کد خبر: ۹۹۷۱۳
تاریخ انتشار:

چراغ سبز آزانس به اسرائیل

 به گزارش فارس، اندیشکده «فارین پالیسی این فوکس»، در مقاله‌ای به قلم دکتر «کریستوفر جی. بولان»، استاد مطالعات امنیت ملی در ارتش آمریکا، می‌نویسد: جنگ‌طلبان اسرائیل و آمریکا مدام در پی این هستند که با اعمال فشار به جامعه بین‌الملل خطوط قرمزی را برای ایران مشخص کنند. اما مشکل اینجاست که شفاف ساختن خطوط قرمز بیشتر برای اسرائیل و جامعه بین‌الملل ایجاد مشکل می‌کند تا برای ایران که از هیچ‌کدام از مفاد معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای تخلف نکرده است.

 
* اسرائیل از ایران انتظاری دارد که خودش برآورده نمی‌کند
 
خواست نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، مبنی بر اینکه «خط قرمز روشنی» برای ایران قرار دهیم، تناقض‌آمیز است، زیرا سیاست خود اسرائیل در مورد سلاح‌های هسته‌ای‌اش سیاست ابهام راهبردی است.

 
* نمی‌توان در شرایط مبهم انتظار شفافیت داشت
 
سه گزارش جدید درخواست شفافیت بیشتر در مورد توانایی‌های هسته‌ای ایران، به این امید که پاسخ سیاسی آمریکا/اسرائیل هم به همان اندازه شفاف شود، را روشن‌تر می‌سازد. در پی چنین شفافیتی، آن هم در شرایطی که ذاتاً مبهمند، بار عاطفی و سیاسی سنگینی دارد. سیاست‌گذارانی که سیاست‌های خارجی، از مذاکرات گرفته تا جنگ، را تنظیم می‌کنند، خودبه‌خود در پی آن هستند که از آخرین شواهد قطعی پرده بردارند تا نشان دهنده فرصتی یا تهدیدی آشکار باشد و پاسخ سیاسی به همان اندازه محکمی نیز طلب کند.

 
* حمله به عراق بر منطقی سست استوار شده بود
 
اما ابهامات و عدم قطعیت‌های سیاست و راهبرد در دنیای واقعی به ندرت چنین خواست‌های معقولی برای شفافیت را در خود جای می‌دهد. اظهارات «جرج تنت» به رئیس جمهور وقت، جرج دبلیو. بوش، پیش از حمله سال 2003 به عراق مبنی بر اینکه چون صدام سلاح‌های کشتار جمعی در اختیار دارد آن را تبدیل به هدفی مطمئن با نتیجه‌ای موفق کرد اما باعث نشد که حمله به عراق لزوماً همین نتیجه را داشته باشد. یعنی نادرستی اظهارات مطمئن رئیس سازمان سیا با قطعیت تمام نشان داده شد. حالا که به گذشته می‌نگریم متوجه می‌شویم که این قطعیت بر دلیلی بی‌پایه و اساس استوار بود و منطقش نیز این بود که چون صدام با بازرسان بین‌المللی همکاری بی‌قید و شرطی نداشته نتوانسته بی‌گناهی خود را به اثبات برساند و در نتیجه سلاح‌های کشتار جمعی در اختیار دارد.

 
* هیچ مدرکی مبنی بر استفاده از سوخت هسته‌ای در جهت اهداف نظامی در ایران موجود نیست
 
گزارش اخیر آژانس بین‌الملل انرژی هسته‌ای موقعیت برنامه هسته‌ای ایران را به طور قطع روشن نمی‌سازد، هرچند که بر ارزیابی‌های جامعه اطلاعاتی آمریکا صحه می‌گذارد که ایران هنوز تصمیم قطعی مبنی بر پیشبرد برنامه ساخت سلاح هسته‌ای را اتخاذ نکرده است. مثلاً در گزارش آمده که «آژانس ادعای ایران، مبنی بر عدم انحراف مواد هسته‌ای ذکر شده در تأسیسات هسته‌ای برای برنامه‌های دیگر را تأیید می‌کند ...» این خود اظهاری روشن مبنی بر این مسئله است که هیچ مدرک عینی که نشان دهد ایران در حال تغییر کاربری سوخت هسته‌ای در جهت اهداف نظامی است در دست نیست.
 
این نتیجه‌گیری هم‌سو با اظهارات رهبران سیاسی و مذهبی ایران است که مکرراً اعلام کرده‌اند که ایران هیچ هدفی برای تولید سلاح هسته‌ای ندارد. در واقع، بلندپایه‌ترین مقام مذهبی ایران –کشوری که هویتش ریشه در آموزه‌های اسلام شیعی دارد- اظهار داشته که ساخت سلاح هسته‌ای از نظر ما «گناهی بزرگ و نابخشودنی» است.

 
* ابهام گزارش آژانس به اندازه‌ای هست که دست آشوب‌طلبان آمریکایی و اسرائیلی بهانه دهد

اما گزارش آژانس در بند نتیجه‌گیری همان خلاصه منتشر شده می‌گوید که بدون همکاری نامحدود با آژانس (یعنی چیزی که هیچ دولت مستقلی خارج از نهاد بین‌المللی توان تحمل آن را ندارد)، «آژانس نمی‌تواند با قطعیت کامل از فقدان سوخت و فعالیت هسته‌ای پنهان در ایران اطمینان حاصل کند.» به عبارت دیگر، ایران هم باید –مثل صدام- بی‌گناهی خود را اثبات کند.

روشن است که این ارزیابی اخیر آژانس در مورد ایران از معیار جرج تنت برای هدفی مطمئن با نتیجه‌ای موفق در عراق فاصله می‌گیرد. اما در زبان به کار رفته در گزارش آژانس به اندازه کافی ابهام هست که به دست آشوب‌طلبان آمریکایی و اسرائیلی بهانه‌ای دهد تا به اعتراضات پیشین خود مبنی بر اینکه ایران برنامه‌هایی پنهان از چشم بازرسان بین‌المللی دارد ادامه دهند.
 
احتمالش زیاد است که گزارش‌های آینده آژانس نیز همین ارزیابی‌های مبهم را در خود داشته باشد. پس تا وقتی که آژانس اینطور مبهم حرف می‌زند، سیاست‌گذاران نیز از شفافیت اطلاعاتی محرومند.


* اسرائیل اصرار دارد با حمله نظامی به تأسیسات ایران ابهام‌ها را برطرف سازد
 
البته برخی سیاست‌گذاران می‌کوشند که این ابهام ذاتی را با ایجاد قطعیت در سیاست‌ها جبران کنند. نخست وزیر اسرائیل، نتانیاهو جدیدترین نمونه آن است که می‌کوشد بر جامعه بین‌المللی (بخوانید آمریکا) فشار وارد کند تا هرگونه ابهام در محاسبات مربوط به ایران را با کشیدن «خط قرمز روشن» برای حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران برطرف سازد.
 
رفتار اسرائیل و طلب شفافیت از جانب آن در تناقض با هم است، زیرا این کشور خود در مورد توانایی‌ها هسته‌ای‌اش سیاست ابهام راهبردی را در پیش گرفته است. ظاهراً همین عدم قطعیت و ابهام در توانایی‌های هسته‌ای اسرائیل است که امتیازات راهبردی آشکاری به بار آورده است.

 
* نتانیاهو اصرار دارد که توانایی ساخت سلاح هسته‌ای را خط قرمز حمله به ایران کنند
 
استدلال اصلی نتانیاهو این است که اگر رهبران تهران قانع شوند که در صورت کشیدن «خطوط قرمز» حمله نظامی هم صورت می‌گیرد، فرصت ارزیابی‌های اشتباه و رفتن به سوی ساخت سلاح هسته‌ای را از ایران می‌گیریم. نتانیاهو و برخی از سیاستمداران آمریکایی به دنبال این هستند که مالکیت صرف «توانایی ساخت سلاح هسته‌ای» ایران را به عنوان خط قرمز مشخص کنند؛ دیگران پیشنهاد می‌کنند که پیش از آنکه ایران به آن «منطقه مصونیت» مشکوک برسد خط را بکشیم –منطقه مصونیت نقطه‌ای است که وقتی ایران به آن برسد دیگر حمله نظامی به آن برای از بین بردن برنامه ساخت سلاح هسته‌ای فایده‌ای نخواهد داشت.
 
اما این‌ها خود آستانه‌هایی مبهمند که نمی‌توان تعریف شفافی از آنها ارائه داد. آیا در صورتی که ایران سوخت هسته‌ای کافی برای ساخت بمب تولید کند از آن خط قرمز عبور کرده است؟ اصلاً این تأسیسات غنی‌سازی زیرزمینی ایران از لحاظ نظری چه زمانی قادر به تولید اورانیوم بسیار غنی شده خواهند بود؟ ایران چه زمانی قادر به تولید سوخت سلاح هسته‌ای خواهد بود؟ ایران چه زمانی دانش علمی لازم برای طراحی سلاح هسته‌ای، برای تولید سلاح هسته‌ای را به دست خواهد آورد؟ ایران چه زمانی سلاحی هسته‌ای را به شکلی موفقیت‌آمیز آزمایش کرده است؟ ایران کی توانسته کلاهکی هسته‌ای را با موفقیت بر سر موشکی بزند که می‌تواند اهدافی در تل‌آویو، مادرید، یا نیویورک را بزند؟ و از این دست پرسش‌ها می‌توان باز هم مطرح ساخت. جستجوی «خطوط قرمز» آشکارا قابل شناخت در مورد ایران توهمی بیش نیست.


* معاهده «ان‌پی‌تی» اجازه استفاده صلح‌آمیز از فن‌آوری هسته‌ای را به ایران داده است
 
مضاف بر این، باید این نکته را نیز در نظر داشت که شفافیت راهبردی می‌تواند نتیجه عکس داشته باشد –به ویژه اگر هدف این باشد که به قطعیتی دیپلماتیک برای این مشکل برسیم.
 
بیشتر تحلیلگران درک می‌کنند که حداقل توافق قابل قبول از لحاظ ایران توافقی است که در ازای بازرسی‌های مداخله‌ای که بتوانند عدم انحراف فن‌آوری‌ها و سوخت‌ها از اهداف صلح‌آمیز به سوی اهداف نظامی را تأیید کنند، اجازه سطحی از غنی‌سازی سوخت هسته‌ای در داخل کشور را کسب کند. چنین توافقی در راستای مفاد معاهده منع گسترش سلاح‌هاس هسته‌ای است که به ایران (و همه کسانی که عضو این پیمان‌نامه هستند) «بدون آنکه تبعیضی قائل شود، حق مسلم ... توسعه پژوهش، تولید و استفاده از انرژی هسته‌ای برای اهداف صلح‌آمیز را اعطا می‌کند.»


* شفافیت راهبردی، توانایی‌های هسته‌ای ایران را به مراتب بیشتر می‌سازد
 
به علاوه، صدور اجازه برای این فعالیت‌ها دانش هسته‌ای ایران را لزوماً بیشتر می‌کند، دسترسی تهران به فن‌آوری‌های پیشرفته هسته‌ای (حتی اگر صرفاً غیرنظامی باشند) را بیشتر می‌کند، و در نتیجه، در صورتی که رهبران ایران تصمیم بگیرند، زمان ساخت سلاح هسته‌ای را کاهش می‌دهد. در این صورت، آن «شفافیت» راهبردی که نتانیاهو به دنبالش است می‌تواند دستیابی به ابتدایی‌ترین اهداف راهبردی او را –که کم شدن دسترسی ایران به فن‌آوری هسته‌ای و جلوگیری از این مسئله که ایران قدرتی با سلاح هسته‌ای شود- نیز محدود سازد.
 
