کد خبر: ۱۲۵۲۳۹
تاریخ انتشار:

لذت‌های گمشده را دریابیم‎

آیا شما از زندگی خود لذت می‌برید. این سوال را حتما بارها آدم‌های مختلف از شما پرسیده‌اند. حتما خودتان هم بارها از خودتان پرسیده‌اید كه چطور می‌توان از زندگی لذت برد. زمانی بود كه لذت زندگی به لقمه نانی، نفسی و سلامت جسمی بود كه مبتلا به بیماری نیست و پشت بند این احساس لذت از زندگی، شكر گفتن خدا بود.

براستی مفهوم لذت در زندگی ما كجا بوده و حالا كجاست؟ لذت را بسیاری از بزرگان ما و پدران و مادران ما در داشتن آرامش و عزت نفس و تلاش برای معاش معنا می‌كردند. حتما می‌شنویم و شنیده‌ایم كه بسیاری می‌گویند حالا دیگر دل‌ها مثل قدیم خوش نیست.

می‌گویند و می‌پرسند دل خوش سیری چند و همین پرسش‌ها ما را به این سمت رهنمون می‌كند كه مفهوم واقعی لذت را از دست داده و گم كرده‌ایم. ما دیگر مثل قدیم‌ها از مهمانی دادن لذت نمی‌بریم، چون درگیر دور باطلی به نام پذیرایی‌های پر خرج و بسیار چشم‌نواز شده‌ایم و حالا كه گرانی بیداد می‌كند به جای این‌كه دوستان و اقواممان را ساده‌تر از قبل و بی‌پیرایه‌تر از قبل پذیرا شویم، صورت مساله را پاك می‌كنیم و دور مهمانی رفتن و مهمانی دادن را خط می‌كشیم و این‌گونه است كه خودمان را از لذت با هم بودن‌های كم خرج محروم می‌كنیم، چون شجاعت نداریم بگوییم نداریم و بهتر است كه در كمبودها و نداشتن‌های مادی هم قدر هم را بدانیم. حالا دیگر مثل قدیم‌ها دل‌ها خوش نیست. زمانی دور یا نزدیك بچه‌ها و نوجوان‌ها و جوان‌ها در كوچه و زمین‌های خاكی و محله‌های بالا و پایین شهر با توپ پلاستیكی چند لایه فوتبال بازی می‌كردند و لذت می‌بردند. حالا فوتبال را یا بازی نمی‌كنیم یا تمام چشممان به دنبال چند بازیكن پولدار است و مدام دلمان می‌خواهد مثل آنها شویم. ذهنمان دیگر از خود بازی‌ها اشباع نمی‌شود. استادیوم كه می‌رویم و می‌آییم بیشتر اعصابمان به هم می‌ریزد و گاهی حتی مسابقه فوتبال را نمی‌بینیم و تنها با حاشیه‌ها خودمان را خسته می‌كنیم. حالا مدت‌هاست كه دلمان فقط انباشتن و خریدن و فروختن به هوای پول و درآمد بیشتر می‌خواهد و نزدیك عید كه می‌شود غصه‌مان می‌گیرد كه چرا نمی‌توانیم بیشترین و بهترین خرید‌ها را داشته باشیم و این‌گونه است كه از زندگی لذت نمی‌بریم. حالا مدت‌هاست كه زندگی به ما سخت گرفته است و ما خودمان هم سختی آن را بیشتر می‌كنیم. برای بسیاری از ما كار از چشم و همچشمی گذشته است و ما در رقابتی تنگاتنگ خودمان را گیر انداخته‌ایم؛ رقابتی برای عقب نماندن از دیگران و این‌گونه است كه مدام چشممان به داشته‌های دیگران است و حرص می‌خوریم و حسد می‌ورزیم و از زندگی خودمان و داشته‌های خودمان لذت نمی‌بریم. لذت نمی‌بریم چون حرص و طمع مثل خوره به جانمان افتاده است و حتی اگر دستمان به دهانمان هم می‌رسد، باز هم پولمان را خرج نمی‌كنیم و در عوض مدام در پی بیشتر كردن آن هستیم و این‌گونه است كه از زندگی لذت نمی‌بریم. زمانی بود كه از زندگی لذت می‌بردیم، چون به داشته هایمان راضی بودیم و تلاشمان در حد توانمان بود و حالا آنقدر تلاش می‌كنیم كه از پا می‌افتیم و آرامشمان از دست می‌رود. انگار وارد مسابقه‌ای به نام عقب نیفتادن از دیگران به هر طریق شده‌ایم و این‌گونه است كه در پیله‌ای از ظواهر، مادیات، افاده‌ها و چشم و همچشمی‌ها در حال دست و پا زدنیم.

صولت فروتن ‌/‌ جام‌جم

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین