آبانبار یكی از شاهكارهای معماری سنتی و بومی ایران به شمار میآید كه به عنوان یكی از بناهای عامالمنفعه از منزلت و جایگاه فراوانی در فرهنگ و تمدن ایران زمین برخوردار بوده است. اصولاً در شهرهای گرم و خشك ایران هر محلهای، اغلب برای خود آب انباری داشته كه توسط اهالی محل احداث میشده و گاه یكی از افراد متمكن و خیرخواه محله بانی آن بوده است.
به
گزارش بولتن نیوز به نقل از
قم پرس ، با توجه به اهمیت وجود آب انبار در قم به سراغ آب انبار های شهرمان رفتم. ابتدا از یکی خیابان های قدیمی قم یعنی آذر شروع کردم.
در جستجوهایی که درباره آب انبارهای خیابان آذر داشتم، به 3 آب انبار
برخوردم به نام های: آب انبار رشیدزاده، آب انبار درخت پیر و آب انبار کهنه
(که اکنون به چایخانه و سفره خانه سنتیِ یاد ایام تبدیل شده است و در این
گزارش به آن نمی پردازیم).
به هر سه آنها سر زدم. دو تا از آنها متروک شده بود و دیگری خوشبختانه فعال بود. از آب انبار رشیدزاده شروع می کنم:
این آب انبار در انتهای خیابان آذر، بعد از میدان میرزای قمی، بعد از
بیمارستان و جنب مسجد بنی اکرم قرار دارد. درب آن بسته بود و فقط تابلوی
سازمان میراث فرهنگی، نشان از وجود آب انباری در این محله می داد. با شماره
ثبت 27666 مربوط به دوره قاجار.
از آبمیوه فروشیِ کنار آب انبار پرسیدم که چطور می توانم از آن بازدید کنم.
گفت: " درب آن همیشه قفل است و درون آن تاریک. کلید آن دست من است ولی
اجازه ندارم آن را به شما بدهم چون شما باید از هیئت امنای مسجد اجازه
بگیرید!!!" به همین سادگی! به همین سادگی آب انباری که از دریچۀ درب آن می
شد قسمتی از کاشی¬کاری های آن را دید، متروک شده بود و هیچ استفاده ای از
آن نمی شد. حداقل می شد مانند آب انبار کهنه بازسازی و احیا شود و کاربری
امروزی پیدا کند. چرا باید سازمان میراث فرهنگی اثری را ثبت کند که درب آن
همیشه قفل است و کلید آن دست آبمیوه فروشی است که خود به راحتی می گوید
درون آب انبار پر از زباله است؟
آیا این مسئله آسیب به اثر تاریخی نیست؟ اصلاً سوالی کلّی تر. آیا این اثر
تاریخی است و باید تحت محافظت باشد یا نه؟ چگونه است که اثری در خیابان با
تابلوی سازمان میراث فرهنگی شناخته می شود ولی نمی¬توان از آن بازدید کرد؟
چرا باید درون آب انبار پر از زباله باشد؟ آیا بهتر نیست و یا به قول معروف
سنگین تر نبود که این اثر را ثبت نمی کردند تا ما هم ندانیم که اصلاً چنین
اثری وجود نداشته است؟ چه کسی پاسخگوی این سوالات است؟
باید تا اذان ظهر صبر می کردم که آیا مسئولین مسجد اجازۀ بازدید را صادر
می فرمایند یا نه! ولی در هر صورت من به این مسئله پی برده بودم که وظیفۀ
میراث ثبت این اثر و رها کردن آن بود. این نتیجه برای من جذاب¬تر از دیدن
آب انبار بود!
بعد از آن به طرف آب انبار درخت پیر رفتم. نام آن برای من جذب کننده بود:
«درخت پیر». محله ای که در گذشته دارای درخت کهنسالی بوده است که به مرور
زمان برای گسترش کوچه آن را از بین برده¬اند! با امید فراوان به راه افتادم
شاید که بتوانم این آب انبار را ببینم. امّا دوباره به دری بسته خوردم و
تابلویی از سازمان میراث فرهنگی: شماره ثبت 28810 و متعلق به دوره قاجار.
پس از پرس و جو از مغازه های اطراف فهمیدم کلید آب انبار نزد "سالن ورزشی
شهدای آذر" است! داخل رفته و گفتم قصد بازدید از آب انبار را دارم. بهانه
تاریکی آن را آوردند ولی من دست بردار نبوده و بالاخره به آنها فهماندم
هرطور که هست قصد بازدید از آن را دارم حتی اگر تاریک باشد. آنها متقاعد
شدند که درب را باز کنند ولی ای کاش نمی کردند! با تلّی از وسایل، ابزار،
میز و به قول خودمانی خرت و پرت هایی مواجه شدم که جلوی راه پله های آب
انبار را گرفته بود. واقعاً هم تاریکی مطلق نیز راهِ من را برای دیدن آب
انبار بسته بود. حتی اگر چراغ قوه هم داشتم، میزان وسایل به حدی بود که
نمی¬توانستم از پله ها پایین بروم. فقط توانستم با فلش دوربینم عکسی به
یادگار بگیرم تا شاهدی باشد بر بی اعتنایی به آب انبار درخت پیر. قسمت جالب
ماجرا این است که روی تابلوی میراث فرهنگی نوشته شده است: هرگونه دخل و
تصرف بدون مجوز پیگرد قانونی دارد. احتمالاً سالن ورزشی شهدای آذر برای دخل
و تصرف و تبدیل آب انبار به انباریِ خودشان مجوز داشته اند!!!
این گزارش را تنها با یک سوال به پایان می¬رسانم که نمی دانم چه کسی می تواند پاسخگوی آن باشد:
آیا تنها ثبت یک بنا به عنوان اثری تاریخی برای سازمان میراث فرهنگی کفایت می کند و بس؟
من فامیلیم درخت پیری هست و شنیده بودم که پدر پدر بزرگم برای محله ای به نام درخت پیر در قم بوده
خیلی دوست داشتم به قم می آمدم و اون محله و اون درخت دوست داشتنی رو از نزدیک می دیدم که متاسفانه شما فرمودید که اون درخت رو از بین بردن