بولتن نیوز ، از دیگر ابعاد شخصیت انسانی که در قرآن مجید مورد دقت قرار گرفته، ویژگیهای عاطفی انسان است. شادی و اندوه، خشم و کظم، انگیزه و انگیخته، گریه و خنده، بیم و امید در آیات قرآنی این نکته را تأکید دارد که شخصیت انسان در انگیزش و هیجان و عاطفه بایسته ژرفکاوی است و این نکته که شخصیت سالم قرآنی در بعد قلبی و عاطفی چه ویژگیهایی دارد، بسیار حایز اهمیت است. تأکید اسلام بر جایگاه قلب و بیان واژگانی چون فؤاد، صدر، قلب در قرآن و نیز اشاره به الهامات قلبی، به ویژه بیماریهای قلبی با محوریت گرایش و گروش، نشان از آن دارد که تأثیر این بعد بر شخصیت سالم قرآنی فراوان است و آیات قرآنی بر آن گواه است. برخی از این موارد بدین قرار است.
1ـ ویژگی اعتدال در تحلیل دستآوردها و از دست دادهها از مهمترین نشانههای آنان است که هم با پدیده داغدیدگی به سامان مواجه میشوند و هم با پیروزیها با غرور و تکبر و فخرفروشی نمیافتند؛ لِکَیْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَتَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لاَیُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (حدید/ 23)؛ «بهخاطر آنکه برآنچه از دستتان رفته تأسف مخورید و به آنچه به شما داده است شادمان نَباشید؛ و خدا هیچ متکبّر خیالپرداز فخرفروشى را دوست ندارد».
ـ إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُوْلِی الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لاَ تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْفَرِحِینَ (قصص/76)؛ «در واقع، قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم کرد؛ از گنجها به او آنچنان دادیم که واقعاً (حملِ) خزینههاى او بر گروه پیوسته نیرومندى سنگین بود! (یادکن) هنگامى را که قومش به او گفتند: شادمان مشو؛ [چرا] که خدا شادمانانِ (سرمست) را دوست ندارد».
ـ لاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا فَلاَتَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (آلعمران/ 188)؛ «هرگز مپندار کسانى که بدانچه انجام دادهاند، شادى مىکنند و دوست دارند که به خاطر آنچه انجام ندادهاند، ستایش شوند. پس هرگز مپندار که براى آنان نجاتى از عذاب است، و حال آنکه برایشان، عذابى دردناک است!».
2ـ آرامش روانی از نعمتهای بزرگی است که در سایه ایمان و عمل صالح به دست میآید؛ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد/28)؛ «(همان) کسانى که ایمان آوردهاند و دلهایشان با یاد خدا آرام مىگیرد. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد!». و دست یازیدن به گناه و ستم میتواند آن را به خطر اندازد؛ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُهْتَدُونَ (انعام/82)؛ «کسانى که ایمان آوردند و ایمانشان را با ستم (= شرک) نیامیختند، امنیت تنها براى آنهاست؛ و آنان رهیافتگاناند!».
3ـ شاید بحث از سلامت روان یا بهداشت روانی از آن جهت حایز اهمیت است که بیماران فراوانی از بیماری روانی رنج میبرند و قرن ما قرن بیماری روانی نامبردار شده است. و عدم افسردگی، ترس و اضطراب از نشانههای شخصیت سالم در قرآن است؛ قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره/ 38)؛ «گفتیم: «همگى از آن فرو آیید! و اگر رهنمودى از طرف من براى شما آمد، پس کسانى که از رهنمود من پیروى کنند، پس نه هیچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگین مىشوند».
ـ بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره/ 112)؛ «آرى، کسى که چهرهى [وجود]ش را براى خدا تسلیم کند در حالى که او نیکوکار است، پس فقط براى اوست پاداشش نزد پروردگار او؛ و نه هیچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگین مىشوند».
ـ وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (انعام/ 48)؛ «و (ما) فرستادگان را جز مژدهآور و هشدار دهنده نمىفرستیم و کسانى که ایمان آورند و اصلاح نمایند، پس نه هیچ ترسى بر آنان است و نه آنان اندوهگین مىشوند». ـ أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لاَخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَهُمْ یَحْزَنُونَ (یونس/62)؛ «آگاه باشید که دوستان خدا نه هیچ ترسى بر آنان است، و نه آنان اندوهگین مىشوند».
