کد خبر: ۸۵۶۱۶۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
دولت و بانک مرکزی یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به بورس و مردم!

تک نرخی ارز خوب است اما دولت و بانک مرکزی نباید هزینه آن را از مردم و بورس بگیرند

اه ساده تک نرخی و افزایش نرخ ارز برای تامین کسری بودجه بارها تکرار شده و جز تورم نتیجه ای به همراه نداشته است. اگر قرار است به دولت برای کسری بودجه پول ....
تک نرخی ارز خوب است اما دولت و بانک مرکزی نباید هزینه آن را از مردم و بورس بگیرند

گروه اقتصادی : راه ساده تک نرخی و افزایش نرخ ارز برای تامین کسری بودجه بارها تکرار شده و جز تورم نتیجه ای به همراه نداشته است. اگر قرار است به دولت برای کسری بودجه پول بدهید، باید به بورس و مردم هم برای تولید پول بدهید و اگر قرار است که انقباضی باشد و به بانک و مردم و بورس پول نمی دهید نباید پول بانکها را صرف اوراق کنید و یا بدهی دولت به بانک ها را افزایش دهید. تک نرخی ارز باید با کنترل کسری بودجه، کاهش بدهی دولت به بانک ها و عدم فروش اوراق بدهی به بانک ها همراه شود. خشک شدن منابع و تسهیلات دهی برای دولت و بورس باید همزمان باشد و ترسالی منابع و تسهیلات نیز باید همزمان برای دولت و بورس و مردم باشد تا تک نرخی، کنترل تورم و... جواب بدهد. سیاست پولی و مالی و ارزی نباید یک بام و دو هوا باشد

به گزارش بولتن نیوز، سالهاست که گفته می شود که تک نرخی ارز برای شفاف سازی و کاهش رانت و... خوب است اما دولت و بانک مرکزی عمدتا از این ابزار برای افزایش درآمد ریالی و منابع دولت و کاهش کسری بودجه استفاده کرده اند و ریشه اصلی رشد نرخ ارز یعنی رشد نقدینگی و تورم و کنترل مخارج دولت و کسری بودجه دولت در دستور کار نبوده و برای کنترل تورم نیز تسهیلات دهی بانک ها به تولید و بورس را محدود کرده اند. براین اساس تک نرخی ارز زمانی خوب است که ریشه اصلی آن یعنی رشد نقدینگی و مخارج دولت و کسری بودجه مهار شود. اینکه دولت و بانک مرکزی در شرایط امروز برای رفع کسری بودجه نرخ ارز را بالا می برند و اوراق بدهی دولتی می فروشند و پول و سپرده بانک ها و مردم را تبدیل به اوراق می کنند و رشد بدهی دولت به بانک ها به شدت افزایش یافته است یعنی هم نرخ ارز را بالا برده اند و هم ریشه کسری بودجه را مهار نکرده اند و مشکل این است که تسهیلات دهی بانک ها به تولید و بورس را محدود کرده اند و نرخ بهره و هزینه منابع برای بانک ها و برای بورس و مردم افزایش یافته است. 
اگر قرار است که عرضه پول کم شود و نقدینگی  و تورم مهار شود هم باید برای دولت باشد و هم برای مردم و تولید و بورس، و اگر تک نرخی ارز خوب است  نباید هزینه آن را از جیب مردم و بورس بردارند. به بورس و مردم و بانک ها منابع نمی دهند و خشکیدگی منابع ایجاد می کنند اما پول مردم و بانک ها را برای اوراق استفاده می کنند .
اگر قرار است به دولت برای کسری بودجه پول بدهید، باید به بورس و مردم هم برای تولید پول بدهید و اگر قرار است که انقباضی باشد و به بانک و مردم و بورس پول نمی دهید نباید پول بانکها را صرف اوراق کنید و یا بدهی دولت به بانک ها را افزایش دهید. تک نرخی ارز باید با کنترل کسری بودجه، کاهش بدهی دولت به بانک ها و عدم فروش اوراق بدهی به بانک ها همراه شود. خشک شدن منابع و تسهیلات دهی برای دولت و بورس باید همزمان باشد و ترسالی منابع و تسهیلات نیز باید همزمان برای دولت و بورس و مردم باشد تا تک نرخی، کنترل تورم و... جواب بدهد. سیاست پولی و مالی و ارزی نباید یک بام و دو هوا باشد. 


