باز در همین وبلاگ گفتم احمدی نژاد حاصل احساسات پرشور و پاک حزب الله بود که در برهه حساس 84 و
88 شکل گرفت و جلیلی را حاصل عقلانیت و تجربه حزب الله دانستم.اما چرا؟
شرافت
در سیاست بین الملل واژه ای فراموش شده است،جایی که تمام صف بندی ها برای
جلب توجه و لطف ابرقدرت ها صورت می گیرد و حقیقت متاع گم شده است.دیپلمات
در عرف یعنی کسی که ملق بازی را خوب بلد است و راحت دروغ می گوید.حتماً به
همین خاطر است که رهبری معظم انقلاب به صراحت می فرمایند "من دیپلمات نیستم
، من یک انقلابی هستم"
در داخل کشور گاهی شاهد این بودیم که عده ای
حضور مردم را بعنوان سیاهی لشکر عاملی برای مذاکره و چانه زنی با طرف مقابل
می دانستند نه دست برتر برای دیکته کردن خواسته های بحق مردم ایران...این
عده علت پیروزی و موفقیت را پول و اعتبار بین المللی و اگر بود زرادخانه
های آنچنانی سلاح می دانند در حالی که طی این سالها به ما اثبات شده است
هیچکدام از این عوامل باعث حرکت و پیشرفت ما نشده است جز خودباروی و
استقامت...
فرهنگ عاشورایی به ما آموخته است که آزاده باشیم.مردان و
زنان آزادی که مرگ عزتمندانه را به زندگی ذلیلانه ترجیح می دهند،مرگ
ایستاده را به مردن در بستر ترجیح می دهند،حسرت و افسوس روزهایی که فرار
کرده اند را نمی خورند.
وقتی بعضی تحلیل های سیاسیون کشور را در مورد
استقامت کشور مقابل خواسته های شرم آور غرب می خوانم از خشم و تأسف به خود
می پیچم.از خون شهدا مایه نمی گذارم ولی انگشت به دهان می مانم که چطور به
این شکل وقیحانه زجرکشیدن و سختی هایی که غرب خبیث به مردم ما روا داشته را
نادیده می گیرند و عامل آنرا استقامت و صبر همین مردمی می دانند که برگرده
آنان سوار شده اند و توصیه به عقب نشینی و کرنش می کنند(!) لعن و نفرین
ابدی بر این طرز فکر و عاملین آن ...
آنها از تعداد لشکر دشمن همیشه در
هراسند و ابدا بفکر جمع آوری نیروی های جبهه حق نیستند! آنها برای ادامه
زندگی ننگین و رفاه بیشتر مدام بفکر معامله اند،در صحنه های نبرد حمایت نمی
کنند و چون با استقامت پیروز می شویم طعنه می زنند و آنرا نه از
اراده،قدرت و توان مردم که بدلیل مواردی می دانند که دشمن هم بفکرش از این
توجیهات شیطانی خطور نمی کند!
پیش شرط ما برای هر مذاکره ای باید عذرخواهی و دریافت غرامت از غرب بخاطر 200سال قتل و غارت و ظلم بر مردم ما باشد.
ما
از هرزمانی قدرتمندتر هستیم،متحد هستیم،دشمنان ما در ضعف و پراکندگی هستند
و اگر امروز را قدر ندانیم ممکن است تا سالها دیگر چنین فرصتی بدست نیاید.
از
سال 86 که جلیلی در دبیرخانه شورای امنیت ملی جاگرفت ، تغییر محسوسی در
سیاست خارجی ایران پدید آمد؛استقامت رمز پیشرفت شد.ما در زمان جلیلی به
دوران بی بازگشت اقتدار ایران در عرصه های جهانی رسیدیم.کسانی که تا دیروز
می گفتند جلیلی جز مذاکره برای مذاکره ، دست آوردی برای کشور نداشته ،
بواسطه تغییر دولت توصیه به عقب نشینی یک جانبه ایران و رها کردن تمام آنچه
با خون دل ساخته ایم کردند(!) و چون از طرف افکار عمومی بر دهانشان خورد و
حتی دولت روحانی هم تحویل شان نگرفتند به فاصله چند روز تحلیل های آب دوغی
شان را پس گرفتند.جلیلی ما را به نقطه ای رساند که هر مسئولی بعد از او
نمی تواند راه سازش در پیش بگیرد.این بواسطه رشادت و ایستادگی مردم
ایران،پایداری نیروهای ارزشی و استعداد و خودباوری جوانان میهن است.
جلیلی
نماد استقامت و پایداری حزب الله در مقابل زیاده خواهی های دشمنان اسلام و
ایران است.جلیلی سرباز ولایت و شاگرد صدیق خمینی کبیر است.
جلیلی اثبات کرد که یک انقلابی است نه دیپلمات، گرچه او در انتخابات 92 شکست خورد ولیکن ماندگار و نمونه شد.یاد این جمله ایشان در اولین همایش انتخاباتیاش در ورزشگاه شهید شیرودی می افتم که گفت:
«مالک اشتر هرگز به مصر نرسید اما تا ابد نامش به عنوان کارگزار
امیرالمومنین ثبت شد.»
جمهوری اسلامی به داشتن فرزندان متفکر و انقلابی چون تو افتخار می کند.
زنده باد جلیلی زنده باد احمدی
حضور آقاي جليلي در انتخابات اخير، نگاه من به دين، كشور و بچه حزب اللهي بودن رو متحول كرد. البته قبلاً هم بچه حزب اللهي بودم، اما با مشاهده منش آقاي جليلي و رفتار توأم با آرامش ايشان در هياهوي انتخابات، همچنين وقتي ديدم اياشن بر خلاف بسياري از رقباي انتخاباتي سعي نميكند با ايجاد هيجان كاذب و دادن وعدههاي رنگارنگ رأي جذب كند، فهميدم بچه حزب اللهي بودن آني نبود كه من بودم.
حتي رفتار هواداران ايشون در من تأثير خيلي خوبي گذاشت. ساده، بي آلايش، مصر در بيان خواستهها و بي توجه به انگ و برچسبها...
اين بودم كه عوض شدم. حالا هم از آقاي جليلي تشكر ميكنم كه حضورشون در انتخابات، منجر به ظهور 4 ميليون انسان مقتدر و انقلابي و پاي كار شد كه حاضرند براي انقلاب جان فدايي كنند.