به گزارش بولتن نیوز، شهید آوینی در طول چنددهه فعالیّت فرهنگی و هنریاش، ده ها کتاب و مقاله و فیلمنامۀ مستند و داستانی مختلف را به نگارش درآورد و از میان انبودهِ گستردۀ آثار وی، مجموعۀ مقالات سینماییاش با نام آیینۀ جادو، كتاب آغازی بر یك پایان، كتاب فتح خون، کتاب مجموعۀ مقالات فرهنگ و هنر و همچنین مقالۀ شرح نور در تفسیر غزلیات امام خمینی قدس سره را میتوان نام برد.
به طور کلّی از آن چه از مجموع دیدگاه ها و نظریات شهید آوینی دستگیر مخاطب وی میشود، میتوان این طور برداشت نمود که آن شهید بزرگوار، غرب را به عنوان یك كلّیت، تجسم ظهور تاریخی شیطان میدانستند و به ویژه دربارۀ غربِ پس از رنسانس، معتقد بودند كه با غلبۀ اومانیسم و خودبنیادی، جهالت و طغیان بشر غربی به نهایت رسیده و همین به نهایت رسیدن طغیان و خودبنیادی، زمان توبه را نزدیك كرده است.
در نوشتۀ حاضر سعی شده است با درنظر گرفتن این نظرگاه و عقیدۀ کلّی، خلاصه ای از آراء و رویکردهای آن شهید عالی مقام را درخصوص هنر و با محوریّت هنرسینما که در دو مقالۀ مهم "آینۀ جادو" و "فرزندان انقلاب در برابر عرصههای تجربه نشده سینما" به نظر مخاطبان محترم برسانیم تا ضمن گشودن مباحثی جدید و بنیادی در این موارد، در آیندۀ نزدیک ابعاد دیگری از نظریات سیّدشهیدان اهل قلم را بازگشاییم. ضمناً درمطالب بعدی، در روزهای آتی و از طریق همین رسانه سعی خواهدشد به دیگر مقالات آن شهید بزرگ وار پرداخته و بررسی سایر آرا و نظریات ایشان انجام شود.
ازمجموع چیزی درحدود یکصدوهشتاد مقالۀ تخصصیِ شهید آوینی تنها 6مقالۀ ایشان(البته به غیر ازبیش از هفتاد نوشتۀ فیلم)مشخصاً دربارۀ سینما و مسائل مربوط به سینما نگاشته شدهاند که این مقالات عبارتند از: "آینۀ جادو"، "جذابیت در سینما"، "جادوی پنهان و خلسۀ نارسیسی"، "مونتاژ به مثابۀ معماری سینما"، "فرزندان انقلاب در برابر عرصههای تجربه نشده سینما"و درنهایت "رمان، سینما و تلویزیون".
درمقالۀ بسیار مهم "آینۀ جادو" شهیدآوینی ضمن اشاره به این مسئله که در خلقت خدا هیچ صدفه، اشتباه و یا حتی عدم ضرورتی وجود ندارد، چراكه «ممكن» تا به «ضرورت و وجوب» نرسد، وجود پیدا نمیكند، معتقد است در سینما نیز نباید هیچ تصویری «سهواً» یا «به طور تصادفی» درمیان مجموعۀ تصاویر فیلم قرار بگیرد؛ آوینی در این مقاله معتقد است این عدم امکان تصادفی بودن نماها در یک فیلم اصلی كاملاً بدیهی است كه ما را به یك خصوصیّت جامع دربارۀ واقعیت سینمایی راهنما میشود. ایشان ضمن تعریف واقعیت سینمایی به معنای واقعیتی كه بر پردۀ سینما عرضه میگردد. حال آنكه در واقعیت خارج یا واقعیت پیرامون هرگز چنین نیست! در فیلم هر یك از تصاویر با تصاویر قبل و بعد از خویش و با مجموعۀ فیلم ارتباطی معین و پیشبینی شده دارد و پیوند بین تماشاگر و فیلم نیز موكول به آن است كه تماشاگر این روابط معین و پیشبینی شده را دریابد. در اینجا هرگز این امكان وجود ندارد كه دو تصویر بدون قصد خاصی كنار یكدیگر قرار بگیرند و یا تصویری بیدلیل درمیان مجموعۀ تصاویر فیلم جاگیر شود. سخن از نسبت میان انسان و واقعیت پیرامون اوست، نه از واقعیت به مثابه مخلوق و مصنوع خدا.
در حقیقت شهید آوینی در مقالۀ "آینۀ جادو" ضمن تعریف و بازتعریف مفاهیمی کلیدی در سینما همچون قاب تصویر، حرکت در سینما، دکوپاژ و مونتاژ به بررسی ماهیت واقعیت سینمایی یا واقعیت معروض در فیلم پرداخته و در تفاوتهای آن با واقعیت در جهان واقعی بحث میکند و میگوید: "از آن جا که در فیلم جایی برای انتخاب تماشاگر وجود ندارد؛ فیلمساز به جای تماشاگر فكر و انتخاب كرده است و همهی اشیاء و اشخاص و وقایع و حركات در واقعیت سینمایی نشانههایی هستند كه به غایات، مفاهیم و عواطف موردنظر فیلمساز اشاره دارند. دخالت عوامل پیشبینی نشده را در كار، چه از سر ناشیگری باشد و چه از سر مهارت بسیار فیلمساز، نباید نقضكنندۀ این معنا دانست. واقعیت عرضه شده در فیلم بیش از هر چیز قابل قیاس با فضای مثالی رؤیاهاست." و از این حیث سینما را محلی برای بازنمایی "انعكاسات ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر" قلمداد میکند.
آوینی در پایان این بحث چنین نتیجه گیری میکند که اگر برای"مصداق جمعی بشر" بتوان ضمیری تصور كرد، هنرمندان حكایت گر آن ضمیر هستند و هنر، محاكمات حضور و غیاب بشر نسب به حق است. همۀ هنرها اینچنیناندو درمیان هنرها، سینما آینۀ جادوست، آینه ای كه در آن چهرۀ باطنی بشر امروز بی پرده انعكاس یافته است.
در مقالۀ مهم دیگری تحت عنوان "فرزندان انقلاب در برابر عرصههای تجربه نشدۀ سینما" شهیدسیّدمرتضی آوینی، سیّدشهیدان اهل قلم در پنج پاره-نوشته، تفاوتهای بنیادی میان سینما غرب و سینمای ما و ابعادمختلفی که موجب قضاوتهای گوناگون در این حوزه میشود را بررسی مینماید. آوینی در مقالۀ یادشده باز هم با نثری شیوا و محکم (آن چنان که در تک تک نوشتههای دیگرش نیز هویداست) ابتدا مقدمه ای کوتاه در رد و انکار نظریۀ "ترقی" در تاریخ بشر و قطعیتِ تعالی و حرکت روبه جلوی بشر و بشریّت ایراد کرده و در ادامه با اشاره به مثلی مشهور از دفتر چهارم مثنوی معنوی که همانا حکایت "ناقۀ مجنون و کرّه اش" است، میگوید : اگرچه سینما نیز چون ناقۀ مجنون دلمشغولی هایی خاص خویش دارد دنیایی و سخیف، ولی فرزندان انقلاب باید که آن را با راه خویش که راه عشق است، همراه و همگام کنند و این ناقه را به جانب کوی لیلی بکشانند." و با استعانت از این حکایت شیرین و پندآموز بحث ابتدایی را به مباحث اصلی مقالهاش گره میزند.
آوینی معتقد است در طول تاریخ بیش صدسالۀ سینما ذائقۀ تماشاگران سینما به مزههایی پرفریب عادت داده شده است و در ادامه میگوید: "تماشاگر از همان آغاز به قصد تفنّن و با نیت استغراق در لذتهای کودکانه و سانتیمانتال به سینما میآید، با عینکی که هالیوود بر چشم او نهاده است و اگر با پاکتی تخمه ژاپونی نیاید، حتما میآید تا برای ساعاتی چند خود را و مشکلات واقعی خود را در یک «خواب و خیال تجسمیافته» فراموش کند." آوینی معتقد است مخاطب امروزی سینما عادت کرده تا از طریق نشانههایی شناختهشده، خود را تسلیم لذایذ سطحی و زودگذری کند که سینما در اختیار او میگذارد و در ادامۀ مقالۀ پربارش با بر شمردن 5 معضل اساسی در راه سینماگر داخلی به شرح عقایدش میپردازد و ما نیز سعی میکنیم به صورتی موجز و به شکلی که صدمه ای به فحوای کلام آن شهید بزرگ وار وارد نیاید، این موارد را بازگو نماییم.