4ـ انسان سالم گناه نمیکند و اگر لغزشی داشته باشد، استغفار میکند و ناامید نمیشود؛ وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ (آلعمران/ 135)؛ «و کسانى که چون [کار] زشتى کنند یا بر خودشان ستم روا دارند، خدا را یاد مىکنند. پس براى [پیامد] گناهانشان آمرزش مىطلبند - و چه کسى جز خدا [پیامد] گناهان را مىآمرزد؟ـ و بر آنچه انجام دادهاند، در حالى که آنان مىدانند (که گناه است)، پافشارى نمىکنند».
ـ قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لاَتَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِاللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (زمر/ 53)؛ «بگو: اى بندگان من که در مورد خودتان زیاده روى کردهاید! از رحمت خدا ناامید نشوید؛ [چرا] که خدا تمام آثار (گناهان) را مىآمرزد؛ که تنها او بسیار آمرزنده [و] مهرورز است».
5ـ انسان سالم احساس حقارت ندارد؛ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ (تین/ 4)؛ «به یقین، انسان را در بهترین (نظام معتدل و) استوار آفریدیم». ـ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ (مؤمنون/ 14)؛ «سپس آب اندک سیّال را به صورت [خون بسته] آویزان آفریدیم؛ و [خون بسته] آویزان را به صورت (چیزى شبیه) گوشت جویده شده آفریدیم؛ و گوشت جویده شده را به صورت استخوانهایى آفریدیم و بر استخوانها گوشتى پوشاندیم. سپس آن را به صورت آفرینش دیگرى پدید آوردیم؛ و خجسته باد خدا که بهترین آفرینندگان است!».
6ـ اگر انسان در مهار انگیزههای خود دچار شکست یا زیادهروی شود، از اهداف انسانیاش فاصله گرفته، به انحراف میافتد، اما از ویژگیهای شخصیت سالم مهار انگیزهها و جهتدهی آنها در مسیری درست است؛ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى (نازعات/ 40)؛ «و اما کسى که از مقام پروردگارش ترسیده و نفس را از هوس منع کرده».
7ـ مهار خشم و خشونت ویژگی دیگر اوست؛ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (آلعمران/ 134)؛ «(همان) کسانى که در راحتى و سختى (و خوشحالى و ناراحتى اموال خود را در راه خدا) مصرف مىکنند و خشم شدید (خود) را فرو مىبرند؛ و از مردم درمىگذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد».
8 ـ برتریطلبی را برنمیتابد؛ تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لاَیُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَلاَ فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ (قصص/ 83)؛ «آن سراى آخرت است که آن را براى کسانى قرار مىدهیم که هیچ برترى و فسادى در زمین نمىخواهند؛ و فرجام (نیک) براى خودنگهداران است».
9ـ عدم حسادت نیز در وجود شخص سالم است؛ أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَآتَیْنَاهُم مُلْکاً عَظِیماً (نساء/ 54)؛ «یا اینکه نسبت به مردم (= پیامبر و اهل بیتش)، بر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، رشک مىورزند؟! و به یقین [ما] به خاندان ابراهیم (که یهود از آنها هستند نیز) کتاب [الهى] و فرزانگى دادیم و فرمانروایى بزرگى به آنان عطا کردیم».
10ـ تملّقپذیر نیست؛ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا فَلاَتَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (آلعمران/ 188)؛ «هرگز مپندار کسانى که بدانچه انجام دادهاند، شادى مىکنند و دوست میدارند که به خاطر آنچه انجام ندادهاند، ستایش شوند. پس هرگز مپندار که براى آنان نجاتى از عذاب است و حال آنکه برایشان عذابى دردناک است!».
11ـ محبت و دوستی نسبت به خدا، خود و دیگران نشان سلامت است و شخص سالم نیز دوستدار دیگران است؛ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ (آلعمران/ 159)؛ «و به سبب رحمتى از جانب خدا با آنان نرمخو شدى؛ و اگر (بر فرض) تندخویى سختدل بودى، حتماً از پیرامونت پراکنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و هنگامى که تصمیم گرفتى، بر خدا توکّل کن؛ چرا که خدا توکّل کنندگان را دوست مىدارد».
ـ مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِیَماهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً (فتح/29)؛ «محمد (ص) فرستاده خداست؛ وکسانى که با او هستند، بر کافران سختگیر (و) در میان خود مهرورزند؛ آنان را رکوعکنان [و] سجدهکنان مىبینى، در حالى که بخشش و خشنودىاى از خدا مىجویند.
