به گزارش بولتن نیوز،سعید مرتضوی که 27 اسفند 1390 و در پی برکناری سید مجید موسویان(سرپرست موقت سازمان تامین اجتماعی) به ساختمان قدیمی و رنگ و رو رفته تامین اجتماعی در خیابان آزادی پا گذاشت، از همان آغازین روزهای حضورش در این سازمان بیمه ای، حاشیه های فراوانش را نیز با خود به تامین اجتماعی آورد و به بیمه شدگان و مستمری بگیران این سازمان بحران زده هدیه کرد.در ادامه این حضور پر حاشیه که حرف و حدیث های فراوانی نیز با خود به دنبال داشت،تنش شدیدی میان اندک حامیان وی(دولت دهم)و مخالفان بی شمارش در جای جای این سرزمین پهناور مانند دیوان عدالت اداری،مجلس شورای اسلامی،خانواده های قربانیان بی گناه فاجعه کهریزک،رسانه های گروهی و حتی خود بیمه شدگان و مستمری بگیران ایجاد شد.البته اندک موافقان وی مانند کانون وابسته بازنشستگان تامین اجتماعی که اکسیژن و منابع مادی آن توسط مقام های تامین اجتماعی تامین می شد و می شود از قاضی برکنار شده فاجعه کهریزک دفاع می کردند.متاسفانه تنی چند از مدیران ستادی تامین اجتماعی نیز برای حفظ منصب و موقعیت شان به دفاع تمام قد از مرتضوی پرداخته بودند و در مقام دفاع از وی به احیای مطالبات میلیاردی سازمان تامین اجتماعی (35هزار میلیارد تومان)از دولت های پیشین اشاره می کردند.
همچنین استدلال آنها به جرات و جسارت سعید مرتضوی(!) در بازپرداخت مطالبات معوقه کارکنان سازمان تامین اجتماعی مانند پرداخت کارانه تلاش،بهره وری و نیم عشر مربوط می شد.
اما هیچ یک از اندک مدافعان مرتضوی حاضر نبودند برای لحظه ای دست از منافع شخصی و افزودن پول حساب های بانکی خود دست برداشته و به وجدان درونی شان مراجعه کرده و به این پرسش ساده پاسخ دهند آیا آنهایی که در کهریزک مظلومانه به قتل رسیدند، انسان نبودند و حق حیات نداشتند؟ آیا این دسته از اندک مدیران ستادی سرسپرده به مرتضوی، پاسخی برای افکار عمومی و خانواده های قربانیان کهریزک دارند؟یادمان باشد که خانواده های قربانیان فاجعه کهریزک نیز جزء همین بیمه شدگانی هستند که مقام های تامین اجتماعی داعیه دفاع از حقوق بیمه ای و شان و کرامت انسانی آنها را می زنند.سرانجام پس از کش و قوس های فراوان و دفاع سرسختانه رسانه های گروهی مبنی بر غیر قانونی بودن حضور سعید مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی،دیوان عدالت اداری رای به ابطال حکم مدیر عاملی مرتضوی داد.دولتی ها اما،بیکار ننشستند و با بازی با واژگان؛اقدام به تغییر صوری ماجرا کردند.
آنها عنوان صندوق تامین اجتماعی را به سازمان تامین اجتماعی تغییر دادند تا بتوانند همچنان مرتضوی را به شکلی غیر قانونی در مسند صدارت عظمایی تامین اجتماعی نگاه دارند.این ترفند کلیشه ای اما،خیلی افاقه نکرد و این بار مجلس شورای اسلامی در نبردی ماراتن گونه پا به میدان گذاشت و چالشی جدید برای دولت دهم ایجاد کرد.چالشی بزرگ که تنها قربانی آن،وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی یعنی عبدالرضا شیخ الاسلامی بود.
