گروه it: فرشاد شیرزادی: غلامحسین ابراهیمی دینانی میگوید: « مردم باید اهل تساهل و تسامح باشند و تحمل آرای یکدیگر را داشته باشند. در این صورت جامعه پیشرفت میکند و جامعهای که هوش و خرد جمعی مردم در آن بالا باشد، جامعهای مترقی است.» با دینانی درباره تعدد رسانههای مجازی و اقناع شدن مردم با این وسیله و فرار از اندیشیدن سخن گفتیم. گفتوگوی ما را با این استاد فلسفه از دست ندهید.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از همشهری انلاین، چقدر اطلاعات تکمیلی از سازوکار هوش مصنوعی و نحوه تأثیرش بر متن زندگی مردم، چه در ایران و چه در دیگر کشورهای در حال توسعه دارید؟
تقریباً اگر بیراه نگویم و برای شما ریا نکنم، اطلاعات دقیقی از هوش مصنوعی و نحوه سازوکارش بر متن زندگی مردم ندارم. در واقع با چنین اطلاعات ناقصی نمیتوانم تصویری از آینده بهدست دهم.
استاد دینانی، اگر کتاب و روزنامه از جامعهای رخت بربندد، چه اتفاقی برای آن جامعه رخ خواهد داد؟ میخواهم هر دو را بهطور مجزا برایمان تبیین کنید.
معتقدم اگر کتاب هم نباشد، مردم با وسایل ارتباط جمعی مشکلاتشان را رفع و رجوع میکنند. چنانچه امروز این اتفاق در متن جامعه ما کم و بیش افتاده است. مردم با تلویزیون و فضای مجازی ارتباط برقرار میکنند و کاستیهایشان جبران میشود. به گمانم تلویزیون و فضای مجازی امروز جای هزاران جلد کتاب را گرفته است.
رسانه مکتوب چطور؟ قدری با تفصیل بیشتر برایمان شرح دهید؟ وقتی حضور رسانه مکتوب کمرنگ شود چه اتفاقی میافتد؟
همه اینها رسانه است اما به اندازه فضای مجازی و تلویزیون تأثیر ندارد. امروز خوشبختانه یا متأسفانه مردم دیگر حوصله کتاب خواندن ندارند.
چون در سطح جامعه میبینم. در تاکسی، در اتوبوس و مترو بعینه مشاهده میکنیم و میکنید. من به اندازه خودم نسل جوان را میشناسم. اگر مرا بهعنوان استاد فلسفه قبول دارید، پس این سخن مرا هم بپذیرید. شما خودتان بهعنوان خبرنگار چقدر کتاب میخوانید؟ جامعه آماری شما چقدر کتاب میخواند؟
به گمانم من و جامعه آماریام ملاک و معیار خوبی برای رسیدن به پاسخ این پرسش نیستیم. چرا که هستند خبرنگارانی که مستمر و پیوسته مطالعه میکنند.
میخواهم این مهم را برایتان بازگو کنم. گرچه مرا بهعنوان استاد فلسفه قبول دارید اما بهاصطلاح علامه که نیستم. نسل جوان بهنظرم چندان کتاب نمیخواند. این را با توجه به شناختی که از آنها دارم میگویم.
برای اینکه نیاز به مطالعه را در اعماق وجودشان حس نمیکنند. وقتی تلویزیون و فضای مجازی هست دیگر آنها رغبتی به کتاب و مطبوعات نشان نمیدهند یا رغبت و علاقهشان کمرنگ میشود. جوانها به نوعی با این مدیاها اقناع میشوند. به همین دلیل ساده بهخود میگویند که دیگر چرا سراغ کتاب برویم! از سوی دیگر آنچه به نظرشان مهم میآید در فضای مجازی مییابند.
جوانها متأسفانه دیگر به مضرات این موضوع کاری ندارند. میخواهند بخشی از وقت خود را بگذرانند و از موضوعاتی اطلاع پیدا کنند که به این مقصد و مقصودشان هم میرسند. شما در این مورد نباید پیشفرض دیگری مطرح کنید. این موضوع بهخودی خود مجرد است و طرح پیشفرض در این زمینه موضوع را باطل میکند. اگر میخواهید موضوعی را بررسی کنید، باید سعی کنید آزاد و رها فکر کنید و بیندیشید.
هیچ چارهای نیست. اقتضاهای دنیای امروز همین است. دنیا امروز یک دهکده است و همه جهان و کل کره زمین با هم مثل یک دهکده ارتباط دارند. اگر آن سوی دنیا خبری شود، فوراً در این سوی دنیا مردم باخبر میشوند.
کشورهای توسعهیافته هم چنیناند؟ همین رویه را پیش گرفتهاند و با چنین چالشهایی در متن زندگیشان روبهرو هستند؟ حتی میتوان کشورهای آمریکای لاتین را مثال زد که به لحاظ فرهنگی، تمدنی و اجتماعی شباهتهایی با ما دارند. آنها چگونهاند؟ آنجا هم تأثیر رسانه مکتوب و کتاب کمرنگ شده؟
من که بهطور دقیق نمیتوانم روی آن کشورها بحث کنم. اما همینقدر میدانم که مردم از آنجا که بهویژه با موبایلهای لمسی آشنا شدهاند و این آشنایی به تازگی رخ داده، برایشان تازگی دارد. این موبایل بهاصطلاح و کلام من، لوح محفوظ است و هر چه میخواهند در آن پیدا میکنند و از این زاویه میتوان بررسی کرد که شاید آنها هم خود را از مطالعه بینیاز بدانند. مردم کتاب نمیخوانند که دلایل متعدد دیگری هم دارد و باید به چراییاش اندیشید. مردم این احتیاج را احساس نمیکنند و این فضا آنها را بلعیده است.
پرسش شما باز علل و عوامل دیگری را مطرح میکند و مسائل پیچیده در این بین مطرح میشود. اگر مردم هوشمند باشند که آن جامعه بسیار مترقی است اما اکثر قریب به اتفاق مردم در همه جای جهان عوامند. به همین دلیل هم دنبال خوراک روحی عوامانه میگردند و با همان سیر میشوند. مردم کشورهایی که رشد هوش و خرد جمعی ندارند، از درک مسائل و مباحث پیش رویشان عاجرند. از سوی دیگر چنین مردمی دنبال حل معادلههای آسان میگردند. مردم چنین جوامعی اغلب حوصله اندیشیدن و کتاب خواندن ندارند و به دانستههای لوح محفوظ بسنده میکنند. از این حیث بهخودی خود و مجرد از هر جای دیگر دنیا احساس میکنند که آسودگی خیال و خاطر دارند.
یکی از ابزارها همین گوشی لمسی است.
دقیقاً! امروز هر بچهای یک موبایل در دست دارد. هر رانندهای پشت فرمانِ اتومبیل موبایلی در دستش است. در خیابان آدمها موبایل در دست میگیرند. متأسفانه همهچیز هم در این لامذهب وجود دارد! حتی کتاب و روزنامه و رسانه مکتوبی هم که اشاره میکنید، اگر اهلش پیدا شود، در همین موبایل مورد استفاده قرار خواهد گرفت. مردم باید در این فضا اقناع شوند. خودتان که میدانید تا اقناع نشوند نمیتوان کاری کرد. باید صبر کرد و شکیبا بود.
چه میشود کرد؟ دنیا در اکثر نقاط و کشورهای خودش عمیق نیست. ما هم نمیتوانیم کاری انجام دهیم. دنیا که عمیق فکر نمیکند. خود تلویزیون و فضای مجازی به میزان قابلملاحظهای مردم را سطحی بار آورده است.
مردم هم در چنین جوامعی به دانستن اطلاعاتی ظاهری اکتفا میکنند. اغلب مردم جهان از اندیشیدن عمیق گریزانند. نمیخواهند بدانند که ماوراء چیست. آغاز و انجام چیست و دل به همین روزمرگی خوش کردهاند و با روزمرگیها زندهاند.
من هیچ وقت در عمرم مدیریت را نپذیرفتهام و نمیپذیرم. من حرف میزنم. در رسانه ملی هم همین نکات را بارها به تفصیل بیشتری برای مردم بیان کردهام. اگر کسی گوش کرد که کرد و اگر نکرد برایم یکسان است.
باور کنید که هیچ اقدامی انجام نمیدادم! چون قائل به این نیستم که با زور میتوان کاری کرد. تنها راه پیش روی ما گفتار است. گفتار یعنی اینکه حرفهای مفید را باید به مردم گفت. اگر مردم بشنوند هوششان بالا خواهد رفت و از فکر کردن در ظاهر و سطح فاصله میگیرند.
هوش مردم به هر طریقی باید بالا برود. دنیای امروز با وسایل ارتباط جمعی خود و روشهایش مردم را سطحی بارآورده و کسی دنبال عمیق فکر کردن نیست. من هم بهعنوان استاد فلسفه نمیتوانم جادویی کنم و باعث شوم که مردم در همه جهان و همچنین در ایران عمیق فکر کنند. اگر کسی بهدنبال اصلاح جامعه باشد، از سویی و از زاویهای درست نیست.
چنین آدمهایی هم هنوز جملگی عوامند و میگویند که دیگران باید مانند من باشند و مانند من فکر کنند. مردم اگر در اندیشه و تفکر آزاد باشند به هر چه بخواهند میرسند.
هر جایی از جهان متکثر است. بنابراین باید عامه مردم را آزاد گذاشت. هر کسی دوست دارد که دیگران مانند او بیندیشند. اما اجازه دهید هر انسانی فکر و اندیشه خودش را داشته باشد. باید حوصله کنیم و درک او را بپذیریم.
با بالا رفتن هوش و خرد جمعی. اما اگر عوام باشد هیچگاه از این عوام بودن رها نخواهد شد. اگر فردی به نقطهای هم برسد که همهچیز برایش یکسان باشد، یعنی فرقی نکند که مردم دریابند یا درنیابند، به لحاظ فردی دارای ذهن توسعه یافتهای است. اگر اغلب قریب به اتفاق مردم درباره دیگران چنین فکر کنند، در این صورت پیشرفت میکنیم. مردم باید برایشان یکسان باشد که دیگران مانند او فکر میکنند یا نه. از سویی به همه توصیه میکنم که هیچگاه خودشان را در مقام مصلح جامعه به جای نیاورند. در طول تاریخ، مصلحان جوامع گوناگون معمولاً ریگی به کفش داشتهاند. حرف مفید را باید عنوان کرد اما اگر کسی شنید یا نشنید باید برای او یکسان باشد.
دقیقاً! خدا در قرآن میفرماید «فَذَکرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکرٌ لَسْتَ عَلَیهِمْ بِمُصَیطِرٍ» یعنی پس تذکر بده که همانا تو تذکر دهندهای و بر آنان سیطره و تسلطی نداری.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
ممنونم بولتن جان