وطن امروز:
1ـ پس از بيانات مقام معظم رهبری در خراسان شمالی، آیا برآوردی درباره میزان پرداخت به سخنان ایشان در دست هست؟ مگر طرح موضوع تمدن نوین اسلامی و ذیل آن، تذکر نسبت به نرمافزار این تمدن و اهتمام نسبت به تغییر ذائقه مردم برای انطباق بر زیست نوین مسلمانی، مباحث سهلالوصولی است که کمتر قلمی نسبت به آن توجه کافی را نداشته است؟ از همه مهمتر ریشه هشدار اخیر رهبر انقلاب درباره خیانت مسؤولان، مگر در همان سفر خراسان شمالی به تفصیل تشریح نشد که اینک در فهم چرایی خیانت در این برهه باید مدتها به شرح و بیان پرداخت؟
متاسفانه همانند همیشه مباحث اصلی و ریشهای در سخنان رهبر معظم انقلاب مورد غفلت قرار میگیرد و البته این عارضه همیشگی قبیلهگرایی است.
افق قبیلهها را ریزخواستهایی تشکیل میدهد که تنها قدرت نفوذشان تا ارضای تمایلات صاحبان جلو میرود. بنابراین بدیهی است چشمانداز امیدبخش تمدن نوین اسلامی فراتر از فهم قبایل سیاسی مختلف است.
تا چه زمانی باید قبیلهگرایی فصل ممیزه آرمان و منافع باشد؟
2ـدر سفر خراسان شمالی ثبات سیاسی پس از برشمردن کدام اولویتها و ترسیم چه چشماندازی مورد تاکید قرار گرفت؟
از نظرگاه رهبر انقلاب، جنبش نرمافزاری که سالها قبل فرمان آن داده شد، باید در قالب سبک زندگی امتداد یابد. چرا؟
سبک زندگی و ذائقه زندگی مسلمان امروزی باید در قاعده همان نگرشی شکل گیرد که سختافزار تمدن نوین اسلامی را تدارک دیده است. نظام اسلامی خود را مسؤول نظام بخشی به تمدن نوین اسلامی میداند و از این رو خلأ فرهنگی را یک تهدید خطرناک تلقی میکند.
در حوزه سبک زندگی که قاعدتا منبعث از جهانبینی اشخاص است؛ جمهوری اسلامی بیتوجه بوده و اکنون با توجه به اولویتهای جهانی ضرورت آن از هر زمان دیگری ملموستر است.
آنچه مقام معظم رهبری در خراسان شمالی به آن اشاره و بر آن تاکید کردند؛ ایجاد بستر و فضای مساعد برای ذائقهسازی برای مردم مسلمان ایران بوده است و از این رو نیاز حیاتی جامعه امروز را «ثبات سیاسی» جهت رسوب سبک زندگی
ایرانی ـ اسلامی، دانستند.
در واقع الگوی اسلامی ـ ایرانی اکنون نیازمند ارائه نرمافزار زیست نوین اسلامی است و در تلاطم منطقه این الگو به مثابه یک مجرای اثرگذار درازمدت است. شاید تا قرنها چنین فرصتی برای عرضه الگوی نرم جمهوری اسلامی فراهم نشود. بنابراین ثبات سیاسی هم در شکلگیری این الگو و هم در حفظ پرستیژ عرضه آن، بسیار ضروری و حیاتی است. درست به همین دلیل، این برهه حساس و البته این موقعیت فرصتساز به موعد اعمال شدیدترین فشارهای طرف مقابل علیه ایران تبدیل شده است. نبرد الگوها سبب شده که ایالات متحده آمریکا از هر ابزاری جهت القای ناکارآمدی الگوی جمهوری اسلامی ایران استفاده ببرد. بنابراین در کنار نگرش ایجابی الگوسازی ایرانی- اسلامی، نگرش سلبی تقابل با فشارها برای مخدوش شدن الگوی ایرانی- اسلامی نیز موضوعیت دارد.
هر 2 نگرش بایسته «ثبات سیاسی» را ضروری میسازد.