شهید آوینی به عنوان اولین گزاره معتقد است از آنجا که تئاتر و سینما لزوماً با نمایش سروکار دارند و میبایست تماشاگر را بیمعطلی به خصایل اخلاقی و روحیات پرسوناژها برسانند، جلوهگر ساختن شخصیتهای جبهۀ حق با توجه به روحیۀ غیرنمایشی و بنابه اصطلاحِ روانشناسان درون گرای آنها بسیار دشوار است: مؤمنین حقیقی از نمایش دادن خویش به شدت پرهیز دارند و اهل حجب و عفت، ملایمت و مدارا، صفا و سادگی، صلح و سلم و صدق و عدل در رفتار و گفتار هستند و این خصایل، همگی غیرنمایشی هستند. وی معتقداست، رزمآوران جبهۀ حق همگی به اسوههای خویش که اولیای خدا هستند نزدیک میشوند و به لحاظ شخصیتی اینان نه قهرمانند، نه ضدِّقهرمان و نه غیرقهرمان! و با طرح این مشکل در شخصیت پردازیِ قصههای دفاع مقدسی بحث خویش را آغاز میکند.
در پاره-نوشتۀ بعدی شهید آوینی بحث را از منظر کلّی تر پی میگیرد و به مسئلۀ پرداخت وقایع درفیلم هایی که متضمن بیان حقایق و متعهد به اسلام هستند، میپردازد و بیان میدارد که این مسئله، به مراتب حتی از پرداختِ پرسوناژها نیز مشکل تر است.
در پاره-نوشتۀ سوم، شهیدآوینی به وجه تفاوت دیگری میان آثار سینمایی اصطلاحاً ارزشی که باید به بازگویی حقیقت متعهّد باشند و آثار متعارف و عادیِ سینمایی میپردازد. مسئله ای که به مراتب از دو مورد قبلی اساسی تر و مهم تر است که همانا تفاوتی است که درغایات و مقاصد میان این دو گونه سینما وجود دارد. در یک سو سینماگر وطنی و مسلمان که با اعتقاد به این که هنر بیان گر کمال و حقیقت اکمل است قرار گرفته و در سوی مقابل و با تمام امکانات و هیجانات سینمای عامّه پسندی که هالیوود از او نمایندگی میکند. آوینی میگوید: "هنر به معنای حقیقی کمال است و فضیلت و وظیفه دارد که انسانها را نیز به کمال و فضیلت برساند و این مقصود با ایجاد تفنن برای مخاطبان سطحی و احساساتی سینما حاصل نمیآید." و در ادامۀ این بحث، پس از گشودن بیشتر این تفاوت این مشکل را زمینه ساز ایجاد نوع جدید از هنر میداند که علاوه بر این که راه گشای انسان و متضمن سعادت اوست، مسیر جدید و تازه ای برای خود هنر نیز میگشاید.
در پارۀ چهارم آوینی با پرداختن به مسئلۀ تماشگر و مخاطبِ سینما، در پی این دو نوع سینما، دو نوع مخاطب را نیز هم تفکیک میکند و معتقد است: "فیلمساز متعهدِ مسلمان پیش از هر چیز باید به تکنیک متناسب با پیام خویش دست پیدا کند و آنگاه رفتهرفته ذائقۀ تماشاگران سینما را در جهت قبول حق تغییر دهد."
درپایان این مقاله و درپاره-نوشتۀ پنجم شهیدآوینی به اجمال و اختصار به رابطۀ تصویرگری و همچنین رابطۀ تصویر با معنا میپردازد و اعلام میکند: "در سینما ماهیتاً فاصلهای بین غیب و شهادت و ظاهر و باطن باقی نمیماند و فیلمساز باید از این امکان در جهت اظهار و بیان حقایق نهفته در پسِ ظواهر اشخاص و وقایع استفاده کند." سیّدشهیدان اهل قلم معتقد است، سمبلیسم در سینما و اساساً نمادگرایی درهمۀ هنرها دریچه ای است که از ظاهر عالم به باطن آن گشوده میشود. وی مقالۀ پُرمغزش را با ارائۀ این سوال پایان میبرد که آیا به راستی میبایست از این طریق میتوان هر امری را از غیب به منصۀ ظهور و عالم شهادت کشاند؟ آیا بهراستی میتوان همه چیز را، حتی بهشت و دوزخ را نشان داد؟ اتفاقی که البته نه به قصد صرف نمایش بهشت و دوزخ، اما جهت بازنمایی حقیقت و به عنوان بخشی از حقیقت و کمالی که هر سینماگر مسلمانی به آن معتقد است، واجب و ضروری است و به راستی هنر دینی وظیفه ای جز این ندارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com