به گزارش بولتن نیوز،
با وجود آنكه معتقدم نظرات آويني را بايد امروز به نقد بگذاريم وباور دارم امروز
بيش از هر زمان ديگر به كنكاشي در مباني نظري انديشه آويني به عنوان يك هنر مند
انقلابي وآرمانگرا نيازمنديم اما مي توانم به جرات بگويم؛ آويني به همين حد كه در
آثار ش به جا مانده وصرف نظر از روايت ها وشنيده ها وگفته ها به خودي خود بسيار
مهم است .مهم وقابل تامل ! هرچه باشد آويني كسي است كه از سوي رهبر معظم انقلاب كه
خود فردي انديشمند ، منتقد وصاحب راي مي باشند با عنوان سيد الشهداي اهل قلم
ناميده شده اند .اين چيزي نيست كه بتوان از كنار آن به راحتي گذشت وتنها به چند
قاب عكس زيبا در اتاق كار واحيانا يكي دو ويژه نامه در ايام سالگردآن شخصيت بسنده
كرد ونهايتا سالي چند بار در جلسات وهمايش ها ژست گرفت وگفت : سيد ! يادش به خير
.....! آويني را بايد شناخت وچه را هي بهتر از باز خواني آثار او .لذا در اين
نوشتار به دنبال طرح اين سوال هستيم كه چه چيزي از آويني ، سيد الشهداي اهل قلم
ساخت ؟مي خواهيم بدانيم چه ويژگيهايي در اين شهيد باعث شد تا چنين جايگاهي را در
نزد آحاد جامعه وبخصوص رهبر معظم انقلاب كه سخن شناس هستند ونكته دان كسب نمايد
وفعلا بدون توجه به نقد آثار او تاكيد مي كنيم كه آويني را بايد در ظرف زمان ومكان
خودش شناخت ونقدكرد . آويني انديشمندي پيشرو بود وبا علم ومباني آن آشنا و بي شك
امروز اگر زنده بود خود در جهت ارتقاي آثار وافكارش به سوي جلو گام برمي داشت و
بيش از همه به سان انديشمندان صاحب راي به نقد خود مي پرداخت .كاري كه خيلي از ما
ها چندان اعتقادي به آن نداريم . اما آويني چه كرد كه آنگونه شد:
-1از نظريه تا عمل
در زماني كه از نظريه هاي رايج در حوزه هنر وسينما و...
صحبت كردن يا نوعي (سوسول بازي !) تعبير مي شد ويا اثباتي بود بر غربزدگي آدمها!
آويني نظريه هاي رايج زمان خود را مي شناخت وبراساس آنها حرف مي زد و حتي آنها را نقد
مي كرد ونظر خود را مطرح مي ساخت . آويني البته در اين مقام نمي ماند ودر ادامه
ودر اثبات نظريات خود ، شخصا آنها را تجربه مي كرد در عمل به آنها مي كوشيد اين
رويكرد آويني را بخصوص در مقام يك مستند ساز وآشنا به فلسفه رسانه مي توانيم
ببينيم . اين مهم پديده مرسومي نبود . از اين رو بايد با قطعيت بگوييم آويني نظريه
پردازي عمل گرا بود .اين امر آنقدر مهم بود كه بتواند براي هميشه او را نزد دوست
ودشمن قابل اعتنا والبته قابل احترام جلوه دهد.
2- نگاهي انسان مدار
آويني در تمام آثارش چه مقالات وچه مستند هاي روايت فتح
انسان را خطاب قرار مي داد .انسان در معناي عام آن .مخاطب او طيف خاصي از جامعه وجهان
نبودند .اين به خودي خود كافي بود تا آويني را يك سروگردن از هم نسلانش جدا كند .