چالشی بزرگ که پای محمود احمدی نژاد را نیز به مجلس کشاند و به جنگ لفظی شدید میان روسای قوای مقننه و ریاست جمهوری بر سر ماندن یا رفتن مرتضوی از تامین اجتماعی تبدیل شد.چالشی که ترکش هایی نیز برای علی لاریجانی در مسند ریاست مجلس شورای اسلامی به ارمغان آورد.رئیس دولت دهم،شیخ الاسلامی را قربانی کرد تا مرتضوی در تامین اجتماعی ماندگار بماند و این چنین هم شد!اما این همه ماجرای داستان پر حاشیه قاضی مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی نبود و نیست.با آغاز برگزاری دادگاه متهمان فاجعه کهریزک،دوباره نام سعید مرتضوی به میان افکار عمومی همیشه هوشیار مردم ایران و رسانه های گروهی راه یافت و این بار وی نه برای حضور غیر قانونی خود در سازمان تامین اجتماعی پای میز محاکمه قرار می گرفت که به عنوان متهم ردیف اول فاجعه کهریزک باید پاسخ می داد.تاکنون سه جلسه برای فاجعه کهریزک توسط قضات قوه قضائیه برگزار شده و قرار است تا جلسه بعدی متهمان کهریزک نیز در تاریخ دوشنبه 9 اردیبهشت 1392 برگزار شود.
عقب نشینی اجباری جریان انحرافی
اما از سوی دیگر در آستانه نزدیک شدن به انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری به نظر می رسد دولت دهم برای انحراف افکار عمومی از حضور پر حاشیه نامزدهای منتصب به جریان انحرافی و همسویی و مهندسی افکار عمومی با خود، حاضر شده اند تا عطای مرتضوی را به لقای آن ببخشند.یکی از دلائل احتمالی رویکرد دولتی ها برای این تعویض دیر هنگام، تامین هزینه های مراسم جشن آزادی از سوی جریان انحرافی است.
به گفته تحلیلگران مسائل تامین اجتماعی،قرار است تا بخشی از هزینه های این مراسم پر حرف و حدیث را سازمان تامین اجتماعی بپردازد.سازمانی که به شدت از لحاظ منابع مالی به دریافتی های رو به افزایش حق بیمه از بیمه شدگان مظلوم و بینوا نیازمند است و ظاهرا از مطالبات زنده شده ای که اندک مدافعان چشم و گوش بسته مرتضوی از آن یاد می کنند، تنها کاغذهایی بی ارزشی نصیب بیمه شدگان و مستمری بگیران شده است.
حال در این شرایط وخیم اقتصادی برای پر مخاطب ترین سازمان بیمه ای ایران، تعویض دیر هنگام مرتضوی شاید بهترین راه حل موجود و ممکن نباشد، اما به طور حتم می تواند حداقل از جنبه روانی و اخلاقی موضوع، توجه به خواسته گروه های سیاسی و بخشی از مردم و بیمه شده ها محسوب شود و تا حدودی فشار افکار عمومی و رسانه های گروهی را از جریان انحرافی و در آستانه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری از نامزد مطرح منتصب به این طیف فکری منحرف کرده و اندکی از تشویش ها و اضطراب های حامیان آن را کم کند.
پس مطمئن ترین گزینه احتمالی دولت دهم برای جایگزینی دیر هنگام مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی باید چهره ای کمتر رسانه ای و مطرح در محافل خبری و البته با سابقه نزدیک به حوزه تامین اجتماعی باشد.
برخی کارشناسان می گویند دولت برای آن که در انتخابات، کمتر از ناحیه سوال های مربوط به مدیریت مرتضوی، و دادگاه کهریزک تحت فشار باشد، به دنبال ان است که فشار از این ناحیه سازمان تامین اجتماعی و مرتضوی را کاهش دهد.
از وزارت رفاه تا تامین اجتماعی!
از میان افرادیکه این ویژگی ها را می توانند داشته باشند نام«ایراندخت عطاریان»برجسته تر به نظر می رسد.وی که تا پیش از منصوب شدنش برای مسند مدیر عاملی صندوق بازنشستگی کشوری توسط«صادق محصولی»وزیر رفاه و تامین اجتماعی وقت دولت نهم دراسفند 1388، به عنوان معاون فنی صندوق بازنشستگی کشوری در این سازمان فعالیت می کرد حتی یکبار این شانس را نیز پیدا کرد تا خود را به جایگاه وزارت رفاه و تامین اجتماعی سابق نزدیک کند،البته این آرزو و رویا برای ایراندخت عطاریان که 15 سال سابقه کار در حوزه تامین اجتماعی در پرونده اش دیده می شد و در دوره فعالیت کاری خود توانسته بود موضوع پر چالش پرداخت یکهزار میلیارد تومان پاداش پایان خدمت بازنشستگان قبل از سال 1389 را به سرانجام برساند هیچ گاه تحقق پیدا نکرد.
