به گزارش بولتن نیوز به نقل از تسنیم، جرقه جنگ بین اوکراین و روسیه از حدود 17 ماه پیش، زمانی که ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه روز 21 فوریه 2022 (2 اسفند 1400) با انتقاد از بیتوجهی غرب به نگرانیهای امنیتی مسکو، استقلال جمهوریهای خلق دونتسک و لوگانسک را در منطقه دونباس بهرسمیت شناخت، زده شد.
این جرقه سه روز پس از آن، روز پنجشنبه 24 فوریه (5 اسفند 1400) با دستور پوتین برای عملیات نظامی روسیه که آن را «عملیات ویژه» خواند به آتش جنگ اوکراین تبدیل شد و به این ترتیب روابط پرتنش مسکو ـ کییف به رویارویی نظامی با شعلههای آتش جنگ تغییر وضعیت داد.
از آن زمان تاکنون درگیریها در شرق اوکراین بهشدت ادامه دارد و کشورهای زیادی را در جهان بهویژه ممالک غربی تحت تأثیر قرار داده و اثرات زیادی را از بعد اقتصادی، سیاسی و امنیتی نشان داده است.
کشورهای غربی اگرچه بهصورت مستقیم وارد این درگیری و جنگ نظامی در حمایت از اوکراین علیه روسیه نشدند، اما با در اختیار گذاشتن جدیدترین و بهروزترین سلاحها به اوکراین، به آتش این جنگ دمیده و بخشی از بازیگران میدانی در این نزاع شدهاند.
با وجود این، نحوه بازیگری کشورهای غربی در صحنه جنگ اوکراین به گونهای است که درگیریها تداوم داشته باشند به این صورت که این کشورها هر گاه احساس میکنند وضعیت میدان نبرد به گونهای است که موازنه جنگ ممکن است به نفع روسیه رقم بخورد ارسال هر نوع سلاح بحثانگیز اعم از بمبهای خوشهای را در دستور کار قرار میدهند، اما همواره این را در نظر میگیرند که زمانبندی ارسال سلاحها به گونهای باشد که اوکراین را نیز در وضعیت پیروزی قرار ندهد.
در روزهای گذشته بحث تحویل جنگنده اف-16 به اوکراین مسئلهای بوده که به موضوعی تازه برای کشدار کردن وعدههای آمریکا تبدیل شده. به عنوان مثال، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا روز یکشنبه گفت که تحویل جنگندههای اف-16 به اوکراین ممکن است «ماهها و ماهها» زمان ببرد.
بلینکن گفت: «اگر همین فردا تصمیم گرفته شود که تحویل جنگنده اف-16 به اوکراین پیش برده شود ماهها و ماهها طول خواهد کشید تا این تصمیم عملیاتی شود.»
ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین که کشورش را درگیر یک جنگ با نتایج نامعلوم کرده و بخشهایی از خاک این کشور را از دست داده است بارها از تزلزل کشورهای غربی در تأمین تسلیحات
جنگ اوکراین چگونه آغاز شد؟
بعد از فروپاشی دیوار برلین، نظم منطقهای اروپا به این پرسش بستگی داشت که آلمانِ متحد با ایالات متحده (و ناتو) در یک صف قرار خواهد گرفت یا با شوروی (و پیمان ورشو) یا با هیچکدام. در واشنگتن، خواسته سیاستگذارانِ دولت «جورج دبلیو اچ بوش» در اوایل سال 1990 این بود که جمهوری آلمان بایستی عضو ناتو شود.
بر همین اساس، اوایل فوریه سال 1990 آمریکاییها پیشنهادی برای مصالحه به مقامهای شوروی پیشنهاد کردند. متن نوشتهشده از جلسات این رایزنیها نشان میدهد که در روز 9 فوریه همان سال، «جیمز بیکر»، وزیر خارجه وقت آمریکا به سران شوروی پیشنهاد کرده است که واشنگتن بهازای همکاری مسکو در موضوع آلمان میتواند به این کشور «ضمانتهای مستحکمی» بدهد مبنی بر اینکه ناتو «یک اینچ بهسمت شرق توسعه پیدا نخواهد کرد.»