اين انسان جهاني است كه به جهان مي نگرد . وقتي انديشمندي ، جهاني مي گويد در
ابتدا خيلي مهم نيست كه چه مي گويد ! بلكه مهمتراز آن اين است كه نگاهش گستره
عظيمتري را شامل مي شود آنگاه است كه صداي او به گوش همه مي رسد وگفته ها ونوشته
هايش نظاره ونقد مي گردد وبراي يك انسان متفكر چه توفيقي بالاتر از آن ، وآويني
اينگونه بود .اين است كه امروز پس از دو دهه وقتي روايت فتح را با قلم ونگاه آويني
مي بينيم همچنان زلال است وفرقي نميكند اهل كدام گوشه دنيا باشيم هرچه تيز تر به آن
نگاه مي كنيم در عمق آن اشياي نهفته بيشتري را مي بينيم .اشياي با ارزشي را كه فقط
مي توان در عمق وجود انسان ديد.اين ويژگي آويني هم در زمان خودش وتا اكنون ويژگي منحصر
به فردي است كه مي تواند او را ممتاز نمايد.
3- انساني چند بعدي
يكي از انتقاداتي كه نا روا بر آويني وارد مي كردند گستره
موضوعات مطرح شده در آثار او بود. آويني هم از سينما مي گفت هم از سياست . هم از هنر
مي نوشت هم از تمدن غرب، هم از انسان مي گفت هم ازماشين ودر نهايت هنگامي مباني
حكومت را مي گفت ومي شكافت كه با دوربينش لابلاي خاكريزها را مي كاويد .چيزي كه
حتي اين روزها هم مرسوم نيست .جالب اينكه وقتي به زندگي وآثار بزرگان خودمان
وانديشمندان جهان مي نگريم چه بسا گستره اي بيش از اين را مشاهده مي كنيم .در اين
بين نكته مهمي وجود دارد كه اغلب از آن غافل مي شويم وآن وابستگي وپيوستگي بسياري
از شقوق انديشه بشري است . آويني به خوبي مي دانست كه سينما تا چه حد در سياست
تنيده است .او مي دانست نمي توان از سكوت نوجواني پشت خاكريز هاي دفاع مقدس گفت
اما از اصول حاكم بر تمدن غرب ننوشت .او به خوبي دريافته بود كه وقتي دوربينش را
روشن مي كند يا قلمش را مي تراشد بايد بداند اينك وفردا دغدغه انسان هم عصر او
چيست واينها بود كه از آويني ،آويني ساخت .
-4 نوآوري وروزآمدي
آويني سينما را وفلسفه سينما در غرب را مي شناخت .او مي
دانست سينما ابزار مناسبي براي زدن حرفهاي بزرگ است . همچنين مي دانست كه هر حرفي
تا شنيده وسنجيده نشود حرف نيست واز اينجا به عنصر جذابيت براي مخاطب اهميت مي داد.
آويني به درستي دريافت كه بايد ابزار هاي نو را شناخت وبه درستي از آنها بهره گرفت
وبهترين ها را براي مخاطب ارائه نمود وتا اين فرآيند طي نشود هنرمند در رسالت هنري
خود در جريان هنر متعهد موفق نيست . از اينجاست كه راه آويني از راه بسياري هم
نسلانش جدا شد .او مستند سازي را نه براي مستند سازي بلكه به عنوان ابزار مناسبي
براي بيان حقيقت برگزيد وآنجا كه اين ابزار را انتخاب كرد با بهترين شيوه
وجذابترين روش تلاش كرد تا ناب ترين تاثير را برمخاطب خود بگذارد ودقيقا همينجا
است كه مي توان برچسپ نچسپ تحجر گرايي را از دامن آويني زدود . جديدترين ابزار ،
جديدترين تكنيك براي جديدترين سخن ، مثلثي كه به فهم مخاطب از اووانديشه اش ختم مي
شد.
5- نگاه عميق ووفادارانه به ارزشها
آويني را بايد در معناي خاص كلمه يك هنرمند انقلابي ناميد
.او به آرمانهاي وارزشهاي انقلاب واقف وپايبند بود .به عبارت ديگر ارزش ها را به خوبي
مي شناخت ، به آنها انديشمندانه پايبند بود ودر جهت گسترش آن هنرمندانه كوشش مي
كرد وبراي اين مهم زبان هنر را به عنوان كارآمد ترين زبان برگزيده بود .اين به
خودي خود براي ممتاز شدن كافي بود . تمام اينها كافيست تا يك فرد حتي مورد احترام
دشمنان قرار گيرد تا چه رسد به دوستان . وناگفته
نماند امروز هم در اين حوزه آنچنان كه بايد جامعه ما غني نيست ونبود افرادي چون
آويني بسيار احساس مي شود.