3ـ نامهنگاری سران، هشدار رهبری را به دنبال داشت و ایشان دقیقا با توجه به این موعد حساس، در یک هشدار بیسابقه، تهییج مردم در جهت ایجاد اختلاف را یک «خیانت» قلمداد کردند. از آنجا که تاکید رهبری بر انتخابات حداکثری 24 خرداد 92 بار دیگر نقطه عطف تقابل ایران با تهاجم غرب را آشکار کرد، لذا معظمله با تعریف بازه فعلی تا انتخابات، نظر فصلالخطاب خودشان را صراحتاً اعلام کردند. تعیین موعد انتخابات در واقع میتواند به معنای تقویت الگوی مردمسالار ایرانی تلقی شود و از سوی دیگر میتواند به عنوان یک ابزار نیرومند در تقابل با فشار مقابل به کار آید.
اما مهمترین نکته در هشدار اخیر رهبر معظم انقلاب، تعیین بازه «از امروز تا روز انتخابات» برای ممنوعیت تهییج احساسات مردم در جهت اختلافافکنی است. ذرهای تردید نداشته باشید تفکرات الیگارشیک برخی افراد و گروهها این محدودیت زمانی را هرگز تاب نخواهد آورد. یکی از – تاکید میشود تنها یکی از- مواردی که شاید رهبر انقلاب واژه خیانت را ناظر بر آن مورد استفاده قرار دادند؛ تحرکات مشکوک انتخاباتی با هدف التهاب سیاسی است. بدین معنا که جریانی در داخل همه همت خود را معطوف برهم زدن ثبات سیاسی تا برگزاری انتخابات آرام کرده است.
نشانههای این رفتار از چندی پیش آشکار شده و اخیرا بسیار برجسته شده است. اینک پس از هشدار صریح رهبر انقلاب، جریان مزبور به دنبال فضاسازی جهت التهابآفرینی است. به عبارتی این جریان مقدمات و بستر اختلافافکنی را فراهم میسازد. و این البته بر خلاف حکم صریح رهبر انقلاب درباره مصالح کلان کشور است.
***
یک بار برای همیشه باید نسبت به برخی مقولهها تسویه حساب کرد. حقیقتا با این شیوه که بارزترین خصیصه آن مشوش جلوه دادن تحرکات نظام و جلوگیری از نمودار شدن خصائل نیکو است؛ نمیتوان نسبت به تحقق چشمانداز تمدین نوین اسلامی امیدوار بود. مدتهاست ثابت شده نظام اسلامی برای حرکت به سمت یک هدف فراگیر و فرادست باید ابتدا بر موانع و سنگاندازیهای داخلی فائق آید. این یک واقعیت تلخ است که یک همافزایی جریانی برای جلوگیری از ملموس شدن کارآمدی مدیریت نظام در کار است. مختصات این جریان نیز کاملا مشهود است. خستگی برجستهترین ویژگی این جریان است. این جریان هرگونه توفیق نظام در عرصههای مختلف را مقوم گفتمان مقاومتی جمهوری اسلامی میداند. در مقاطع حساس همواره مخالفخوانیهای این جریان به مثابه یک معضل و مانع پدیدار شده است. اصلیترین عامل جلوگیری از بهرهبرداری نظام از فواید انتخابات حداکثری بویژه انتخابات 88، همین جریان بوده است. اگرچه پس از انتخابات تحدید شد اما همچنان به دنبال انجام مهمترین هدف 7 سال گذشته است. بزرگترین هدف این جریان ممانعت از تثبیت یک دوره 8 ساله ریاست جمهوری رقیب است. برای این جریان آسیبهای داخلی و خارجی این هدف چندان مهم نیست. این هدف بزرگ یک هدف خطرناک بزرگتری را دنبال میکند که با علم به آن میتوان بسیاری از اندرزها و نکوهشهای این سالها را فهمید. به نظر میرسد با توجه به مجموعه ابزارهای موجود، این جریان مزاحمتهایی را ایجاد میکند اما از آنجا که رهبر معظم انقلاب، این بار بسیار صریحتر از گذشته نسبت به التهابآفرینیها هشدار دادند لذا باید ضمن مقابله با فضاسازیهای مخرب، حول یک اولویت بسیار مهم یعنی اولویت امتداد گفتمانی نظام فعالیت کرد، و خط درگیری با دشمن را جابهجا نکرد. متاسفانه آنگونه که باید در چند سال اخیر در جهت تثبیت مقبولیت بیسابقه گفتمان مورد تاکید رهبر انقلاب استفاده اقدامی نشد. به نظر میرسد زمان آن رسیده باشد که موضوع کارآمدی گفتمانی نظام بسیار وسیعتر از گذشته و بدون توجه به سلایق گوناگون تشریح شود و مدیریت رهبر انقلاب در تحقق این توفیقات تبیین شود.