع پیوسته در عرصه های رسانه ای و سیاسی در روزهای منتهی به سفر دکتر روحانی به نیویورک گواه آن بود که این سفر تحولات مهم تری را فارغ از قضاوت درباره آنها، در خود خواهد داشت.

سفر رئیس جمهور به نیویورک آغاز شد و طبق معمول حدود سه سال و نیم اخیر فعالیتم در پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری حضور خبرنگاران برای انتشار اخبار سفر در ساعات شب، شیفت بندی شد.

شیفت دو شب آخر سفر به بنده رسید.

شب آخر وقتی آخرین اخبار را بارگذاری و منتشر کردم، منتظر تماس خبرنگار خودمان که همراه هیات به نیویورک سفر کرده بود، بودم تا خبر بازگشت از آمریکا رو هم منتشر کنم و بعد از دو روز متوالی حضور در اداره، به خانه بروم.

با وجود آنکه خبرنگارمان اعلام کرده بود که احتمالا کمی زودتر از ساعت اعلام شده قبلی یعنی 22 و 30 دقیقه جمعه شب، هیات ایرانی نیویورک را ترک خواهد کرد، اما تماس وی برای اعلام خبر کمی به درازا کشید.

همکارهای دیگر اداره از جمله تایپیست، مترجم و مسئولان پشتیبانی اداره را ترک کرده بودند و بنده به اضافه دو همکار دیگر که هر دو هم محمدرضا نام داشتند در اداره مانده بودیم. محمدرضای اول مسئول فنی سایت ریاست جمهوری است و محمدرضای دوم مسئول دفتر معاون ارتباطات و اطلاع رسانی.

محمدرضای اول جوانی باهیبت و درشت هیکل است و محمدرضای دوم جوانی سرشار از انرژی و البته منبع تولید و انتشار استرس.

وقتی دقایقی از ساعت 22 و 30 دقیقه گذشت و خبری از ترک نیویورک اعلام نشد، برای تجدید وضو رفتم که حین در همین حین با فریادهای محمدرضاها مواجه شدم.

به تصور اینکه خبرنگارمان خبر خروج را اعلام کرده است، گفتم که می آیم و حالا اگر خبر خروج را دو دقیقه دیرتر بفرستیم هم آسمان به زمین نمی آید.

فریادها اما همچنان ادامه داشت.

کمی با عجله کارم را به اتمام رساندم و البته با تامل به طرف اتاق تایپ که فریادها از آنجا به گوش می رسید به راه افتادم.

محمدرضای دوم در راهرو مرا دید و به یکباره جانم را به استرس انداخت وقتی دیدم که چشمانش در حال بیرون زدن از حدقه است؛ مدام تکرار می کرد که کجایی، بیا ببین این را چکارش کنیم.

حالا دیگر دویدم تا پشت نمایشگر رایانه ای که محمدرضای اول پشت آن نشسته بود، و او هم با آن هیبتش با چهره ای برافروخته.

تا مرا دید با دو دست به نمایشگر که در حال نمایش صفحه پیش نمایش سایت بود، اشاره کرد و گفت که "کجایی پس، این را چکار کنم؟"

تا نگاهم به صفحه نمایشگر افتاد، بی گمان برای لحظه ای قلبم از ضربان ایستاد.

دقیقا قبل از آنکه برای وضو گرفتن بروم با همین محمدرضای اول صحبتمان درباره احتمال هک کردن سایت و مثلا تبعات انتشار اخبار نادرست و جعلی از بیرون بر روی سایت بود و حالا من مقابل نمایشگری ایستاده بودم که خبر مکالمه تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا را بر روی سایت اطلاع رسانی رسمی رئیس جمهور ایران نشان می داد و من در تصور اینکه شد آنچه نباید؛ آخر هیچ قراری برای انجام چنین مکالمه ای نبود و هیچکس فکر نمی کرد درست در پایان سفر چنین اتفاقی رخ دهد.

اولین چیزی که گفتم این بود که "من چنین خبری منتشر نکرده ام، باور کنید من از این مسئله اطلاعی ندارم".

با توضیح کوتاه محمدرضای اول و البته با صدای بلند متوجه شدم که آنها منتظر من هستند تا خبر را برای انتشار تایید کنم. نگاه سریعی بر خبر کوتاه اما مهم آن مکالمه انداختم و به او گفتم که خودش زحمت انتشار را بکشد، چون من هنوز نتوانسته بودم لرزش دستانم را کنترل کنم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناظر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۸
0
12
اتفاقی که افتاد جالب بود ولی نه دیگه تا این حد که شما دوستان رو شوکه کرده :-))
اگه اونجور که اول صحبتش بود باهم دست میدادن که احتمال داشت تلفات بدید خدانکرده :-))
ایران
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۸
5
6
برای مردم که فایده نداشت،با کفش هم ازش پذیرایی کردند.هیچ تغییری هم نکرد وضعیت معشیت مردم!آقای روحانی هم خودش را مطعل میکند هم مردم را چون با این اوضاع واحوال هیچ رابطه ایی با امریکابرقرار نخواهد شد.تا زمانی که قدرتهای بیروون از میدون اجازه صادر نکنند!
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین