به گزارش بولتن نیوز، فراتر از این تاثیرات یک سوال
اساسی اینجا مطرح می شود. براین اساس که چرا دولت اوباما بجای اینکه در پی یافتن
الترناتیو دمکراتیک که مورد انتخاب مرم سوریه باشد درصدد تقویت مخالفینی است که خشونت در تمام
رفتار و حرکات آنها به شدیدترین شکل مشهود است که نمونه برجسته آن را می توان در اقدام اخیر گروههای مخالف در سر بریدن مسئولین ارتش سوریه در برابر دیدگان
نیروهای خود یافت.
البته نباید از یاد برد که گروههای تندرو رادیکال سلفی با گسیل کردن نیروهای خود به سوریه اقدام به ربودن حرکتهای اعتراضی مردم سوریه برای اصلاحات در کشور کردند و این کشوررا تبدیل به بزرگترین پایگاه گروههای وابسته به القاعده کردند. در چنین شرایطی غرب و آمریکا که می بایستی برای برخورد با سران القاعده از هزار تکنولوژی استفاده می کرد بدون هزینه، تمام این تندروها را در یک کشور اسلامی دید .
با ورود این گروهها به سوریه خشونت در تمام ابعاد آن گسترش پیدا کرد و خشونت ها نه تنها در عرصه نبردها بلکه به عرصه های غیر نظامی کشیده شد و عملا جویی از خون در سوریه براه افتاد که اکنون که دولت اسد درصدد کنترل این خشونتها از طریق بازپس گیری مناطق تحت کنترل تندروهای مسلح است؛ دولت اوباما می کوشد این جوی خون کماکان ادامه پیدا بکند.
با این اقدام آمریکا تنها می توان گفت که چه دولت اسد بر قدرت باقی بماند و چه سقوط بکند، خشونت ادامه خواهد یافت چرا که اگر گروههای تندرو سلفی پیروز شوند بدون شک به جان شیعیان و اقلیت ها خواهند افتاد و دریایی از خون براه خواهند انداخت. و اگر هم پیروز نشوند که این دیدگاه متصورتر است باز دست از خوی وحشی گری برنخواهند داشت.
واقعیت این است که دولت اوباما بااین اقدام خود تمام اصول و قوانین حقوق بشری را زیر پا گذاشت که این کشور مدعی آن است چون عدم پایبندی به کاهش خشونت در هر نقطه ایی از جهان باشد بشدت وجه آمریکا را خدشه دار خواهد کرد هرچند کشورهای عربی و اروپایی از این تصمیم خوشحال باشند. اما حقیقت را باید وراتر از این باید جست.
جامعه غرب بعد از سقوط نظام کمونیستی تنها نظام پیش روی خود را جهان اسلام دید و تمام تلاش های دولتهای غربی در سایه این تفکر بوده است . از این رو می توان تصور کرد که آمریکا با تسلیح و دادن پول به گروههای تندرو سلفی در سوریه آنها را در سوریه جمع می کند و بدین ترتیب این گروهها که در تمام این سالها با تفکر جهادی بزرگ شده و دشمن آنها آمریکا وغرب بوده است اکنون بدست خود تصفیه می شوند با این تفاوت که این بار سلاح غربی بر دست دارند. کسانی که در سوریه کشته می شوند همگی در یک جامعه بزرگتر متعلق به جهان اسلام می باشند و بدین ترتیب سران القاعده و گروههای تندرو در داخل سوریه درگیری جنگی فرسایشی می شوند و در این جنگ فرسایشی بتدریج از بین می روند . حال اگر زیر ساختهای کشوری چون سوریه از بین می رود چندان مهم نیست بلکه هم اکنون جنگ برادر کشی براه افتاده است که بعید است غربیها اجازه دهند براحتی خاتمه پذیرد. از سوی دیگر نباید از یاد برد که با این کار غرب بخشی از نیروهای تندرو خود را هم به این کشور فرستاده است تا در این جنگ فرسایشی از بین بروند . واینگونه است که غرب دستکم برای مدتی هم که شده خطر اسلام گرایی تندرو را در منطقه محصور کرده و آن را دچار فرسایش و کم شدن توان رویارویی با غرب می کند.همه این اهداف در شرایطی متحقق می شود که خون از بینی حتی یک سرباز غربی نمی آید.
این بخش اساسی از واقعیت کمک تسلیحاتی و مالی آمریکا و غرب به مخالفین دولت اسد است که جز در سطح رهبری کمتر هویت سوری دارند .واینگونه است که غرب پا روی تمام موازین اخلاقی خود که مدعی ان است می گذارد چون منافع غرب ایجاب می کند.
اگر غیر از این باشد غرب می تواند با تجمیع مخالفین وروسیه با مشارکت سوریه کمک بسیاری برای حل مشکل سوریه بکند و بدین ترتیب هر روز که می گذرد قربانی و ویرانی کمتری را می توان شاهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com