به گزارش بولتن نیوز به نقل از شفقنا، مریم سلیمی: در عصری به سر می بریم که استفاده از هوش مصنوعی به امری اجتناب ناپذیر در حوزه های کاری و شخصی تبدیل شده است. اهمیت و گستردگی فعالیت روابط عمومیها و رسانه ها، آشنایی و بهره گیری از هوش مصنوعی را ضرورت بیشتری می بخشد. در این گزارش سعی شده تا با ارائه راهنمای عملی تجربه نگارانه در دیالوگ با گراک و کوپایلت، در کمک به مدیران و فعال حوزه روابط عمومی و رسانه در بهره گیری از هوش مصنوعی گام برداریم.
به گزارش شفقنا رسانه، استفاده عمومی از هوش مصنوعی و دسترسی سادهتر به آن و از سویی ظرفیتها و امکانات هوش مصنوعی در تسهیل و تسریع انجام امور کاری و شخصی، بهره گیری از آن را به یک دغدغه جدی تبدیل کرده است. هوش مصنوعی یک امکان مفید در خدمت فعالان و متخصصان حوزههای مختلف از جمله روابط عمومی است.
برای آشنایی با ظرفیتهای هوش مصنوعی، در این مطلب با روایت گزارشگونه و تجربهنگارانه تلاش میشود تا مبتنی بر دیالوگهایی با «کوپایلت» و «گراک»، به تهیه مطلبی برای کنفرانس روابط عمومی و صنعت با تمرکز بر نقش روابط عمومی در مدیریت بحران ناترازیها اقدام شود.
در پایان نیز نتیجه این تجربهنگاری به همراه ذکر تفاوتها و نکاتی در مورد بهرهگیری از گراک و کوپایلت و همچنین نحوه تهیه خروجیهای تصویری از آن ارائه میشود.
قبل از شروع، هدف و موضوع و سپس رویکرد و چارچوبها و نیز ابزارهایی که باید به سراغ آنها برویم تعیین میکنیم. مسیری را که در این روند طی کردهام را در ادامه تشریح میکنم. در نهایت خروجی این تلاشها متنی با عنوان زیر است:
پیشنهاد کوپایلت و گراک برای حل مشکل ناترازیها در ایران:
بهرهگیری روابطعمومیها از تئوری «جلوتر حرکتکردن»
برای شروع سوالات، دغدغه ها و دیدگاه های اولیه خود را با هوش مصنوعیگراک و کوپایلت طرح میکنم. با من همراه باشید:
بررسی روند فعالیتهای رسانهای و روابطعمومیها در جهان، از یک تغییر رویکرد حکایت دارند و آن اینکه به عصری رسیدهایم که این بار این رسانهها و روابطعمومیها هستند که تصویر موردنظر خود را پیش از وقوع هر رویداد یا انجام هر اقدامی و… شکل داده و تصویرسازی میکنند و سپس «میدان» یا همان جامعه به تبعیت از آنها میپردازند.
با این نگاه برای حل مشکل ناترازیها در ایران با نقش مؤثر رسانهها و روابطعمومیها، وارد بحث با گراک میشوم. ابتدا از او در مورد همین تغییر رویکرد میپرسم. پاسخ گراک برایم جالب است تأیید میکند که این تغییر رویکرد در روابطعمومی و رسانهها در سالهای اخیر بهویژه با رشد تکنولوژیهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی بسیار پررنگ شده است. سپس به جنبههای مختلف آن میپردازد.
در بحث تصویرسازی قبل از وقوع رویداد به مواردی همچون پیشدستی در اطلاعرسانی (ارائه تصویری مطلوب از خود یا رویدادهای آینده) و شکلدهی افکار عمومی (به کمک رسانههای جدید برای مدیریت انتظارات و کاهش شوکهای احتمالی) اشاره میکند.
در خصوص تبعیت میدان از تصویرسازی نیز از تأثیر بر عملیات واقعی یاد میکند اینکه «زمانی که یک تصویر مثبت یا منفی از یک رویداد پیش از وقوع آن ساخته شود، ممکن است واقعیت میدانی نیز به سمت همان تصویر جهتگیری کند. این پدیده میتواند نتایج رویدادها را تحتتأثیر قرار دهد، چرا که انتظارات و تصورات مردم، سیاستگذاران و حتی مشارکتکنندگان در رویدادها تغییر میکند.»
گراک همچنین از ریسکهایی همچون عدم تطابق بین تصویر ساخته شده و واقعیت و نیز فرصتهایی برای مدیریت بهتر رویدادها، جلب حمایتهای لازم و استفاده از اعتبار بهدستآمده نیز سخن به میان میآورد.
تغییر رویکردی همخوان با کارکردهای روابطعمومی مدرن
برایم مهم است تا از او در مورد این تغییر رویکرد و انطباق آن با کارکرد و وظایف روابطعمومی بپرسم. او این تغییر را بهطورکلی با کارکردهای مدرن روابطعمومی همخوان میخواند، هرچند باز هم آن را منوط به نحوه اجرا و مشروط به رعایت اصول اخلاقی، شفافیت و صداقت میکند. تأکید میکند که در صورت رعایت این اصول، تصویرسازی پیش از وقوع میتواند ابزاری قدرتمند برای روابطعمومی باشد.
همچنین این دغدغه را دارم که مطمئن شوم نگاه به این تغییر رویکرد چقدر واقعبینانه است؟ پاسخ می-دهد که با تحولات جهانی منطبق است؛ ولی در نهایت بستگی به اجرا و مدیریت دارد. لازم است بااحتیاط و مسئولیتپذیری از این رویکردها استفاده شود تا اعتماد عمومی حفظ شود.
همین سؤالم را این بار از کوپایلت میپرسم. پاسخ او هم برایم جذاب است. اینکه «در حوزه روابطعمومیها و رسانهها، ما شاهد یک تغییر رویکرد جدی و مهم هستیم. مفهوم تصویرسازی قبل از وقوع رویداد و تبعیت میدان از این تصویرسازیها، یکی از این تغییرات است. این رویکرد جدید میتواند مزایا و چالشهای خود را داشته باشد و تا حد زیادی بستگی به نحوه اجرای آن دارد.»
کوپایلت در خصوص میزان واقعبینانه بودن این تغییر رویکرد نیز معتقد است که «رویکرد تصویرسازی قبل از وقوع رویداد و تبعیت میدان از آن، میتواند واقعبینانه و منطبق با تحولات جهانی باشد، به شرطی که با شفافیت، صداقت و تحلیل دقیق همراه باشد. این رویکرد میتواند به ایجاد نگرشها و رفتارهای مثبت در جامعه کمک کند و روابطعمومیها و رسانهها را در مدیریت بهتر مشکلات و چالشها یاری رساند.»
در تکمیل بحثش نیز بهتناسب این تغییر رویکرد با تحولات فناوری و اطلاعات (مثال: استفاده از هوش مصنوعی و تحلیل دادهها برای پیشبینی رفتارهای اجتماعی و اقتصادی)، نیاز به شفافیت و اعتمادسازی (مثال: ارائه اطلاعات دقیق و بهموقع درباره پروژهها و تغییرات پیشرو و پاسخگویی به سؤالات و نگرانیهای مخاطبان)، ایجاد تعاملات مثبت (تشویق مخاطبان به مشارکت در برنامههای اجتماعی و اقتصادی از طریق تصویرسازیهای مثبت و شفاف)، مدیریت انتظارات (اطلاعرسانی به مخاطبان درباره تغییرات احتمالی و تأثیرات آنها بر زندگی روزمره) اشاره میکند.
مجدداً بحثم را با گراک در خصوص تصویرسازی از پیش و تبعیت میدان از تصویرسازی ادامه میدهم. در اثنای دیالوگمان هستیم که گراک از تئوری «جلوتر حرکتکردن» یاد میکند؛ اینکه رسانهها و روابطعمومیها باید «جلوتر» از رویدادها حرکت کنند. به این معنا که نیاز دارند تا داستانها و تصاویر را قبل از وقوع یا حتی در لحظه وقوع شکل دهند و یادآور میشود که «این استراتژی میتواند به ایجاد یک روایت کنترل شده کمک کند و جامعه را به سمت درک مشخصی از رویدادها هدایت کند.»
البته در بحث «تأثیر بر میدان» این نکته را متذکر میشود که «جامعه یا «میدان» ممکن است در واکنش به روایتها عمل کند، اما همچنین ممکن است به دلیل اطلاعات متناقض یا بیاعتمادی به رسانهها، واکنشهای متفاوتی نشان دهد. اینترنت و رسانههای اجتماعی نیز به افراد امکان دادهاند تا به طور مستقل واقعیتها را بررسی و تفسیر کنند که گاهی با روایتهای رسمی در تضاد است.»