نشانه آنان در چهرههایشان از اثر سجده [نمایان] است؛ این مثال آنان در تورات است و مثال آنان در انجیل است: همانند زراعتى که جوانهاش را بیرون آورده، پس آن را تقویت کرده و محکم گرداند، پس بر ساقههاى خود راست قرارگیرد، در حالى که کشاورزان را شگفت زده کند تا کافران را به خاطر آنان به خشم آورد! خدا به کسانى از آنان که ایمان آوردند و [کارهاى] شایسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگى را وعده داده است».
دوستدار خدا نیز هست؛ وَمِنَ النَّاسِ مَن یَتَّخِدُ مِنْ دُونِ اللّهِ أَنْدَاداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ (بقره/ 165)؛ «و برخى از مردم کسانى هستند که از غیر خدا، همانندهایى (معبودگونه) برمىگزینند که همانند دوستى خدا، آنها را دوست دارند. و[لى] کسانى که ایمان آوردهاند خدا را بیشتر دوست دارند. و اگر (بر فرض) کسانى که ستم کردند، بدانند در هنگامى که عذاب را مشاهده مىکنند (خواهند دانست) که تمام قدرت از آنِ خداست! و به راستى خدا سخت کیفر است».
12ـ با داغدیدگی درست کنار میآید؛ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ (بقره/ 156)؛ «(همان) کسانى که هر گاه مصیبتى به آنان برسد، مىگویند: در حقیقت ما از آنِ خداییم و ما فقط به سوى او بازمىگردیم».
سوم. روش و منش
سومین ویژگی از ابعاد شخصیت سالم در قرآن مجید که نماد و نمود ارزشها، باورها، انگیزهها و اندیشه و تأثیر آنهاست، ویژگی رفتاری است. در قرآن مجید بسیار بر نقش عمل صالح در رستگاری و رسیدن به حیات طیبه تأکید شده است و انسان شایسته کسی به شمار آمده است که در کنار ایمان به خداوند و انجام عمل صالح، خیرخواه و مشفق بر بندگان بوده است و آنان را به نیکیها دستور میدهد؛ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (عصر/ 3)؛ «مگر کسانى که ایمان آورده و (کارهاى) شایسته انجام دادهاند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و همدیگر را به شکیبایى سفارش نمودهاند».
ویژگیهای رفتاری صاحبان شخصیت سالم در نگاه قرآن چنان زیباست که الگوی رفتاری برای همه انسانها در همه زمانها و مکانها هستند و از این حیث میتوان ادعا کرد که انسان سالم در نگاه قرآن، محدود به زمان و مکانی خاص نیست و چنان که میآید، معیار شخصیت سالم، امری فرامنطقهای و فرازمانی است؛ یعنی در زمان یا زمینی خاص قرار نگرفته تا دیگران از آن بیبهره مانند، بلکه چون در نگاه قرآن مجید، حقیقت انسان همان روح وی میباشد، میتوان گفت شخصیت سالم قرآن، شخصیتی فرا زمانی و فرازمینی است. این امر اگر چه تشکیکی است و میتوان به برخی از رفتارهای شایسته مزین باشد و در برخی از موارد دچار کاستی و سستی گردد. آنچه در نگاه قرآن، انسان سالم و الگو ارایه شده است، دارای این ویژگیها است.
1ـ در مشکلات و سختیها شکیبایی میورزد و در اندیشه و عبادات و رفتار پایبند به دین است؛ لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَومِ الآخِرِ وَالْمَلاَئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ الْسَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقابِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوْا وَأُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (بقره/ 177)؛
«نیکى این نیست که رویتان را به سوى خاور و (یا) باختر نمایید، و لیکن نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (الهى) و پیامبران ایمان آورد و ثروت (خود) را، در حالى که دوستش دارد، به مصرف نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده و گدایان، و در [راه آزاد کردن] بردگان برساند و نماز را بر پا دارد و [مالیاتِ] زکات را بپردازد؛ و (کسانى که) چون عهد بستند، به عهد خود وفا دارند و در سختى (زندگى) و زیان (جسمى) و به هنگام سختى (جنگ) شکیبایند؛ آنان کسانى هستند که راست مىگویند و تنها آنان پارسا (و خودنگهدار) هستند» و فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِیلاً (معارج/ 5)؛ «پس با شکیبایىِ نیکو شکیبا باش».
2ـ به آن آنچه میگوید عمل میکند و اگر به کاری توان عمل ندارد به دیگران دستور انجام آن را هم نمیدهد و از سویی، دچار تعدد شخصیت نیست؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِندَاللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لاَتَفْعَلُونَ (صف/2 و3)؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید! چرا مىگویید آنچه را که انجام نمىدهید؟! * نزد خدا (موجب) خشم بزرگ است اینکه بگویید آنچه را که انجام نمىدهید».