تنها یک هفته بعدتر «میخائیل گورباچف»، رئیسجمهور وقت شوروی با آغاز مذاکرات اتحاد دوباره آلمان موافقت کرد. هیچ توافق رسمی میان دو طرف در این خصوص امضا نشده است، اما روزنامه لسآنجلستایمز نوشته است همه شواهد گواهی میدهند که معادله بین دو طرف از چه قرار بوده است: گورباچف با متمایل شدن آلمان بهسمت غرب موافقت کرد و قرار بود آمریکا جلوی توسعه ناتو را بگیرد.
در یک یادداشت وزارت خارجه آمریکا که مربوط به اوایل سال 1990 است تصریح شده است که دستکم در آن مقطع زمانی آمریکا توسعه به شرق اروپا را بهصلاح نمیدیده است. در آن سند آمده است: «در فضای کنونی، اعطای حق عضویت کامل به کشورهای شرقی در ناتو و ضمانتهای امنیتی مرتبط با آن در راستای منافع ناتو یا آمریکا نیست. ما به هیچ عنوان مایل به راهاندازی یک ائتلاف ضد شوروی نیستیم. شوروی نگرشی بسیار منفی به چنین ائتلافی خواهد داشت.»
اما دولتهای غربی بهندرت به تعهداتشان پایدار میمانند. بررسی اسناد داخلی و یادداشتهای دولت آمریکا نشان میدهد تصمیمگیران سیاسی در آمریکا اندکی بعدتر به این نتیجه میرسند که منتفی کردن گسترش ناتو بهنفع ایالات متحده نیست؛ لذا، اواخر فوریه همان سال رئیسجمهور وقت آمریکا و مشاورانش تصمیم گرفته بودند این احتمال را باز بگذارند.
طبق روایت اسناد، تنها یک ماه بعدتر در ماه مارس، مشاوران جیمز بیکر به او توصیه کردهاند که ائتلاف ناتو میتواند کشورهای شرق اروپا را حول مدار آمریکا سازماندهی کند. چنانکه از یک سند شورای امنیت ملی کاخ سفید در آن زمان برمیآید در ماه اکتبر دولتمردان آمریکا مشغول رایزنی بر سر زمان اعلام آمادگی ناتو برای پذیرفتن کشورهای اروپای شرقی بهعنوان عضو بودهاند.
جالب آنکه در همین مقطع زمانی آمریکاییها هنوز سعی میکردهاند روسها را متقاعد کنند که ناتو نگرانیهای آنها را مدنظر خواهد داشت. بیکر 18 مه 1990 در مسکو اعلام کرد که ایالات متحده با شوروی برای «ایجاد اروپای جدید» همکاری خواهد کرد. ماه ژوئن هم، مطابق با یک سند شورای امنیت ملی آمریکا بوش به سران شوروی گفته است که ایالات متحده آمریکا بهدنبال یک «اروپای جدید و فراگیر» است.
بنابراین، جای تعجبی نداشت که روسیه از پیوستن لهستان، مجارستان، جمهوری چک و کشورهای بالتیک به ناتو که از اواسط دهه 90 آغاز شد خشمگین شود. بوریس یلتسین، دیمیتری مدودوف و گورباچف همگی چه بهصورت علنی و چه از کانالهای مخفیانه اعتراضات مسکو را به سران آمریکا اعلام کردند.
«بوریس یلتسین»، اولین رئیسجمهور روسیه بعد از فروپاشی شوروی، در یک کنفرانس خبری مشترک با «بیل کلینتون»، رئیسجمهور وقت آمریکا که پس از امضای یک توافق کنترل تسلیحاتی میان دو کشور در هلسینکی برگزار میشد، گفت: «ما معتقدیم که توسعه ناتو بهسمت شرق اشتباه است، آن هم اشتباهی جدی.»
شواهدی وجود دارد که آمریکاییها با وجود اینکه آنکه از حساسیت روسها به این مسئله آگاهند باز هم سیاست توسعه به شرق را در دستور کار قرار دادهاند، مثلاً «جیمز کالینز»، یکی از دیپلماتهای آمریکایی در مکاتبهای با وزارت خارجه کشورش در سال 1993 مینویسد: «چنانچه ناتو سیاستی اتخاذ کرده و چشماندازش را توسعه بهسمت اروپای شرقی و مرکزی قرار دهد بدون آنکه دربها را برای روسیه باز بگذارد در مسکو این حرکت قطعاً بهعنوان یک اقدام ضد روسیه دیده خواهد شد.»
اما از سال 1990 به این سو، ناتو دستکم در 5 نوبت بزرگتر شده است تا کشورهای بیشتری از اعضای پیمان ورشو و عضو شوروری را به خودش جذب کند.
«دان پلش»، استاد دیپلماسی در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن در گفتوگو با خبرگزاری «دویچهوله» میگوید: «غربیها بین سالهای 1991 ـ 1990 همه کارتها را در اختیار داشتند. اتحاد جماهیر شوروی بهصورت نسبتاً مسالمتآمیزی به امپراطوریاش خاتمه داد که اقدامی بیسابقه بود اما آنها بهخاطر این کارشان هیچ امتیازی دریافت نکردند.»
فروپاشی شوروی باعث شکلگیری مجموعه زیادی از دیدارها و مذاکرات بلندپایه میان مقامهای آمریکا و روسیه شد، اما پلش میگوید: «ما هیچوقت تلاشی جدی برای جذب کردن روسها انجام ندادیم.»
با نزدیکتر شدن ناتو بهسمت قسمتهای شرقیتر یعنی اوکراین و گرجستان تنشها میان آمریکا و روسیه تشدید شد و مسکو را به واکنشهای جدیتر وادار کرد.
تلاش برای جنگ فرسایشی
کشورهای غربی بعد از آغاز جنگ تلاش کردهاند با ارسال سلاح به اوکراین این جنگ را ادامهدار و طولانی کنند. از جمله اقدامات مسئولانه کشورهای غربی این بوده که مانع از آن شدهاند که اوکراین وارد مذاکرات با روسیه شود.
مقامهای کشورهای غربی از زمان آغاز جنگ بارها تأکید کردهاند که جنگ در اوکراین ادامهدار خواهد بود. هر بار هم که مقامهای اوکراین از دیپلماسی سخن گفتهاند غربیها یادآور شدهاند که مذاکره، در شرایطی که اوکراین سرزمینهایش را از دست داده است ضربه به کل غرب خواهد بود.
علت این راهبرد کشورهای غربی این است که تصور میکنند طولانی شدن جنگ میتواند حداکثر ضربه را به روسیه وارد کند. چند ماه پیش، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا به همین واقعیت اعتراف کرد و گفت: «ما میخواهیم روسیه بهحدی ضعیف شود که نتواند کارهایی را که در اوکراین انجام داده است در جاهای دیگر انجام دهد.»
از جمله مهمترین دلایلی که غربیها بهدنبال طولانی کردن جنگ در اوکراین هستند پیدا کردن بهانهای برای اعمال تحریم علیه روسیه و تضعیف اقتصاد آن و درگیر نگاه داشتن آن است.
با این حال، این واقعیت تا کنون محقق نشده است و روسیه با استفاده از ابزارهایش تلاش کرده است غرب را تحت فشار قرار دهد. در زمینه تحریمها، مسکو همراه با پکن تلاشها برای تضعیف نظام مالی غرب را آغاز کرده است. از طرف دیگر، روسیه در تلاش است از طریق ابزار انرژی، کشورهای غربی را تحت فشار قرار دهد.
در چنین شرایطی با توجه به افزایش تورم در کشورهای غربی، تحمل فشارهای اقتصادی بهخاطر کمکهای مالی و نظامی به اوکراین، فصل زمستان و کمبود انرژی و مواد غذایی و افزایش قیمت آنها و پیشرویهای روسیه در جبهههای مختلف و عقبنشینی و شکستهای نیروهای اوکراین، غربیها متوجه شدهاند که کار به آن سادگی که در ابتدا تصور میکردهاند نیست.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com