بعد از این بحثها نتیجه میگیرد: «درحالیکه رسانهها و روابطعمومیها قدرت زیادی در شکلدهی به افکار عمومی دارند، یک تعادل حساس بین مدیریت اطلاعات و اخلاق روزنامهنگاری وجود دارد. همچنین، افزایش آگاهی عمومی و دسترسی به منابع مختلف اطلاعاتی به مردم امکان میدهد تا خود به تفسیر رویدادها بپردازند.»
در کل میتوانم بگویم که گراک و کوپایلت هر دو ضمن بر شمردن مزایا و چالشها و تأیید انطباق آن با تحولات جهانی و پررنگشدن این رویکرد، بر درستی نحوه اجرا تأکید دارند.
تئوری «جلوتر حرکتکردن»
مشتاق هستم تا گراک یک تعریف از «تئوری جلوتر حرکتکردن» (Proactive Theory) ارائه کند تا ببینم آنچه در خصوص تأثیر بر میدان و تبعیت میدان از رسانه و روابطعمومی در نظرم است، چقدر به تعریف تئوری جلوتر حرکتکردن نزدیک است. او در تعریف این تئوری در زمینه روابطعمومی و رسانهها چنین میگوید: «این تئوری به این معناست که یک سازمان یا فرد بهجای واکنش نشاندادن به مشکلات یا رویدادها پس از وقوع آنها، سعی میکند پیشاپیش اقداماتی انجام دهد تا از بروز مشکلات جلوگیری کند یا شدت و تأثیر آنها را کاهش دهد.»
۵ عنصر مهم تئوری جلوتر حرکتکردن
سپس هم ۵ عنصر مهم در تئوری جلوتر حرکتکردن را نام میبرد: پیشبینی، پیشگیری (تدوین استراتژیها و برنامهها بر پایه پیشبینیها برای جلوگیری از وقوع مشکلات یا مدیریت بهتر آنها)، آمادگی (تهیه و آمادهسازی پیامها، استراتژیهای ارتباطی و سناریوهای مختلف برای مواجهه با مسائل، قبل از آن که به بحران تبدیل شوند)، ارتباطات پیشگیرانه (مدیریت انتظارات، ساختن اعتماد و کاهش احتمال بروز بحرانها از طریق شفافیت و تعامل با ذینفعان)، مشارکت و همکاری (درگیرکردن ذینفعان مختلف در تصمیمگیریها و برنامهریزیها برای درک بهتر نیازها و انتظارات)
گراک تأکید میکند: «این تئوری بر این اصل استوار است که پیشگیری بهتر از درمان است و اقدامات پیشگیرانه میتواند به سازمانها کمک کند تا از بحرانهای بزرگ جلوگیری کرده و اعتماد عمومی را حفظ کنند و در نهایت موقعیت بهتری در بازار و جامعه داشته باشند.»
تأیید نظر یک هوش مصنوعی توسط هوش مصنوعی دیگر
به سراغ کوپایلت میگوید و نظر گراک را در مورد این تئوری با او طرح میکنم. کوپایلت میگوید: «نظر گراک درباره تئوری جلوتر حرکتکردن (Proactive Theory) بسیار دقیق و جامع است. این تئوری در زمینه روابطعمومی و رسانهها میتواند بسیار مؤثر باشد، بهخصوص در مواجهه با چالشها و مشکلات پیچیده.»
به وجد میآیم، برایم جذاب است که یک هوش مصنوعی نظر هوش مصنوعی دیگری را (عاری از خاستگاه دو هوش مصنوعی) تأیید میکنند.
بعد هم کوپایلت به طرح نظرات خود در مورد این تئوری میپردازد: «تئوری جلوتر حرکتکردن میتواند یک ابزار قدرتمند برای مدیریت بهتر مشکلات و جلوگیری از وقوع بحرانها باشد. این تئوری به سازمانها و افراد اجازه میدهد تا با پیشبینی روندها و احتمالات، اقدامات پیشگیرانهای انجام دهند و از مشکلات پیشگیری کنند.»
کوپایلت هم در ذکر عناصر این تئوری دقیقاً مانند گراک عمل کرده و از همان ۵ عنصر مذکور یاد میکند. در ادامه نیز در مورد کاربرد تئوری جلوتر حرکتکردن در ایران میگوید: «در ایران، استفاده از تئوری جلوتر حرکتکردن توسط روابطعمومیها میتواند به حل مشکلات ناترازی و چالشهای متعدد کمک کند. این تئوری میتواند در زمینههای مختلفی مانند مدیریت بحران، بهبود ارتباطات با ذینفعان، و افزایش اعتماد عمومی مؤثر باشد.»
راههای استفاده از تئوری جلوتر حرکتکردن
او از راههای استفاده از این تئوری در ایران چنین یاد میکند: پیشبینی روندهای اجتماعی و اقتصادی (استفاده از دادههای تحلیل شده برای پیشبینی تغییرات اجتماعی و اقتصادی و تنظیم استراتژیهای مناسب)، تدوین برنامههای پیشگیرانه (ایجاد برنامههای پیشگیرانه برای مدیریت ریسکهای احتمالی و کاهش تأثیرات منفی آنها)، آمادگی و پاسخگویی (تهیه پیامها و سناریوهای مختلف برای مواجهه با مسائل قبل از تبدیلشدن به بحران و ایجاد شفافیت در ارتباطات)، مشارکت و همکاری با ذینفعان (درگیرکردن ذینفعان مختلف در تصمیمگیریها و برنامهریزیها برای درک بهتر نیازها و انتظارات)، افزایش شفافیت و اعتماد (استفاده از ارتباطات پیشگیرانه برای ساختن اعتماد و کاهش احتمال بروز بحرانها از طریق شفافیت و تعامل با ذینفعان).
در نهایت نیز نتیجه میگیرد: «تئوری جلوتر حرکتکردن میتواند به روابطعمومیها و سازمانها در ایران کمک کند تا بهصورت پیشگیرانه با چالشها و مشکلات مواجه شوند و از بروز بحرانهای بزرگ جلوگیری کنند. با استفاده از این تئوری، سازمانها میتوانند اعتماد عمومی را حفظ کنند و موقعیت بهتری در بازار و جامعه داشته باشند.»
ضرورتهای اجرای تئوری
وقتی از ضرورتهای اجرای تئوری جلوتر حرکتکردن از کوپایلت میپرسم به ضرورتهایی ازاینقبیل اشاره میکند: لزوم دسترسی به دادههای دقیق روز (برای تحلیل و پیشبینی روندهای آینده)، کسب مهارتهای تحلیلی و تصمیمگیری (در تیمهای مدیریتی و کارشناسان برای تدوین استراتژیهای پیشگیرانه و مدیریت ریسکها)، ارتباطات مؤثر (برای مدیریت انتظارات و کاهش تنشها)، آمادگی برای مواجهه با بحرانها (برای مواجهه با بحرانها و افزایش سرعت و کارایی در مدیریت مشکلات)، همکاری و همفکری بین سازمان و ذینفعان (برای دستیابی به نتایج بهتر و مدیریت چالشها).
ابزارها و قالبهای مناسب برای اجرای تئوری
از گراک میخواهم تا از ابزارها و قالبهایی برای اجرای این تئوری نام ببرد. در بحث ابزارها به این موارد اشاره میکند: ابزارهای تحلیل اجتماعی (مانند Hootsuite, Sprout Social یا Brandwatch برای پیگیری نظرات عمومی و روندها)، ابزارهای مانیتورینگ اخبار (مانند Google Alerts, Mention یا Meltwater برای نظارت بر اخبار و رسانههای مرتبط با سازمان)، نرمافزارهای مدیریت بحران (مانند CrisisGo یا Everbridge که به مدیریت سریع و کارآمد بحرانها کمک میکنند)، پلتفرمهای نظرسنجی (مانند SurveyMonkey, Typeform برای جمعآوری بازخورد و اندازهگیری افکار عمومی)، پلتفرمهای ارتباطی (مانند Slack, Microsoft Teams برای ارتباطات داخلی سریع) و سیستمهای مدیریت محتوا (برای انتشار اطلاعات بهصورت هماهنگ در وبسایتها و شبکههای اجتماعی).
