این دهکده کم کم رونقی گرفت و چنان شد که حتی طغرل نیز برای فرار از گرمای منطقه جنوب کوههای البرز و ری به آنجا پناه آورد. صدها سال بعد طهران پایتخت قاجاریان شد این منطقه، ییلاق اهالی آنجا تبدیل گردید و...
تجریش در زمان ناصرالدین شاه پر از درخت انجیر وگیلاس و مزرعه های با صفا. اصل این نقاشی در موزه صاحبقرانیه موجود است.
هزار
سال پیش تجریش، طجرشت خوانده می شد. چنانکه راوندی مورخ تاریخ در شرح
سلطنت طغرل سلجوقی آورده است: «آنگاه سلطان از تبریز به سوی ری رفت تا زفاف
به دار الملک باشد. اندک مایه رنج بر وی مستولی شد، به قصران بیرونی، به
در ری به دیه طجرشت از جهت خنکی هوا نزول فرمود، چه حرارت هوا بغایت بود.
به سال 455 ق جالب اینجاست که طغرل در همان تجریش وفات یافت و جنازه اش برای دفن به ری منتقل شد.
نمایی از شمیران قدیم
کهنسالان
درباره محل قدیمی تجریش اعتقاد دارند که نزدیک پل رومی در جاده قدیم
شمیران رو به شمال طرف راست، روی تپه باغی بزرگ به نام «گِلِ باوکان» بود.
(ظاهراً محلی که نماز عید فطر سال 56 در آن برگزار شد.) دو دهکده تجریش و
دزاشیب سابقاً آنجا بودند. از گل باوکان تاامامزاده قاسمهم باغی دیگر به
نام «جنت گلشن» بود.. در اراضی اطراف این باغها گرگهای زیادی بودند که باعث
زحمت اهالی تجریش می شدند... بدین لحاظ اهالی این منطقه دهکده را ترک
کردند و به حوالی امامزاده صالح در جنت گلشن منتقل شدند و تجریش فعلی شکل
گرفت..
این دهکده کم کم رونقی گرفت و چنان شد که
حتی طغرل نیز برای فرار از گرمای منطقه جنوب کوههای البرز و ری به آنجا
پناه آورد. صدها سال بعد طهران پایتخت قاجاریان شد این منطقه، ییلاق اهالی
آنجا تبدیل گردید و اشراف این شهر باغهای زیادی جهت تابستان در آنجا احداث
کردند.
سر پل تجریش در حدود سال۱۳۰۰شمسی
تجریش قدیم دارای سه محله بود:
1. محله بالا 2. محله پائین 3. محله قلعه نو و حومه آن که به نامهای زیر خوانده می شد: زعفرانیه، محمودیه، ناودانک، جعفرآباد و ...
محله بالا شامل: باغ فردوس، چهار راه حسابی، زعفرانیه، الهیه.
و محله پائین شامل: ظهیرالدوله، سه راه دزاشیب، سه راه قیطریه، اسدی و فردوسی بود..
کم
کم کوچ مردم از سایر مناطق کشور به طهران و حومه آن افزایش یافت به طوری
که تعدادی از آنان در تجریش سکنی گزیدند. در آمارگیری نفوس سال 1335 اهالی
آنجا و تیره های مهاجر از افراد زیر تشکیل شده بود: بومیها، ترقی ها،
نائینی ها، اصفهانی ها، خراسانی ها، شیرازی ها، یزدی ها، طالقانی ها و
لرها.
ساختمانهای
تجریش قدیم مانند روستای تاریخی ماسوله بود، یعنی ساختمانهای روستا طوری
بود که مردم از روی بامهای یکدیگر طی مسیر می کردند.. جمعیت در تجریش قدیم
در دو محله به صد و پنجاه خانواده می رسید. از محله بالا حدود بیست خانوار
تابستانها بر سر باغهای خود می رفتند و زمستانها به ده باز می گشتند. کوچه
ها و معابر بسیار تنگ و پر پیچ و خم بود. شاید نمونه ای که بتوان با آن
قیاس کرد روستای فعلی پس قلعه در دربند باشد. خانه های خشت و گلی یا چینه
ای تجریش، در زیر دست و سمت شرق پل تجریش تا زیر دست ایستگاه جادة قدیم بنا
شده بود.
پل تجریش و خانه های اطراف آن - دوره پهلوی
مرکز
تجریش امامزاده صالح بود. این امامزاده مرکزیت معنوی این ناحیه بود. بازار
شکل گرفته در حاشیة آن کانون اقتصادی این محل است. حسن ملقب به صالح از
نوادگان امام موسی کاظم علیه السلام است دربارة امامزاده صالح می گویند که
وی تحت تعقیب حسن نامی از پل کَرَخ یا کرج امروزی بود.
تعقیب
کننده بالأخره وی را در باغ جنت گلشن زیر چنار بزرگ نزدیک چشمه ساری
گرفتار کرده وی را شهید می کند. اهالی محل به احترام انتساب وی به ائمه
برای وی مرقد و بارگاهی می سازند که در طول زمان منشأ خیر و برکت برای
اهالی این منطقه گردید. بنای اصلی این مرقد را هلاگو میرزا فرزند فتحعلی
شاه به سال 1210 ق بنا کرده است.
بارگاه امامزاده صالح و درخت چنار معروف آن - دوره پهلوی
چنار
امامزاده صالح کهنسال ترین چناری است که تاکنون دیده شده است. این چنار
حتی اعجاب مسافرین خارجی را نیز بر می انگیخته است. چنانکه دیالافوا در
سفرنامه اش در ایران به سال 1881م دربارۀ این درخت می نویسد:
در
مسجد (بقعۀ امامزاده صالح) تجریش چنار عجیب و غریبی است که کمتر نظیر آن
در دنیا پیدا می شود.. قطر فوق العاده آن را نمی توان دقیقاً با رقم معین
کرد. تقریباً محیط آن به پانزده متــر می رسد. هریک از شاخه های آن مانند
تنه درخت کهنسالی در بالای بنای مسجد و سایر اطراف سر به آسمان کشیده است .
این درخت عده کثیری را در سایة خود پناه می دهد. مؤمنین در زیر آن نماز می
خوانند.. مکتبدار اطفال را در آنجا جمع کرده درس می دهد. قهوه چی سماور و
استکان و لوازم خود را در درون آن قرار داده است. سقا هم کوزه های پر آب
خود را در گوشه ای از تنه گذارده است.
چنار کهنسال امامزاده صالح که چند سال قبل قطع شد
این
چنار عظیم تا سالیانی پیش نیز در حیاط امامزاده به چشم می خورد ولی به
علتهای مختلف چه طبیعی و چه تخریب انسانی از آن چیزی باقی نمانده است.
سالها
پس از این دیدار دیولافوا از تهران، منطقه تجریش و سر پل آن به محل
تفرجگاه تهرانیان فراری از گرما تبدیل شد. این محل که سالها محل سکنای
اشراف قاجاری و ییلاق سفارتخانه های خارجی در تهران بود از دورة رضا شاه رو
به گسترش رفت. جاده قدیم آن (دکتر شریعتی)، آباد شد و سنگفرش گردید و
راههای دسترسی آسان شد. ماشینهای کرایه افزایش یافت. بسیاری از باغهای آباد
و معمور آن تبدیل به ویلا شد و در سالهای اخیر این ویلاها نیز به حامیان
آن وفا نکرد. ویلاها تخریب شد و باغچه های آن تبدیل به برجهای بلند گردید.
این روزها تقریباً از محله تجریش چیزی باقی نمانده بجز ساختمانهای سر به
فلک کشیده که به جای چنارهای بلند سر برآورده اند. تتمه آن دربند و
ارتفاعات تهران است که باز مجالی برای تنفس تهرانیان فراهم می کند.