برخی ناظران سیاسی معتقدند که عطاریان حرف شنوی و ارتباط قابل توجهی از برخی مسوولان دولتی دارد و در جریان جایگزینی برخی مدیران شرکت هایی که صندوق بازنشستگی سهامدار آنهاست، به انتظارات و انتخاب مدیران دولتی توجه داشته و خواسته آنها را تحقق بخشیده است
گفته می شد که حتی وی توانسته بود تا نظر مساعد رئیس دولت نهم را نیز به توانمندی های خود جلب کند.اما به هر حال عطاریان حتی به ساختمان این وزارتخانه هم نتوانست نزدیک شود.اگرچه وی پست وزارت را به راحتی از دست داد،اما انتخاب وی در اسفند 1388 از سوی صادق محصولی برای عنوان مدیر عاملی صندوق بازنشستگان کشوری این فرصت را برای عطاریان ایجاد کرد تا بتواند هر چه بیشتر خود را به ساختمان تامین اجتماعی در خیابان آزادی تهران نزدیک و نزدیکتر کند و اینک نام وی در میان بیشتر راهروها و اتاق های ساختمان مرکزی تامین اجتماعی و در میان صحبت های روزانه و در گوشی مدیران ستادی و حتی منتصبان و معتمدان سعید مرتضوی رد و بدل می شود.اما بنا به گفته یک مقام آگاه در سازمان تامین اجتماعی که نمی خواست نامش نوشته شود موضوع برکناری قریب الوقوع سعید مرتضوی از تامین اجتماعی و آمدن ایراندخت عطاریان به جای وی تا حدود زیادی قطعی شده است.اکنون رفتن مرتضوی از بزرگترین و پر چالش ترین سازمان های بیمه ای ایران از مرزهای شایعه فراتر رفته و به دنیای واقعیت نزدیک و نزدیکتر می شود.در این راستا آنچه باقی می ماند اندک مدیران بیمه ای تامین اجتماعی هستند که به هیچ شکل ممکن حاضر نشدند دست از حمایت کورکورانه از مرتضوی بردارند و حاضر شدند تا منافع دراز مدت بیمه شدگان،مستمری بگیران و حتی همکاران خود را با حفظ موقعیت اعطایی و به دست آمده کوتاه مدت از سوی مرتضوی عوض کنند.افکار عمومی امیدوار است تا این دسته از اندک مدیران موقعیت طلب و دلبسته و وابسته به میز و پست مدیریتی در سازمان تامین اجتماعی که در برخی رسانه های وابسته به مرتضوی از او یک قدیس ساخته و مدیریتش را هوشمندانه توصیف کردند پاسخی قابل قبول و منطقی برای عملکرد گذشته و کنونی شان ارائه دهند.به طور حتم با آمدن قریب الوقوع ایراندخت عطاریان به سازمان تامین اجتماعی،مردم،بیمه شدگان،مستمری بگیران و فعالان عرصه رسانه ها،اسناد مکتوب مربوط به این دفاع تمام قد از مرتضوی را بازخوانی خواهند کرد و مطمئنا این دسته از اندک مدیران تامین اجتماعی ریاست طلب جائی در سازمان تامین اجتماعی نخواهند داشت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
چقدر زود به خاطر کوبیدن یک شخص(که جرمش هم هنوز ثابت نشده) همه اعتقادات و گذشته خودمون و بلایی که اینان داشتن سر مملکت اسلامی و امام خمینی و امام زمان و امام حسین ما میاوردن رو فراموش کردیم!!!
چقدر زود بر باد رفتیم ، چه ایمان های سستی داریم ، حالا فهمیدم اهل مدینه چطور بعد از60 روز از شهادت پیامبر فراموش کردن که ایشان در مورد حضرت زهرا چه گفتند!!!!!
وای خدایا اصلا این بنده خدا گتاهکار،قاتل و بدتر از فتنه گران ولی خدایا تو رو به بزرگیت به خانواده این بنده خدا رحم کن که نمیدونم دارن چی میکشن!!!!!
وای بچه ایشون چطوری به مدرسه میره و خانم ایشون . . .
خدایا به ما کوفی صفتان رحم کن.
داداش اقا سعید منظورم بود :))))