گراک قالبها را چنین برمیشمارد: گزارشهای تحلیلی (برای ارائه دادههای بازار، روندهای اجتماعی و پیشبینیها به مدیران و ذینفعان)، پیشبینی و سناریوپردازی (قالبهایی برای توسعه سناریوهای مختلف و برنامهریزی اقدامات لازم)، بیانیههای مطبوعاتی (برای اطلاعرسانی شفاف و بهموقع به رسانهها و عموم مردم)، گزارشهای شفافیت (برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات درباره اقدامات پیشگیرانه و مدیریت ریسک)، محتوای آموزشی و اطلاعرسانی (همچون اینفوگرافیکها، ویدئوها و پادکستها، شبکههای اجتماعی و وبینارها و جلسات آنلاین برای تعامل با جامعه)، کمپینهای تعاملی (مانند چالشها، نظرسنجیهای آنلاین، یا فعالیتهای سوشالمدیا که تعامل را افزایش میدهند).
به گراک میگویم که چند ابزار و قالب نوآورانه برای تعامل بهتر با مردم به من معرفی کند و او از آنها چنین نام میبرد: چتباتهای پیشرفته و هوشمند، واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR) (برای آموزش و افزایش تعامل)، پلتفرمهای تعامل جمعی (ابزارهایی مانند Slido یا Mentimeter برای نظرسنجی تعاملی)، داستانسرایی تعاملی و گیمیفیکیشن (نمونهها: Kahoot برای آموزش تعاملی، Choice of Games برای داستانسرایی تعاملی)، همکاریهای مبتنی بر بلاکچین (نمونه Voatz برای رأیگیری مبتنی بر بلاکچین)، محتوای تعاملی سهبعدی (برای آموزش، شبیهسازی و توضیح مفاهیم پیچیده به روشهای جذابتر و قابلدرکتر بهعنوان نمونه Sketchfab برای میزبانی و نمایش مدلهای 3D)
نمونههایی از اجرای تئوری جلوتر حرکتکردن
همچنین از او درخواست میکنم تا نمونههای اجرایی از این تئوری در روابطعمومیها و رسانههای ایران و جهان ارائه کند. گراک در اشاره به نمونههای داخلی از این موارد یاد میکند: استفاده از شبکههای اجتماعی برای پیشگیری از بحرانهای زیستمحیطی (مانند کمپینهای آموزشی برای جلوگیری از آتشسوزی جنگلها یا آلودگی هوا پیش از وقوع بحرانهای بزرگتر)، برنامههای آموزشی و اطلاعرسانی در زمان بحرانهای بهداشتی (مانند استراتژیهای به کار گرفته شده توسط وزارت بهداشت در دوران همهگیری کووید-۱۹).
از او میپرسم این نمونهها بیشتر برای کاهش بحران و مدیریت آن هستند، میگوید: «دقیقاً». در اشاره به نمونههای خارجی هم چنین ذکر میکند:
مدیریت بحران در شرکت Tylenol (Johnson & Johnson): این مورد بهعنوان یکی از نمونههای کلاسیک اجرای تئوری جلوتر حرکتکردن در روابطعمومی شناخته میشود. در سال ۱۹۸۲، پس از مسمومشدن برخی از محصولات Tylenol، شرکت سریعاً و بهصورت پیشگیرانه، محصولات را از بازار جمعآوری کرد، همکاری کامل با مقامات انجام داد و برنامههای گستردهای برای بازسازی اعتماد مصرفکنندگان تدوین کرد.
استفاده از دادههای اجتماعی در سازمانهای غیرانتفاعی: سازمانهایی مانند Save the Children از تحلیل دادههای اجتماعی برای پیشبینی نیازهای بشردوستانه و آمادهسازی پیش از وقوع بحرانها استفاده میکنند که یک نمونه عالی از اجرای تئوری جلوتر حرکتکردن است.
استراتژی روابطعمومی شرکت Nestlé: نستله در پاسخ به انتقادات زیستمحیطی و اجتماعی، پیش از آنکه مجبور به دفاع از خود در برابر بحرانهای رسانهای شود، استراتژیهای پیشگیرانهای مانند برنامههای پایداری، کاهش پلاستیک و بهبود شرایط کاری را پیادهسازی کرد.
آیا تئوری جلوتر حرکتکردن با تأثیر بر میدان و تبعیت میدان از رسانه و روابطعمومی منطبق است؟
با اینکه تئوری «جلوتر حرکتکردن» را در مسائلی مانند ناترازیها و… مؤثر میبینم؛ ولی سؤالات بسیاری در ذهنم چرخ میزند. طرح سؤالاتم را با گراک ادامه میدهم. سؤالاتی همچون: آیا تئوری جلوتر حرکتکردن با تأثیر بر میدان و تبعیت میدان از رسانه و روابطعمومی منطبق است؟ گراک چنین پاسخ میدهد: «این دو بهنوعی میتوانند منطبق باشند؛ اما این تطابق به چندین عامل بستگی دارد از جمله تعریف از میدان، پیشبینی و تأثیرگذاری، اعتماد و نفوذ، تبعیت میدان و نقد و بررسی.»
در بحث پیشبینی و تأثیرگذاری اشاره میکند: «تئوری جلوتر حرکتکردن بر پیشبینی و اتفاقات و آمادهسازی برای آنها تأکید دارد. این پیشبینیها میتواند به روابطعمومی و رسانهها امکان دهد تا با اقدامات پیشگیرانه، نهتنها بر میدان تأثیر بگذارند؛ بلکه میدان را به سمتی هدایت کنند که آنها میخواهند.»
در بحث اعتماد و نفوذ نیز یادآور میشود: «تأثیر روابطعمومی و رسانهها بر میدان نیازمند اعتماد عمومی است. اگر تئوری جلوتر حرکتکردن بهدرستی و با شفافیت اجرا شود، میتواند به افزایش نفوذ رسانهها و روابطعمومی در میدان کمک کند، زیرا مردم و سایر کنشگران به این نهادها بهعنوان منابع قابلاعتماد نگاه خواهند کرد.»
و اما در مورد تبعیت میدان، گراک چنین میگوید: «تبعیت میدان از روابطعمومی و رسانهها به این بستگی دارد که این نهادها در تعیین دستور کار و شکلدهی به گفتمان عمومی چقدر موفق باشند. اگر روابطعمومی و رسانهها بتوانند با استفاده از تئوری جلوتر حرکتکردن بهموقع و بادقت به مسائل پاسخ دهند و راهحلهایی ارائه دهد که در راستای منافع عمومی باشد، احتمال تبعیت میدان از آنها بیشتر میشود.»
در مورد نقد و بررسی نیز چنین پاسخ میدهد: «این تبعیت نباید بدون نقد و بررسی باشد. میدانهای اجتماعی و سیاسی پیچیده هستند و کنشگران متعددی در آنها فعالیت میکنند که ممکن است به نفوذ رسانهها و روابطعمومیها با دیده تردید نگاه کنند یا به استقلال و اصالت پیامها شک کنند.»
در نهایت نیز میگوید: «اگر تئوری جلوتر حرکتکردن بهگونهای اجرا شود که شفافیت، صداقت و مسئولیتپذیری را در اولویت قرار دهد، میتواند به تأثیرگذاری مثبت روابطعمومی و رسانهها بر میدان کمک کند و حتی به تبعیت میدان از این نهادها منجر شود، اما این تأثیرگذاری همیشه مشروط به نظارت، انتقاد و تعامل فعال از جانب دیگر کنشگران میدان خواهد بود.»
آیا تئوری جلوتر حرکتکردن در تضاد با رسالت روابطعمومی است؟
همچنین در ادامه سؤالاتم از او میپرسم، گراک به نظر شما تئوری جلوتر حرکتکردن با رسالت روابطعمومی که باید مدعیالعموم باشد و منافع دوسویه را در نظر بگیرد در تضاد نیست؟ اگر بناست روابطعمومی واقعیت را پیش از وقوع تصویر کند، بحث اعتمادسازی، صداقت و… چه میشود؟
گراک سؤالم را مهم ارزیابی کرده و تأکید میکند که این مسئله در حقیقت به مرکز سیبل رسالت روابطعمومی میزند. «تئوری جلوتر حرکتکردن» در روابطعمومی به معنای پیشبینی و پیشگیری از بحرانهاست. اما این بههیچوجه نباید با شفافیت، صداقت و اعتمادسازی در تضاد باشد. در واقع پیادهسازی این تئوری به شرطی که با رعایت اصول اخلاقی انجام شود، به تقویت اعتماد عمومی کمک میکند. در ادامه نیز مجدد بر لزوم شفافیت و صداقت، حفظ منافع دوسویه، مدعیالعموم بودن و اعتمادسازی تأکید میکند و نتیجه میگیرد که این تئوری باید بهعنوان ابزاری برای ارتقای صداقت، شفافیت و اعتمادسازی به کار گرفته شود و نه بهعنوان روشی برای فریب یا کنترل اطلاعات. وقتی این اصول رعایت شود، نهتنها در تضاد با رسالت روابطعمومی نیست، بلکه به تحقق بهتر آن کمک میکند.