3ـ عدالت اجتماعی و اقتصادی را در سرلوحه کار خود دارد و زشتی گروهی مخالف، او را به ستمگری وادار نمیکند؛ یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلاَیَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (مائده/ 8)؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید! قیام کنندگان براى خدا، [و] گواهى دهندگان به دادگرى باشید؛ و البته کینهورزى گروهى، شما را وا ندارد بر اینکه عدالت نکنید. عدالت کنید! که آن به خودنگهدارى نزدیکتر است؛ و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ کنید؛ که خدا به آنچه مىکنید، آگاه است».
4ـ قانون را رعایت میکند؛ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِنکُمْ وَأَقِیمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَن کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَهُ مَخْرَجاً (طلاق/ 2)؛ «و هنگامى که سرآمد (عدّه) آنان (به روزهاى پایانى) رسید، پس آنان را به طور پسندیده نگاه دارید یا به طور پسندیده از آنان جدا شوید؛ و از شما (= مسلمانان) دو مرد عادل را گواه بگیرید و گواهى را براى خدا برپا دارید؛ این (چیزى) است که کسى که به خدا و روز بازپسین ایمان مىآورد، بدان پند داده مىشود؛ و هرکس خودش را از [عذاب] خدا حفظ کند، برایش محل خارج شدن (از مشکلات) قرار مىدهد».و حق را حتی علیه بستگان و وابستگان نزدیکش کتمان نمیکند؛ وَلاَتَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره/ 42)؛ «و حق را با باطل نیامیزید؛ و حق را پنهان نکنید، در حالى که شما مىدانید».
5ـ پیش داوری نمیکند و حقیقتجوست؛ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ (زمر/ 18)؛ «(همان) کسانى که به سخن(ها) گوش فرامىدهند و از نیکوترین آن پیروى مىکنند، آنان کسانى هستند که خدا راهنمایىشان کرده و فقط آنان خردمنداناند».
و عدم پیروی از ظن و گمان در امور زندگی بر او حاکم است و میداند جز یقین، انسان را به راه حق، راهنمایی نیست؛ وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا الاَّ الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّایَظُنُّونَ (جاثیه/ 24)؛ «و گفتند: «این جز زندگى پست (دنیاى) ما نیست؛ مىمیریم و زنده مىشویم و جز روزگار، ما را هلاک نمىکند».و براى آنان هیچ علمى بدان (سخن) نیست، جز این نیست که آنان گمان مىبرند؛ وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لاَیُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً (نجم/ 28)؛ «و براى آنان بدان (مطلب) هیچ دانشى نیست؛ جز از گمان پیروى نمىکنند؛ و به راستى که گمان چیزى را از حق بىنیاز نمىسازد».
6ـ با نادانی و تعصب از کسی یا گروهی پیروی نمیکند؛ وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ کُلُّ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً (اسراء/36)؛ «و از آنچه هیچ علمى بدان ندارى، پیروى مکن؛ [چرا] که شنوایى و دیده و دل (سوزان)، همگى آنها از او پرسیده مىشود».
7ـ مردم آزار نیست؛ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً (احزاب/ 58)؛ «و کسانى که مردان با ایمان و زنان با ایمان را بدون آنکه چیز (بد)ى کسب کرده باشند، آزار مىدهند، به یقین، [بارِ] تهمت و گناه آشکارى بردوش گرفتهاند».
و بدی را با خوبی پاسخ میدهد وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ (رعد/ 22)؛ «و کسانى که در طلب (رضایت) ذات پروردگارشان شکیبایى مىکنند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنان «روزى» دادهایم، پنهانى و آشکارا، (در راه خدا) مصرف مىکنند و با نیکى، بدى را دور مىسازند؛ آنان، برایشان فرجام [نیک] سراى [دیگر] است».
8 ـ آرامش در گفتار و رفتار دارد؛ وَاقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ ( لقمان/ 19)؛ «و در راه رفتنت، مُعتدل باش و صدایت را فروکاه؛ [چرا] که مسلماً ناپسندترین صداها صداى اُلاغهاست!».
9ـ سخاوتمند است؛ وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوْا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلاَیَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْکَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر/9)؛ «و (نیز) کسانى (از انصار) که پیش از آن (مهاجر)ان در سراى (اسلام) و ایمان (= مدینه) جاى گرفته بودند، هرکس به سوى آنان هجرت کرد، دوست مىدارند و در سینههایشان نسبت به آنچه به آن (مهاجر)ان داده شده، نیازى نمىیابند و (مهاجران) را بر خودشان برمىگزینند (و ترجیح مىدهند) و گرچه آنان نیازمند باشند؛ و هرکس از (بىگذشتى و) آزمندى خودش نگاه داشته شود، پس تنها آنان رستگارند».