فروش اوراق دولتی از ابتدای سال

دولت از ابتدای سال طی ۲۷ مرحله موفق به فروش ۱۸۳.۳ همت اوراق_نقدی از ۱۹۴ همت اوراق منتشره از طریق بازار_سرمایه شده است.
دولت طی این مدت مبلغ ۱۴۷.۵ همت را صرف بازپرداخت اصل و سود اوراق قبلی خود کرده و بنابراین خالص تأمین_مالی آن از بازار بدهی در سال جاری تنها ۳۵.۸ همت بوده است. گفتنی است که در ۵ ماه پایانی سال دولت موظف به پرداخت ۱۵۷ همت اصل و سود اوراق قبلی خود است.
برنامه دولت برای انتشار ۶۰ همت اوراق نقدی دیگر و رسیدن به سقف بودجه سال ۱۴۰۲ (بدون انتشار اخزا) نشان می‌دهد که دولت با مجوز سران قوا اقدام به انتشار بیش از سقف بودجه خواهد کرد. این مسأله می‌تواند به رشد نرخ‌های YTM در بازار بدهی و نیزنرخ_بهره در بازار_پول منجر شود. به نظر می‌رسد که نیاز به تأمین کسری_بودجه، نزدیکی انتخابات آمریکا و نیز افزایش سطح تنش‌ها در خاورمیانه، بانک_مرکزی و دولت هم با هدف تأمین بخشی از نیازهای مالی خود و نیز در تلاش برای کنترل نوسانات بازارها بویژه ممانعت از رشد نرخ ارز، علیرغم شعارهای خود چندان با افزایش نرخ بهره و تشدید شرایط رکودی مخالف نباشند.

چرا دولت برای بورس کاری نمی کند؟

دلار نیما با افزایش ۱۴۲ تومانی نسبت به روز قبل به ۴۸۰۴۷ تومان رسید. به دنبال این رویداد، نرخ ارز و طلا در بازار افزایش یافته و سکه طلا از مرز ۵۰ میلیون تومان گذشت.
این پرسش مطرح است که چرا مدیران اقتصادی برای رونق بورس کاری نمی کنند. تضاد منافع بانک مرکزی، نهادهای دولتی و رونق بورس و رشد تولید و صنعت چگونه است؟
تک نرخی کردن ارز و کاهش فاصله نیما و بازار آزاد، سیاست کنترل نقدینگی و تورم زمانی مطلوب است که دولت مخارج خود را نیز کنترل کند و برای کسری بودجه خود به دنبال افزایش نرخ ارز، برداشت از منابع بانک ها برای اوراق بدهی و رشد بدهی دولت به بانک ها برای تامین برخی مخارج دولتی نباشد. اگر دولت به دنبال شفاف سازی و کاهش رانت بازار ارز و کنترل نقدینگی و تورم است، باید اقدامات خود دولت که برای تامین منابع مورد نیاز خود با اوراق بدهی و رشد بدهی دولت به بانک ها و افزایش نرخ ارز برای جذب ریال بیشتر انجام می دهد را مهار کند. 
دولت انتظار دارد که تولید و صنعت و بورس منابع گران قیمت استفاده کنند و تسهیلات دهی و رشد نقدینگی مهار شود، اما از سوی دیگر، همچنان به رشد مخارج خود، تامین کسری بودجه از طریق منابع مردم و بانک ها ادامه می دهد. 


آقای دولت و بانک مرکزی یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به بورس و تولید و صنعت!


دولت چگونه می تواند بین کسری بودجه و مخارج عظیم دولت، وضعیت بازار ارز و طلا، وضعیت بازار سرمایه تعادل برقرار کند؟ چرا هر وقت با کسری بودجه مواجه می شود افزایش نرخ ارز و استفاده از منابع بانک ها را دنبال می کند و راهکار اصلی یعنی بهبود مدیریت و عملکرد اقتصاد، رشد سرمایه گذاری و رفع موانع و محدودیت ها و بهبود فضای کسب وکار را دنبال نمی کنند و چرا دائم از ابزارهای مختلف مالی برای رفع مشکل دولت استفاده می شود اما به مشکلات معیشتی مردم و بورس توجه نمی شود؟
دولت و بانک مرکزی از ابزارهایی برای کنترل و جلوگیری از افزایش قیمت دلار و رشد نرخ تورم و فریز کردن حجم نقدینگی سرگردان استفاده می‌کنند اما در عین حال رفع کسری بودجه و تامین منابع برای دولت اهمیت زیادی دارد.
دولت از طریق  فروش اوراق برای تامین کسری بودجه،  فروش شمش و سکه و  بالا بردن نرخ بهره به دنبال هدایت نقدینگی است تا هم کسری بودجه را رفع کند و هم تاحدودی تورم را مهار نماید. اما این اقدامات عملا نقدینگی مورد نیاز شرکت ها و بورس را از دسترس فعالان اقتصادی دور کرده است بانک ها به راحتی تسهیلات نمی دهند. نرخ بهره و هزینه تامین منابع برای تولید و حتی خود بانک ها افزایش یافته است و در این شرایط، دولت هر روز به حجم بدهی دولت به بانک ها، فروش اوراق بدهی و... ادامه می دهد. 
اما این سیاست های انقباضی و استفاده از منابع بانک ها برای رفع کسری بودجه عملا به زیان تولید و صنعت و بورس است.
در بازار ارز، نسبت به افزایش نرخ نیما و اثر آن بر تورم انتقاد بسیاری وجود دارد و  افزایش نرخ نیما به معنای پذیرش افزایش نرخ ارز رسمی است و در بازار آزاد نیز اثرگذار خواهد بود. این کار تنها به افزایش درآمد ریالی دولت و سایر نهادها و صادرکننده های بزرگ دولتی کمک می کند و عملا هزینه واردات و تولید و معیشت را افزایش می دهد. 
از وزیر اقتصاد تا سایر مدیران اقتصادی، برای حل مشکلات خود از جمله کسری بودجه و نبود منابع کافی برای رفع مشکلات دولت، راه ساده تک نرخی و افزایش نرخ ارز  را دنبال می کنند اما این کار برای تامین کسری بودجه بارها تکرار شده و جز تورم نتیجه ای به همراه نداشته است. دولت های قبل از دلار 300 تومان تا 65 هزار تومان، همواره رشد تدریجی نرخ ارز در کنار تورم را دنبال کرده اند. اما عامل خود تورم افزایش نرخ ارز، کسری بودجه دولت و ناکارآمدی و مدیریت ضعیف بوده است و مدیران به جای حل مشکلات محیط کلان اقتصاد، کاهش مداخله دولت و مخارج کشور و هزینه های مبادله تحریم و... تنها به دنبال رفع کسری بودجه خود بوده اند. 
در دوره ای استقراض از بانک مرکزی، در دوره بعد رشد شدید بدهی دولت به بانک ها و استفاده از منابع آنها، در دوره ای دیگر خرید اوراق بدهی دولت با سپرده های بانک ها و مردم و... همه این ها باعث نشد که تورم مهار شود و انبوهی از بدهی های دولت به بانک و مردم و پیمانکاران را روی هم انباشته کرده است و خلق پول را به همراه داشته است. 
اما در عین حال برخی معتقدند که برای رفع فساد و رانت و مشکلات بازار و اقتصاد باید تک نرخی شود.

البته در پاسخ باید گفت که با افزایش نرخ نیما، عملا بازار نیز فاصله می گیرد و نرخ بازار آزاد افزایش خواهد یافت و هیچگاه تک نرخی به معنای ثبات در نرخ ها نیست و دائم شاهد افزایش نرخ ارز خواهیم بود زیرا افزایش نرخ ارز به معنای نیاز بیشتر کارخانه ها و شرکت ها و سازمان های دولتی برای خرید ارز است و این موضوع بر تورم و نرخ بهره بین بانکی و خلق پول و نقدینگی اثر می گذارد و دوباره تورم بیشتر  و نرخ ارز بالاتر را دامن خواهد زد و این دور و تسلسل ادامه خواهد یافت و بازهم باید به دنبال تک نرخی و کاهش فاصله ارز در بازار آزاد، رسمی و دولتی و نیمایی باشیم.
دلیل این وضعیت آن است که بهره وری و کاهش هزینه ها رخ نمی دهد زیرا در شرایط تحریم، مشکلات نهادهای خارجی مانند FATF و سایر مسائل مدیریتی و نبود کارایی و عقب ماندن فناوری ها و روش تولید و مدیریت در کشور، عملا رشد اقتصادی و سرمایه گذاری و رشد ذاتی اقتصاد رخ نمی دهد و تورم و کاهش ارزش پول بیشتر می شود و همین موضوع به معنای افزایش نرخ ارز است و مشکل افزایش نرخ ارز و رابطه آن با دلار و صادرات و واردات، بارها تجربه شده و تکرار شده و از دلار 300 تومانی تا 64 هزار تومانی بارها بر تک نرخی و افزایش نرخ ارز تاکید شده و همواره خود این موضوع عامل دامن زدن به تورم بوده است. در نتیجه عامل اصلی فساد و رانت، تورم و مدیریت ضعیف اقتصاد و مشکلات محیط کلان اقتصاد و سیاست خارجی و... است.  

سعدوندی‌، کارشناس اقتصادی: تورم طولانی نتیجه سیاست چند نرخی ارز است

برخی افراد ذی‌نفوذ کشور، در امر سیاست ارز چند نرخی دخیل هستند
یک اقتصاددان با تاکید بر اینکه طولانی ترین تورم تاریخ به دلیل سیاست ارز چند نرخی در کشور ایجاد شده است، اظهار کرد: سیاست ارز نیمایی به شدت باعث منکوب صادرات و تهییج واردات شده و در نهایت منجر به شکست سیاست ارزی می‌شود.
سعدوندی گفت: نزدیک به ۵۰ سال این روند اشتباه ادامه داشته است؛ یعنی منابع ارزی را با قیمت پایین تر در اختیار افراد خاص قرار دادیم و به همین دلیل رانت به وجود آمده و افراد محدودی بهره مند و اکثر مردم متضرر شدند.:ارز چند نرخی فساد آور و رانتی و در عین حال شکست خورده ترین سیاست در دنیا است. ما در ۲۰ سال گذشته ۱۵۰۰ میلیارد دلار منابع ارزی داشتیم و به هدر رفت.
ما در واقع طولانی ترین دوره تورمی تاریخ بشر را بوجود آوردیم که دلیل عمده آن هم سیاست نادرست چند نرخی بود که قبلا هم شکست خورده است.

برای مشاهده مطالب اقتصادی ما را در کانال بولتن اقتصادی دنبال کنیدbultaneghtsadi@

برچسب ها: دولت ، بانک مرکزی

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۰ - ۱۴۰۳/۰۷/۲۴
0
0
توی بخش نخست این خبر که اتفاقا خیلی طولانی هم هست یک مطلب نادرست و احتمالا عمدا فریبکارانه چند بار تکرار شده. ادعای: «اجرای تک نرخی سازی و ایجاد تورم ناشی از آن» این در حالی است که ما از سال ۹۷ ( و همینطور بیشتر سال های دهه های گذشته) تا کنون سیاست چند نرخی ارز را داشته ایم و در عین حال تورم های بالای ۴۰ - ۵۰ درصد در سال های اجرای ارز چند نرخی. ما سیاست و برنامه ای به نام «حرکت به سوی» تک نرخی کردن نداریم و بنابراین آنچه که با عنوان نزدیک کردن نرخ نیما و بازار آزاد صورت می گیرد ربطی به تک نرخی کردن ندارد چون اصولا شما در حال صبحت از نزدیک شدن چند نرخ ارز می زنید و این خود عینا یعنی سیاست چند نرخی و بازی کثیف سیاست ارز چند نرخی نه سیاست تک نرخی، برای مثال این شبیه بازی خودرو سازها است که چند دوره ای مدعی بودند نرخ کارخانه را ۵ درصد زیر قیمت بازار تعیین کنیم ولی از آنجا که با ممنوعیت واردات کنترل عرضه دست خودشان بود با بازی در سمت عرضه نرخ بازار را بالا می بردند تا نرخ کارخانه بالا برود، حالا حکایت ارز جهانگیری، نیما یوشیج و سهراب سپهری و آرش کمانگیر و فلان و بهمان هم همین است، یک عملیات فریب است. ارز تک نرخی شناور که در قانون اجرایش تاکید شده و اکنون نزدیک ۶ سال است سه دولت مختلف در حال زیر پا گذاشتن قانون هستند یعنی اینکه به یکباره همه این ارزها را حذف کنیم، نه این بازی موش و گربه که راه انداخته اند و هر روز نرخ یکی از ارزهای تحت کنترل دولت را بالا پایین می کنند. اینها سیاست تک نرخی کردن نیست که نگارنده بخش اول مطلب تورم ناشی از آن را گردن تک نرخی کردن نرخ ارز انداخته!! کدام تک نرخی کردن؟! تا زمانی که چند نرخ ارز داریم سیاست تک نرخی در کار نیست، حرکت به سوی تک نرخی کردن هم نداریم چون سیاست تک نرخی باید به یکباره اجرا شود و همانطور که گفتم همه آن بازی ها فریبکاری است. اتفاقا لازم است بدانید یکی از چاه ویل های بودجه دولتی تامین هزینه اختلاف قیمت ارز ترجیحی که به وارده کننده می دهند با ارز آزاد است که بودجه دولت صرف پر کردن این اختلاف می شود تا ارز رانتی کنند و بدهند به آقا زاده ها و نور چشمی ها، که یعنی اگر ارز تک نرخی شود یکی از دلایل مهم ایجاد کسری بودجه از بین می رود و دولت نیاز به دستکاری نرخ ارز ندارد و هم اینکه نمی تواند دستکاری کند چون در ارز تک نرخی همه بازیگران یک جا جمع هستند و یک بازیگر به تنهایی نمی تواند نرخ را دستکاری کند، مثل ارز نیما و سینا و ... نیست که تنها دست دولت باشد و بشود حکایت همان قیمت کارخانه و بازار خودرو که گفتم، در بازار تک نرخی دولت قیمت ارز خودش را بالا ببرد بی درنگ سایر دارندگان برای منفعت خود ارز بیشتری به بازار عرضه می کنند تا در این بازار نامحدود سود بیشتری به جیب بزنند و در نتیجه افزایش عرضه نسبت به تقاضا دوباره قیمت پایین کشیده می شود و تعادل خود را حفظ می کند. .. .... نکته دیگر اینکه باید علت و معلول ها را به درستی مشخص کنیم تا اشتباه نکنیم و فریب نخوریم. «تورم» معلول «سیاست ارز چند نرخی» است نه معلول «نرخ ارز»، ارز خود در واقع یک کالاست که درست مشابه سایر کالاها تابع تورم کلی دچار افزایش قیمت می شود، نه اینکه برعکس بگوییم و بگوییم چون نرخ ارز بالا رفت تورم ایجاد شده! در واقع افزایش نرخ ارز معلول تورم و تورم معلول سیاست دولت مبنی بر ارز چند نرخی است، این سیاست ها هستند که تورم را کاهش یا افزایش می دهند و نه خود کالاها، همانطور که نمی توان گفت قیمت سیب زمینی باعث تورم شده بلکه تورم باعث افزایش قیمت سیب زمینی می شود در مورد قیمت ارز هم همین است... ...در مورد وام دادن به تولید هم بهتر است شما یک نگاه به درصدهای وام های داده شده به تولید و سرمایه در گردش نسبت به کل وام پرداختی بانک ها طبق گزارش بانک مرکزی بیاندازید. بیش از ۹۰٪ وام های پرداخت شده از نظر ارزش به تولید و سرمایه در گردش داده شده، به نام تولید به کام رانت خواران! همین به اصطلاح وام های دستوری دولت که در نهایت سر از سفته بازی و خرید ارز، طلا و زمین در می آورد از این طریق باعث افزایش تورم می شوند و از سوی دیگر باری بر روی بودجه و در نتیجه کسری بودجه دولتی و دوباره باعث تورم می شوند، یعنی از دو سر تورم تولید می کنند. تولید کننده خود باید سرمایه گذار و شریک پیدا کند یا از طریق بورس تامین مالی کند نه اینکه وام از بودجه برایش تعیین کنند که البته دست آخر سر از جیب رانتخوارن و سفته بازان در بیاورد و جور کسری بودجه اش را عموم مردم با تورم بپردازند. نتیجه اینکه آنچه آقای سعدوندی می گویند درست است نه نویسنده نامعلوم بخش نخست خبر.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین