به گزارش بولتن نیوز به نقل از رادیو دیروز،
علیرضا داوود نژاد این روزها خیلی خبر ساز شده. وی که تلاش دارد علاوه بر
ژست هنرمند بودن، فیگور روشنفکری را نیز به خود بگیرد، در اقدامی قانون
شکنانه و به دور از هر نوع مدنیتی، اقدام به شکستن غیر قانونی پلمپ خانه
سینما کرده و سپس در مصاحبه خود با رادیو فردا مدعی شد این پلمپ قانونی
نبوده!
متاسفانه آقای ضرغامی بدون داشتن درایت کافی بارها و بارها آنتن
زنده سیما را به دست این فرد معلوم الحال داده که بد نیست مصاحبه زنده وی
در شبکه جام جم را مجدداً مرور نماییم. وی اینچنین از فاحشه ای به نام
گوگوش تمجید نمود و همه ارزشهای اسلامی را یکجا به سخره گرفت، سایت تابناک
می نویسد :
"رضوی از او {داوود نژاد} خواست تا از این فیلم {نازنین} و خاطره هایش بگوید و او شروع کرد به سخن که: «در این فیلم خانم
گوگوش
نقش همسر بهروز را بازی می کرد که در همین صحنه می بایست به میان می آمد.
چند تن از دوستانش به او گفته بودند که در این صحنه باز ی نکن و به اینجا
نرو چون مردم تو را می شناسند و با تو برخورد می کنند. گوگوش موضوع را به
من گفت ولی من او را به حضور در میان مردم سوگوار دعوت کردم و او قبول کرد.
چادر زد و بین مردم آمد و نقش خود را بازی کرد و چه خوب هم بازی کرد. او در کنار مردم حتی
اشک ریخت.»!
در
صدا و سیمای ضرغامی باید نام حضرت ابا عبدالله علیه السلام کنار نام یک
فاحشه برده شود و سپس عنوان شود که او نیز برای امام، اشک ریخته!
اما
بازهم ضرغامی اشتباه می کند و برای جذب مخاطب و به گمان خودش برای جمع کردن
مردم از پای آنتن های ماهواره باید به دین و فرهنگ و اعتقادات این مردم
اهانت نماید و این سینماگر بی هویت را در برنامه زنده "هفت" که ظاهراً بیش
از یک برنامه هنری، یک تشکل سیاسی است، دعوت می کند.
این به اصطلاح
هنرمند اما بعد از همه اعمال ننگین خود و حضور در تجمع غیرقانونی اخیر برای
بازگشایی "خانه سینما"، که انصافاً بیانیه های سیاسی آن خوراک خوبی برای
تهیه خبر رسانه های ضد انقلاب بود، با رادیو فردا مصاحبه می کند و هرچه به
دهان ناپاکش می رسد نثار جمهوری اسلامی می کند. رادیو فردا از زبان وی
می نویسد:
"من
فکر میکنم اينها چون مجموعه ای اند که کم و بيش توی سينما بودند و هستند و
سوابق خوبی هم از خودشان به جا نگذاشته اند در مديريت که حالا بتوانند
مثلا وقتی دوره مديريتشان تمام میشود برگردند به جامعه سينمايی و صنفی، در
اصل میخواهند يک تشکيلاتی را برای خودشان حفظ کنند و همان خط مشی سينمای
دولتی را توی اين مجامع ظاهرا صنفی حفظ کنند که بتوانند بودجهها و
سرمايهها و هزينههای تبليغاتی و اينها را جذب کنند و توی فيلمهايی هم که
میسازند برای اکران و پخش آنها بتوانند اعمال نفوذ کنند"
و یا:
"
میآيند يک تشکيلاتی درست میکنند که ادامه تشکيلات دولتی است. ولی اسمش را میگذارند تشکيلات صنفی"
باید
خطاب به آقای هنرمند گفت که مشکل سینمای ایران خانه سینما نیست. این تفکر
برخی امثال شماست که مطلقاً در اختیار غرب است و به خاطر همین وابستگی،
قدرت هر نوع بروز و ظهور هنر بین شما گرفته می شود. شما که از "
گوگوش" و فاحشه هایی امثال وی تمجید می کنید و از مصاحبه با رسانه "
سیا"، قاتل صدها زن و کودک به طور روزانه در افغانستان و عراق و میانمار، لذت می برید، خواسته یا ناخواسته به همه اعلام می کنید با "
سکس" و "
خشونت" فیلم می سازید و قضاوت می کنید. اگر اندکی به فضای داخلی نگاه کنید می بینید که "
ده نمکی"
نه با اتکاء به نام گوگوش و نه با اتصال به سیا، موفق شد چندین فیلم بسازد
که شما به ظاهر هنرمندان، نسل های قبلی شما و هفت نسل بعد از شما نیز موفق
نخواهد شد این رکورد را بزند. وی تنها یک بچه حزب اللهی بود که قدرت هنر
را در دمیدن روح تعهد جستجو کرد و نه در تمجید از فاحشه هایی که به هیچ
امری متعهد نیستند و متعلق به پایین ترین سطح از انسانیت در هر فرهنگی
هستند.
به آقای ضرغامی هم تبریک می گوییم که آنتن زنده را در اختیار
این طیف فکری می گذارند و امثال حجه الاسلام پناهیان ها، سعید قاسمی ها،
حسن عباسی ها، وحید جلیلی ها و خیلی دیگر از افراد ارزشی را به طور روز در
میان، ممنوع التصویر می کنند تا وقتِ آنتن های زنده به این هنرمندان که
ریشه شان در سازمان های جاسوسی آمریکاست برسد!