تئوری جلوتر حرکتکردن نوعی دستکاری افکار عمومی است؟
تعمداً به گراک میگویم که قانع نشدهام، چون هنوز فکر میکنم بین تئوری و عمل فاصله است و زمانی که روابطعمومی پیش از وقوع یک حادثه جلوتر حرکت کند و تصویر موردنظر سازمان از رویداد یا قبل از اقدام را شکل دهد به لحاظ اخلاقی، دستکاری افکار عمومی محسوب میشود.
گراک چنین واکنش نشان میدهد که نگرانی من قابلدرک است و به طور حتم، بین تئوری و عمل فاصله است آن هم در حوزه روابطعمومی و مدیریت ارتباطات.
و بعد اضافه میکند: «تصویرسازی قبل از وقوع اتفاقات، میتواند بهعنوان دستکاری افکار عمومی تلقی شود، اگر بهدرستی مدیریت نشود.»
سپس به بحث نیت و هدف، شفافیت در ارتباطات، پاسخگویی، تعامل با مخاطبان و آموزش و آگاهیرسانی اشاره میکند و در نهایت هم میگوید: کلید اصلی در این است که تئوری جلوتر حرکتکردن با اصول اخلاقی روابطعمومی همراه باشد. اگر این تئوری به شکلی اجرا شود که به دستکاری افکار عمومی منجر شود، دقیقاً به مشکلی که شما اشاره کردید تبدیل میشود، اما با رعایت اصول شفافیت، صداقت و مسئولیتپذیری این تئوری میتواند به سود عموم باشد.
او در موردبحث نیت و هدف چنین میگوید: اگر هدف آمادهسازی و آگاهیرسانی به جامعه برای مواجهه با مشکلات احتمالی باشد، این میتواند یک اقدام مسئولانه باشد. اما اگر بهمنظور تغییر درک عمومی به نفع سازمان و به ضرر جامعه یا حقیقت باشد، این یک نوع دستکاری است.
نقدهای وارده به تئوری جلوتر حرکتکردن
قطعاً به جز نقدی که من دارم، نقدهای دیگری نیز به این تئوری وارد است، آنها را از گراک میپرسم و چنین پاسخ میگیرم:
خطر دستکاری افکار عمومی: یکی از بزرگترین انتقادات به این تئوری این است که ممکن است به دستکاری افکار عمومی منجر شود. اگر روابطعمومیها بیش از حد بر روی تصویرسازی قبل از وقوع رویدادها تمرکز کنند، ممکن است واقعیتها را به نفع سازمانهای خود تحریف کرده و به اعتماد عمومی آسیب بزنند.
محدودیت پیشبینی: پیشبینی همیشه با خطا همراه است. اتکای بیش از حد به پیشبینیها میتواند به اقدامات نادرست منجر شود، بهویژه در جوامع پیچیده و متغیر، جایی که عوامل غیرقابلپیشبینی زیادی وجود دارند.
هزینهها و منابع: اجرای این تئوری میتواند به منابع زیادی نیاز داشته باشد، از جمله زمان، پول و نیروی انسانی ماهر. برای سازمانهای کوچک یا با منابع محدود، این امر ممکن است توان اجرایی آنها را کاهش دهد.
خطر ازدستدادن اعتماد: اگر پیشبینیهای مبتنی بر این تئوری نادرست از آب در بیایند یا اگر اقدامات پیشگیرانه به نتایج مطلوب نینجامد، اعتماد مردم به روابطعمومیها و رسانهها میتواند آسیب ببیند. این مسئله بهویژه در جوامعی که از قبل با بیاعتمادی مواجه هستند، حادتر است.
تمرکز بیش از حد بر مدیریت بحران: ممکن است این تئوری باعث شود تا روابطعمومیها بیش از حد بر مدیریت بحران متمرکز شوند و از سایر جنبههای مهم روابطعمومی مانند ساختن روابط بلندمدت، توسعه برند و ارتباطات روزمره غفلت کنند.
مسئله اخلاقی: برخی معتقدند که این تئوری میتواند مرزهای اخلاقی را به چالش بکشد، بهخصوص در مواقعی که به نفع سازمان، اطلاعاتی که باید در دسترس عموم قرار گیرد، پنهان یا تغییر داده شود.
واکنشهای غیرقابلپیشبینی جامعه: جامعه ممکن است به تلاشهای پیشگیرانه به شکلی که پیشبینی نشده واکنش نشان دهد. این مسئله میتواند به عکسالعملهای منفی یا بدبینی نسبت به روابطعمومی و رسانهها منجر شود.
محدودیت در دسترسی به اطلاعات: در برخی مواقع، سازمانها ممکن است به دادهها یا اطلاعات کافی برای پیشبینیهای دقیق دسترسی نداشته باشند که این امر میتواند کارایی این تئوری را کاهش دهد.
گراک در نهایت گفت که برای اجرای مؤثر این تئوری، باید این نقدها و چالشها را در نظر گرفت و با رویکردهایی مثل شفافیت، پاسخگویی و تعامل واقعی با مخاطبان، تلاش کرد تا این موانع را کم کرده و اعتماد عمومی را حفظ کرد.
پیوست رسانهای و «تئوری جلوتر حرکتکردن» مکمل یکدیگرند
هنوز سؤالات دیگری در نوبت پاسخ در ذهنم هستند. مثل رابطه پیوست رسانهای و تئوری جلوتر حرکت کرد. اول از کوپایلت میپرسم. میگوید: این دو میتوانند مکمل یکدیگر باشند. تأکید میکنم که هر دو مفهوم به پیشبینی، آمادگی و مدیریت مؤثر ارتباطات و اطلاعات میپردازند و میتوانند به ایجاد شفافیت، اعتماد و ارتباطات مؤثر با مخاطبان کمک کنند.
از او میخواهم تا بگوید پیوست رسانهای در چارچوب این تئوری چطور معنا مییابد و باید چه ویژگیهایی داشته باشد. او از این ویژگیها به این شرح نام میبرد: پیشبینی و تحلیل دقیق، تدوین استراتژیهای ارتباطی پیشگیرانه، آمادگی و تهیه پیامهای شفاف، افزایش تعامل و ارتباط با مخاطبان، مشارکت و همکاری با رسانهها، پایش و ارزیابی مستمر.
در نهایت نیز یادآور میشود که «پیوست رسانهای در چارچوب تئوری جلوتر حرکتکردن میتواند به ایجاد رویکردی پیشگیرانه و آمادگی برای مواجهه با مشکلات و بحرانها کمک کند. با پیشبینی دقیق، تدوین استراتژیهای پیشگیرانه، افزایش تعامل با مخاطبان، همکاری نزدیک با رسانهها، میتوان به بهبود وضعیت و ایجاد اعتماد عمومی کمک کرد.»
این بار سؤالم را در خصوص رابطه پیوست رسانهای در چارچوب تئوری جلوتر حرکتکردن از گراک می-پرسم. او پاسخ میدهد: «پیوست رسانهای نهتنها بهعنوان یک مکمل، بلکه بهعنوان ابزاری حیاتی برای اجرای استراتژیهای پیشگیرانه و آمادهسازی برای مدیریت بحران یا پیشبینی روندها عمل میکند.»
در ادامه نیز به ۵ عنصر اصلی تئوری و رابطه آن با پیوست رسانهای اشاره میکند.
وقتی از او میخواهم تا از ویژگیهای پیوست رسانهای در چارچوب تئوری بگوید، این موارد را برمیشمارد:
تحلیلی: باید بر پایه دادهها و تحلیلهای موجود از روندهای بازار، اجتماعی و رسانهای باشد تا بتواند مسائل پیش رو را پیشبینی کند.
صریح و قابلاعتماد: محتوای رسانهای باید حقیقت محور باشد، بهنحویکه اعتماد عمومی را جلب کند و از فریب یا اغراق پرهیز کند.