10ـ از حق دفاع میکند؛ لاَیُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللّهُ سَمِیعاً عَلِیماً ( نساء/ 148)؛ «خدا بانگ زدن به بد زبانى را دوست ندارد؛ مگر کسى که مورد ستم واقع شده باشد؛ و خدا شنواى داناست». و از مظلوم نیز دفاع میکند؛ (وَمَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِن لَدُنْکَ وَلِیّاً وَاجْعَلْ لَنَا مِن لَدُنکَ نَصِیراً) (نساء/ 75)؛ «و شما را چه شده که در راه خدا و [در راه نجات] مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، جنگ نمىکنید؟! [همان] کسانى که مىگویند: [اى] پروردگار ما! از این آبادى (مکه) که مردمش ستمگرند، ما را بیرون ببر و از طرف خویش براى ما سرپرست (و رهبر)ى تعیین فرما و از جانب خویش، یاورى براى ما قرار ده».
11ـ آسایش دیگران را بر آسایش خود ترجیح میدهد؛ وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوْا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلاَیَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر/ 9).
12ـ در همه امور کم فروشی نمیکند؛ وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ (مطففین/ 1ـ3)؛ «واى بر کم فروشان! (همان) کسانى که وقتى از مردم پیمانه مىگیرند، به طور کامل مىگیرند، و[لى] هنگامى که براى آنان پیمانه مىکنند یا براى آنان وزن مىکنند، (مىکاهند و) خسارت مىزنند».
13ـ از دخالت در امور خصوصی مرد میپرهیزد و از تجسس، غیبت، تهمت و عیبجویی خودداری میکند؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَ یَغْتَب بَعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ (حجرات/ 12)؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید؛ [چرا] که برخى از گمانها گناه است و (در کارهاى شخصى دیگران) تَجسُّس نکنید؛ و برخى از شما برخى [دیگر] را غیبت نکند. آیا یکى از شما دوست دارد که گوشت برادرش را در حالى که مرده است، بخورد؟! پس آن را ناخوش مىدارید؛ و خودتان را از [عذاب] خدا حفظ کنید، که خدا بسیار توبهپذیر [و] مهرورز است».
14ـ به دنیای همراه آخرت میاندیشد؛ وَابْتَغِ فِیَما آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلاَتَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلاَتَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لاَیُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ (قصص/ 77)؛ «و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بجوى، و سهم خود را از دنیا فراموش نکن و همان گونه که خدا به تو نیکى کرده، (به مردم) نیکى کن و در زمین فساد نجوى؛ [چرا] که خدا فسادگران را دوست ندارد».
15ـ امانتدار است؛ وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (مؤمنون/ 8 و معارج/ 32)؛ «و کسانى که آنان امانتهایشان و پیمانهایشان را رعایت مىکنند».
16ـ به پیمان وفادار است؛ لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَومِ الآخِرِ وَالْمَلاَئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ الْسَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقابِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوْا وَأُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (بقره/ 177).
17ـ چشمچرانی یکی از انحرافات شایع در اخلاق جنسی است. در قرآن سلامت نفس بر آن تعلّق گرفته است که انسان چشم از افراد نامحرم فرو بندد و خود را از نگاه به ریب در همه حالات ممنوع باز دارد؛ قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَایَصْنَعُونَ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَیُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلاَیُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَامَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِالتَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلاَیَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) (نور/30ـ31)؛
«(اى پیامبر!) به مردان مؤمن بگو دیدگانشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند و دامانشان را (در امور جنسى) حفظ کنند؛ که این براى آنان [پاک کنندهتر و] رشدآورتر است؛ [چرا] که خدا به آنچه با زیرکى انجام مىدهند آگاه است. و به زنان مؤمن بگو دیدگانشان را (از نگاه حرام) فروکاهند و دامان (عفت)شان را حفظ کنند و زیورشان را آشکار ننمایند، جز آنچه از آنها که ظاهر است؛ و باید روسرىهایشان را بر گریبانهایشان (فرو) اندازند و زیورشان را آشکار ننمایند جز براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (هم کیش)شان یا آنچه (از کنیزان) مالک شدهاند یا مردان (خدمتکار) تابع (خانواده) که (از زنان) بىنیازند یا کودکانى که بر امور جنسى زنان آگاه نشدهاند و پاهایشان را (به زمین) نزنند تا آنچه از زیورشان پنهان مىدارند، معلوم گردد. و اى مؤمنان! همگى به سوى خدا بازگردید، باشد که شما رستگار (و پیروز) شوید».
18ـ عفت را رعایت میکند؛ زیرا این ویژگی هم به عنوان مهارتی در کنترل انگیزه جنسی به شمار میرود و هم روشی برای پاک ماندن در آتش شهوت و غضب است؛ وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لاَیَجِدُونَ نِکَاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلاَتُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (نور/ 32ـ33)؛
«و افراد بىهمسرتان و شایستگان از بندگانتان و کنیزانتان را به ازدواج (یکدیگر) در آورید. اگر نیازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر مىسازد؛ و خدا گشایشگرى داناست. و کسانى که (وسایل) ازدواج نمىیابند، باید خویشتندارى کنند تا خدا از بخشش خود آنان را توانگر سازد. و از میان آنچه (از بردگان) مالک شدهاید، کسانى که خواستار مُکاتبه (= قرارداد آزادى) هستند، پس با آنان مکاتبه کنید (= قرارداد ببندید)، اگر در (آزادى) ایشان نیکى مىدانید؛ و از مال خدا که به شما داده، به آنان بدهید. و کنیزان جوانسال خود را اگر پاکدامنى را مىخواهند، بر تجاوزکارى (= زنا) وامَدارید تا (کالاى) ناپایدار زندگى دنیا را بجویید؛ و هر کس آنان را (بر این کار) وادار کند (و پشیمان شود،) پس بعد از وادار کردن آنان، خدا بسیار آمرزنده [و] مهرورز است».
هم بر عفت نگاه بسیار تأکید شده است و هم عفت دامن. هم عفت کلام اهمیت دارد تا در خشم و خشونت و هیجانات نفس از غیبت و تهمت باز دارد و هم عفت دل تا فراتر از حکم الهی به کسی اجازه ورود به حریم عاطفه را ندهد؛ وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَامَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْعَادُونَ وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (مؤمنون/5 ـ 8)؛ «و همان کسانى که دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مىکنند مگر در مورد همسرانشان یا آنچه (از کنیزان) مالک شدهاند؛ که در حقیقت، آنان (در این موارد) سرزنش نمىشوند و کسانى که فراتر از این مىجُویند، پس تنها آنان تجاوزگرند و کسانى که آنان امانتهایشان و پیمانهایشان را رعایت مىکنند».
19ـ از مصرف مشروبات الکلی اجتناب میکند؛ زیرا حفظ عقلانیت و رعایت تعادل و اعتدال در رفتار، گفتار و رعایت بندگی بسیار مهم است؛ إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِاللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ (مائده/ 91)؛ «شیطان به سبب شراب و قمار مىخواهد در بین شما فقط دشمنى و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد؛ پس آیا شما (به شرابخوارى و قماربازى) پایان مىدهید؟!».
20ـ سحرخیز و آمرزش خواه است؛ چه راز گویی و نیازجویی، با دلدار بودن و از غفلت عذر خواستن، قرب طلبیدن و از غربت نالیدن در میان اولیاء الهی رسمی همیشگی است؛ الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَارِ (آلعمران/ 17)؛ «[همان پارسایانى که] شکیبایان و راستگویان و [فرمانبرداران] فروتن و مصرفکنندگان [در راه خدا] و آمرزشخواهان در سحرگاهاناند». به نیایش هر روزه با پروردگار هستی میپردازد: إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لاَإِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِی (طه/ 14)؛ «در حقیقت، من، خودِ خدا هستم؛ هیچ معبودى جز من نیست؛ پس مرا بپرست و نماز را براى یاد من، به پا دار».
21ـ کرامت خویش را ارج مینهد و زندگی را درست معنا میکند و میداند که انسان مسافری است که مصاحب جسم خویش است نه صاحب جان خود. از این حیث، در سختترین شرایط و بدترین تنگناها خودکشی نمیکند؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتَأْکُلُوا أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِنْکُمْ وَلاَ تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیماً (نساء/ 29)؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموالتان را در میان خودتان به ناحق نخورید؛ مگر اینکه داد و ستدى با رضایت [طرفین] شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نکشید؛ که خدا نسبت به شما مهرورز است».
