گروه اقتصادی: مژگان جمشیدی خبرنگار مشهور در توییتی نوشت: ۱۳ سال قبل یه مقام محیط زیست بهم پیشنهاد مسکن مهر در پردیس به عنوان رشوه داد تا دیگه از تخلفاتش ! ننویسم گفتم نه نماز میخونم نه روزه ولی اونجا پارک ملیه و شما متخلف حالا بعد ۱۵ سال استقلال ؛ دنبال کانکسم تا زندگیمو انبار کنم دیگه امکان اجاره مسکن ندارم اما پشیمون نیستم.
به گزارش بولتن نیوز، مژگان جمشیدی، صدای بیداری و آگاهیست. مژگان جمشیدی، خبرنگاری که با قلمش، دل ما را به محیط زیست حساس کرد. مژگان جمشیدی، خبرنگاری که با شهامتش، چشم ما را به تخلفات و ظلمها باز کرد.
مژگان جمشیدی، خبرنگاری که با اصالتش، راه راست را از رشوه و فریب جدا کرد. مژگان جمشیدی، خبرنگاری که با مقاومتش، سرنوشت خود را از تسلیم و تن به زور نجات داد. مژگان جمشیدی، خبرنگاری که با اخلاقش، نمونهای از انسانیت و شایستگی بود.
مژگان جمشیدی، خبرنگاری که با عشقش، زندگی را برای خود و دیگران زیبا کرد. مژگان جمشیدی، ای صدای بیداری و آگاهی، ما از شما تشکر میکنیم. ما به شما افتخار میکنیم و ما از شما الهام میگیریم. اینکه در اوج سختی، همان سختی و دشواری که تنها با یک چشم بستن، رخت برمیبست، به سلامت راحت ایمان داشته باشی، کار هر کسی نیست.
چه بسیار مدعیانی که با کمتر از اینها، رشوههای بزرگتر گرفتند و به قول خودشان زرنگی کردند. اما آنها خودشان را فریب میدهند. آنها نه جامعه را نه تاریخ را و نه هیچ کس دیگری را فریب نمیدهند. اما مژگان جمشیدی نشان داد هنوز آدم حسابی در این مملکت هست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
دیرزمانی نه چندان دور هم،
ما در کمپانی؟ بودیم،
بخاطر بیان برخی مطالب،
و انداختن نوری در تاریکخانه؟
مغضوب اکابر کمپانی؟ قرار گرفتیم،
روشنائی در کمپانی؟ معنایی نداشت،
روزی از روزها که به کمپانی؟ رفتم،
آن وزین ریاستِ 120 کیلوئی خالص،
گفت : در اختيار خودت هستی!
فعلاً برو! و رفتیم، تا 159 روز بعد!
هدف هم مثلاً شکستن شاخ بود!
با دریافت هر ماهه یِ حقوق!
تا که واسطه ای 2 بار مراجعه کرد،
از طرف ن - ص .... ی ! با اظهار اینکه :
خوب نیست اتفاقات درون سازمانی،
به بیرون درز پیدا کند!
پس، گفتگو بهترین راه حل است!
یکی هم نبود که بگوید در این ساختار قَدَر!
به کسی که ندارد حضور،
چرا پرداخت حقوق؟
علی ایحال واسطه ها زیاد شدند!
برای تلطیف فضا و بخصوص اصرار بر :
تحریر حتی دو سه جمله توبه نامه!
تا از خود رفع مسئولیت کنند!
مهمترین آنها م - ک - م .... نی!
با زدن به آب و آتش!
برای گرفتن اقرار نامه!
و ثبتِ - نامِ - خود، بعنوان صاحب اقتدار!
با اصرار بسیار فراوان و دادن کاغذی سفید!
که چه؟ فقط دو جمله بنویس! که چه؟
همین، بنویس من فرد خوبی هستم!
بالادستی ها؟
جویایِ نام تر از او پیدا نکرده بودند!
برای ختم ماجرا و بالتبع لاپوشانی!
کمپانی و ما ادراک الکمپانی؟
یکی هم نبود که بگوید با این هیمنه و اقتدار،
این چه بساطی است با جزایر پراکنده قدرت؟
و فرافکنی و حواله به یکدیگر!
سرکار خانم مژگان جمشیدی ....
بالاخره هیچکس گردن نگرفت!
همانطور که در جایی ....
هیچکس گردن نگرفت :
https://www.imna.ir/news/432082/
تا بلکه به تریج قبایشان برنخورد!
و کاش به همین خلاصه میشد،
در دوره ای در سازمان ه - ک اول شدیم،
اما در بُغضستان؟
هنوز شکستن شاخ، اولویت داشت،
پس، میانه دوره یِ بعد،
بدلیل انتقاد از آنکه :
در قد و قامت یک جهانگرد،
سِیر آفاق و انفس می کرد!
و به مشاورت اجتماعی وزیر هم رسید!
و در حسرت رؤیت زیبائی مسکو خواب نداشت!
باز هم ترک دوره شدیم!
هرچند برای ما مهم نبود،
ولی برای تاریکخانه، پشت پا زدن، یک اصل بود،
و برای کمپانی؟ «غنی شدن» به هر وسیله؟
سرکار خانم مژگان جمشیدی ....
عصاره تحریر بالا چنین است :
سد راه بی قانونی شدن،
یعنی هزینه دادن،
و سالها پس از ترک اختیاری کمپانی؟
هنوز هزینه می دهیم! خود نه، نسل ما
اینگونه بود که در افواه گفتندی ....
داریم می رویم فتح قلّه ها ....!
ولی نگفتندی، به چه قیمتی؟
به چه حالتی؟
به چه نیّتی؟
با لِه کردن دیگران، و جلوس از ما بهتران،
و در پایان ....
سرکار خانم مژگان جمشیدی ....
عِنان به دست فرومایگان مده زِنهار
که در مصالح خود خرج می کنند تو را
https://farhang.isti.ir/uploads/58/payam_zendegi-196_48492_48494.jpg
وبه یاد سخن مرحوم
آیتالله حائری شیرازی
خدایا تو می بینی ....
https://eitaa.com/haerishirazi/1528
درود بر شرف اش