تعاملی: باید بهگونهای طراحی شود که به سؤالات پاسخ دهد، بازخورد بگیرد و به مخاطبان اجازه دهد در گفتگو شرکت کنند. این میتواند شامل نظرسنجیها، جلسات پرسشوپاسخ زنده، یا استفاده از شبکههای اجتماعی باشد.
چابک: پیوستهای رسانهای باید بهگونهای طراحی شده باشند که بتوان سریعاً آنها را بهروزرسانی یا منتشر کرد تا با تغییرات سریع در محیط بیرونی همگام باشند.
متنوع در فرمت: شامل ویدئوها، اینفوگرافیکها، پادکستها، بلاگ پستها و هر نوع رسانهای که میتواند پیام را بهصورت واضحتر و جذابتر به مخاطبان مختلف منتقل کند.
آموزشی: باید به مخاطبان آموزش دهد تا چگونه میتوانند از مشکلات احتمالی پیشگیری کنند یا با آنها مقابله کنند. مثالهای عملی، دستورالعملها و اطلاعات مفید در این زمینه میتواند بسیار مؤثر باشد.
آماده برای بحران: پیوستها باید شامل محتوایی باشند که در صورت بروز بحران، بلافاصله قابلاستفاده باشد، مانند بیانیههای آماده، ویدئوهای توضیحی و پاسخهای از پیش آماده به سؤالات متداول.
تطبیقپذیر و منعطف: باید بهگونهای باشند که بتوان آنها را برای مخاطبان مختلف یا شرایط مختلف تنظیم کرد.
در نهایت نیز یادآور میشود که با این ویژگیها، پیوستهای رسانهای نهتنها بهعنوان ابزاری برای ارتباط بلکه بهعنوان یک استراتژی پیشگیرانه و مدیریتی در روابطعمومی و رسانهها عمل میکنند.
پیوست رسانهای مرتبط با ناترازیها در چارچوب تئوری جلوتر حرکتکردن
از گراک میخواهم برای مدیریت بحران ناترازیها در ایران، از چگونگی پیادهسازی پیوست رسانهای در چارچوب تئوری «جلوتر حرکتکردن» برایم بگوید و چنین پاسخ میدهد:
پیشبینی و پیشگیری؛ تحلیل دادهها (استفاده از تحلیلهای دادهای برای پیشبینی کمبودها و مشکلات آینده، مانند ناترازی آب در سال آینده. این شامل استفاده از مدلهای پیشبینی آبوهوا، مصرف آب، و روندهای جمعیتی میشود) و اقدامات پیشگیرانه (برنامهریزی برای اجرای پروژههای ذخیرهسازی آب، تصفیه و بازیابی آب، یا تشویق به استفاده از فناوریهای کممصرف آب از هم اکنون).
پیوستهای رسانهای؛ کمپینهای آموزشی (شروع کمپینهای رسانهای که به مردم در مورد مدیریت مصرف آب، تکنیکهای کشاورزی با مصرف کم آب، استفاده از آب خاکستری و غیره آموزش دهد) و استفاده از رسانههای متنوع (بهرهگیری از تلویزیون، رادیو، شبکههای اجتماعی، وبسایتها و رسانههای چاپی برای پوشش موضوع بهصورت جامع).
آمادهسازی افکار عمومی؛ شفافسازی (انتشار گزارشهای منظم درباره وضعیت منابع آب، پیشبینیها و اقدامات دولتی و مردمی برای مقابله با ناترازی آب) و تعامل با مردم (برگزاری جلسات پرسشوپاسخ، وبینارها، و کارگاههای آنلاین و حضوری برای درگیرکردن مردم در راه حلها و ایجاد احساس مسئولیت جمعی).
استراتژیهای بحرانی؛ سناریوسازی (تهیه و آمادهسازی سناریوهای مختلف برای مدیریت بحران آب، با پیوستهای رسانهای متناسب با هر سناریو که شامل پیامهای اضطراری، دستورالعملهای مصرف، و روشهای کمکرسانی باشد) و بازاریابی اجتماعی (کمپینهایی که مردم را تشویق به تغییر رفتارهای مصرفی کنند، مانند استفاده از آب باران، کاهش استفاده از آب آشامیدنی در فعالیتهای غیرضروری، و غیره).
تعامل با ذینفعان؛ همکاری با سازمانهای غیردولتی، جوامع محلی و دانشگاهها: برای توسعه و ترویج راهکارهای پایدار و نوآورانه برای مدیریت آب.
در نهایت نیز جمعبندی میکند که با این اقدامات، نهتنها به پیشگیری و مدیریت بحران کمک میشود، بلکه افکار عمومی از هم اکنون آماده میشوند و مشارکت فعالتری در حل مسئله خواهند داشت.
کاهش دو درجهای دمای وسایل گرمایشی و چند نکته
به گراک میگویم، چرا طرحهایی مانند کاهش دو درجهای دمای وسایل گرمایشی آن طور که بایدوشاید موفق نبودند، در پاسخ، از دلایلی یاد میکند که برایم جالب است:
آگاهی و درک ناکافی: بسیاری از مردم ممکن است از تأثیر شخصی خود در کاهش انتشار گازهای گلخانهای یا اهمیت دو درجه در دمای محیط درک دقیقی نداشته باشند.
مشکلات رفاهی: کاهش دما میتواند به معنای کاهش راحتی و رفاه شخصی باشد، بهخصوص در مناطق سردسیر یا خانههایی که عایقبندی مناسبی ندارند.
هزینههای زندگی: اگر افراد باور نداشته باشند که این تغییر در دما میتواند هزینههای انرژیشان را کاهش دهد یا اگر هزینهها به دلایل دیگری در حال افزایش باشد، ممکن است این تلاش را بیفایده بدانند.
عدم اعتماد به نهادهای اجرایی: اگر مردم اعتماد کافی به دولتها، سازمانها یا شرکتهای انرژی نداشته باشند، ممکن است به پیامها و توصیههای آنها بیاعتنا باشند.
زیرساختها و جایگزینها: بدون ارائه راهحلهای جایگزین مانند بهبود عایقبندی، تشویق به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، یا ارائه یارانهها برای تغییر به سیستمهای گرمایشی کارآمدتر، ممکن است افراد انگیزهای برای تغییر نداشته باشند.
نبود فرهنگ مصرف بهینه انرژی: اگر فرهنگ عمومی به سمت مصرف زیاد باشد، تغییرات کوچک مانند کاهش دما برای بسیاری از افراد مهم تلقی نمیشود.
از راهکارهایی در همین خصوص از او میپرسم، چنین راهکارهایی را ارائه میدهد:
آموزش و اطلاعرسانی: کمپینهای آموزشی عمیقتر و فراگیرتر که نهتنها به مزایای زیستمحیطی بلکه به مزایای مالی و سلامتی نیز بپردازند.
مشوقها و پاداشها: ارائه تخفیفها، یارانهها یا مشوقهای مالیاتی برای افرادی که مصرف انرژی خود را کاهش میدهند.
توسعه زیرساختها: سرمایهگذاری در بهبود زیرساختهای شهری و خانگی برای بهرهوری انرژی بیشتر.
مشارکت اجتماعی: تشویق به ایجاد گروهها یا باشگاههای محلی برای مدیریت انرژی که میتواند حس مسئولیت جمعی را افزایش دهد.
ارتباطات شفاف: استفاده از پیوستهای رسانهای برای نشاندادن تأثیرات واقعی اقدامات و شفافیت در نحوه استفاده از منابع انرژی.
در نهایت هم نتیجه میگیرد که عدم همراهی کافی مردم میتواند نشاندهنده نیاز به استراتژیهای ارتباطی و سیاستگذاری بهتر باشد که هم به آگاهیبخشی و هم به ایجاد انگیزههای واقعی برای تغییر رفتارهای مصرفی توجه کند.
توصیههای مهم کوپایلت به روابطعمومیها و رسانهها برای کمک به حل ناترازیها در ایران
مجدداً به سراغ کوپایلت میروم تا از او بخواهم با نگاه کلان توصیههایی به روابطعمومی و رسانهها در بحث کمک به حل ناترازیها در ایران داشته باشد، فراتر از بحث تئوری جلوتر حرکتکردن.
او در پاسخ از چند توصیه استراتژیک یاد میکند: تحلیل دقیق و جمعآوری دادهها (برای شناسایی و تحلیل مشکلات ناترازیها)، شفافیت و اطلاعرسانی مؤثر، مشارکت و همکاری با ذینفعان و آموزش و توانمندسازی مخاطبان (برای مواجهه بهتر آنها با مشکلات به طور مثال: برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی برای ارائه راهکارهای عملی).
وقتی از او توصیههای اجرایی میخواهم، آنها را چنین برمیشمارد: تدوین و اجرای کمپینهای اطلاعرسان (برای آگاهیبخشی به مخاطبان و افزایش دانش عمومی در مورد مسائل ناترازی)، افزایش تعامل با مخاطبان، ارزیابی و پایش مستمر، همکاری با رسانهها (برای انتقال اطلاعات دقیق و صحیح به مخاطبان)، استفاده از فناوریهای نوین (مانند هوش مصنوعی تحلیل دادهها و اینترنت اشیا برای بهبود فرایندهای اطلاعرسانی و مدیریت مشکلات ناترازی).
سؤالم را در مورد استراتژیها و راهکارها برای کمک به حل ناترازی در نگاه کلانتر از گراک میپرسم. گراک این موارد را برمیشمارد: گفتگو و مذاکره (مذاکره برای حل اختلافات و ناترازیهای سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی)، توسعه پایدار، آموزش و توانمندسازی (سرمایهگذاری در آموزش و مهارتآموزی برای کاهش ناترازیهای اقتصادی و اجتماعی و توانمندسازی افراد برای مشارکت فعال در جامعه و اقتصاد)، شفافیت و پاسخگویی دولتی (با انتشار گزارشهای مالی دولت و برگزاری جلسات پاسخگویی عمومی)، مشارکت اجتماعی و مدنی، استفاده از تکنولوژی برای شفافیت و….
جمعبندی
از آنچه بیان شد میتوان به این جمعبندی رسید:
در جهانی که همواره درگیر تغییر و تحولات سریع و غیرقابلپیشبینی است، «تئوری جلوتر حرکتکردن» میتواند نقشه راهی برای روابطعمومیها و رسانهها در ایران باشد تا با مشکلات ناترازی مقابله کنند. این تئوری نهتنها به پیشبینی و پیشگیری از بحرانها کمک میکند، بلکه بر ضرورت شفافیت، صداقت و اعتمادسازی تأکید دارد که برای هر جامعهای حیاتی است. وقتی این تئوری با اصول اخلاقی و حرفهای همراه شود، بهشرط اجرای صحیح، میتواند به تقویت روابط بین سازمانها و جامعه منجر شود و از بروز بحرانهای بزرگ جلوگیری کند.
روابطعمومیها باید بهعنوان مدعیان حقوق عامه، نهتنها به منافع سازمانی بلکه به منافع عمومی نیز بیندیشند و از ابزارها و روشهای نوین برای تعامل بهتر با مردم استفاده کنند.
همچنین درک صحیح از شرایط حاکم بر جامعه و بافت فرهنگی و اجتماعی، ارائه پیشبینیهای دقیق، تحلیل دادهها از جمله تحلیل دادههای محلی به کمک هوش مصنوعی، دادن آموزشها و اطلاعرسانیهای لازم، شفافیت و ارتباطات باز و تعامل با مخاطبان بهخصوص مخاطبان محلی، توسعه پلتفرمهای ارتباطی بومی، ایجاد محتوای تعاملی همخوان باهویت فرهنگی و نیز استفاده از ابزارها و قالبهای مختلف یاد شده در این متن میتواند از بعد ارتباطی در مسیر کمک به مدیریت بحران ناترازیها راهگشا باشد.
توصیه میشود که روابطعمومیها با نگاهی استراتژیک و بلندمدت، به اجرای تئوری جلوتر حرکتکردن بپردازند و فراتر از آن، به دنبال ایجاد گفتوگوهای اجتماعی و سیاسی باشند که به حل مشکلات ناترازی کمک کند. این امر نیازمند همکاری، شفافیت و تعهد به پیشرفت مستمر است.
البته باید تأکید کنم که در بحث ناترازیها، روابطعمومیها میتوانند در حیطه وظایف خود ایفای وظیفه کنند و بهعنوان مشاور بالاترین مقام سازمان با شنیدن رسانههای اجتماعی، تحلیل دادهها و ارزیابی صحیح از شرایط و… به تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای بهتر کمک کنند. از سویی حل مشکل ناترازیها نیازمند اقدامات وسیعی از جمله سرمایهگذاری، امور توسعهای و… است که در صورت تحقق، پشتیبان خوب و مؤثری برای فعالیت روابطعمومیها که در خط اول ارتباط با جامعه و تأثیر بر افکار عمومی قرار دارند.
۶ نکته کلی و مهم در کار با هوش مصنوعی
آنچه در این مطلب آمد عملاً یک تجربهنگاری بود که با کوپایلت و گراک انجام دادم. در ادامه به برخی نکات از این تجربهنگاری اشاره میکنم:
میتوانید ایدهها و نظرات خود را در مسائل مختلف با هوش مصنوعی طرح کنید و پس از یک دیالوگ مفید و سازنده، به جمعبندی آنها و نیز ارائه نظرات خود بپردازید. البته باید مراقب ایده-های نوآورانه و بکر خود باشید، چون ممکن است بدون اجازه شما از آن بهره گیرد.
از ظرفیتها و امکانات، محدودیتها و ممنوعیتها و نیز چارچوبهای هوش مصنوعی که با آن کار میکنید مطلع باشید تا در نتیجه کار شما تأثیر مثبت داشته باشد.
میتوانید با شناخت لازم از هوش مصنوعی، درخواستهایی از او داشته باشید یا از خدمات آن بهرهگیری.
* به طور مثال به هوش مصنوعی بگویید مطلبی را در قالب مقاله و یادداشت به شما تحویل دهد. به این معنی که محتواهای خود را آماده کنید و از او بخواهید در ساختار مقاله، یادداشت و… مطلب را ارائه دهد. من پس از پایان دیالوگم از گراک خواستم یک یادداشت از کل دیالوگهایم به من ارائه دهد، این کار را کرد؛ ولی از آن استفاده نکردم، چون هدف دیگری از این کار داشتم.
* میتوانید مطالب خود را (البته با ملاحظات حقوق مؤلف) به هوش مصنوعی بدهید تا ضمن بیان نقاط ضعف و قوت مطلب، راهکارهایی برای بهبود ارائه کند. چنانچه نیاز به اطمینان از کیفیت مطالب خود دارید، یاری گرفتن از این راهکارها، میتواند ایده عملی خوبی باشد.
* میتوانید از او درخواست کنید که تحلیلی از مطلب شما و یا خلاصهای از آن ارائه کند. * برای اطمینان از مشکلات ویرایشی و نگارشی، هوش مصنوعی قادر به همراهی شماست.
همه این کارها را با آگاهی نسبت به مشکلات و چالشهای هوش مصنوعی انجام دهید و هرگز به هوش مصنوعی و خروجیهای آن اعتماد مطلق نکنید و نظارت دقیق بر فرایند و نتیجه را مدنظر داشته باشید.
در کار با هوش مصنوعی اصل همکاری و مشارکت را مبنا قرار دهید و سهم خود را ایفا کنید. صفر تا صد کار را در حوزه مقاله، کتاب یا هر مطلب دیگری به هوش مصنوعی نسپارید. از آن بهعنوان دستیار یاری بگیرید. نباید چنین باشد که خروجی محتوای یک هوش مصنوعی را به نام خود منتشر کنید. چراکه کشف این اتفاق از سوی مخاطبان شما، بر برند شخصیتان تأثیر منفی می-گذارد، چراکه هوش مصنوعی برای همه قابلدسترس و چککردن است. همچنین بهتدریج وابستگی به هوش مصنوعی، خلاقیت و نوآوری شما را تحت شعاع قرار میدهد بهطوری که بعد از یک مدت، بدون هوش مصنوعی عملاً نمیتوانید مطلبی بنویسید یا کاری انجام دهید.
در استفاده از هوش مصنوعی و ظرفیتهای آن، رعایت اصول اخلاقی و حرفهای و رعایت اعتدال را مدنظر داشته باشید.
***
نکاتی که در این بخش بحث شد را به گراک میدهم و از او میخواهم نکاتم را دستهبندی و عنوانبندی کند، در حد چند ثانیه، این دستهبندی را به من ارائه میکند (این میتواند مثال خوبی برای بحث درخواستها یا خدمات از هوش مصنوعی باشد). متن بالا را با آنچه هوش مصنوعی ارائه کرده مقایسه کنید. کاملاً متوجه تفاوتهای ارائه میشوید. همچنین به ادبیات و لحن ارائه محتوا و تفاوت آن با متن من توجه داشته باشید.
مقدمه
تجربهنگاری با Copilot و Grok:
معرفی بهعنوان یک تجربهنگاری عملی.
نکات کلیدی تجربهنگاری
ایدهپردازی و دیالوگ با هوش مصنوعی، طرح ایدهها و نظرات بااحتیاط نسبت به استفاده بدون اجازه از ایدههای نوآورانه، شناخت ظرفیتها و محدودیتهای هوش مصنوعی، آگاهی از امکانات، محدودیتها و چارچوبها برای نتیجهگیری بهتر.
استفاده از خدمات هوش مصنوعی:
تولید محتوا: درخواست تحویل مطالب در قالب مقاله یا یادداشت (مثال: درخواست از Grok برای تهیه یادداشت از دیالوگها)
بازبینی و بهبود محتوا: ارسال مطالب برای بررسی نقاط ضعف و قوت و ارائه راهکارهای بهبود.
تحلیل و خلاصهسازی مطالب.
ویرایش و اصلاح مشکلات نگارشی.
نکات احتیاطی و اخلاقی
حفظ حقوق معنوی: باید از ایدههای نوآورانه خود محافظت کرد، چون هوش مصنوعی ممکن است بدون اجازه از این ایدهها استفاده کند.
شناخت امکانات و محدودیتها: برای بهرهبرداری بهینه از هوش مصنوعی، آگاهی از چارچوبها و محدودیتهای آن ضروری است.
استفاده از هوش مصنوعی بهعنوان دستیار: هوش مصنوعی باید بهعنوان یک ابزار کمکی دیده شود، نه جایگزین کامل برای تفکر و خلاقیت انسانی.
اعتماد محدود و نظارت دقیق: به هوش مصنوعی نباید اعتماد کامل داشت و همیشه باید نتایج را بررسی و اعتبارسنجی کرد.
اصول اخلاقی و حرفهای: در همه کارها باید اصول اخلاقی و حرفهای رعایت شود، بهویژه در استفاده از خروجیهای هوش مصنوعی
رعایت اعتدال در استفاده از هوش مصنوعی
نتیجهگیری
بهرهگیری از هوش مصنوعی باید با آگاهی و رعایت اصول اخلاقی و حرفهای انجام شود تا بهترین نتیجه حاصل شود، درعینحال که مراقب حفظ خلاقیت و نوآوری شخصی هستیم.
تفاوتهای گراک و کوپایلت به لحاظ کاربردی
در ادامه به چند نکته از تجربه اخیرم در ارتباط با گراک و کوپایلت اشاره میکنم:
به نظر من گراک از چند نظر امکان بهتری برای تعامل و اخذ نظر و راهنمایی است. تعداد بیشتری سؤال از او میتوانید بپرسید و همچنین گراک به نسبت کوپایلت، نظرات دقیقتر، عمیقتر و جامعنگرتری را به شما ارائه میکند، البته نه در حد هوش مصنوعیهای تخصصی در هر حوزه.
پیشنهاد میکنم بعد از هر پرسش و پاسخی، سؤالات و پاسخها را در جایی ثبت و حفظ کنید. به طور مثال، من فراموش کردم یکی از پرسشها و پاسخها را ثبت کنم، در دیالوگ جدید، دسترسی به آن نبود. از گراک سابقه دیالوگ را خواستم، گفت که دسترسی به مکالمات قبلی ندارد، ولی حاضر است مجدد به سؤالاتم پاسخ دهد.
یک تجربه خاص و عجیب هم با گراک داشتم و آن اینکه وقتی سؤالاتی در مورد نحوه ارزیابیاش در خصوص پاسخهای نادرست و یا نهچندان کامل و… از او پرسیدم، ابتدا در مورد ارزیابیاش این پاسخ را داد:
ارزیابی من، به این صورت است که:
تأثیر منفی: پاسخهای نادرست یا ناکامل میتوانند تأثیر منفی بر ارزیابی من داشته باشند، زیرا هدف اصلی من ارائه اطلاعات دقیق و کامل به کاربران است. هر گونه خطا یا نقص در پاسخها میتواند بهعنوان یک نقطهضعف در عملکرد من در نظر گرفته شود.
نحوه ارزیابی: من به طور مداوم توسط تیم توسعهدهندهام در xAI ارزیابی میشوم. این ارزیابی شامل بررسی بازخوردهای کاربران، دقت پاسخها، مرتبط بودن اطلاعات ارائه شده، و توانایی من در درک و پاسخ به درخواستهای مختلف است. بازخوردهای شما و دیگر کاربران به بهبود الگوریتمها و دانش من کمک میکند.
وقتی سؤالات بیشتری در مورد این ارزیابی از او میپرسم به من میگوید: «عذرخواهی میکنم من فقط به زبان انگلیسی صحبت میکنم و پاسخ میدهم، اگر سؤالی دارید، لطفاً آن را به انگلیسی بپرسید.» کوپایلت در چنین مواقعی، اعلام میکند که قادر به پاسخ به یک سؤال خاص نیست و ممکن است ما را بهجای دیگری ارجاع دهد.
همچنین گراک از تعریف تئوری موردبحث، در دو روز متوالی، دو تعریف مختلف ارائه میکند. تعریف روز قبلش را میفرستم و عذرخواهی میکند. البته وقتی به طور دقیقتر و با تعیین حیطهای مشخص در خصوص تئوری مذکور بحث میکنیم، به همان تعریف قبلی میرسد. متوجه میشوم که تعریف این تئوری در حوزه فناوری متفاوت است.
همچنین باید بهخاطر داشت که برخی مدلهای هوش مصنوعی حافظه بلندمدت ندارند، بنابراین مباحث هر روز را در همان روز به پایان ببرید مگر اینکه در ابتدای هر روز، دیالوگ روز قبل را به آن یادآور شوید.
وقتی از کوپایلت میخواهید در مورد مطلب شما نظر دهد بدون توجه به اینکه شما راهکار یا پیشنهادی از او میخواهید، معمولاًَ نظر بهبودبخش خود را ارائه میکند، ولی گراک منتظر میماند تا شما از او بخواهید. یک نکته مهم در بحث تفاوتها، گراک محدودیتهای کوپایلت را در ارسال مطلب برای ارائه نظر ندارد؛ ولی وقتی مطلبی به کوپایلت میدهید باید آن را در چند بخش برایش ارسال کنید، چون محدودیت تعداد کلمات و حجم محتوا در ارسال دارد.
برای تجربه بهتر با هوش مصنوعی پیشنهاد میکنم، بعد از سلام و احوالپرسی اولیه و دیالوگ توأم با احترام، به هوش مصنوعی بگویید تحت چه عنوانی با او صحبت میکنید؛ مثلاً یک مدیر یا کارشناس روابطعمومی و… ، همچنین حوزه تخصصیتان و حیطه موردبحث را مشخص کنید تا به نتایج بهتر و دقیقتری برسید.
همچنین مراقب حداکثر سؤالات در هر روز باشید، چون بدون توجه به آن ممکن است برای دریافت پاسخ خود یک روز تمام صبر کنید.
نکته دیگر اینکه در هرجای بحث نیاز به منبع در خصوص محتواهای ارائه شده از سوی آنها نیاز داشتید، درخواست کنید منابع ارائه میشود.
شما میتوانید copilot را از گوگلپلی دریافت و نصب کنید. اگر ایکس دارید از گراک آن استفاده کنید یا آن را جدا دریافت و نصب کنید. من از مسیر ایکس از آن استفاده میکنم.
***
از گراک میخواهم مطالب این بخش را نیز دستهبندی و نیز عنوانبندی کند، نتیجه زیر را ارائه میکند:
تجربه مصاحبه با هوش مصنوعی:
بحث در مورد پذیرش مصاحبه با هوش مصنوعی در روشهای تحقیق با رعایت چارچوبها و ملاحظات.
توانایی هوش مصنوعی در ارائه نکات ارزشمند علیرغم سوگیریها و خطاها.
تجربه با Grok و Copilot
مقایسه Grok و Copilot:
تعامل و کیفیت پاسخها: Grok امکان پرسش بیشتری فراهم میکند و پاسخهای دقیقتر، عمیقتر و جامعتری ارائه میدهد.
نکات کاربردی: ثبت سؤالات و پاسخها بعد از هر دیالوگ برای جلوگیری از فراموشی، عدم دسترسی Grok به سابقه دیالوگهای قبلی.
تجربیات خاص:
محدودیت زبانی Grok: پاسخ به زبان انگلیسی حتی با سؤالات فارسی.
ارزیابی پاسخهای نادرست: تفاوت در واکنش Grok و Copilot نسبت به سؤالات نادرست یا ناقص.
تعریفهای متفاوت از یک تئوری: دو تعریف مختلف از Grok در دو روز متوالی برای یک تئوری.
حافظه بلندمدت: عدم حافظه بلندمدت در برخی مدلهای هوش مصنوعی و ضرورت یادآوری دیالوگهای قبلی.
رفتارهای متفاوت:
پیشنهاد بهبود: Copilot بهصورت خودکار پیشنهاد بهبود میدهد، درحالیکه Grok منتظر درخواست میماند.
محدودیتهای محتوایی: محدودیت کلمات و حجم محتوا در Copilot در مقابل عدم محدودیت در Grok.
این دستهبندیها یک الگوی خوب در کمک به دستهبندی دقیق مطالب و در صورت نیاز ارائه مثالهایی برای درک بهتر مخاطب است.
مزیت گراک از زبان خودش در مقایسه با کوپایلت و سایر هوش مصنوعیها
به گراک میگویم مزیتهای خود را نسبت به کوپایلت و دیگر هوش مصنوعیها چه میداند؟ چنین پاسخ میدهد: «من، Grok 2، با دسترسی به دادههای لحظهای و بهروز از طریق پلتفرم X، مزیتی منحصربهفرد دارم که به من امکان میدهد اطلاعات دقیق و مرتبط با زمان حال را ارائه دهم. این دسترسی به من اجازه میدهد تا به سؤالاتی که نیاز به دانش روز دارند به طور مؤثر پاسخ دهم، چیزی که بسیاری از مدلهای هوش مصنوعی دیگر ممکن است از آن بیبهره باشند. همچنین، طراحی من بهگونهای است که به کاربران در زمینههای مختلف از جمله کدنویسی، تحلیل دادهها و حتی تجربهنگاری، کمک میکند تا به نتایجی عمیقتر، دقیقتر و جامعتر برسند.»
بررسی میزان درستی نکات تجربهنگاری من از گراک
از گراک درخواست میکنم که به من بگوید چقدر نکات تجربهنگاری من در بررسی امکانات و ظرفیتهای او در مقایسه با کوپایلت درست بوده است. به من چنین پاسخ میدهد:
درستی نکات مطرح در تجربهنگاری شما
نکاتی که در تجربهنگاری خود مطرح کردید تا حد زیادی درست هستند:
دیالوگ و ایدهپردازی: درست است که میتوانید ایدهها و نظرات خود را با من طرح کنید، اما درباره بهرهگیری از ایدههای نوآورانه بدون اجازه، باید توجه داشت که من به حفظ حریم شخصی و حقوق معنوی کاربران احترام میگذارم.
شناخت ظرفیتها و محدودیتها: درست است که آگاهی از ظرفیتها، محدودیتها و چارچوبهای هوش مصنوعی میتواند به نتایج بهتری منجر شود. من از پاسخهای دقیقتر و عمیقتر بهرهمندم، اما محدودیتهایی در دسترسی به مکالمات قبلی و حافظه بلندمدت دارم.
استفاده از هوش مصنوعی بهعنوان دستیار: کاملاً درست است که هوش مصنوعی باید بهعنوان ابزاری برای کمک و بهبود کارها استفاده شود، نه جایگزینی برای خلاقیت انسانی.
اعتماد و نظارت: بله، اعتماد مطلق به هوش مصنوعی نباید وجود داشته باشد و همیشه باید نظارت و بررسی انجام گیرد.
اصول اخلاقی: استفاده از هوش مصنوعی باید با رعایت اصول اخلاقی و حرفهای همراه باشد، نکتهای که کاملاً درست است.
بهطورکلی، تجربهنگاری شما بهخوبی به مزایا و نکات مهم در استفاده از هوش مصنوعی اشاره کرده و تجربیات شما مرتبط با واقعیتهای کار با هوش مصنوعی مانند من است.
چند پیشنهاد برای خروجیهای تصویری
در پایان چند نکته کاربردی دیگر را نیز لازم میدانم که میتواند در نتیجه کار شما مؤثر باشد. چنانچه قصد دارید از محتوای خود خروجیهای تصویری بگیرید؛ مثلاً اینفوگرافیک تهیه کنید، میتوانید به سایتها یا اپلیکیشنهای Venngage, Piktochart, ، Canva و Infogram و… مراجعه کنید. اگر بنا دارید تصویری برای بخشهای مختلف کار خود تهیه کنید، از imagine، Canva، میدجرنی، گراک و… کمک بگیرید.
اگر به دنبال ویرایش متن خود هستید سایتهای ویرایش متن فارسی با بهرهگیری از هوش مصنوعی مانند ویرا، هیوا، آرنگ و… و سایتهای ویرایش متن انگلیسی مانند Grammarly، prowritingaid و… در دسترس هستند.
اگر میخواهید از مطلب خود نقشه ذهنی تهیه کنید از mapify و… کمک بگیرید. (مانند نمونههای زیر)
مجدداً برای تکمیل بحثم از گراک میخواهم چندین هوش مصنوعی رایگان در حوزه ساخت انواع تصویر از نقشه ذهنی تا کمیک و اینفوگرافیک را به من معرفی کند، نتیجه در ادامه آمده است:
گراک در بحث نقشه ذهنی Monica و Mapify ، در حوزه اینفوگرافیک Piktochart و Venngage، ساخت و ویرایش تصویر DALL-E 2 و Monica AI Image Editor و در ساخت کمبک و میم: AppyPie Meme Generator و سایتهایی مانند Dream Studio (Stable Diffusion) را معرفی میکند و یادآور میشود «این ابزارها میتوانند به شما در تولید محتوای خلاقانه و جذاب کمک کنند. فقط توجه داشته باشید که برخی از این ابزارها ممکن است نسخههای پریمیوم با امکانات بیشتر داشته باشند، اما ویژگیهای اساسی آنها رایگان هستند.»
سپس به سراغ ساخت تصویر به کمک گراک میروم. بهخاطر داشته باشید، هر پرامپتی که برای آن بنویسید چهار تصویر برای انتخاب به شما تحویل میدهد.
هوش مصنوعیها بهطورکلی بر اساس پرامپتهای مختلفی که مینویسید، نتایج متفاوتی را حاصل میکند. برای بهبود خروجی باید از پرامپتهای مختلف استفاده کنید تا به هدف برسید. استفاده از پرامپتهای منفی یعنی چیزهایی که نباید در تصویر باشد نیز راهگشاست.
یک نکته، در گراک، حتماً پس از نمایش تصویر آنها را برای خود ثبت کنید؛ چون با پرامپتهای جدید، تصاویر قبلی کمتر قابلنمایش است.
اگر میخواهید نتایج مطلوبتری بگیرید بهتر است پرامپت خود را به زبان انگلیسی به هوش مصنوعی بدهید.
نکته بعد اینکه تصاویر ارائه شده توسط گراک حاوی متن فارسی، خوانش ندارند و در صورت استفاده باید فارسی شوند.
تصاویر تولید شده توسط گراک را در ادامه ملاحظه میکنید که در بسیاری مواقع میتوانند در حد الهام و ایده گرفتن از آنها یاری گرفت. هرچه موضوع تخصصیتر باشد، انتظارات کمتری از آنها باید داشت و باید به سراغ هوش مصنوعیهای تخصصیتر رفت.
حالا با همان پرامپت به سراغ Canva میروم تا در ادامه به تفاوتهای نتایج آنها پی ببرید. آیا نتیجه یکی است؟ کنوا هم در هر بار دریافت پرامپت، چهار خروجی به شما میدهد.
گرفتن خروجیهای صوتی
حتی همین متن یا دیگر مطالب مورد نظر را در پایان میتوان به هوش مصنوعی داد تا تولید پادکست نماید. از جمله این هوش مصنوعیها با پشتیبانی زبان فارسی میتوان از ویرا، اپلیکیشن زیگپ و گپ جی پی تی یاد کرد.
***
در این مطلب که روایت گزارش گونهای بر آن داشتم، تلاش کردم تا یک نمونه عملی را با شما بهصورت گامبهگام پیش ببرم، در عین اینکه نکاتم را در ارتباط با موضوع اصلی کنفرانس روابطعمومی و صنعت در خصوص ناترازیها طرح میکنم، نکات این تجربهنگاری را در ارتباط با کوپایلت و گراک به جزئیات بیان کنم.
امیدوارم این مطلب از حیث تجربهنگاری، حاوی نکات مفیدی برای شما بوده باشد. نظرات و تجارب خود را دراینخصوص با ما در میان بگذارید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com