درگیریهای منطقهای در خاورمیانه بیش از آنکه محدود به خطوط جغرافیایی یا دولتهای حاکم باشد، در سطحی عمیقتر، به نزاعهای ایدئولوژیک، مذهبی و تاریخی گره خورده است. یکی از نمونههای بارز این مسئله، نقش گروههای معارضی است که با انگیزههایی فراتر از سیاستهای داخلی سوریه، در این کشور وارد میدان جنگ شدهاند. این معارضان، دشمنی خود را نه تنها با دولت بشار اسد، بلکه با یک مذهب و تاریخ مرتبط با آن اعلام میکنند: تشیع و پیروان علی بن ابیطالب (ع).
اظهار نظر معارضان تاجیک که اسیران خود را به عنوان "شیعه رافضی" توصیف میکنند، ماهیت اصلی نبرد را آشکار میسازد: این یک جنگ صرفاً برای سرنگونی حکومت اسد نیست. آنها مستقیماً به اعتقادات و نمادهای مذهبی تشیع حمله میکنند، گویی که مشکل اصلی، تاریخ و فلسفهای است که تشیع نمایندگی میکند.
این دشمنی نه تنها از تاریخ اختلافات مذهبی سرچشمه میگیرد، بلکه ابزار دست قدرتهای جهانی و منطقهای نیز شده است. ایدئولوژیهای مذهبی در اینجا بهانهای برای بسیج نیرو و گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی شدهاند.
حزبالله و ایران به عنوان نیروهایی که از حکومت سوریه حمایت کردهاند، همواره با دو جبهه متفاوت مواجه بودهاند: تحسین و حمایت از سوی محور مقاومت، و انتقاد شدید از سوی جریانهای مخالف. با این حال، در جبههای دیگر، این گروهها نه به دلیل همپیمانی با بشار اسد، بلکه به علت نمایندگی از تشیع و تاریخ آن، هدف اصلی حملات قرار گرفتهاند.
این موضوع نشان میدهد که نقش ایران و حزبالله فراتر از سیاستهای منطقهای است؛ آنها به عنوان نمادهای مذهبی و تاریخی نیز مورد قضاوت قرار میگیرند.
ظهور گروههای بینالمللی مانند معارضان تاجیک که صرفاً به دلایل مذهبی وارد میدان جنگ میشوند، نشاندهنده جهانی شدن این تقابلها است. چنین تحرکاتی میتوانند زمینهساز موج جدیدی از خشونتهای مذهبی شوند که تنها به منطقه خاورمیانه محدود نخواهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com