****
آنچه گفتيم تنها بخشي از آن چيزي است كه مي شد ومي بايست
گفت با اينحال همين اندك براي ماندگاري يك شخصيت در ذهن تاريخ ومهمتر از آن براي اثر
گذاري بر جريان آينده كافيست . در روزگاري كه خيلي از ما ها ارزشها را يكي پس از
ديگري يادمان رفته ومي رود وهرروز با تفسيري از آن ارزشي را بي ارزش وبي ارزشي را
ارزش مي سازيم ! در روزگاري كه به بهانه غربي بودن كتابها را كناريمم وتن پروري را
پيشه كرده ايم . در روزگاري كه تك بعدي نگريستن مي شود امتياز وبه شيوه هاي امتحان
پس داده ومقبول چسپيدن سنت گرايي ، سخن از مردي گفتن كه سالها پيش همه اينها را به
كناري نهاده وچون جرياني پويا در دل زمانه وزيدن گرفته دلچسپ است اما اين خود دو
آفت در پيش دارد كه ناگزير بايد از آن گريخت وگرنه اهل قلم در سيد الشهدا ي خود تا
ابد مي ماند وواپس مي رود كه اين بي شك فرجام قلم نيست .
اول آنكه نكند يادمان برود.اين عادت ما است شخصيت هاي
درگذشته واز دست رفته مان را آنقدر بزرگ مي كنيم كه ديگر دستمان به آنها نمي رسد
وآنگاه فورا لباسي از تقدس برتنشان مي كنيم وبه كنارشان مي نهيم وراه خود را مي گيريم
. چه بسا آويني هم به اين سرنوشت مبتلا شود ! حال آنكه وقتي رهبر معظم انقلاب آنگونه
مي ستودش اين را براي آويني نمي خواست بلكه ايشان مي خواستند از اين نهال سبز صدها
نهال برويد بالنده تر وسرسبز تر وبلند تر.
دوم آنكه بسيار حيف است آويني مستمسك دوستي ها ودشمني
هايمان باشد .آويني را به عنوان يك
هنرمند انقلابي بايد شناخت وتحليل كرد وشناساند .
هيچ اشكالي ندارد اگر مقالات ونظرات او را بخوانيم ونقد
كنيم .او هم همين را مي خواست . فقط عكس آويني را روي ديوار اتاق چسپاندن كافي
نيست .بايد چهار جمله از او را هم خواند وفهميد وبيان كرد واگر لازم شد در بوته
نقد نهاد .بي هيچ تعصبي وبي هيچ بغضي .
اينك مي توانيم بگوييم مي توان ده ها آويني ديگر هم داشت
.اگر آويني به سيد اشهدايي اهل قلم رسيد حاصل شناخت ، شجاعت ، نوآوري وصداقتش بود . امروز اگرچه نمي توانيم سيدالشهداي ديگري
براي اهل قلم داشته باشيم كه كلام رهبر معظم انقلاب بي شك زيبنده هم او بود اما مي
توانيم صدها آويني ديگر داشته باشيم اگر بخواهيم وبه دنبالشان بگرديم و چون يافتيم
حفظشان كنيم .
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
تاریخ ایران
اگر از موضوع فراموش شده ترویج فرهنگ ایثار و شهادت عبور کنیم نوبت به رزمندگان جنگ میرسد. آنهایی که هشت سال جنگیدند و امروز در غبار زمان و سختیهای زندگی فراموش شدهاند.
(((( جانبازان همچنان به دنبال اثبات جانبازی ))))
بهتر است برای یک بار هم شده گروهی متخصص و کارشناس و دلسوز دور هم بنشینند و محاسبه کنند برای بازماندگان از جنگ چه اقداماتی انجام شده، وضعیت ترویج فرهنگ ایثار چیست؟ و سوال آخر اینکه ما بعد از شهدا چه کردیم.
http://mkhakpour9.persianblog.ir