22ـ بسیار به یاد خداست؛ فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلاَةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (جمعه/ 10)؛ «و هنگامى که نماز پایان یافت، پس در زمین پراکنده شوید و از بخشش خدا بجویید و خدا را فراوان یاد کنید، باشد که شما رستگار (و پیروز) شوید» و رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیاً یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّآتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ (آلعمران/ 193)؛ «[اى] پروردگار ما! در واقع ما (صداى) دعوتگرى را شنیدیم که به ایمان فرا مىخواند، که «به پروردگارتان، ایمان آورید.» پس ایمان آوردیم. [اى ]پروردگار ما! پس پیامد (گناهان) ما را براى ما بیامرز و بدىهاى ما را از ما بِزُدا؛ و ما را با نیکان (و در زُمره آنان) بمیران».
23ـ در خوبیها با مردم همکاری میکند؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتُحِلُّوا شَعَائِرَاللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَالْهَدْىَ وَلاَالْقَلاَئِدَ وَلاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِن رَبِّهِمْ وَرِضْوَاناً وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلایَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَتَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (مائده/ 2)؛
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! (نه مراسم حج و) نشانههاى خدا و نه ماه[هاى] حرام و نه قربانىهاى بىنشان و نه نشاندار و نه قصدکنندگان خانه محترم [خدا] را در حالى که بخششى و خشنودىاى از پروردگارشان مىجویند، (حرمتشکنى نکنید و) حلال ندانید. و هنگامى که از احرام بیرون آمدید، پس (مىتوانید) شکار کنید. و البته کینهتوزى عدهاى، براى اینکه شما را از (آمدن به) مسجد الحرام (در صلح حدیبیه) بازداشتند، شما را وا ندارد که تعدّى نمایید. و بر(اى) نیکوکارى و خودنگهدارى با یکدیگر همکارى کنید و بر(اى) گناه و تعدّى با یکدیگر همکارى ننمایید و خودتان را از [عذاب] خدا نگه دارید، [چرا] که خدا سختکیفر است».
24ـ به پدر و مادر نیکی میکند؛ وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ (لقمان/ 14)؛ «و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم ـ مادرش به او باردارشد، درحالى که سستى بر سستى (مىافزود.) و از شیر بازگرفتنش در دو سالگى بود ـ (و به اوگفتیم:) که براى من و پدر و مادرت سپاسگوى! که فرجام (همه شما) فقط به سوى من است». و وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَعَتْهُ کُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ (احقاف/ 15)؛
«و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند؛ مادرش با ناگوارى او را باردارى کرد و با ناگوارى او را بزاد، و باردارى او و از شیر بازگرفتنش سى ماه است؛ تا اینکه به حدّ رشدش برسد و به چهل سالگى برسد، گوید: پروردگارا! به من الهام کن، که نعمتت را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتى، سپاسگزارى کنم و اینکه [کار] شایستهاى که آن را مىپسندى، انجام دهم؛ و براى من در نسلم شایستگى پدید آور. در واقع، من به سوى تو بازگشتم و در حقیقت، من از تسلیم شدگان هستم».
25ـ با همسر حسن معاشرت دارد؛ وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً (فرقان/ 74)؛ «و کسانى که مىگویند: [اى] پروردگار ما! از همسران ما و نسل ما به ما روشنى چشمان ببخش و ما را پیشواى خودنگهداران قرار ده».
26ـ از عذاب الهی بیم دارد؛ وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَاماً (فرقان/ 65)؛ «و کسانى که مىگویند: «اى پروردگار ما! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان، که عذابش ملازم دایمى است» و همواره در خوف و رجاست و بسیار توبهکننده است؛ هذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ (ق/ 32)؛ «این چیزى است که (بدان) وعده داده مىشوید، براى هر توبه کار (خود)نگهدار».
27ـ عظمت الهی او را چنان در بر گرفته که خود را نمیبیند و حتی غیر خدا در نگاهش کوچک است و خداوند در جانش بسیار بزرگ؛ «عظم الخالق فی انفسهم وصغر ما دونه فی اعینهم» (نهج البلاغه /خ193). اهل فروتنی است؛ وَعِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرضِ هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً (فرقان/ 63)؛ «بندگان (خاص خداى) گستردهمهر، کسانى هستند که فروتنانه بر زمین راه مىروند و هنگامى که نادانان ایشان را مخاطب سازند، به آنان سلام (خداحافظى) گویند» و متکبر نیست و رفتار متکبرانه هم ندارد؛ وَلاَتُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلاَتَمْشِ فی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لاَیُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (لقمان/ 18)؛ «و از مردم، رُخت را (متکبّرانه) برنتاب؛ و در زمین با سرمستى و تکبّر راه نرو، [چرا] که خدا هیچ متکبّر خیالپردازِ فخرفروشى را دوست ندارد».
28ـ میانهروی در بخشش و انفاق دارد؛ وَالَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذلِکَ قَوَاماً (فرقان/67)؛ «و کسانى که هرگاه (اموال خود را در راه خدا) مصرف مىکنند، زیادهروى نمىکنند و تنگ نمىگیرند و (انفاق آنان روشى) معتدل بین آن [دو] است».
نتیجه
بیتردید، الگوی کامل و عینی شخصیت سالم قرآنی ، شخصیت الهی و ملکوتی پیامبر گرامی اسلام (ص)، امامان معصوم (ع)و حضرت فاطمه (س) میباشند. از آنجا که خداوند معجزه علمی جاودانه وحیانی به نبی مکرم اسلام (ص) عنایت فرمود، الگوی عملی در شخصیت سالم نیز در ائمه اطهار (ع)ارایه کرد و به این سبب که هر چه انسان در عمل به دین و اندیشه در آموزههای دینی، خالصانهتر گام بردارد، در رسیدن به شخصیت سالم کامیابتر است.
و از آنجا که رسیدن به مقام سعادتمندی جز با قلب سلیم ممکن و میسور نیست إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (شعراء/ 89) و از آن رو که همه انسانها در رسیدن به مقام مورد دعوت پیامبران الهی قرار دارند و از سویی، شخصیت انسانها تحت آموزههای پیامبران به کمال نهایی میرسد، میتوان نتایج زیر را از مجموع آیات قرآنی ارایه نمود.
ویژگیهای شخصیت سالم در قرآن مجید در سه بعد عقل (بینش و نگرش)، قلب (گرایش و گروش) و رفتار (روش و منش) بیان و تبیین شده است. شخصیت سالم قرآنی، الگوی همه جانبه برای همه انسانها در زمانها و مکانهای مختلف است و محدود به زمان یا مکان خاصی نیست.
سلامت روان و بهداشت روان افراد تحت تأثیر الگوهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جوامع مختلف قرار دارد، اما بر اساس عرف اجتماعی و فرهنگی جوامع، متغیرهای آن متفاوت نیست؛ اگرچه شاید جامعهای رفتاری، را سالم بداند، در حالیکه آن رفتار سالم نیست یا از سلامت کامل برخوردار نیست. ایمان به خداوند (مبدأ)، قیامت (معاد) و فرشتگان الهی، کتابهای آسمانی، پیامبران الهی، جهان غیب و عمل صالحِ برآمده از ایمان عمیق ، سلامت روان را میسر و ممکن میسازد. تنها مرجع ارایه الگو در شخصیت سالم انسانی، پیامآوران آسمانیاند که در عین انسان بودن و بشر خواندن خود، در سه حوزه عاطفه، شناخت و رفتار، بهترین الگوی سلامت روان بودهاند.
فهرست منابع
1. البهی الخولی، آدم فلسفة تقویم الانسان و خلافته، القاهره، دار الاعتصام، 1977م.
2. جعفری، محمد تقی، حرکت و تحول از دیدگاه قرآن و انسان در افق قرآن،
3. جلالی، مهدی، روانشناسی پرورشی، تهران، شرکت سهامی چهر، 1341.
4. جوادی آملی، عبدالله، فطرت در قرآن، قم، اسراء، چاپ سوم، 1384.
5. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1364.
6. شریفی، حسن پاشا، نظریه و کاربرد آزمونهای هوش و شخصیت، تهران، سخن، 1376.
7. شیروانی، علی، سرشت انسان، قم، معارف، 1376.
8. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القران، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، 1417 ق.
9. عباس عقاد، محمود، الانسان فی القران الکریم، دارالهلال، بیتا.
10. فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، 1419ق.
11. کرمی، ابوالفضل، آشنایی با آزمونسازی و آزمونهای روانی، تهران، نشر روان سنجی، 1390.
12. گنجی، حمزه و مهرداد ثابت، روان سنجی، مبانی نظری آزمونهای روانی، تهران، نشر ساوالان، چاپ دوم، بیتا.
13. مطهری مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1376.
14. مغنیه، محمد جواد، فلسفة الاخلاق فی الاسلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1977م.
15. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، 1373.
16. نرمان، ل. مان، اصول روانشناسی، صناعی محمود، انتشارات فرانکلین، چاپ هفتم، 1349ش.
نهج البلاغه، تصحیح صبحى صالح، قم، دارالهجرة
دکتر بهروز یدالله پور (استادیار دانشگاه علوم پزشکی بابل)
مهناز فاضلی کبریا(کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی)
منبع: مجله قرآن و علم شماره 10
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com