البته، دقیقاً به همین دلیل است که «خط قرمزهایی» که نتانیاهو مشخص کرده در واقع کوتاه و مختصر همان حقوقی است که در معاهده «ان‌پی‌تی» (که اسرائیل از امضاکنندگان آن نیست) معین شده است و در نتیجه همزمان چشم‌انداز راه‌حل دیپلماتیک قطعی را تضعیف می‌کند و مجموعه‌ای کاملاً متفاوت از پیچیدگی‌ها و چالش‌های راهبردی جلوی پای تصمیم‌گیران واشنگتن و تل‌آویو می‌گذارد.

 
* بسیاری خواستار این هستند که اوباما موضع خود در قبال ایران را روشن کند

در نهایت، «کریستین ساینس مانیتور» اخیراً نیاز به قطعیت را با درخواست «اطلاعات بیشتر، نه کمتر ... برای تصمیم‌گیری در مورد صلح و جنگ» مطرح ساخت، و از اوباما به دلیل نداشتن یک «خط قرمز» مشخص برای عملیات نظامی انتقاد کرد و از رئیس جمهور آمریکا خواست که موضع خود را در کنوانسیون دموکراتیک ملی، که به زودی برگزار می‌شود، روشن سازد. همان‌طور که پیشتر هم گفتیم، گزارش اخیر آژانس گواهی کافی بر این مسئله است که مدرک قطعی جدیدی در مورد پرونده ایران در راه نیست.

 
* روشن کردن خطوط قرمز فقط محدودیت بیشتری به بار می‌آورد
 
علاوه بر این‌ها، بیان خواسته نتانیاهو مبنی بر به دست آوردن بهانه‌های روشن برای عملیات نظامی نیز ضعف‌های خود را دارد. مضاف بر این، «خطوط قرمز» روشن بازیگران –چه جامعه بین‌الملل، آمریکا یا اسرائیل- را موظف می‌سازد دست به عملی بزنند. این «خطوط قرمزی» که در حال حاضر روشن شده‌اند انعطاف‌پذیری تصمیم‌گیران را در آینده‌‌ای که برای حل یک بحران نیاز به ظرافت و مهارت است، محدود می‌کنند.
 
این «خطوط قرمز» همچنین توانایی تصمیم‌گیران را کم می‌کنند و در نتیجه آنها نمی‌توانند روشی مطلوب‌تر را که در حال حاضر چندان مشخص نیست اتخاذ کنند. متأسفانه اوباما قربانی این دام شده است، زیرا اوایل امسال در سخنرانی خود در کمیته امور سیاسی آمریکا و اسرائیل، عملی بودن راهبرد محدود ساختن را منتفی دانست. سرانجام اینکه این اصرارهای پیش از موعد به عمل می‌تواند در صورت شکست این سیاست‌ها اعتبار بازیگران را زیر سؤال ببرد و آن وقت دیگر فرقی نمی‌کند چه توجیهی بابت شکستشان داشته باشند.

 
* سیاست‌هایی موفق می‌شوند که ماهیت محیط راهبری را لحاظ کرده باشند
 
ماهیت محیط راهبردی تغییر، عدم اطمینان، ابهام و پیچیدگی است. سیاست‌ها و راهبردهایی موفق می‌شوند که این واقعیت‌ها را بپذیرند. اینکه در جایی که قطعیتی وجود ندارد وانمود کنیم قطعیت هست، بابت اقدامات یا وضعیت‌های حال و آینده اطمینان بدهیم، یا مشکلی پیچیده را آشکارا ساده سازیم، فقط فاجعه به بار می‌آورد.
 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین