کد خبر: ۱۳۵۵۵۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
یادنامه سید شهیدان اهل قلم/9/

سيري بر آرا و انديشه هاي شهيد آويني

آويني را بايد شناخت چون خود او در راه شناخت گام برمي داشت وبيان صريح وانتقاديش در آثارش تلاش صادقانه ومظلومانه او براي شناخته شدن را نشان مي داد .اگرچه آويني حرف هاي زيادي براي گفتن داشت ليكن عمر كفافش نداد
گروه فرهنگی ـ رضا سيف پور: آويني از آن دست شخصيتهايي هست كه بايد او را شناخت ، بخصوص كه ويژگيهاي منحصر به فردش از او چهره اي ساخته كه نمي توان به سادگي از كنارش گذشت ؛ آشنايي او با سير انديشه وفلسفه غرب ؛ نگاه انتقادي او به مقوله هاي اساسي هنر وفلسفه ؛ قلمي توانا و مستند سازي صاحب سبك از او شخصيتي انقلابي وآرمانگرا خلق كرده كه تلاش مي كرد تا مباني انديشه خود را در حوزه عمل نيز آشكار كند.

به گزارش بولتن نیوز، امروز حاصل اين تلاش او عمدتا در مجموعه اي مستند به نام روايت فتح ونيز مجموعه مقالات ارزشمندش قابل مشاهده وبررسي است .

آويني را بايد شناخت چون خود او در راه شناخت گام برمي داشت وبيان صريح وانتقاديش در آثارش تلاش صادقانه ومظلومانه او براي شناخته شدن را نشان مي داد .اگرچه آويني حرف هاي زيادي براي گفتن داشت ليكن عمر كفافش نداد وبدتر از آن گذر زمان او را در هاله اي از تقدس قرارداد كه باعث شدنام اين شخصيت متواضع تبديل شود به جرياني براي پز دادن اهل هنر از يك طرف ومدعيان دردمندي انقلاب از سوي ديگر وآنچه در اين راه گم شد سير انديشه او بود كه لاجرم بايد ادامه مي يافت وتكامل پيدا مي كرد .
از اينها كه بگذريم شكي نيست بهترين راه براي شناخت يك فرد همانند شهيدآويني مطالعه دقيق آثار ونوشته هاي اوست . اگرچه ما در اين نوشتار نه قصد آن ونه امكان آن را داريم كه به اين مهم نائل شويم اما سعي مي كنيم تا با ارائه يك دسته بندي موضوعي ساده براساس مهمترين مقالات شهيد آويني كه در كتب ونشريات مختلف به چاپ رسيده مروري بر انديشه وآراي آن شهيد بزرگوار داشته باشيم تا از اين رهگذر راه براي تحقيق محققان چه بسا سهل تر ومهيا تر گردد.از اينروبا بررسي اين مقالات وطرح سرفصلهايي به شرح ذيل سعي خواهيم كرد تا مهمترين مضامين انديشه شهيد آويني را بطور ساده دسته بندي نموده وبا استناد به كلام آن انديشمند گذري بر مفاهيم وآراي مورد نظر وي داشته باشيم :
1- مجموعه روايت فتح :
آويني را نمي توان بدون روايت فتح اش شناخت وتحليل كرد .روايت فتح مجموعه بي نظيري از گونة مستند هاي جنگي است كه در آن به خوبي تفاوت ماهوي دو مقوله جنگ ودفاع مقدس مشهود است .او خود همواره از اين نوع مستندش با عنوان مستند اشراقي ياد مي كرد . در متنهاي اين مجموعه مستند به خوبي مي توان به جهان بيني ونگرش معنويت محور آويني نسبت به انسان دست يافت .آويني در متن هاي اين مجموعه سعي كرده است تا علاوه بربه تصوير كشيدن لحظات معنوي دفاع مقدس وروايتي از جنگ تعريف خود از مرگ ، شهادت ، آخرت ، انسان ودر نهايت زندگي را ارائه دهد كه همان جهان بيني او محسوب مي شود .آنجا كه مي گويد: اگر برای اهل ظاهر، روز و شب جز چرخش كره‌ی زمین بر گرد خویش و در مدار خورشید هیچ چیز در خود نهفته ندارد، اما برای اهل راز، این شب، شب هجرت از پرستش نفس به پرستش رب است. كره‌ی زمین در طواف نور است و اگر بر گرد خویش نیز می‌چرخد، تمثیلی از این معناست كه: «من عرف نفسه فقد عرف ربه.» بگذار اهل ظاهر در جنگ جز ترس و مرگ نبینند؛ ما این جنگ را دری از درهای بهشت می‌دانیم كه خداوند جز بر خاصه‌ی اولیای خویش نمی‌گشاید و اینچنین، حال ما حال عاشقی است كه به سوی معشوق می‌رود. كجا دانند حال ما سبكباران ساحل‌ها؟(1)از اينرواست كه مطالعه وبررسي اين آثار مي تواند محققين را در شناخت انديشه هاي آويني ياري رساند.
2- نقد مباني توسعه وتمدن غرب
آويني نسبت به تمدن غرب ولاجرم مفاهيم منبعث از آن همچون توسعه ، تكنولوژي ،پيشرفت و... نگاهي انتقادي داشت او معتقد بود: توسعه در فرهنگ امروزی ما شاید از نظر لفظ تازه باشد اما از نظر معنا تازه نیست. این معنا اگر نخستین سوغات غرب برای ما نباشد، از اولین ره‌آوردهای غرب‌گرایی و غرب‌زدگی در کشور ماست.(2) لذا به هيچ وجه نسبت به آن خوش بين نبود وسعي داشت تا با توجه به تشكيل جامعه اسلامي تعريف جديدي از توسعه مطابق تعاليم اسلامي ارائه نمايد از اينرو معتقد بود: هدف حکومت اسلامی در مبارزه با فقر دستیابی به عدالت اجتماعی است نه توسعه.(3)

اين نگاه را لاجرم بايد حاصل ديدگاه آويني نسبت به تمدن غرب دانست از منظر آويني : تفکر غالب بشر در مغرب زمین بدین سمت متمایل شده که انسان را در زمره‌ی حیوانات قلمداد کند، اگر نه، معارف الهی تأکید دارند که رسیدن به انسانیت با گذشت از مراتب حیوانی میسر است نه توقف در آن.(4)او همچنين معتقد بود : همه‌ی اشتباه در اینجاست که غرب بهشت زمین را بدل از بهشت آسمانی گرفته است و در خیال اوتوپیایی است که در آن بیماری، مرگ و پیری‌ علاج شده است و انسان می‌تواند فارغ از گذشت زمان جاودانه مرکوب مرادش را همان‌گونه که نفس اماره‌اش می‌خواهد به جولان در بیاورد و این‌سوی و آن‌سوی بتازد و از همه‌ی لذایذ ممکن متمتع شود. (5)


3- روشنفكري
در تاريخ سياسي ايران موضوع روشنفكري همواره از دغدغه هاي اساسي محسوب مي شد .روشنفكر كيست ؟ چه وظيفه اي دارد ؟مناسبت او با دين چيست ؟ جايگاه او در كجاي جامعه است ؟وده ها سوال ديگر كه همواره مورد توجه نسل هاي مختلف فكري در جامعه بود . اين سوالات بخصوص پس از انقلاب اسلامي وتشكيل حكومت ديني مهم تر وبرجسته تر شد .بخصوص اينكه فضاي حاكم برسالهاي اول انقلاب هرچه بيشتر طرح اين مباحث را مي طلبيد .آويني سر منشاء روشنفكري را در دوران روشنگري غربي مي دانست ومعتقد بود: عصر روشنگري عصري است كه در آن مباحث پيچيده ما بعد الطبيعي كه در ميان فلاسفه و طلاب مدارس قرون وسطايي علوم ديني رواج داشت تحقير شد و صورت ديگري از تعقل شبه فلسفي كه به حوزه عقل متعارف محدود شده بود رواج عام يافت و همين علت توانست سر منشا تحولات اجتماعي واقع شود. ....لفظ روشنفكر نيز در واقع براي افرادي وضع شده است كه جهان را با تعاريفي بسيار ساده و خالي از هر نوع راز و ابهام، با توسل به يافته هاي محدود علوم روز تبيين مي كردند. (6) لذا مطابق با اين نگرش معتقد بود :در اينجا روشنفكر به معناي حقيقي لفظ و با همان خصوصياتي كه در غرب به وجود آمد امكان ظهور ندارد، چرا كه اصلاً روشنفكري جز در آن شرايط و مقتضيات تاريخي كه غرب تجربه كرده است به وجود نمي آيد و در اينجا هر چه هست جز سايه و انعكاسي از آن وجود نيست.(7)آويني از اين منظر تفاوت عميقي بين غربي بودن وغرب زدگي قائل بود وروشنفكر ايراني را بيش از هرچيز غربزده مي دانست وميگفت : روشنفکران این مرز و بوم اگر چه از همان آغاز ایمان به قبله انتلکتوئل های قرن نوزدهم آورده اند اما هرگز حقیقتاً در تاریخ و تفکر غرب شرکت نیافته اند. آنها مقلدانی ظاهرگرا بیش نبوده اند و به عبارت بهتر، غرب زده بوده اند نه غربی(8).
در اينجا معناي ظريفي يافت مي شود كه هرگونه تحليل وگفتگو در خصوص آن مي تواند بسيار مفيد وراه گشا باشد وآن تفاوت بين غرب زدگي وشناخت تمدن غرب است . ورود پديده هاي روبنايي غرب به همان شكل خود ، كه روشنفكري وارداتي مان را هم بايد از آن نوع بدانيم ، اساسا قابل انطباق با تمدن ديگر مللي كه آن سير را - كه از قضا مختص همان گوشه دنيا واز نياز هاي همان تمدن بود – طي نكرده اند نبوده ولاجرم نمي تواند موثر وماندگار باشد .غرب وتمدن غرب نقاط بارز ومفيد ومتعالي بسياري داشت كه اساسا از ماهيتي زير بنايي برخوردار بودند كه بعضا مي توانست مفيد ومناسب براي ديگر فرهنگ ها وجوامع باشد اما متاسفانه اين وجوه هيچگاه مورد توجه جامعه ما قرار نگرفت وتنها مظاهر بيروني واز قضا نچسپ آن وارد كشور ما شد وآن شد كه ما امروز از آن به غرب زدگي ياد مي كنيم .

4- هنر ، ادبيات ، سينما
آويني اگر چه دانش آموخته مهندسي بود وآشنا با فلسفه غرب ليكن در حوزه هاي مرتبط با هنر بخصوص ادبيات وسينما تاملات بيساري را داشته ومقالات متعددي از وي به جا مانده .اهميت اين موضوع آنگاه دو چندان مي شود كه بدانيم اولا نگاه آويني به هنر نگاهي آرمانگرايانه وويژه بود ودر ثاني خود در عملي نمودن اين ديدگاه ها بطور آشكار گام برداشت واز اينروست كه مي توان او را آرمان انديشي عمل گرا ناميد . البته نگاه آويني به مقوله هنر را نمي توان جداي از نگاه آويني به غرب وروشنفكري غربي ترسيم نمود .او با تعاريف غربي وتعابير مرسوم از هنر به عنوان يك پديده وارداتي مخالف بود ومعتقد بود: حقیقت هنر نوعی معرفت است كه در عین حضور و شهود برای هنرمند مكشوف می گردد و این كشف تجلی واحدی است كه از یك سوی در محتوا و از سوی دیگر در قالب هنر ظاهر می شود؛ و ما امرنا الا واحده كلمح بالبصر.(قمر/ 50) مایه اصلی هنر همین كشف ذوقی است كه توسط خیال محقق می شود، اما در جست و جوی گریز از تعهد به این دستاویز نیز نمی توان توسل جست، چرا كه خیال نیز حقیقتا آزاد نیست.(9)
نظر آويني در نقطه مقابل نظريه هنر براي هنر بود .او به هنر متعهد مي انديشيد ومي گفت : هنر خواه ناخواه عين تعهد است و از اين لحاظ ، هرگز از حکمت و تفکر و اخلاق و دين و سياست … انفکاک و انتزاع نمي‌پذيرد .(10)آويني هنر ومعنويت را آميخته در هم مي ديد واساسا هنر را تجلي روح عاشق مي دانست ومعتقد بود : کار هنرمند تمثل بخشيدن به حقايق قدسي است . حقايق متعالي عين تقدس و زيبايي هستند و جلوه‌گري براي آنها امري ذاتي است ، و اگر هنرمند آيينه وجود خويش را صيقل دهد ، اين انوار قدسيه از طريق او در اين عالم تجلي مي‌يابند ، آنسان که گويي اين تلألؤ ، ذاتي خود اوست .(11)
از اين روزنه نگاه آويني به مقوله مهمي همچون سينما نيز كه خود هنر هفتم است به خوبي قابل حدس است .او معتقد بود: نوع رابطه‌ای كه سینما با انسان امروز برقرار میكند هرگز نظیری درتاریخ نداشته است. تماشاگر سینما در توهمی از یك واقعیت غرق میشود و در یك بازی شبیه زندگی شركت میكند، بیآنكه رنج‌های آن زندگی دامن او را بگیرد(12)آويني سينما را در كنار هنر بودن از منظر يك رسانه كارآمد نيز ، همانند تلويزيون ، مي نگريست ومعتقد بود بايد اين صنعت غربي به خوبي شناخته شود وبا مباني انقلاب اسلامي از همان ابتدا سنجيده وتطبيق شود وگرنه : در صبح روزهای جمعه برای آنكه برنامه‌های تلویزیون با نماز جمعه معارضه نكند برنامه‌ها را قطع می‌كنند، اما در هنگام اذان مغرب كه برنامه‌ها فقط برای پخش مختصری قرائت قرآن، اذان و چند جمله‌ای مناجات قطع می‌شود و بعد ادامه پیدا می‌كند، بازار مساجد بسیار كساد است. (13)

5- انقلاب اسلامي
آويني را بايد هنرمندي انقلابي در معناي خاص كلمه دانست .تنها از اين منظر است كه مي توان ديگر آراوانديشه هاي او را تعبير وتفسير نمود .انديشه هاي آويني به شدت وابسته به نگاه او به پديده انقلاب اسلامي بود. از منظر او انقلاب اسلامي ايران نظم بين المللي دهكده جهاني را درهم ريخته است و جهان فرهنگي ديگري را به جهانيان عرضه داشته كه كاملاً رو در روي فرهنگِ رسانه اي جهاني و نظام اخلاقي ملازم با آن ايستاده است( 14)از نگاه آويني انقلاب اسلامي حادثه اي عجيب وكاملا غير منتظره در دنيا تلقي مي شد وچه بسا بسياري از علل مواجهه غير منطقي غرب با اين واقعيت را بايد در همين موضوع جستجو كرد زيرا در جريان شكل گيري انقلاب اسلامي ؛ مردم چیزی می خواستند که هرگز با عقل حاکم بر دنیای جدید جور در نمی آمد: حکومت اسلامی. نمونه ای هم که برای این حکومت سراغ داشتند به سیزده قرن پیش باز می گشت. مردم ایران این « پیام » را از کدام رادیو و تلویزیون، فیلم و یا تئاتری گرفته بودند؟ این پرسشی بود که غرب نمی توانست به آن جواب گوید. (15)با اين وجود معتقد بود جهانيان هنوز در درك ماهيت اصلي انقلاب اسلامي موفق نشده اند واساسا ؛حقیقت جمهوری اسلامی نه تنها در دنیای جدید _یعنی در دنیایی که از رنسانس به این سو و با نفی دین و دینداری تعین و تشخص می یابد _ بلکه در دنیای قدیم نیز جز در حکومت مدینه _ سال های اول تا دهم هجرت _ فرصتی برای ظهور نیافته است.(16)او معتقد بود: عصر خود آگاهي تاريخي اين امت از همين سال هاي پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شده است و اين خود نسبتي با بازگشت به خويشتنِ دكتر شريعتي دارد و نسبتي ديگر با غرب زدگيِ جلال و در خدمت خيانت روشنفكران اش اما علمدار اين عصر سيدي بود از تبار سادات حسيني و فردي از نهاد روحانيان، نه از روشنفكران...(17)

سخن آخر
آويني سزاوار شناخته شدن است واين مهم بيش از همه برعهده دانشگاهيان است تا در قالب مقالات وپايان نامه هايي چند ابعاد انديشه اين هنرمند انقلابي را دريابند وبشناسانند اما توجه به اين نكته مهم است كه تحليل انديشه هاي يك شخصيت بايد در ظرف زمان ومكان خود صورت پذيرد .هم اكنون سواي متن هاي مجموعه هايي از روايت فتح كه در زمان حيات ، توسط آن شهيد گرانقدر نوشته شده است بيش از يكصد مقاله نيز از ايشان در حوزه هاي مختلف به جا مانده كه مي تواند منبع خوبي براي تحقيقي جامع محسوب شود. تحقيقي كه بي شك فرصتي بيش از يك مقاله كوتاه را مي طلبد.
السلام

پي نوشت
1-
مجموعه دوم روايت فتح ؛ به سوي معشوق
2-
مقاله ؛ در معناي توسعه
3-
همان
4-
مقاله ؛ ميمون برهنه
5-
مقاله ؛ بهشت زميني
6-
مقاله ؛ نظم نوین جهانی و راه فطرت
7-
همان
8-
مقاله ؛ روشنفكران ومعاصر بودن
9-
مقاله ؛ منشور تجديد اهل هنر
10-
مقاله ؛ رمان ، سينما ،رسانه
11-
مقاله ؛ منشور تجديد اهل هنر
12-
مقاله ؛ جذابيت در سينما
13-
مقاله ؛ جادوی پنهان و خلسه‌ی نارسیسی
14-
مقاله ؛ نظم نوين جهاني وراه فطرت
15-
مقاله ؛ انفجار اطلاعات
16-
مقاله ؛ اسلاميت يا جمهوريت ؟
17-
مقاله ؛ نظم نوين جهاني وراه فطرت

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
میلاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۱
0
0
تشکر
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین